سه شنبه, 17ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست اتحادیه نوروز نوروز نوروز، عیدی برای سیصد میلیون نفر در ۱۲ کشور

نوروز

نوروز، عیدی برای سیصد میلیون نفر در ۱۲ کشور

برگرفته از تارنمای ایرانچهر به نقل از پایگاه کیهان لندن ، شماره ی ۵۱ ،  ویژه ی نوروز ۱۳۹۵ . ( با ویرایش )


احمد رافت



سفرۀ هفت سین در محل سازمان ملل متحد

 

اشاره :

نوروز غیر از ایران در چندین کشور دیگر نیز عید رسمی است، و در چند کشور دیگر هم اگرچه از این چنین رسمیتی برخوردار نیست، ولی از سوی بخش های قابل توجهی از مردم جشن گرفته می شود. نوروز در سال ۲۰۱۰ میلادی از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد، زیرا آنچنان که در معرفی این مصوبه آمده است توسط بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در ۱۱ کشور عضو سازمان ملل متحد جشن گرفته می شود. البته سنت های نوروزی در تمام این کشورها یکسان نیستند، اگرچه در بسیاری موارد شباهت هایی میان آنها وجود دارد.

 

اران ( جمهوری آذربایجان )

با آنکه مردم جمهوری آذربایجان سالهاست کریسمس را به عنوان مبنای سال میلادی جشن می گیرند، اما نسبت به عید نوروز و آئین های سنتی آن دیدگاه ویژه ای دارند و آن را بخشی از سنت های خود می دانند.  عید نوروز در زمان شوروی سابق به صورت رسمی از فرهنگ و سنن مردم جمهوری آذربایجان برچیده شده بود، اما پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ میلادی، جشن نوروز بار دیگر رایج شد. جمهوری آذربایجان هم پس از استقلال این کشور، عید نوروز را را به رسمیت شناخت و ۶ روز را در تقویم رسمی تعطیل اعلام کرد.

 خانواده ها طبق سنت گذشته ، چند روز مانده به عید نوروز با تهیه ی پوشاک نو، طبخ انواع شیرینی های محلی نظیر باقلوا، شکربورا ، بادام بورا و گوغال شور، انجام خانه تکانی، کاشت سبزه و رنگ کردن تخم مرغ به استقبال بهار و عید نوروز می روند. در شب پیش از نوروز همه ی افراد خانواده در خانه یکی از بزرگترهای فامیل جمع می شوند و شام را با هم صرف می کنند. مهمترین و اصلی ترین خوراک نوروزی در آذربایجان ماهی است که باید حتماً سر سفره باشد. روی سر ماهی حلقه ای قرار می دهند که بزرگترین دختر دم بخت خانواده باید آن را در انگشت خود کند. براساس باورهای مردم، این کار دختر را خوشبخت می کند.

 


در جشن نوروز در اران ، یک رقصنده ی ارانی رقص قفقازی را اجرا می کند .

 

در جمهوری آذربایجان مردم در شب های  چهارشنبه ی آخر سال شمسی ، بر مبنای عناصر چهارگانه ی طبیعت، یعنی  آب ، آتش ، خاک و باد، مراسم ویژه چهارشنبه سوری را نیز برگزار می کنند که « آق شامی » نام دارد. بر اساس فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی این سرزمین ، آب و منابع آبی در چهارشنبه اول تازه می شوند و به جریان می افتند و درختان و گیاهان به کمک چهارشنبه ی دوم (آتش)، چهارشنبه ی سوم (خاک) و چهارشنبه ی آخر ( باد) جوانه می زنند و نوید آمدن بهار را می دهند. پژوهشگر شناخته شده آذربایجانی ، نبی اف در اشاره به چهارشنبه سوری می گوید: «این عید ملی به آفرینش انسان مربوط است، زیرا درک انسان از هستی با چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش پیوند می خورد. از یک ماه مانده به عید نوروز در چهارشنبه های آخر سال جشن ها و مراسم مختلفی برگزار می شد که تا به امروز باقی مانده و  به ما هم رسیده است». بعد از آتش بازی بعضی بچه های آذری « پاپاق آتماق » می کنند، که مراسمی شبیه فالگوش است. در مراسم « کلاه گردانی » [ = قاشق زنی ] بیشتر  پسرها شرکت دارند که درِ خانه همسایه را می زنند و صاحب خانه در کلاه آنها چیزهای خوردنی مانند شکر بوره، باقلوا، فندق، سیب و شکلات می گذارد.

 از رسوم دیگر روزهای پیش از نوروز می توان به سبزکردن گندم و یا عدس اشاره کرد. این کار که از یکی دو هفته مانده به عید آغاز می شود به نشانه ی تجدیدحیات در طبیعت و آمدن بهار صورت می گیرد. در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، همه ساله در ایام نوروز بناهای اداری و تجاری مرکز شهر به شیوه با شکوهی نورپردازی می شود و مراسم ویژه عید نیز در نزدیکی درهای ورودی ایچری شهر، شهر قدیم و تاریخی باکو با بیش از ۸۰۰ سال قدمت، با حضور رییس جمهور و مقامات دولتی این کشور برگزار می گردد. با وجود آنکه اغلب مراسم عید نوروز در جمهوری آذربایجان با آئین های نوروزی ایران یکسان است، اما مراسم روز سیزده به در در این کشور برگزار نمی شود.

 در بعد از ظهر آخرین روز اسفند  در گورستان های باکو  بسیاری کسان را می توان دید  که به تعداد رفتگان شان، سینی های سمنو  در دست دارند. بر روی بعضی گورها دو  یا سه سینی سبزه گذاشته شده، گویی آذربایجانی ها مردگان خویش را نیز در جشن نوروز شرکت می دهند.

 

ازبکستان

 در ازبکستان پس از فروپاشی شوروی نوروز مجددا با شکوه و عظمت جشن گرفته می شود، ولی ربطی به تحویل سال جدید ندارد و اکثر مردم راجع به موضوع تحویل سال خورشیدی اطلاع اندکی دارند ، زیرا تقویم این کشور میلادی است و تحویل سال نو را در ساعت دوازده شمسی و یک دسامبر تجلیل می‌کنند و تا روز دهم ژانویه با شکوهی گسترده جشن می‌گیرند.

مراسم نوروزی از اوائل اسفند با سبزکردن گندم و عدس،  و سمنوپزی آغاز می‌شود. در ازبکستان، سمنو را «سوملک» و گاهی « سومنک » می‌گویند . هرچند در این کشور چیدن سفره ی هفت سین رایج نیست ولی نهادن سمنو در سفره ی نوروزی رسمی فراگیر است. تا دهه های سی و چهل قرن گذشته ی میلادی در برخی از مناطق تاجیک نشین چیدن سفره ی هفت سین تا اندازه ای رایج بود ،ولی با مخالفت حزب کمونیست که نوروز را خطری برای خود می دید ، بسیاری از سنت های نوروزی از بین رفتند. مراسم از روی آتش پریدن هم تنها در برخی از روستاهای دوردست  هنوز برقرار است ، و از چهارشنبه سوری و سیزده به در هیچ نشانی نمانده است.

در هفته پیش از آغاز نوروز در ازبکستان جویبارها، میدان و خیابان‌ها، باغ و پارک‌ها، مدرسه ها و دانشگاه‌ها، آرامگاه ها و گورستان‌ها، منابع آب و کلاً گرد و اطراف محل زیست را به صورت دسته جمعی تمیز می‌کنند و حتماً نهال می‌نشانند. در روزهای نوروز در سرتاسر ازبکستان تا دوردست ترین روستاهای کوهستانی و بیابانی نوروز فرصتی است برای برگزارکردن برنامه‌های موسیقی، هنری، ورزشی، بازی های سنتی، نمایش‌های آثار هنر دستی و برنامه‌های گوناگون دیگر، و در همه ی شهرها و روستاها ، صدای سرنا و نقاره رسیدن نوروز را نوید می دهد.

یکی از مهم ترین مراسم نوروزی، همانگونه که اشاره شد ، سمنوپزان است. در روزهای پیش از نوروز هیچ محله ای را نمی‌توان پیدا کرد که در آن زنان سرگرم پختن سمنو در دیگ‌های بزرگ نباشند . مراسم سمنوپزان آنچنان در فرهنگ کشور ازبکستان رایج است که حتی دانشجویان و دانش آموزان روزانه در صحن دانشگاه و دبیرستان و خوابگاه‌های دانشجوئی گرد هم می آیند و همراه استادان شان سمنو درست می‌کنند. جوانان شب هنگام در حیاط مدرسه و دانشگاه گرد هم می آیند و شبی دراز را بر  سر دیگ سمنو شب زنده داری می‌کنند، می خوانند و می رقصند. مراسم سملک یا سمنو در ازبکستان نوعی  بزم دوستانه لایه های گوناگون جامعه، زنان، دانشجویان، دانش آموزان و هم محلی‌هاست، ولی در این مراسم مردان شرکت نمی‌کنند و تنها در درست کردن اجاق و آتشدان و نشاندن دیگ‌های بزرگ و سنگین روی آتشدان‌ها به زنان و دختران کمک می کنند .

 

افغانستان

در افغانستان مراسم نوروز با مراسم مذهبی « جشن گل سرخ » که در مزار شریف برگزار می شود ، گره خورده است. میله گل سرخ یک جشن خاص است که در مزار شریف  در ۴۰ روز اول سال و به مناسبت روییدن گل های سرخ برگزار می شود و در طول این مدت مردم از هر نقطه ی افغانستان برای حضور در این جشن به این شهر می آیند. این مراسم به طور همزمان با مراسم « جهنده علی » یا « ژنده علی » انجام می‌شود. مراسم جهنده علی، مراسمی دینی است که به مناسبت خلافت علی ابن ابی طالب (ع) در مسجد مقدس این شهر که گفته می شود آرامگاه این امام است ، اجرا می‌شود. این مراسم با برافراشتن یک درفش، که رنگ های آن به رنگ های درفش کاویانی  شباهت دارد، و  به آن « ژنده سخی » می گویند، در حرم و در نخستین روز سال اجرا می شود. جشن گل سرخ برای چهل روز در دشت های لاله و حرم ادامه دارد .

 


بادبادک فروش افغانستانی که در روزهای نوروز در کوچه ها می گردد

 

در افغانستان در کنار هفت سین سفره ی هفت سین، نهادن هفت میوه هم رسم است. این هفت میوه عبارتند از:  کشمش، سنجد، پسته، فندق، زردآلوی خشک، گردو و آلو . هفت سین افغان ها  سیب، سنجد، سبزی، سماروق (نوعی قارچ) سرکه، سمنو و سیر را در بر می گیرد. مردم برای روزهای نوروز به ویژه شب سال نو اقدام به پخت غذاهای ویژه ای می کنند. در این شب معمولاً سبزی چلو پخته می شود.  البته کباب ماهی هم  جای خود را در سفره ی نوروزی دارد. نانوایی ها نیز در این روزها نوعی کلوچه می پزند که به آن کلوچه ی نوروزی می گویند که تنها در نوروز پخته می شود. در افغانستان نیز سمنوپزان یکی از سنت  های پرطرفدار است . در یکی از شب های آخر سال زنان مراسم ویژه ای برای پختن سمنو برگزار می کنند و از اواخر عصر تا صبح روز بعد سرگرم پختن آن هستند و شعری به این مضمون را تکرار می‌کنند: « سمنک در جوش، ما کفچه زنیم ؛ دیگران در خواب، ما دفچه زنیم. »

جوان هایی که هنوز در دوره ی نامزدی به سر می برند و در انتظار ازدواج هستند، در شب نوروز به خانه ی پدر زن خود می روند و برای خانواده ی همسر خود هدیه می برند؛ هدیه هایی چون لباس، جواهر و حنا به همراه خوراک هایی مانند ماهی و کلوچه های گوناگون برای تبریک گویی عید. خانواده ی عروس هم در مقابل، لباس مردانه و شرینی برای داماد آماده می کنند.  تعطیلی عید نوروز در افغانستان تنها یک روز است ، اما در همین فرصت اندک نیز دید و بازدیدها در حد مقدور میان مردم این کشور انجام می شود. کشتی گیری، پهلوانی و بزکشی از جمله بازی هایی سنتی هستند که در این روزها رواج دارد .

 

پاکستان

در پاکستان نوروز را « نوروز عالم افروز »، به معنای « روز تازه رسیده، که با ورودش جهان را روشن و درخشان می کند» ، می نامند.  از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان، می توان به خانه تکانی،  پوشیدن لباس نو، تهیه ی انواع شیرینی مانند لدو، گلاب حامن، رس ملائی، برفی، شکرپاره،  سوهن حلوا، عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید خویشاوندان و اقوام اشاره کرد. در این روزها رسم است که از گفتار نامناسب پرهیز ، و با محبت، احترام و اخلاص با دیگران برخورد می کنند . رسم زیبای دیگر سرودن شعرهای نوروزی به زبان های اردو، دری و عربی در این عید است که بیشتر در قالب قصیده و غزل انجام می شود.

 در نواحی گلگت در شمال کشمیر برگزاری جشن نوروز همراه با اجرای برنامه های آتش بازی و تیراندازی و چوگان بازی است . برنامه های جشن نوروز در پاکستان باختری که به ایران نزدیک تر است، پوشیدن لباس نو و تبریک گفتن به یکدیگر پس از تحویل سال و ترتیب دادن مجالس قصیده و شعرخوانی  را در بر می گیرد. در این نواحی تهیه ی  هفت نوع میوه و کلوچه ی نوروزی از رسم های دیگر است. سفره ی عید با پلو و گوشت مرغ و تخم مرغ های رنگی  آراسته می شود. در این بخش از پاکستان به باور مردم ، خوردن گوشت مرغ شگون دارد و به همین مناسبت در سفره ی نوروز جایی همیشگی دارد.  یک سنت جالب در ناحیه ی پاراچنار، در غرب پاکستان، به شکار رفتن زنان در روز نوروز است.

 

تاجیکستان

 جشن سنتی نوروز در این کشورهم با فروپاشی شوروی احیا شده و پنج روز اول بهار هر سال نیز به مناسبت جشن‌های نوروزی در این کشور تعطیل رسمی اعلام شده است. بسیاری از نوزادانی که روز ۲۰ یا ۲۱ مارس در استان بدخشان تاجیکستان به دنیا می‌آیند، به دلیل محبوبیت فراوان جشن نوروز در این سرزمین، « نوروز» یا « نوروزشاه » یا « نوروزگل » نام می‌گیرند. در تاجیکستان مراسم سیزده به در و یا مراسم چهارشنبه سوری وجود ندارد و تنها جشن نوروز در یک یا دو روز برپا می‌شود. نوروز در این کشور به نام « جشن بزرگ » معروف است. در این روز همه ی مردم شهر در محلی به نام « نوروزگاه » گرد می آیند و در این مکان، به ویژه روز اول ، برنامه‌های گوناگون فرهنگی‌؛ هنری و ورزشی اجرا می‌شود.

 خانه تکانی یا جاروب بندان یکی از سنت های رایج در ازبکستان است که معمولاً دو روز مانده به عید انجام می شود. در تاجیکستان تمام اشیای خانه را به بیرون می‌برند، خانه را از سر تا پا تمیز می کنند و در آخر هزار اسپند دود می‌کنند. زنان با آرزوی پرباری و برکت سال نو، جلد منقش کلاه های گردی را به آرد می‌زنند و بر دیوارهای دودخوردۀ خانه، نقش گل می‌آفرینند. کودکان با گچ سفید روی دیوار نقش گل و بلبل و آهو و بز کوهی می‌کشند. رنگ سفید در روزهای نوروز نقش نمادین دارد. درحالی که زنان و کودکان سرگرم آرایش خانه هستند، مردان خانواده شاخه های بلند درختان را می برند و با کارد روی آنها گل می تراشند. سپس شاخه های آراسته را با گفتن شاگون بهار مبارک وارد خانه می کنند و در سوراخ های پنج ستون خانه قرار می دهند. در ازبکستان بر سر میز سفره ی « هفت شین » می اندازند و در آن شهد، شیر، شیرینی ، شکر ناب، شمع، شمشاد و شایه  می نهند .

 


دختران  تاجیک  در  حال  گلدوزی  آرایه های جشن  نوروز

 

یکی دیگر از آئین های نوروزی  « کلا غزغز » است. کودکان و نوجوانان و گاه افراد بزرگسال روسری می بندند و گروه گروه کوی به کوی و کوچه به کوچه می گردند و با شعر و شعارهای نوروزی به خانه های مردم سر می زنند. در جریان این آئین برخی به خواسته های دیرین خود می رسند. آنان بر این باور هستند که برای برآورده شدن خواسته شان ، باید روسری خود را به گونه ای بر فراز خانه ها پرت کنند که از راه روزنه ای که در مرکز سقف خانه های چارگوش بدخشانی هست ، به درون خانه بیفتد. آن گاه آن فرد خوش اقبال می تواند با صدای بلند بخواند : « ای پدر، برخیز، نوروزی بیار» ؛ و از صاحب خانه ارمغان نوروزی بخواهد. در گذشته خواسته ها  به شیرینی و حلوا محدود می‌شد، اما در این سال ها برخی حتی تلفن همراه می خواهند.

 سمنوپزان یکی از این آئین های نوروزی در تاجیکستان است. این غذا در کشورهای دیگر به نام های سمنی٬ سوملک٬ سومنک و سومولوک هم شناخته می شود، در تاجیکستان مهمترین خوراکی روزهای نوروز است. هنگام پختن آن زنان می خوانند : « بوی بهار است سمنک، آش نهار است سمنک از گل گندم سمنک، خوردن مردم سمنک ».  آئین پخت سمنک نوروزی که تا به حال بیشتر ویژه ی مردم روستاهای تاجیکستان بود، هم اکنون در میان ساکنان شهرها نیز اجرا می شود. سمنک را در تاجیکستان بیشتر زنان می پزند و برای این کار از چند وز پیش در ظروف روباز گندم را خیس می کنند و تا زمان سبزشدن دانه های گندم انتظار می کشند.  پخت سمنک از دو روز پیش از نوروز و صبح زود آغاز می شود و برای این که سمنک خیلی دیر می پزد، زنان گرد دیگ جمع می شوند و تا پخت آن با زدن دف در وصف نوروز ترانه می خوانند. به باور تاجیک ها، در زمان پخت سمنو حاجتمندان می توانند حاجت بگیرند و بیماران نیز شفا یابند و به این خاطر سمنو در میان تاجیک ها خوراکی شفابخش است. در مراحل آخر پخت این خوراکی زنان هفت دانه سنگ خرد و چهارمغز گردو به میان دیگ سمنک می اندازند. تاجیک ها باور دارند، هنگام پخش کردن سمنو، هرکس که این سنگ ها و گردوها به کاسه اش بیفتد، به آرزویش خواهد رسید.

از گذشته های دور در تاجیکستان کشاورزان مراسم ویژه ای را پیش از نوروز برپا می کنند . یکی از این مراسم « مراسم حوت » نام دارد. حوت [ نشانه ی نجومی ماه اسفند ] آخرین ماه سال است و به همین دلیل زمانی مناسب برای کشت و کار بهاری است . در این مراسم مردم با فراهم کردن وسایل جشن در سه شب اول ماه حوت در مهمانی ها گرد هم می آیند و در کنار آتش به شنیدن موسیقی، رقصیدن یا بازی می پردازند. یکی دیگر از مراسم مهم  نوروزی « گل گردانی » نام دارد . مردم تاجیک از زمان های قدیم به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفه دادن درختان به گل گردانی می‌ پرداختند. در گذشته بزرگسالان گل گردانی را انجام می دادند . اما امروزه این مراسم را کودکان و نوجوانان انجام می دهند . گل گردان ها از دره و تپه و دامنهٔ کوه ها، گل چیده و  با اهدای این گل ها به مردم روستا یا محله خود پایان یافتن زمستان و فرارسیدن بهار و آغاز کشت و کار و آمدن نوروز را مژده می‌دهند.

 این مژده با شعر زیر داده می شود:

« خبرت می کنم دهقان

بته غله  به  گل گردان

بهار  نو  مبارک باد

گله زردک ثنا می گه

ثنای مصطفی می گه

به هر  پهلو خدا می گه»

 در مراسم نوروزی تاجیک ها تأثیراتی از جشن های دیگر رایج در شوروی سابق، چون سال مسیحی ، نیز دیده می شود؛ مانند بابا دهقان و ملکه نوروز که دو قهرمان اصلی برنامه های نمایشی نوروزی هستند  و تقلیدی از بابا نوئل و برفک  هستند . این در حالی است که بسیاری از آئین های کهن نوروزی، مانند چهارشنبه سوری، رسم تحویل سال، حاجی فیروز و سیزده به در، به فراموشی سپرده شده اند یا اجرای آنها دیگر به پررنگی گذشته نیست.  صدرالدین عینی درباره اهمیت نوروز در گذشته  این کشور می نویسد: «در بخارا در آن وقت ها نوروز را که عید بهار عمومی فارسی زبانان است، بسیار حرمت می کردند. حتی علمای دینی به این عید که پیش از اسلامیت – پیش از استیلای عرب ها- عادت ملی بوده و بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده بودند، رنگ دینی اسلامی داده، از وی فایده می بردند. از آیت‌های قرآن « هفت سلام » نوشته به غولینگاب (آب زردآلو) که خوردن وی در نوروز از عادت های ملی پیشتره  بود، تر کرده، می خوراندند و پول می گرفتند .»

 

ترکمنستان

 پس از استقلال ترکمنستان از اتحاد جماهیر شوروی ، به فرمان رئیس جمهور این کشور به منظور احیای رسوم کشور سال نو را « نوروز » اعلام کردند و هر سال در ۲۱ مارس جشن گرفته می شود. در این کشور برابر رسم های کهنه و نو، دو بار در سال جشن سال نو گرفته می‌شود : یکی به استناد تقویم میلادی ، و دیگری عید نوروز به نشانه ی احیای دوباره ی آداب و رسوم دیرینه ی مردم ترکمنستان. در ترکمنستان عید نوروز هم چنین جشن کشاورزان است  و به همین دلیل کشاورزان در دامنه های کوه کپت داغ و در کنار آمودریا  ، نوروز را جشن می گیرند. به اعتقاد مردم ترکمنستان، زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست ، آن روز را نوروز نامید.

 


زنان ترکمنستانی در جشن نوروز

 

زنان ترکمن از روزها پیش از نوروز پختن انواع شیرینی را که سمنو یکی از آنهاست ، آغاز می کنند. از غذاها و شیرینی‌های سنتی و محلی ترکمن ها می توان به « نوروز کچه » و« نوروز بامه » اشاره کرد. در ترکمنستان معمولاً جشن نوروز در میدان های اصلی شهرها و روستاها برپا می شود و مردان و زنان جوان ترکمن نیز در روزها، بازی ها و سرگرمی های ویژه ای از جمله سوارکاری، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، برپایی جنگ خروس و شاخ زنی قوچ ها برگزار می‌ کنند. پوشیدن لباس نو، دید و بازدید و پریدن از روی آتش از دیگر رسوم ترکمن ها در روزهای عید نوروز است.

 یکی از سنت های رایج در ترکمنستان « مونجوق آتدی » نام دارد. دخترهای جوان شبانگاهان جمع می‏ شوند و منجوق های خود را یک  به یک در یک کاسه می اندازند. دختری  که ظرف  منجوق ها را در دست دارد، ظرف را میان دخترها می گرداند و پس از جمع کردن منجوق ها ، آنها را با هم مخلوط می کند و شعری می خواند. آنگاه منجوق ها را یکی یکی از ظرف  بیرون  می آورد. منجوق متعلق به هر دختری باشد، معنی آن شعر را فالی برای آن دختر می دانند .  یکی از شعر های رایج این است :

« باشلاندی قیز باشلاندی ( آغاز شد دختران )

کأسأ مونجوق  تاشلاندی (منجوق در کاسه انداخته شد )

سؤز آیدیجی گلیپدیر (خواستگار آمده است )

بویداشینا بوشلادی (به دوستم مژده دادم )

 

ترکیه

مردم عثمانی – که ترکیه ی امروز  بخشی از  آن به شمار می رود – عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن می گرفتند. در این روز حکیم باشی معجون ویژه ای را که «نوروزیه» نامیده می‌‌شد ، برای پادشاهان و درباریان درست می کرد  . در متن ها  گفته شده است که این معجون از چهل نوع ماده ی ویژه درست می‌ شده و درمان کننده ی بسیاری از بیماری ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می‌‌شده است . نوروز تا نخستین سال‌های تشکیل جمهوری ترکیه در میان شهروندان این کشور برگزار می شد، اما کم کم  این مراسم اهمیت پیشین خود را از دست داد و تا مدت ها این جشن  تنها در مناطق کردنشین و در پاره ای از مناطق شمال برگزار می شد . اما در چند سال اخیر دولت ترکیه برگزاری این عید را به صورت رسمی اعلام کرده است تا جایی که وزارت آموزش و پرورش ترکیه در اواسط ژانویه ی ۲۰۰۵، طی بخشنامه ای به مراکز آموزشی این کشور، خواهان برگزاری آیین‌های ویژه ی عید نوروز به عنوان عید رسمی ‌شد. در خارج از کردستان ترکیه  نواختن سرنا و دهل از جمله مراسم رایج است. پختن شیرینی و به ویژه  باقلوا و خوراکهای ویژه ی نوروزی مثل کباب ماهی از  دیگر سنت های رایج نوروزی در ترکیه است .

 

قزاقستان

مردم قزاقستان نوروز را زمان اعتدال بهاری می دانند و بر این باورند که در این روز ستاره های آسمانی به نقطه ی ابتدایی می رسند و همه جا وهمه چیز تازه می شود و زمین را شادمانی فرا می گیرد. در شب سال تحویل صاحبخانه در بالای خانه ی خود دو شمع روشن می کند  و زنان خانه تکانی می کنند ، زیرا قزاق ها عقیده دارند که تمیزبودن خانه در آغاز سال نو باعث می شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند. در قزاقستان هم پس از فروپاشی شوروی این عید رسمیت یافت و در تقویم پنج روز تعطیل نوروزی اعلام شد.

 در شب نوروز دختران روستایی با آخرین تکه های باقیمانده از گوشت اسب که « سوقیم » نام دارد ، غذایی به نام « اویقی آشار » می پزند و از جوان هایی که دوست شان دارند ،پذیرایی می کنند . آنان نیز به دختران آینه و شانه و عطر هدیه می کنند که این هدایا را  «سلت اتکیتر» می نامند که به معنای « مهرآور» است. در روز آغاز عید نوروزو در ساعت سه صبح جوانان یک اسب سرکش را زین می کنند و آن را به همراه عروسکی که به گردن آن زنگوله ای انداخته اند رم می دهند تا با تاخت و تاز خود مردم را بیدار کنند. این عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب اعلام می کند .

 


دختران سبزه در دست قزاق

 

در روزهای نوروز در قزاقستان مسابقاتی نیز برگزار می شود که یکی از مهمترین آنها  « قول توزاق » است. در این مسابقه که میان گروه های مرد و زن برگزار می شود، اگر برنده زن ها باشند قزاق ها معتقدند آن سال ، سال خوب و پربرکتی خواهد بود. از دیگر مراسم می توان از« آیتیس » نام برد، که نوعی مشاعره است، و در عصر نخستین روز سال برگزار می شود  .

 در گذشته معمولا در بامداد نوروز سه نفر که آنان را « جارچی » می نامیدند ، به کوچه ها می رفتند و مردم را به بزمگاه دعوت می‌کردند. جارچی ها با پوشش چند اسطوره ی قزاق با نام های « الدر کاسه »، « ژرینشا » و « قراشاش  » در خیابان ظاهر می شدند. قزاق ها به مناسبت نوروز نوشیدنی ویژه ای درست می کنند که آن را « نوروزکاژه » یا « نوشیدنی نوروزی » می نامند  که با استفاده از هفت نوع دانه ی خوراکی درست می‌شود. غذای ویژه ی این روزهای نوروز « گوجه » نام دارد و آشی است که با استفاده از  گوشت کهنه ی زمستانی( گوشت قرمه ) ، کله ی گوسفند ، شیر، کشک ، گندم ، پیاز و هویچ پخته می شود. رسم است که بر سر سفره ی نوروزی سفیدی (شیر و کشک) سبزی (میوه و سبزی) و سرخی (گوشت ) قرار داده شود. خوردن کله ی گوسفند و گوشت کهنه به معنی بدرود با زمستان است . نهادن فراورده های شیری در سفره به معنی دیدار با تابستان است،  و تره بار هم بهار را نوید می دهد. یکی دیگر از مراسم جالب روزهای نوروز درختکاری است.  مردان صبح بیل به دست می گیرند و به باع می روند تا درخت و گل بکارند ، زیرا ضرب المثلی در میان مردم قزاق وجود دارد که می گوید : «اگر یک درخت را بریدی ، به جای آن ده درخت بنشان.»

 

قرقیزستان

اگرچه برپایی جشن نوروز در قرقیزستان سنت تاجیک های قیرقیزستان است، ولی از سال ها پیش دیگر اقوام این کشور نیز نوروز را جشن می گیرند.  البته در این کشور رسم و رسوم نوروزی تفاوتی با تاجیکستان ندارد. تنها تفاوت در خوراک های نوروزی است. در قرقیزستان بر سر سفره ی نوروزی خوراک هایی چون بش بارماق، مانته برسک و کاتما خواهید یافت .

 

کردستان عراق و سوریه

در سرزمین های کردنشین در  چهار کشور ایران ، عراق ، سوریه و  ترکیه جشن نوروز  که « نه وروز» گفته می شود، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در همه ی مناطق کردنشین جشن نوروز با شکوه بسیار برپا می شود. کردها نوروز را جشن رهایی مردم کرد از قید ستمگران می دانند و به همین دلیل این مراسم بار سیاسی هم دارد. در دادستان های کردی روایت می شود که چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح کی مورس یا کیومرث نامی از مردم کرد پیدا شد و از همان آغاز کار، اهریمن نامی با وی به دشمنی برخاست. او در کوهستان های رواندز با اهریمن به جنگ پرداخت و در آغاز پیکار به سپاهیانش فرمان داد که اگر بر دشمن پیروز شدند و اهریمن را کشتند ،  بر ستیغ کوه ها و بالای تپه ها و گردنه ها، برج هایی از آتش برافروزند تا هم نشانه ی پیروزی باشد و هم فرمانی برای بازگشت سپاه از جبهه ها . سرانجام پیکار با اهریمن با پیروزی سپاه کی مورس پایان یافت و آتش ها بر بالای کوه ها روشن شد. روز پیروزی بر دشمن ده روز پیش از زمان نوروز کنونی بود .

 


پایکوبی نوروزی در میان کردهای دور از ایران

 

چهار سال پس از  کی مورس،  ضحاک نامی با سپاه عظیم خود به سوی کردستان روی آورد و این سرزمین را اشغال کرد. ضحاک دو مار داشت که آنها را می پرستید و به مردم نیز دستور داد که در مقام پرستش مارهای وی برآیند. او پا به پای این فرمان ظلم و ستم آغاز کرد و به اذیت و آزار مردم پرداخت. کردها مدتی ستم او را تحمل کردند تا سرانجام آهنگری به نام کاوه پیدا شد و گروهی از ستمدیدگان را به دور خود جمع کرد. کاوه مدت ها در اندیشه بود تا زمان مناسبی برای قیام علیه ضحاک بیابد، تا آنکه شب جشن « نه وروز » را برای این کار مهم برگزید. در سپیده دم آن روز به همدستی یارانش به سوی پایتخت ضحاک ستمگر یورش برد و آن را به زیر نفوذ خود درآورد. او پس از کشتن ضحاک با انبوه ستمدیدگان پیروز، به سوی اقامتگاه شاهزاده ای به نام فریدون حرکت کرد و او را به پادشاهی خواندند .

در کردستان یک ماه پیش از نوروز به پیروی از سنت های قدیمی در خانه ها به سبزکردن دانه هایی مانند گندم، نخود، عدس و کنجد در بشقاب ها و ظرف های گوناگون می پردازند. در کردستان به ویژه کاشتن کنجد بر روی کوزه ها و ظرف های کوچک و بزرگ رواج دارد. این سبزه ها را کرد ها « سمنی » گویند. از خوراک های ویژه ی نوروز می توان به  دوخوا (آش دوغ)، دوینه (ترخینه)، شله گنیه، شوروا، شل کینه، گرماو، رشته رون، یک آبه، پرشتین ، شلغم باغی یا شلغم ترش، کلانه، بریان یا کباب کردی اشاره کرد .

در گذشته « هیله مارانی » یا « تخم مرغ بازی » ، یکی از بازی های رایج کودکان کرد در روزهای نوروزی بود . در این بازی که به صورت برد و باخت انجام می گرفت ، در هر مرحله دو نفر با هم روبرو می شدند؛ هر کدام از طرفین تخم مرغی را محکم در دستش نگه می داشت به طوری که یک سر تخم مرغ به طرف بالا باشد و دیده شود . سپس حریف تخم مرغ خود را از طرف سر آن به تخم مرغ طرف مقابل می زد . اگر تخم مرغ یکی از آنها ترک برمی داشت ، این بار دو سر دیگر تخم مرغ را به هم می زدند . اگر این بار نیز همان تخم مرغ ترک برمی داشت صاحب این تخم مرغ بازنده بود و می بایست تخم مرغ خود را به حریف بدهد.

 

مصر

در کشور مصر نوروز از اهمیت بسیاری برخوردار است. به نظر می رسد ، سنت نوروز که امروزه در میان قبطیان مصر پابر جا است، از دوران باستان به این کشور رسیده است. گرچه قبطیان آن را به جا مانده از دوران مصر باستان می دانند.  « نیروز قبطی » با « نوروز ایرانى » از نظر زمان برگزارى تفاوت هایى دارد ، ولى در اصل و ریشه با آن یکسان است. نوروز قبطى هر سال با آغاز فصل کشت و زمانى که رود نیل طغیان کرده و زمین هاى اطراف خود را سیراب مى کند ، آغاز مى شود. به عبارت دقیق تر روز اول ماه توت که یکى از ماه هاى مصر باستان است ، روز نخست « نیروز » قبطیان است .

 مولف کتاب « صبح الاعشى » مى نویسد: « نوروز که یکى از مشهور ترین اعیاد مصر است از ایران باستان گرفته شده و به آن نام « نیروز قبطى » داده اند. این عید با همان نام و آداب و سنن ایرانى در مصر برگزار مى شود . مصریان در این روز شادى می کنند، آتش مى افروزند و آب بر روى یکدیگر مى پاشند که از مراسم ایرانیان به مراتب مفصل تر است». برخی معتقدند که نوروز از زمان کمبوجیه وارد این سرزمین شده است، یعنى از سال ۵۹۵ پیش از میلاد که کمبوجیه سرزمین مصر را تسخیر کرد. گروهى نیز معتقدند که نوروز در زمان خسرو پرویز در سال ۶۱۹ وارد مصر شده و برخى دیگر بر این عقیده اند که نوروز پس از ورود عرب ها به مصر در این کشور متداول شده است.

 یکی از نمادهای آشنای « نیروز قبطی » شخصیتی است که یادآور حاجی فیروز ایرانی است. در این باره در برخی کتاب های قدیمی این چنین نوشته شده است : «مردم در این مراسم از میان خود مردی را به نام « میر نوروز » انتخاب می کردند و او معمولا صورت خود را با آرد یا زغال می پوشاند، سوار بر الاغ می شد و جامه قرمز به تن می کرد و در کوچه و بازار گشت و گذار می نمود. او از مردم طلب عیدی می کرد و مانند مامور مالیات دفتر مخصوصی در دست می گرفت و اگر کسی به او عیدی نمی داد ، به صورت او آبی آلوده می پاشید . مردم در آن روز با یکدیگر شوخی می کردند و به طرف یکدیگر پوست میوه و آشغال پرتاب می کردند. در آن روز مردم معمولا در خیابان ها به گشت و گذار می پرداختند . »

 

هند

جشن نخستین روز بهار، یا همان نوروز در کشور هندوستان نیز جشن گرفته می‌شود. پارسیان یا همان زرتشتیان هند بیش از هزار سال است که این سنت ایرانی را با خود به به هندوستان برده و تا به امروز آن را حفظ کرده اند. پارسیان هند نوروز را کم و بیش چون دیگر ایرانیان  جشن می گیرند و سفره‌ ای را با نام هفت سین پهن می کنند. در این سفره، سبزه ی گندم یا عدس که نماد تولدی دوباره، زندگی نو و آغاز بهار است، می گذارند . سمنو ، میوه ی خشک ، شراب ، شیر ، عسل و یا شیره هم در این سفره گذاشته می شود. سرکه نیز به عنوان نماد طول عمر و سیر به عنوان نماد تندرستی در سفره ی نوروزی پارسیان دیده می شود .

 پارسیان هند در بامداد نخستین روز فروردین به همراه خویشاوندان و آشنایان خود به آتشکده می‌روند و پس از بازگشت به خانه به جشن و پایکوبی می‌پردازند. با گذشت زمان بسیاری از آداب ایرانیان قدیم در میان پارسیان هند به فراموشی سپرده شده است. پارسیان هند تنها یک روز را به عنوان نوروز جشن می‌گیرند. بدین ترتیب مراسم چهارشنبه سوری و سیزده به در که تا به امروز همچنان از بخش های مهم جشن سال نو ایرانی به شمار می‌آید، در جشن نوروز پارسیان هند جایگاهی ندارد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه