جهان ایرانی
آمادگی برای آوردگاه فرهنگی جهان آینده: ایران، افغانستان، تاجیکستان،...
- جهان ايراني
- نمایش از پنج شنبه, 26 آبان 1390 15:54
- محسن انصاری
- بازدید: 5815
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 68، رویه 23
محسن انصاری (تیرداد)
در دنیای سرگرمیهای امروز، دو گروه سرگرمی هست که نام صنعت و هنر را نیز به دوش میکشند که عبارتند از: سینما و ورزش که هر دو رشته، دوستداران میلیاردی در جهان دارند.
مهارتهای یک بازیکن بسکتبال یا تنیس، دربیلهای یک فوتبالیست و یا اجرای فنهای یک کشتیگیر، به اندازه تماشای یک فیلم یا تئاتر خوب مردم را پای گیرندههای خود، وادار به تحسین میکند.
تنها هواخواهی از یک بازیکن یا تیم ورزشی باعث میشود دو ناآشنا با هم طرح دوستی بریزند و... در جهان امروز با ابزار ورزش و سینما، هدفهای فرهنگی بسیاری پیش برده میشود. برگزاری بازیهای بزرگداشت یا خیریه با شعارهای ویژه و یا برپایی مدرسههای ورزش در کشورهای کمتر توسعه یافته، برپایی جشنوارهی فیلم، بیشتر در اروپای غربی یا آمریکای شمالی و در کنار آن نمایش و تحسین فیلمهایی که در کشورهای خود به شوندهای مختلف موردتوجه قرار نگرفتهاند و یا برعلیه فرهنگ و ریشههای خود ساخته شدهاند. همچنین میتوان به روی پرده رفتن همزمان فیلم در کشورها اشاره کرد. برای نمونه در کانادا، آمریکا، ژاپن و هنگکنگ که به سادگی میتوان دید چه اندازه منافع مشترک در زمینههای گوناگون دارند.
آنها که به افغانستان رفتهاند یا با هممیهنان افغانستانی همکلام شدهاند، میدانند که در کوچه پسکوچههای شهرهای افغانستان نام تیمها و بازیکنان ایرانی را بسیار میشنویم. همچنین تیمهای محلی که با پیشوند «پرسپولیس» افغانستان و «استقلال» افغانستان شکل گرفتهاند و جوانانی که نتایج ورزش بهویژه فوتبال ایران را پیمیگیرند و در مسابقات آسیایی، هواخواه تیم ایران هستند. همینطور علاقهمندی بسیار به آثار سینما و موسیقی ایران دارند که در این مورد در کشور برادر تاجیکستان نیز دوستداران بسیار وجود دارد.
حال اگر نیک بنگریم میبینیم برای همکاری در سینما، ورزش، موسیقی و نمایش، درهای شهرهای افغانستان و تاجیکستان بر روی ما باز است. افغانستان گرامی که بیش از سی سال است زیر چکمه دو امپریالیسم جهانی رنگ آرامش ندیده، اما با همهی وجود زبان فارسی را پاس داشته است و تاجیکستان زیبا که آموزش و پرورش آهنین شوروی نتوانست نظامی و فردوسی را از یاد مردمانش ببرد.
تا آنجا که من دیدهام بیشتر باشگاههای ورزشی ما نام فرهنگی ورزشی را با خود دارند. میتوان همکاری با پارههای تنمان را با برگزاری بازیهای دوستانه ورزشی و یا دعوت از تیمهای منتخب آنها برای شرکت در جامهای چندجانبه آغاز کرد. همینطور روی پرده رفتن فیلمهای ایرانی در این کشورها و یا ساخت محصولات مشترک سینمایی و تلویزیونی براساس داستانهای ادبی فارسی در هر سه سرزمین.
اما شاید بهترین و در دسترسترین کار، برگزاری جشنوارههای آیینی (نمایش، موسیقی، فولکولور، شعر، لباس، خوراکهای محلی و...) در جشنهای مشترک، (نوروز، مهرگان، تیرگان، سده، اسفندگان و...) به طور گردشی در شهرهای مختلف هر سرزمین باشد. برای مثال هر جشن در یک کشور و چه زیباست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (یا یکی از باشگاههای فرهنگی ورزشی) ایران از هماکنون میزبان جشن شب چله را مشخص کند.
باید بدانیم جهان آینده، بیش از بیش هنگامهی رویارویی فرهنگهاست. از این رو، ما که انسانیترین فرهنگ را داریم باید از همتباران و برادران همفرهنگمان در مزارشریف، دوشنبه، سمرقند، خجند، فاریاب، مرو و کابل یارگیری کنیم که دوستان چندهزارسالهاند و سعدی بزرگ میفرماید:
دوست نیکوست و برادر دوست نیکوتر
بیاییم و یاری کنیم رودهای جداشده از هم به هم بپیوندند و دوباره دریا شوند. در پایان پیشکش میکنم به شما چند رج شعر ازاستاد کاظم کاظمی برادر افغانستانیمان:
ما شـاخههای سرکش سـیبیم عین هم
یـک باغـبان بیاید و پـیونـدمان زنــد
مــشت جهان و اهـل جهان باز باز شد
دیگر کســی نمـانده که ترفندمان زند
نــانی به آشــکار به انــبانمـان نهد
زهـری نهان به کاسه گل قندمان زند
ما نــشکــنیم اگر چه دگـرباره، گردباد
بــردارد و به کــوه دمــاوندمــان زند
ســر میدهــیم زمـزمههای یگانه را
حــتا اگــر زمــانه، دهـان بندمان زند