دو گزارش از برپایی جشن اسفندگان روز مهر ایرانی - 1389
- اسفندگان روز مهر ایرانی
- زیر مجموعه: جشنها و گردهماییها
- دوشنبه, 16 اسفند 1389 13:55
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 29 آبان 1392 05:33
- نمایش از دوشنبه, 16 اسفند 1389 13:55
- بازدید: 9629
عکس۲: پویان صدارتی
عطیه پیر حیاتی
همیشه وقتی جشنی برگزار میشود، کسانی که از بیرون به آن مینگرند - تصور میکنند که یک روز چند نفر با هم قرار گذاشتند که جشن بگیرند و روز بعدش جشن گرفتند! اما اینطوری نیست یعنی می خواهم بگویم این ظاهر ماجراست. برای جشن ملی اسفندگان روز مهر ایرانی ما هم زحمت های بی منت زیادی از خیلی قبل تر کشیدیم. هماهنگی با مسئولان دانشگاه ، عضو گیری برای کانون و برگزاری جشن، خرید وسایل، دعوت مهمان ها وخیلی کارهای دیگری که خودش یک گزارش جدا و مفصل می خواهد.
ظاهر جشن و جشنواره اسفندگان از شنبه 30/11/89 ساعت 8 صبح در آلاچیق شروع شد. هر گروهی میز مخصوص به خودش را با شمع و روبان و رومیزی و هر چیزی به رنگ سفید یا قرمز تزئین می کرد. همه اعضای کانون هم شال قرمز دور گردنشان انداخته بودند، قرمز به نشانه عشق و مهر و محبت. میزها کم کم آماده میشد. روی میز روابط عمومی پر بود از برگههای معرفی جشن و آیینهای باستانی و برگههای عضو گیری کانون یا به قول خود ایران زمینیها برگههای «هم بندی». میز فروش بلیط با رومیزی قرمز جلب توجه میکرد و شلوغترین میز هم، میز صنایع دستی که پر شده بود از انواع دست بندها و شالها و گردن بندهایی که رویشان سیب نقاشی شده بود، سیب به نشانه عشق و مهر و محبت. دستههای بزرگ گل نرگس هم از راه رسید توی غرفهها جای سوزن انداختن هم نبود و دست همه دانشجوها گل نرگس بود.
توی سرمای اسفندماه آن هم زیر سایه سرد محوطهٔ غرفهها، خوردن یک خوراکی گرم خیلی میچسبید مثل خوردن آش آن هم از نوع اسفندی. روز یک شنبه آش اسفندی که خیلی شبیه آش ترش است آماده شد. صف کشیدن برای خرید یک کاسه آش سنتی 1000 تومانی که رویش با آب قرمز رنگ لبو تزئین شده بود خیلی عجیب نیست. بچههای کانون از یادآوری روزهای پخت آش و خرید و پاک کردن عدس و نخود و دیدن صف دانشجوها برای خرید آش به قدری خوشحال بودند که تمام دردسرهای قبلش را فراموش کردند.
روز دوشنبه هم .... دوشنبه تعطیل بود!
روز سه شنبه دل شوره جشن شروع شد، ساعت 4 بود که میزها را جمع کردیم و وسایل و خاطرات این چند روز را بردیم که بردیم. کارهای تزئین تالار برای جشن دغدغه همه شده بود؛ اما وقت نبود و همه چیز برای فردا ماند. از چهارشنبه صبح کارهای تزئین شروع شد. کشیدن صور فلکی ماهها روی یونولیت، بریدن و رنگ کردنشان و چسباندن آن ها روی صفحه های گرد و طلایی رنگ و در آخر هم چینش آنها روی صحنه. ماه اسفند که میزبان این جشن بود هم اول ماهها بود و هم آخر.
بالاخره جشن ما طبق وعده خودش ساعت 1 روز چهارشنبه 4 اسفند ماه در تالار دانشگاه شروع شد. بانوها با آب و گلاب آینه به دست با لباس های سنتی به مهمانها خوش آمد میگفتند و به آن ها برای شیرینی دهانشان نقل تعارف می کردند.
جشن با تلاوت قرآن و صحبتهای مجری برنامه شروع شد بعد از آن اجرای موسیقی سنتی با همنوازی دف و سنتور و تنبور بود. آقای دکتر ماحوزی با سخنان دلنشینشان ما را با اسفندگان و آیین و سنتهایش آشنا کردند و آقای دکتر زند نا گفتههایی از اساطیر ایران را بیان کردند که باعث شد باز هم به ایرانی بودنمان افتخار کنیم.
از قدرت و شوکت جمشید گفتند و نبودن پیری و بیماری و درد و رنج در صدها سال حکومتش. نقالی شاهنامه با هنرمندی بانو فرنگیس توسی شور و هیجان زیای با خود آورد با صدای رسا و کلام کوبنده خشم کاوه را به خوبی نشان دادند و یاد آوری کردند که ایران و ایرانی در مقابل ظلم و ستم سکوت نمی کند و با شعری که خواندند باز هم به یادمان آوردند که «چو ایران مباشد تن من مباد».
هنرمندان کردی با رقص فضای جشن را عوض کردند. آرش کمانگیر افتخار ایرانیان در نمایش آقای فرزین طاهری بار دیگر مرز ایران را مشخص کرد و به ما یاد داد که همه ما می توانیم آرش و کاوه و فریدون و رستم باشیم.
جشن اسفندگان با همه کم و کاستیها و نقاط قوتش ساعت 4 با پذیرایی شیرینی محلی و چای تمام شد.
در گذر گاه زمان خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد
عشق ها می میرند ، رنگ ها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می ماند
« شاد و شاد کام باشید »
***
***
آزاده دودانگه
و عشق و تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس (سهراب سپهری )
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
جشنواره و همایش جشن اسفندگان به همت کانون ایران زمین و انجمن فرهنگی ایران زمین(افراز) در دانشگاه علم و فرهنگ تهران برگزار شد. این همایش که به عنوان مراسم پایانی جشنواره اسفندگان از تاریخ 30 بهمن ماه در همین مکان آغاز به کارکرده بود در روز چهارشنبه(4 اسفند ماه) با برگزار همایشی در تالار اصلی دانشگاه علم و فرهنگ این مجموعه به کار خود پایان داد.
1-امسال هم چون سالهای گذشته جشن اسفندگان با تلاشهای بیوقفه و پنج روزۀ اعضای کانون ایران زمین و انجمن افراز روز چهارشنبه (چهارم اسفندماه هزار و سیصد و هشتاد و نه) در دانشگاه علم و فرهنگ تهران برگزار شد.
دکتر امیرحسین ماحوزی
2- در این همایش دکتر امیرحسین ماحوزی پیرامون «اهمیت باز پروری جشنهای ایرانی» و دکتر زاگرس زند دربارۀ اسطوره شناسی اسفندگان،پیشینه و آیین های آن سخنرانی کردند. علاوه بر سخنرانی، این جشن شامل برنامههای گوناگونی از قبیل شاهنامه خوانی بانو فرنگیس توسی، رقص کردی گروه زریان سقز، شرح آئین باستانی اسفندگان و اجرای نمایش آرش کمانگیر با هنرمندی فرزین طاهری و .... بود.
3- جشنواره اسفندگان قسمت جالب این قضیه بود، که طی 4 روز پیش از برگزاری جشن، جهت شناختن و شناساندن «جشن اسفندگان روز مهر ایرانی» به باشندگان و دانشجویان دانشگاه علم و فرهنگ تهران دایر شد، معرفی شرح دقیق جزئیات جشن اسفندگان روز مهر ایرانی، اهدای برگههای شادباش، فروش سیب اسفندی (که نمادی از رو دستی در روز اسفندگان روز پنجم اسفند است) فروش آش اسفندی (که یکی از سنتهای مربوط به روز اسفندگان است. هر سال، ٣٥ روز مانده به نوروز، در شهرها و روستاهای ایران، مردم آشی میپزند که آن را آش اسفندی مینامند. پس از پخته شدن آش، شب هنگام، جوانانی که نامزد دارند، کاسهای از این آش را به همراه با هدیه و شیرینی برای نامزد خود می برند) و در نهایت فروش بلیط جشن صورت گرفت.
فرنگیس توسی داستان کاوه را از شاهنامه نقالی کرد
4- از جشنواره چهار روزه که بگذریم روز جشن نیزبرای خودش سختیها و زحمات زیادی داشت از همان ساعات اولیه صبح بچه های کانون همه دور هم جمع شده بودند و هر کدام مشغول انجام قسمتی از کار بودند
درِ تالار ساعت 13 گشوده شد و تالار اجتماعات چند لحظه بعد مملو از حضور و گرم دانشجویان و میهمانان همراه بود.
رقص کردی - گروه نمایشی زریان
اشتیاق و شور و نشاط مهمانان با انجام مراسم قوت بیشتری می بخشید. تمامی برنامهها با همراهی گرم میهمانها یکی پس از دیگری به بهترین شکل اجرا شد. رقص کردی همراه با آهنگ دلنشین خود، باشندگان را یکپارچه به وجد آورد و به طور حتم این قسمت از زیباترین برنامههای جشن بود.
فرزین طاهری، نمایش آرش کمانگیر را اجرا کرد
از انتهای برنامه که نمایش آرش کمانگیر توسط هنرمند جوان و به یقین یکه تازه عرصه نمایش اجرا شد، نیز نمیتوان به راحتی گذشت. نمایش زیبایی فرزین طاهری آنقدر جذاب و دلگیر بود که توجه تمام میهمانان و مسئولین برگزار کننده جشن را به طرف خود میکشید در تالار سکوت حکمفرما بود و سردی آتش آرش کمانگیر تنها صدایی بود که به گوش می رسید ... نمایش که تمام شد همه جمعیت برپا ایستاده و او را تشویق می کردند . ..
پذیرایی و اهدایی لوح تقدیر به تلاشگران برنامه و مدعوین آخرین قسمت جشن بود که با همان سنتهای اصیل ایرانی برگزار شد .
باید از کانون ایران زمین و انجمن فرهنگی ایران زمین و همهٔ دوستانی که به نحوی در این مراسم باشکوه نقش داشتند سپاسگزاری کرد. هنوز هم می توان امیدوار بود که سنت های کهن ایرانی به دست فراموش سپرده نشده و هستند فرزندان ایرانی که با آغوش باز این مراسم و آئین های زیبا را پذیرا باشند و به این باید بالید.