شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر روایت فتح بزرگ - روابط عمومی نیروی زمینی ارتش- بخش دوم و پایانی

تاریخ معاصر

روایت فتح بزرگ - روابط عمومی نیروی زمینی ارتش- بخش دوم و پایانی

برگرفته از روزنامه اطلاعات

 

17/مهر/59: با اجرای آتش مستقیم تانک روی مواضع نیروهای خودی و قرارگاه آنها(مسجد) سرانجام این قرارگاه را تصرف کردند. در این روز پادگان دژ هم مورد هجوم قرار گرفت که با دفاع نیروهای ارتش، عراقی‌ها به عقب گریختند.

18/مهر/59: درگیری با سلاح سبک و آتش توپخانه ادامه داشت، اما تغییری در مواضع طرفین ایجاد نشد.

19/مهر/59: دشمن با عبور از پلی که در منطقه مارد نصب کرده بود، از کارون گذشت و با استقرار در جاده اهواز ـ آبادان، مسیر اصلی پشتیبانی مدافعان خرمشهر قطع شد و در امتداد جاده به سمت جنوب پیشروی کردند.

20/مهر/59: با پیشروی مهاجمان در محور بندر، نبرد شدیدی در گرفت که عراقی‌ها با تحمل تلفات فراوان متوقف شدند.

21/مهر/59: دشمن با پشتیبانی آتش سنگین توپخانه سرانجام در شامگاه این روز توانست بخش غربی شهر (از منطقه پلیس راه تا ایستگاه راه‌آهن) را اشغال کند. سپس اولین ستون نیروهای عراقی وارد کوی طالقانی شدند و زمینه ادامه پیشروی به مرکز شهر را فراهم آوردند.

22/مهر/59: تلاش دشمن برای پیشروی در محور بندر برای اشغال ساختمان اداری گمرک با مقاومت مدافعان متوقف شد.

23/مهر/59: دشمن با تصرف پادگان دژ تا خیابان کمربندی پیش آمد و در محور بندر هم ساختمان اداری گمرک را اشغال کرد و تعدادی از واحدهای ارتش عراق با بستن جاده آبادان ـ ماهشهر به شهر آبادان نزدیک شدند.

24/مهر/59: با ورود یگانی از دشمن به خیابان چهل متری، اصلی‌ترین راه پشتیبانی و تردد نیروهای درگیر در کوی طالقانی، کوی بندر و ورزشگاه بسته شده در این روز بود که به پاس خون‌های پاکی که در درگیری‌های سخت برای نجات خرمشهر از سقوط حتمی در این منطقه ریخته شد، خرمشهر خونین شهر نام گرفت.

25/مهر/59: ادامه نبرد خیابانی در جاده کمربندی، کوی طالقانی و بندر.

26/مهر/59: نیروهای عراقی پشت ایستگاه راه‌آهن، کشتارگاه و جاده کمربندی مستقر بودند و درگیری‌های شدید باعث کاسته شدن از تعداد نیروهای مدافع می‌شد.

27/مهر/59: عراقی‌ها با پیشروی تدریجی در محور مرکزی، از یک طرف به فلکه آتش‌نشانی و از طرف دیگر به خیابان اطراف گلفروشی نزدیک می‌شدند و از محور کمربندی هم خود را به خیابان‌های آرش و عشایر رساندند.

28/مهر/59: مسجد جامع که پایگاه اصلی پشتیبانی مدافعان بود، زیر آتش متمرکز خمپاره‌های عراقی قرار گرفت و باعث بحرانی شدن اوضاع پشتیبانی مدافعان شد.

29/مهر/59 الی 1/8/59: تانک‌های دشمن پشت پادگان دژ و اطراف راه‌آهن و پشت گمرک استقرار یافته و از آنجا نقاط اشغال نشده شهر را گلوله‌باران می‌کردند که بر اثر آن بسیاری از نقاط شهر از جمله بازار در آتش سوخت.

در این اوضاع، عراقی‌ها با پیشروی در خیابان 40 متری به اطراف مسجد امام صادق(علیه‌السلام) رسیدند. در حالی که جنگ خانه به خانه ادامه داشت، رزمندگان در مسیرهای اصلی که از جاده کمربندی به میدان فرمانداری (خیابان آرش و عشایر) منتهی می‌شد، مستقر شده بودند تا از نفوذ بیشتر دشمن و تسلط او بر پل جلوگیری کنند. متقابلاً دشمن که از جاده کمربندی و 40 متری بسیار پیشروی کرده بود، در حوالی فرمانداری مستقر شده بود.

2/آبان/59: دشمن موفق شد ساختمان فرمانداری را اشغال کند و با استقرار در ضلع شمالی پل، نیروهای مدافع را که در سمت غربی پل تا مسجد جامع حضور داشتند، به محاصره درآورد. اما تلاش رزمندگان برای ضربه زدن به دشمن به منظور آزادسازی پل، همچنان ادامه داشت تا این‌که موفق شدند در اوایل شب عراقی‌ها را عقب برانند و ساختمان فرمانداری را آزاد کنند.

3/آبان/59: عراقی‌ها با هجوم و اشغال و استقرار در ساختمان فرمانداری و دیگر ساختمان‌های مجاور، نه فقط هر جنبده‌ای را روی پل زیر آتش خمپاره‌اندازها و تیربارهای خود می‌گرفتند، بلکه از تردد قایق در رودخانه کارون هم جلوگیری می‌کردند، همچنین تعدادی از واحدهای عراقی به 30 متری مسجد جامع رسیده بودند، پس از مدتی درگیری مدافعان با فرا رسیدن شب، دستور عقب‌نشینی و ترک شهر را دریافت کردند.

خداحافظ خونین‌شهر

رزمندگان، با این امید که در اندک زمانی با تجدید قوا و آمادگی بیشتر به شهر باز می‌گردند و دشمن متجاوز را بیرون می‌رانند، عقب‌نشینی از شهر را پذیرفتند.

سپس شماری از مدافعان تصمیم گرفتند در نقاطی که میسر است، مستقر شوند و مهمات خود را به سوی دشمن شلیک کنند تا هم امکان مطلع کردن و جمع‌آوری نیروهایی که احتمالاً از دستور عقب‌نشینی بی‌خبر بودند فراهم شود. هم اینکه با مشغول کردن دشمن عقب‌نشینی نیروها تسهیل شود. این کار در حد مقدور انجام شد. سپس چند تن برای خداحافظی از مسجد جامع به آنجا رفتند. در حال وداع با حسرت به حیاط و شبستان می‌نگریستند، گاهی به گوشه‌ای خیره می‌ماندند گویی شهیدی از هم رزمان خود را به یاد می‌آوردند یا وجود او را حس می‌کردند. دقایقی بعد دردمندانه از مسجد بیرون آمدند و به آرامی به سوی کارون رفتند. حدود 200 تن از رزمندگان در کنار این رود نشسته بودند تا به آن سو بروند. در طول شب رزمندگان در چند گروه از خرمشهر خارج شدند و تا پیش از دمیدن سپیده صبح انتقال آنان پایان یافت. رزمندگان دیگری هم در شهر بودند که از دستور عقب‌نشینی خبر نداشتند. شماری از آنها صبح روز 4/8/59 متوجه این دستور شدند و پس از شلیک مهمات خود به طرف دشمن، حدود ساعت 10 به ساحل جنوبی کارون رفتند. شمار دیگری هم در شهر باقی مانده بودند که راه خروجشان بسته شده بود. آنها تا چند روز بعد به طور پراکنده موفق شدند از طریق کارون عقب‌نشینی کنند. روز چهارم آبان را باید روز پایان حماسه خونین شهر نامید، حماسه‌ای که در 34 روز جلوه کرد، اما بی‌گمان فداکاری‌ها و ایستادگی تحسین برانگیز مدافعان خونین شهر در برابر ارتش متجاوز و مجهز به انواع جنگ‌افزارها، در تاریخ و در خاطر انسان‌های حق‌جو و ظلم‌ستیز جاوید خواهد ماند.مدافعان خرمشهر با نبرد و تلاش شبانه‌روزی کوشیدند با ادای تکلیف الهی خود دشمن را از گسترش تجاوز به ایران اسلامی بازدارند. خرمشهر اشغال شد، لیکن حماسه‌ها، ایستادگی‌ها و جانبازی‌هایی آفرید که اولاً افتخاری بزرگ را در تاریخ این مرز و بوم به ثبت رساند، ثانیاً این مقاومت اعتماد به نفسی را برای اردوی خودی به ارمغان آورد که دستمایه رزمندگان برای بیرون راندن دشمن از سرزمین اسلامی ایران و مقدمه حماسه جاوید سوم خرداد شد که با روحیه‌ای استوارتر دست متجاوزین را از خاک میهن کوتاه کردند و خرمشهر یا همان خونین‌شهر آزاد شد.

 

*منابع

1. بهزاد حسین؛ بابائی گل‌علی، همپای صاعقه، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی. چاپ اول. 1379.

2. جمعی از نویسندگان، خرمشهر در جنگ، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ دوم، 1381.

3. ارتش در هشت سال دفاع مقدس، جلد چهارم، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1373.

4. میرزا اسماعیل حیرت، تاریخ کامل ایران، انتشارات افسون، 1380.

دیدگاه‌ها   

0 #1 Guest 1391-10-11 10:28
باعرض سلام وخسته نباشید من از مدافعین 34 روز مقاومت در خرمشهر هستم و جزء گروه جنگهای نامنظم فدائیان اسلام به فرماندهی شهید سید مجتبی هاشمی مستقر در هتل کاروانسرا بدینوسیله اعلام آمادگی میکنم که خاطرات آن روزها شجاعت و شهامت واوج ایثارگری را جهت نسلهای کنونی وآینده با کمک شما به صورت مستند یا به طوری که صلاح میدانید در اختیارتان قرار دهم در اینجا لازم میدانم متذکر شوم خرمشهر در تاریخ اعلام شده یعنی چهارم آبانماه به طور کامل سقوط نکرد چون من به اتفاق چند نفر از تکآوران و بچه های فدائیان دو سه روز بعد به عقب امدیم و در ان روزها هوبا دشمن جنگ میکردیم هم سعی کردیم محمات و اسلحه هایی که از مجروحین و شهدا در خانهای جمع اوری کرده بودیم با یک گاری دستی به داخل رودخانه بریزیم که دست دشمن نیفتد چون اکثر سلاحها امیک و برنو بود ودشمن میتوانست از انها استغاده تبلیغاتی کند و.......
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه