نامآوران ایرانی
شط شیرین پرشوکت
- بزرگان
- نمایش از شنبه, 16 بهمن 1389 06:31
- بازدید: 3165
برگرفته از دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
به مناسبت شانزدهمین سال در گذشت دکتر عباس زریاب خویی
"دکتر عباس زریاب خویی" در ۲۰ امرداد ۱۲۹۸ در شهر خوی زاده شد و در ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ در تهران درگذشت. پدرش پیشه وری ساده بود. سال های کودکی او مقارن با دوران پرآشوب تاریخ ایران بود و مناطق مختلف، به ویژه شهرهای شمالی کشور، به سبب وقوع انقلاب اکتبر روسیه و به دنبال آن خروج سربازان روسی که بر سر راه خود خرابی های بسیار به بار می آوردند، ناآرام بود. زریاب در شرح حالی که از خود برجای نهاده اوضاع اجتماعی و سیاسی آن روزگار خوی و سراسر ایران را به خوبی ترسیم کرده و به خصوص حوادثی را که پس از جنگ جهانی دوم و بعد از شهریور ۱۳۲۰ در آن نواحی رخ داده و آثاری که بر زندگی مردم بر جای گذاشته به روشنی وصف کرده است.
نخستین سال های تحصیل زریاب نزد مکتب داری محلی به نام ملاکبری به آموختن قرآن سپری شد. وی در مدت دو سال تمامی قرآن را فراگرفت و طی آیین خاصی که خود به خوبی شرح داده است، از مکتب خانه به خانه پدر روانه شد. سپس به مدرسه ای رفت که حد فاصل مکتب خانه های قدیم و مدارس جدید بود، اما به طور کلی در ابتدا، از این گونه مدارس چندان خشنود نبود. در همین زمان مطالعه غیردرسی را آغاز کرد و به مطالعه کتاب های فارسی موجود در شهر خوی که بیشتر مذهبی و ادبی بود پرداخت و سپس به مطالعه متون ترکی آذربایجانی روی آورد.
از کتاب هایی که به گفته خود او در روزگار کودکی و نوجوانی بر وی تاثیر نهاد آثار تاریخی عباس اقبال، شرح حال رودکی اثر سعید نفیسی و به خصوص سخن و سخنوران بدیع الزمان فروزانفر بود. از استادان وی شیخ فضل الله، روحانی شهر خوی، را می توان نام برد که روزهای جمعه مجلس وعظ برگزار می کرد و به مذهب شیخیه گرایش داشت. استاد دیگر او حاج شیخ عبدالحسین اعلمی بود که زریاب حاشیه ملاعبدالله و قسمتی از معالم و کتاب مطول را نزد او فرا گرفت. آنگاه به آموختن شرح جامی در نحو نزد حاج میرزاحسن فقیه پرداخت و سپس به آموزش زبان و ادبیات عربی روی آورد.
زریاب در سال ۱۳۱۶ به قم رفت و شش سال نزد علمای تراز اول حوزه علمیه قم به تحصیل مشغول شد. وی در آغاز، در مدرسه ناصریه حجره ای به دست آورد و در آنجا به خواندن مقدمات و سطوح پرداخت و سپس به آموزش فلسفه اسلامی روی آورد و اسفار را فرا گرفت. پس از دو سال اقامت در قم و مطالعه بی وقفه توانست خود را برای حضور در دروس عالی تر آماده کند. رسائل را نزد سیدمحمد یزدی معروف به داماد; کفایه را در محضر سید احمد خسروشاهی، از شاگردان سید محمدتقی خوانساری; و مکاسب را نزد شیخ محمدعلی کرمانی فراگرفت. از سال ۱۳۱۸ شرح منظومه و اسفار را در محضر امام خمینی و حاج شیخ مهدی مازندرانی آموخت. در قم، علاوه بر متون حوزه، به مطالعه کتب دیگری نیز روی آورد که کتب اجتماعی و فلسفی و اصولی اهل سنت و نیز پاره ای از متون اروپایی که به عربی ترجمه شده بود از آن جمله است.
در سال ۱۳۲۲ فوت پدر باعث شد تا زریاب به شهر خوی بازگردد و مدتی به تدریس در دبیرستان بپردازد تا اینکه در شهریور ۱۳۲۴ هم زمان با قضیه فرقه دمکرات آذربایجان و اشغال آذربایجان توسط شوروی ناچار به ترک خوی شد و به تهران آمد و دو سال اول را با سختی در تهران زندگی کرد و به نوشتن مقالات در نشریات علمی و ادبی پرداخت تا اینکه به کار در کتابخانه مجلس شورای ملی مشغول شد. هم زمان دوره لیسانس را در دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران گذراند. عباس اقبال آشتیانی که از زریاب به عنوان "کتابدار فاضل کتابخانه دارالشورای ملی" یاد می کند، از وی در تهیه فهارس کتاب شدالازار (به تصحیح محمد قزوینی) استمداد طلبید.
در کتابخانه مجلس شورای ملی بود که با سیدحسن تقی زاده آشنا شد و مورد توجه خاص او قرار گرفت. بدین گونه بود که پس از تاسیس مجلس سنا و انتخاب تقی زاده به ریاست آن در سال ۱۳۲۸ و تاسیس کتابخانه مجلس سنا، محل خدمت عباس زریاب خویی به این کتابخانه منتقل شد و چندی بعد به عنوان مدیر کتابخانه مجلس سنا معرفی شد.
وی در سال ۱۳۳۱ به همراه ایرج افشار، محمدتقی دانش پژوه، منوچهر ستوده و مصطفی مقربی مجله تخصصی "فرهنگ ایران زمین" را بنیانگذاری کرد. در این نشریه مقالاتی در زمینه مطالعات تاریخ و فرهنگ ایران و انتشار رساله های خطی منتشر می شد.
در سال ۱۳۳۴ بورس مطالعاتی بنیاد هومبولت در آلمان غربی (بنا بر معرفی سیدحسن تقی زاده) در اختیار عباس زریاب خویی قرار گرفت. عباس زریاب خویی به مدت پنج سال در شهرهای ماینز و فرانکفورت و مونیخ به تحصیل و مطالعه در رشته های تاریخ، علوم و معارف اسلامی، فلسفه و فرهنگ تطبیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینز در رشته های تاریخ و فلسفه درجه دکترا گرفت. عنوان رساله دکترای او "گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از کتاب تاریخ کبیر جعفری" تالیف ابن محمد حسینی بود که زیر نظر هانس روبرت رویمر و پرفسور شل از ایران شناسان مشهور آلمانی تهیه شد.
دکتر عباس زریاب خویی در سال ۱۳۳۹ به تهران بازگشت و مجددا در کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد. در سال ۱۳۴۱ به دعوت والتر هنینگ که آن زمان کرسی استادی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا داشت به برکلی رفت و به مدت دو سال در آن دانشگاه به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. با اینکه هنینگ پست دائمی در دانشگاه برکلی برای زریاب در نظر گرفته بود، ولی او ترجیح داد که به ایران بازگردد و دانسته ها و تجربیات خود را در اختیار دانشجویان ایرانی بگذارد. دکتر زریاب از سال ۱۳۴۴ استاد تاریخ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و از آنجا که در رشته های دیگر مانند ادبیات فارسی، ادبیات عرب، فلسفه، زبان شناسی و معارف اسلامی صاحب نظر بود تا سال ۱۳۵۷ که در دانشگاه تهران اشتغال داشت، در اغلب این رشته ها تدریس و سخنرانی می کرد.
در همین دوران سمت های علمی مختلفی را به عهده داشت، از جمله عضو انجمن فلسفه، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران، عضو فرهنگستان تاریخ و عضو بنیاد شاهنامه فردوسی بود. علاوه بر این ها با دایره المعارف فارسی (زیر نظر غلام حسین مصاحب) و دانشنامه ایران و اسلام (زیر نظر پرفسور احسان یارشاطر) همکاری داشت و مدخل های بسیاری در این دو دانشنامه به قلم اوست. دکتر عباس زریاب خویی از دیر زمان عضو انجمن بین المللی شرق شناسی (آلمان) و عضو مجمع بین المللی کتیبه های ایرانی (انگلستان) بود.
او پس از ترک اجباری دانشگاه، چند سال خانه نشین بود و در منزل به تحقیق و مطالعه پرداخت و کارهای ناتمام خود را تکمیل کرد; تا اینکه چند دایره المعارف تاسیس شد که همه برای تالیف و ویرایش مقالات از او برای همکاری دعوت کردند. وی تا پایان عمر بی وقفه برای این مراکز مقاله می نوشت یا در کارهای ویرایش و مشاوره های علمی به آنان کمک می کرد. زریاب دستیاری توانا و مبرز برای همه این سازمان ها و مایه امید آنان بود. بسیاری مقالات و عناوین را که دیگران از نوشتن آنان، به سبب دشواری، سر باز می زدند زریاب می نوشت. به خصوص باید از مقالات بلند او در دایره المعارف بزرگ اسلامی و چند مرجع دیگر یاد کرد که هر یک از آن مقاله ها را می توان با اندکی گسترش به صورت کتابی جداگانه منتشر کرد.
به نوشته استاد زنده یاد احمد تفضلی که شماره پیشین ایرانیان مردم سالاری بدو اختصاص داشت: "پس از انقلاب، دستگاه اداری دانشگاه قدر او را ندانست و زریاب اجبارا دانشگاه را ترک گفت و از این راه دانشگاه بود که زیان فراوان دید نه او. فراغت ایام بازنشستگی او را مدتی به کنج خلوت دل خواسته تحقیق کشید، ولی هنگامی که بنیاد دایره المعارف اسلامی و مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و دایره المعارف تشیع تاسیس شد، بر همه اهل علم و معرفت معلوم بود که هر دایره المعارفی در این زمینه ها بدون همکاری پرثمر زریاب ناقص خواهد بود.
از این رو بود که همه خاضعانه دست کمک به سوی او دراز کردند و از او درخواست همکاری کردند. زریاب کوشید تا رنجیدگی خود را از دستگاه اداری دولتی دانشگاه به دست فراموشی سپرد. با دل و جان با سازمان های علمی نامبرده به همکاری پرداخت و اکنون مقالات او زینت بخش این دایره المعارف هاست."
زریاب از نظر خصوصیات اخلاقی، شخصیتی مهربان و متواضع داشت. رفتار او به گونه ای بود که پس از اندکی مجالست همگان با او احساس صمیمیت و نزدیکی می کردند و سخنان خود را بی محابا بیان می داشتند. او شاداب و خنده رو بود و پیوسته با قامتی مستقیم و سری برافراشته و گامی استوار راه می رفت.
زریاب سرانجام به دلیل ابتلا به بیماری قلبی در روز جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ دیده از جهان بربست.
کتاب نامه
آل داوود، علی; دایره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی.
تفضلی، احمد (۱۳۷۰); "مختصری از زندگانی استاد دکتر عباس زریاب"; یکی قطره باران: جشن نامه استاد دکتر عباس زریاب خویی; تهران: نشر نو.
دائره المعارف بزرگ اسلامی.
تارنمای کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت.
زریاب خویی، عباس (۱۳۷۴); "زندگانی من"; مجله تحقیقات اسلامی; سال دهم.
کیوانی، مجدالدین (پاییز ۱۳۷۳ و بهار ۱۳۷۴): "مرگی و صدهزار مصیبت"; مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم; دوره جدید; سال دوم.
منبع: روزنامه مردم سالاری ( www.mardomsalari.com )