شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر هم‌کاری‌های عراق، آمریکا

تاریخ معاصر

هم‌کاری‌های عراق، آمریکا

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 67، امرداد و شهریور 1390، رويه 7 تا 8

8 سال دفاع مقدس

به انگیزۀ سی و یکمین سالگرد حمله نظامی عراق به ایران

با انقلاب ایران‌، چشم‌انداز نوینی در رابطه میان عراق و آمریکا‌، گشوده شد‌.
صدام بر این باور بود که بر پایه‎ی این اصل شناخته شده که «دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است»‌، در صورت یورش نظامی به ایران، دولت ایالات متحده آمریکا از این کار حمایت خواهد کرد‌. حساب صدام‌حسین درست بود و دولت مزبور با حمایت از صدام، وی را از شکست و نابودی محتوم در امان نگاه داشت و به وی اجازه داد تا هشت سال نبرد علیه ایران را ادامه دهد‌.
در نخستین هفته‎ی ماه ژوئیه 1980 (میانه‎ی تیر ماه 1359)‌، برژینسکی مشاور امنیت خارجی جیمی کارتر رییس جمهور آمریکا، به اردن رفت و در آن جا با صدام حسین دیدار کرد‌.

ناظران امور بر این باور بودند که هدف از این دیدار، بحث و گفت‌وگو‌، یافتن راه‎های هم‌آهنگ کردن فعالیت‎ آمریکا و عراق و «مخالفت با سیاست ایران» بود‌. بدین‌سان، می‎توان گفت که این دیدار در حکم یک شورای جنگی بود‌.1
در بغداد این دیدار، به عنوان چراغ سبز آمریکا‌، در مورد جنگ عراق علیه ایران تلقی شد‌.
گری سیک مشاوربرژینسکی‌، در مصاحبه‎ای در این باره گفت :2
شکی در این‌باره نبود که قلب برژینسکی برای کدام طرف می‎تپید...

برژینسکی عمدا این تلقی را در صدام به وجود آورد که آمریکا درباره‎ی تهاجم عراق به ایران، به او چراغ سبز داده است‌. چون هیچ چراغ قرمز آشکاری در مورد تهاجم، به صدام نشان داده نشد‌.
اما اگر گفته‎ شود‌، آمریکا از قبل توطئه چینی و برنامه‎ریزی کرده است‌، درست نیست‌. صدام برای تهاجم به ایران‌، دلایلی داشت و همین‎ها‌، کافی بودند‌.
در فروردین‌ماه 1361 دولت آمریکا، نام عراق را از سیاهه‎ی کشور‎های منظون به حمایت از تروریسم، خارج کرد‌. کشور‎هایی که در این فهرست قرار داشتند، داد و ستد با آمریکا با آن‎ها با اشکال انجام می‎گرفت‌.3
از آن پس، دیگر در وزارت امور خارجه [آمریکا] در مورد حمایت بغداد از تروریسم‌، سخنی به میان نیامد و موضوع به طورکامل و برای همیشه، از دستور کار خارج شده بود‌.
در تیرماه سال 1362 نیرو‎های ایرانی برای نخستین بار وارد خاک عرا ق شدند‌. این مساله باعث شد که آمریکا به طور جدی به یاری عراق برخیزد. در گزارش کمیته‎ی روابط خارجی سنای آمریکا آمده بود :4
ایالات متحد آمریکا، گام‎هایی در راه پشتیبانی از عراق و جلو‎گیری از پیروزی ایرانیان برداشته است‌.
در سال 1982 سناتور استفان سولارز، از بغداد دیدار کرد و با صدام حسین به گفت وگو نشست. صدام حسین به سولارز درباره‎ی روابط با آمریکا گفته بود :5

فکر کردم این درست نیست که عراق به عنوان کشوری غیر متعهد و مستقل‌، با یکی از دو ابر قدرت جهان رابطه نداشته باشد و بعد جنگ آغاز شد و فکر مطرح کردن مساله در شورای رهبری کنار نهاده شد‌.
در دسامبر 1982، سازمان اعتبار کالا (CCC) که وابسته به وزارت کشاورزی آمریکاست‌، اعتباری به مبلغ 300 میلیون دلار برای خرید گندم و برنج در اختیار حکومت عراق قرار داد‌. در نیمه‎ی سال 1983، وزارت کشاورزی آمریکا، 20 درصد به اعتبار خرید غله‎ی عراق افزود و در پـایان همـان سال، اعتبـار عراق را دو برابر کرد و به میزان یک میلیارد دلار غله به عراق فروخت‌.6

جورج شولتز وزیر امور خارجه آمریکا، روز 1 مه 1983 (21 اردی‎بهشت 1361)‌، به پاریس سفر کرد وی در این سفر، محرمانه با طارق عزیز که به این شهر آمده بود، به گفت‌وگو پرداخت.
دولت آمریکا که به نیکی از کاربرد جنگ‎ افزار‎های شیمیایی از سوی عراق آگاه بود، هدف خود را از حمایت از این کشور در جنگ تحمیلی علیه ایران، پایان دادن به جنگ عنوان می‎کرد‌.
اما در حقیقت، دولت آمریکا در پی آن بود که از پیروزی به حق ایران در این نبرد‎ بر رهبر خودکامه‌ی عراق‌، جلوگیری کند :7
هدف اولیه‎ی ما، پایان دادن به جنگ بود‌... می‎خواستیم جلوی ایران را سد کنیم‌.
 به گفته‎ی ریچارد مورفی معاون وزیر امور خارجه آمریکا، دولت ریگان :8
با تلاش چند سازمان و مشـارکت وزارت دفاع، وزارت امور خارجه و سازمان سیـا [به حمایت عراق برخاست]‌.
در این راستا‌، قرار شد دولت آمریکا، اطلاعات بسیار حساس و ارزنده‎ی مربوط به فعالیت‎ نیروهای ایرانی را که به یاری هواپیماهای آواکس (AVAX) مستقر در عربستان سعودی به دست می‎آورد، در اختیار عراق بگذارد‌.9
اما مهم‎تر از همه‎ی کمک‎ها، اعتبار (CCC) بود که آمریکا در اختیار عراق گذارد. در میانه‎های سال 1982 (1362) ذخیره‎ی ارزی عراق ته کشیده بود و در وضعیت بسیار بدی از نظر پولی قرار داشت‌.
ریچارد مورفی‌، برای گمراه کردن افکار عمومی و شاید فرار از نیش وجدان، کمک به خون‌خوارترین دیکتاتور وقت را این گونه توجیه می‎کرد :10

هدف ما بهبود مناسبات با عراق بود تا با پایان گرفتن جنگ‌، دوباره‎ همان عراق دهه‎ی 70 در صحنه ظاهر نشود‌. از این گذشته‌، عراق برای صادرات آمریکا‌، بازار جالب توجهی بود‌.

به گفته‎ی یک دیپلمات آمریکایی‌، هدف صدام در دوران جنگ، تامین توپ و کره بود. راه‎کار صدام این بود که توپ را نقد و کره را نسیه بخرد. این جا بود که دولت آمریکا با دادن  اعتبار  خرید مواد خوراکی و وام‎هایی که از سوی دولت آمریکا تضمین می‎شد، به صدام امکان داد تا بتواند « توپ» را نقد بخرد‌.11

ویلیام ایگلتون رییس هیات دیپلماتیک امریکا و در عراق در اکتبر 1983 (مهر ـ آبان 1362) به دولت متبوعش توصیه کرد تا قطعه‎های یدکی و جنگ افزار‎هایی را که در اختیار دولت ایران نمی‎گذارد، بـه حکـومت عراق بدهد. او در این راستا، ضمن تلگراف رمزی به واشنگتن گفته بود :12

ما می‎توانیم از طریق کشور سومی که خودمان تعیین می‎کنیم‌، تجهیزات نظامی آمریکا را در اختیار عراق قرار بدهیم‌. پس چه بهتر‌... این کار را از طریق مصر‌، صورت دهیم‌.

در دسامبر 1983 (آذر ـ دی 1362) ریگان، رونالدرا مسفلدرا به عنوان فرستاده‎‎ی ویژه‎ی خود با نامه‎ای به خط خودش به بغداد فرستاد و پیشنهاد کرد که مناسبات دو کشور از سرگرفته شود. صدام از آمریکایی‎ها خواست تا جلوی فروش جنگ‏ افزار به ایران را بگیرند‌.

آمریکا نیز برای نشان دادن حسن نیت به عراق، از متحدان خود خواست تا از فروش جنگ افزار به ایران خوداری کنند‌.13
از سـوی دیگر‌، آمریـکایی‎ها بـرای جلو‎گیـری از نابودی عراق، در پی پایان دادن جنگ بودند :14
ما به نفع خود می‎دیدیم که جنگ با ایران پایان یابد‌. چون ادامه‎ی آن خطرناک بود‏... تنها برنده‎ی جنگ در این مرحله، ایران بود‌.
در ژانویه 1984 (دی ماه 1362) دولت ریگان به منظور فشار بیش‎تر بر ایران‌، نام ایران به  سیاهه‎ی کشورهایی که « به اقدام‎های تروریسم بین‎المللی کمک می‎رسانند»‌، افزود‌. این اقدام باعث شد که ایران نتواند از آمریکا کالا بخرد‌.
این عمل به عراقی‎ها نشان داد که آمریکایی‎ها در پی آنند که ایران را به زانو درآورند‌. به دنبال آن در فوریه 1984 (اسفند 1362)، ریچارد مورفی معاون وزارت امور خارجه آمریکا به بغداد رفت. سفر او درست در آستانه‎ی پیش روی نیرو‎های ایران به سوی جزیره‎های مجنون بود. جزیره‎های مجنون دو باریکه‎ راهبردی بودند که بر روی دریایی از نفت قرار داشتند و برای گشودن شهر بصره‌، بسیار کارساز بودند‌.

ایرانی‎ها به سرعت با ریختن خاک‌، این جزیره‎ها را به خاک ایران پیوستند‌. عراقی‎ها برای بیرون راندن ایرانی‎ها از جزیره‎های مجنون، به گونه‎ی گسترده‎ نیروهای ایران رامورد حملات شیمیایی قرار دادند‌.

البته در هر جای دیگر جبهه که خط‎های پدآفندی‎ عراقی به خطر می‎افتاد‌، آن‎ها‌، جنگ افزار‎های شیمیایی را به کار گرفتند.
آمریکایی‎ها از این  جنایت‎ هولناک، به خوبی آگاه بودند و در بسیاری از موارد، چشم‎هایشان بر هم نهادند و در پاره‎ای از موارد به اعتراض ملیح، بسنده کردند‌.ریچارد مورفی در ملاقات با طارق عزیز گفته بود :15

برای کشتن یک انسان راه‎های بی‎شماری وجود دارد. اما این راه [کاربرد جنگ‎افزار‎های شیمیایی]، برای یک غربی غیرقابل قبول نیست‌. عده‎ای ما را متهم می‎کنند که برنامه‎ی جنگ‎افزار‎های هسته‎ای عراق را نادیده گرفته‎ایم. این اتهام وارد نیست‌.
یک دیپلماتیک سابق آمریکا در عراق در این زمینه با لحنی به نسبت دفاعی گفته بود :16
ما وسیله و اهرمی که به یاری آن، عراقی‎ها را از انجام این عمل [کاربرد جنگ افزار‎های شیمیایی] باز داریم، در اختیار نداشتیم‌. اولویت دستور کار ما، برقراری مناسبات سیاسی با عراق بود‌.

صدام در گفت‌وگو با مجله‎ی «تایم» (Time)، چاپ آمریکا گفت :17
من شخصا مخالفتی با ایالات متحده‎ی آمریکا ندارم‌. ما مایلیم با آمریکا روابط دوستانه داشته‎ باشیم‌.
پیش از آغاز تجاوز نظامی عراق به ایران، روزنامه وال استریت جورنال (Wall Street Jounnal)‌، نوشت :18
با وجود عدم تمایل آمریکا به یاری علنی و آشکار به عراق‌، نشانه‎هایی در دست است که حاکی از کمک‎های نظامی محرمانه واشنگتن به عراقی‎ها است‌.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید