زبان پژوهی
هجوم به زبان فارسی
- زبان پژوهي
- نمایش از سه شنبه, 31 شهریور 1394 14:20
حسن ذوالفقاری میگوید: پیامکها بدترین مواد نوشتاری زبان را دارند که بعد از مدتی در محیط زبانی باقی میمانند و به آن آسیب میزنند. از سویی اصطلاحات علمی که معادلسازی نشدهاند زبان را تغییر میدهند.
Women's shoes - adidas hermosa mesh backpack purple and blue color , GiftofvisionShops - Fitness - adidas nite jogger kids - Sports shoes | Air Jordan Sneakersاین مدرس دانشگاه و پژوهشگر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، درباره علت مشکلات رایج زبانی گفت: امروز ضرورت سرعت عمل در نوشتار در رسانه و چاپ کتاب مثل کتابهای آموزشی تقریبا نقش تعیینکنندهای دارد و باعث آسیب زیادی شده است. به عنوان مثال در ترجمه غلطهای نحوی بسیاری وجود دارد و گرتهبرداری معنایی و نحوی ناشی از ترجمه نادرست به علت آشنا نبودن مترجم با فن ترجمه است. در کنار سرعت عمل، مواد اشتباه نوشتاری مکتوب مانند مکاتبههای اداری، رسانهها، شبکههای اجتماعی و تارنگارها - که حجم بیشتری از مکاتبات را دارند - هجوم یکبارهای را متوجه زبان فارسی کردهاند. این آسیبها تا 40 یا حتی 20 سال پیش وجود نداشت.
او درباره آسیب پیامکها تشریح کرد: سالانه چندین میلیون پیامک رد و بدل میشوند، که بدترین مواد نوشتاری زبان را دارند. ایجاز و ساختن کلمات که تنها کاربرد گروهی و صنفی داشته از این آسیبها هستند. بعد از مدتی همین کلمات ساختگی و موجزشده در محیط زبانی باقی میماند و آرام آرام وارد مکاتبات میشود. در رسانهها و کتابها برای ملموس بودن از زبان محاوره استفاده میکنند و در اصطلاح به آن سادهنویسی میگویند. در این سادهنویسی از کلمات کوچه و خیابان استفاده میکنند.
ذوالفقاری برخی نوآوریها را زیادهروی دانست و بیان کرد: شکستهنویسی در روزنامهها باب شده است که آسیب زیادی به زبان میرساند. البته جای نثر گفتاری مشخص است. بعضی داستاننویسها از سبکی پیروی میکنند که به این سادهنویسی نیاز دارد. برخی نیز در رسمالخط خود کارهایی مثل جدانویسی در حد افراط انجام میدهند که این آسیب را بیشتر میکند. بعدها مخاطبها تحت تاثیر شخصیت این افراد این سیره غلط را ادامه میدهند و این نوشتار وارد فضای عمومی زبان میشود و در میان مردم رسمیت پیدا میکند. به اصطلاح غلط مصطلحی میشود که همه از آن استفاده میکنند.
او با بیان اینکه یکی از اشتباههای رایج تلفیق کلمهها و اصول زبان فارسی با سایر زبانهاست، گفت: به عنوان مثال کلمه «اساتید» جمع مکثر است؛ در حالی که «استاد» کلمهای فارسی است، اما 99 درصد از مردم آن را به سبک عربی جمع میبندند. یا در مورد کلمه «پیشنهاد» همین کار انجام میشود و آن را با «ات» که پسوند عربی است جمع میبندند. از سوی دیگر کلمههای بیگانهای که در رسانهها استفاده میکنند، کم کم به علت بیتوجهی به اینکه این کلمات بیگانه هستند در بین مردم جا میافتند و اهل زبان در مقابل آنها تسلیم میشوند.
این پژوهشگر درباره اهمیت و روش صحیح آموزش زبان فارسی به دانشآموزان نیز اظهار کرد: باید به دانشآموزان دستور زبان را به درستی یاد بدهیم. نیاز نیست به دانشآموز ابتدایی اصول دستوری را آموزش بدهیم، همین که درست بنویسیم تا آنها درست بخوانند و درست یاد بگیرند، از ترویج غلطنویسی جلوگیری میشود. این درست نوشتن در ذهن دانشآموز به یک قانون درست تبدیل خواهد شد.
او ادامه داد: درستنویسی باید در دبیرستانها آموزش داده شود. پاکیزگی زبان کار راحتی نیست که به سادگی حل شود؛ باید قبل از آموزش، این نگرش ایجاد شده باشد و مثالهایی برای مردم بزنیم که زبان چگونه دچار آسیب میشود. مثلا زبان اردو را میتوانیم مثال بزنیم که امروزه ملغمهای از زبانهای هندی، سانسکریت، فارسی و انگلیسی شده و هویت مشخصی ندارد و به مردم بگوییم که اگر از زبان فارسی مراقبت نشود، دچار همچین آسیبها خواهد شد. اکنون آسیبهای کمی وارد شده و راه برای درست کردن آن وجود دارد.
او همچنین گفت: آموزش و پرورش سالانه 130 میلیون کتاب منتشر میکند و باید از طریق این کتابها زبان درست را یاد بدهد. البته اگر این کار را درست انجام میداد، امروز نیاز به غصه خوردن و مصاحبه نبود. نوشتههای موجود در کتابهای آموزش و پرورش فارسی نیستند؛ جملههای طولانی، نحو اشتباه، غلطهای نگارشی و رسمالخط متفاوت دیده میشود. در ادامه نقش عالی رییسجمهور به عنوان مهمترین عامل نظارتی باید وجود داشته باشد. در چشمانداز برنامه 50 ساله نکاتی درباره زبان دیده شده، اما کاری انجام نشده است. باید اقداماتی در راستای حفظ زبان فارسی انجام گیرد. اگر مردم حرکتی از سازمانها ببینند، قطعا همکاری میکنند. در مردم باید حس درستنویسی تقویت شود، روزنامهها غلط ننویسند و مردم هم غلطهای روزنامهها را تکرار نکنند.
این پژوهشگر درباره تاثیر ادبیات عامیانه بر زبان نوشتاری بیان کرد: اصطلاحها و کنایههایی که توسط مردم ساخته و تولید میشوند، در حوزه ادبیات شفاهی باقی میمانند. در گذشته هم همینطور بود و این اصطلاحات در نوشتار رسمی استفاده نمیشد. در گذشته هم مردم زبان کوچهبازاری داشتند اما به زبان مکتوب تبدیل نمیشد. چون امروزه ادبیات شفاهی به ادبیات مکتوب تبدیل شده است و مردم به جای گفتوگوی شفاهی در چت صحبت میکنند ادبیات شفاهی ماندگار میشود. زمانی که نماینده مجلس از اصطلاحات کوچه بازاری استفاده کند، این ادبیات به شدت گسترش پیدا میکند و به اصطلاح قبح آن میشکند.
ذوالفقاری با بیان اینکه ادبیات عامیانه بد نیست، اظهار کرد: این بد است که بدون مطالعه این ادبیات را در محدوده زبانی بیامیزیم و نامههای اداری، علمی و نوشتاری را با این ادبیات بنویسیم. فرهنگستان وظیفه پاکیزگی زبان را برعهده دارد. شاید تعداد تولیدات طی این سالها کم بوده - که البته نبوده - اما از همان تعداد هم حمایت نشده است و حتی گاهی در بین مردم مسخره میشود.
او درباره تاثیر مخرب معادلسازی نکردن در زبان علم گفت: باید زبان فارسی زبان علم قرار بگیرد. مجلههای تخصصی مانند مجلههای پزشکی زبان آشفتهای دارند؛ تنها حروف و فعلها فارسی نوشته میشوند، تمام اصطلاحها خارجی است و معادلیابی نشده است. مترجم عین کلمات را میآورد و زمانی که این کلمات اصطلاح میشوند، در آن علم باقی میمانند. زبان علم باید به صورت جدی توسط تمام مجموعهها و نهادهای علمی آموزشی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد، کار اصلاح زبان از حالت شعاری به علمی و کاربردی تبدیل شود و در ادامه نظارت کافی بر مطبوعات صورت گیرد.
این پژوهشگر در پایان اظهار کرد: کارهای موثری برای پاسداری از زبان انجام میشود، یکی از کارهای خوب فرهنگستان، برپایی جایزهای برای مطبوعات و وبگاهها فارغ از بخش فنی و محتوایی است که تنها به زبان توجه میکند. ولی بیتوجهیهایی هم وجود دارد؛ به عنوان مثال وزارت ارشاد هرساله تعداد زیادی کتاب منتشر میکند که خیلی از آنها ویرایش نمیشود و حتی یک نفر پیش از چاپ، آنها را نمیخواند. نباید ممیزی کتاب تنها به بخش محتوایی آن محدود شود و باید ممیزی فنی وجود داشته باشد. ارشاد باید نویسندگان را به زبان پاک راهنمایی کند، البته این کار الزامهای قانونی میخواهد و نصیحت و موعظه کافی نیست.