نامآوران ایرانی
محمد نوری؛ روزگاری تلخ با یک دنیا تنهایی
- بزرگان
- نمایش از چهارشنبه, 26 خرداد 1389 12:19
- بازدید: 3648
برگرفته از خبرگزاری مهر
محمد نوری چهره ماندگار هنر و اخلاق و اسطوره موسیقی مردمی که دهه نهم عمر خود را می گذراند و صدا و طنین دلنشینش روح و روان هر شنونده ای را نوازش می دهد در کنج خلوت خود با بیماری، تنهایی و عسرت می ستیزد.
به گزارش خبرنگار مهر، آن روز که زنده یاد حسین منزوی شعر "نمیشه غصه ما رو..." می سرود شاید هرگز فکر نمی کرد این سروده با صدای محمد نوری درخششی دیگر یافته و در عین جاودانگی، زبان و بیان تمام و کمال این مرد بزرگ از تبار هنر و معرفت باشد. نمیشه غصه ما رو، یه لحظه تنها بذاره/ نمیشه این قافله، ما رو تو خواب جا بذاره/ دلم از اون دلای، قدیمیه از اون دلاست/ که می خواد عاشق که شد، پا روی دنیا بذاره/...
محمد نوری از خوانندگان مطرح و پرمخاطب دهه چهل که از همان اوان پا روی دنیا گذاشت اینک دهه نهم عمر خود را می گذراند اما چه سخت و دشوار ... متاسفانه در این شرایط ، طبیعی است انسانی که تمام عمر با شرافت وصداقت و با وقار و متانت زندگی کرده و هرگز جامه خویش را برای مادیات و زرق و برق دنیا به دروغ و ریا نیالوده است باید در مضیقه و تنگنایی وصف نشدنی قرار گیرد و در مصیبت مضاعف پیری برای گذشت ثانیه ها و رسیدن به فردایی بدون آلام و درد، عسرت بکشد و فرو بریزد.
چندین نسل با صدای مخملین و دلنشین محمد نوری بزرگ شده اند، بالیده اند و با او برای بوسیدن سر قله های این خاک خطرها کرده اند: ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود رنج دوران برده ایم/ ما برای بوسیدن خاک سر قله ها/ چه خطرها کرده ایم... در حقیقت نوری با گزینش و انتخاب شعرها و ترانه های شاعران مختلف، دیدگاه و شاکله فکری و به ویژه عشق و علاقه خود را در شرایط اجتماعی و محیط خویش به خوبی نشان داده است: این شعر نادر ابراهیمی که به شدت حس میهن پرستی و عرق ملی را تحریک می کند با صدای نوری به اوج می رسد و به جان و تن می نشیند : ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود/ خون دلها خورده ایم/ ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران برده ایم/ ما برای خواندن این قصه عشق به خاک/ خون دلها خورده ایم...
نوری واقعا خون دلها خورده است تا سخنش و آوازش دلنشین شده است او در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت.
بعد از آن نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی "سیروس شهردار" و "فریدون فرزانه" و"مصطفی پورتراب" رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. آواز کلاسیک را نزد ئولین باغچه بان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت. شیوه ای که به سختی می توان آن را در زیر شاخه ای از شاخه هایی چون پاپ، کلاسیک و... گنجاند. خودش زمانی در مصاحبه ای که با هم داشتیم تاکید داشت که او را در زمره پاپ خوانان نیاورم و در پاسخ به اینکه به چه دسته ای تعلق دارد پاسخ قاطع و روشنی نداد اما گاهی اوقات با واژه "لایت میوزیک" از آثارش یاد می کند.
اجرای ترانه های مختلف گیلکی، شیرازی و... اوهمچون "جان مریم"، "شالیزار"،"واسونک"،"جمعه بازار" و... به لحاظ احساس و لهجه در نهایت زیبایی و استادی است به طوری که از اجرای خواننده های محلی همان دیار مسلط تر و تاثیرگذارتر است. نوری علی رغم تمامی این تواناییها وموقعیتهای هنری هیچگاه در پی مال اندوزی و بساز و بفروشی نرفت اما از سوی دیگر به لحاظ پایبندی به اخلاقیات و پرهیز از دروغ و فریب به جایگاه والایی در بین مخاطبان و در اجتماع دست یافت.
این چهره دوست داشتنی و متین چند سال پیش از سوی سازمان صدا و سیما به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد اما در حقیقت این انتخاب و این معرفی را پایان کار و وظیفه کدامیک از این دو طرف می توان محسوب کرد؟
اینک این مرد هنر و اخلاق و این اسطوره موسیقی مردمی که صدا وطنین دلنشینش روح و روان هر شنونده ای را نوازش می کند در کنج خلوت خود با بیماری، تنهایی و عسرت می ستیزد.
شاید او دراین خلوت جانکاه، با خود به حاصل عمرش که در پاکزیستی و صداقت و سلامت نفس طی شده است می اندیشد که عجب ... روزگارغریبی است. براستی چه کسی از این مرد بزرگ خبر دارد؟ صد وسیما ؟ وزارت ارشاد؟ و ... نوری با آن نگاه مهربانانه، خطاب به چه کسی می خواند: بی تو دنیا نمی ارزه تو با من باش و بذار/ همه دنیا من و همیشه تنها بذاره ...
...............................................
حمیدرضا عاطفی