ضرب المثل
تامرا دُم، تو را پسر یاد است دوستی من و تو برباد است!
- ضرب المثل
- نمایش از جمعه, 23 دی 1390 16:10
- بازدید: 25675
برگرفته از روزنامه اطلاعات
امثال و حکم فارسی
* محمدرضا سهرابینژاد
یکی از مثلهای شیرین و شنیدنی فارسی این مثل است: «تا مرا دُم، تورا پسر یاد است / دوستی من و تو برباد است!»
حوزۀ کاربرد این مثل، «نزاعهای قبیلهای، خانوادگی و اجتماعی است که در آنها عنصر غالب، کینهتوزی و کدورتهای پایدار است.
پیدایی این مثل همانند مثلهای مشابه آن، ریشه در افسانههای کهن دارد؛ افسانههایی که مفاهیم و موضوعات گوناگون آن را پدران ما برای تجربهآموزی و تربیت فرزندان خود ـ در آن عصر و روزگار محروم ـ در قالب حکایات لطیف میریختند و به بچههای خود تلقین میکردند. حکایاتی با هدف بالا بردن و زنده نگهداشتن ارزشهای اخلاقی نسل خود و دیگر نسلها.
در خصوص این مثل گفتهاند که چوپان فقیری کاسهای شیر دوشید و کنار تخته سنگی گذاشت و دنبال کاری رفت. وقتی برگشت، کاسه را از شیر خالی و در آن سکّهای گذاشته شده دید. این ماجرا تکرار شد و چوپان از این راه به نان و نوایی رسید. او روزی از روزها به کمین نشست تا ازکمّ و کیف ماجرا مطلع شود. ماری را دید که میآید، شیر را میخورد و به ازای آن سکّهای در کاسه میاندازد و میرود. چندی که از ماجرا گذشت، چوپان با زنش عزم سفر زیارتی کردند و گله را به پسر برومند خود سپردند. ماجرا در غیاب چوپان همچنان ادامه داشت تا این که روزی پسر چوپان وسوسه شد که احتمالاً این مار بر سر گنجی خفته و بهتر است که او را بکشم و همۀ گنج را ـ یکجاـ تصاحب کنم. (این تعریضی به حرص و زیادهخواهی آدمی است که در قرآن مجید نیز به آن اشاره شده است.)
پسر با تبر قصد جان مار کرد. دُم مار را قطع کرد و خود نیز بر اثر نیش مار در جا هلاک شد. پس گلّه نیز بی صاحب ماند و تلف شد. چوپان که از سفر برگشت و از ماجرا مطلع شد، پس از مدتی سوگواری، چون به روز سیاه افتاده بود، به صحرا رفت و کاسهای شیر را کنار تخته سنگ گذاشت و مار را دعوت به نوشیدن شیر کرد و از رفتار پسر نادانش عذرها خواست. مار، حرفهای مرد را که شنید، خطاب به او گفت:ای مرد! نه مرا بریدگی دُم فراموش خواهد شد و نه تو را داغ فرزند؛ بنابراین هر دو از هم نفرت خواهیم داشت. از این روی باید از هم جدا و دور باشیم که:
تا مرا دُم، تو را پسر یاد است
دوستی من و تو بر باد است!
این مثل، زمانی کاربرد پیدا میکند که بین دو یا چند و یا عدهای از افراد کینهای عمیق و پایدار بر اثر حادثه یا حوادثی پدید آید که به قول معروف، قابلیت رفع و رجوع نداشته باشد.