ایران پژوهی
بازاندیشی در تاریخ (3)
- ايران پژوهي
- نمایش از شنبه, 30 بهمن 1389 10:11
- میترا بختیاری
- بازدید: 3937
میترا بختیاری
در این گفتار میپردازیم به آنچه که به راستی بر سرزمین مردمان ایونی میگذشته است، و خواهیم دید زمانی که از دزدپیشگیهای ایشان در رُبایش دانشهای کهن ایرانی، و بومی نبودن آن دانشها در میان ایشان سخن میگوییم، از برای چیست. روزگاری که بر سرزمین این مردمان میگذشته، خود بهترین گواه برین گفته است. به چند نکته در زیر نگاه کنید:
"با نگاهی به مراسم مذهبی آنان (ایونیها)، میبینیم که قربانی کردن انسانها و حتا آدمخواری در هنگام جنگ با ایرانیان انجام میشود و تا سدهها ادامه دارد. قربانی کردن نجیبزادگان دربند پارسی (ایرانی)، بیچون و چرا برای آنان مقدس بوده است". (یونانیان و بربرها- جلد4 رویۀ 96)
این قربانیها برای خدایان گوناگون (ارباب انواع) یونان، مانند: زئوس- آفرودویت- آتنه- هرمس- آپولو و ... انجام میشد که همسر یکدیگر را میدزدیدند، خشم و کین میآوردند، دروغ میگفتند و زشتترین پاژنامها را به مردمانی که آنها را میپرستیدند، روا میداشتند. بنابراین زندگی خود را نیز نمودی از زندگی این خدایان میساختند (نک: تاریخ هرودوت، تاریخ طبیعی دین از دیوید هیوم، فلسفۀ تاریخ هگل، کتابهای مختلف استورهشناسی یونان، ایلیاد و اودیسه و ...).
سخنان «پییر دو وامبه در فرهنگ تمدن یونانی» که دربارۀ اسپارت می گوید: "زندگی این جنگجویان اشتراکی بود و خانواده در آن هیچ سهمی نداشت ... کودک هم، از زمان تولد به جامعه تعلق داشت، نه پدرش؛ و این نمایندگان دولت بودند که تصمیم میگرفتند کودک بمیرد یا زنده بماند. پسر بچهها را به محض رسیدن به 7 سالگی از مادر جدا میکردند و برای اینکه مرد شود، جدا زندگی میکرد و روی زمین سخت میخوابید و از راه دزدی زندگی میکرد و حتا طبق رسمی، با ریختن خون هیلوتها (بردگان اسپارتی) ... کسب شایستگی مردانه میکرد". (یونانیان و بربرها- جلد 5- دفتر1- رویۀ 164)
پس روشن است، کسی که در این فرهنگ خشن و وحشی بار بیاید –افلاطون-، بگوید: "هر کس دشمن دیگری است، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی". (افلاطون کتاب یکم- رویۀ 625 و626 به نقل از یونانیان و بربرها جلد4- ا- دفتر 2- رویۀ 364)
دولتشهری که در آن «بردهداری»، سادهترین و بهترین روش برای ثروتمند شدن است- سخنی از گزنفون - (یونانیان و بربرها- ج4- دفتر2- رویه181)، "تمدنی که در آن، بردگان دارای لباس مخصوص بودند"، و "در آغاز هر سال چند تازیانه میخوردند تا فراموش نکنند که بَردهاند"(همان- ج2- رویۀ 122). حکومتی که در آن کشتن بردگان هیچ مجازاتی نداشت (همان- ج4- دفتر 2 رویۀ 178)، و فرهنگی که "برده را یک ابزار زنده میدانست"- سخنی از ارسطو- (همان ج 2- رویۀ 121).
و سرانجام، باوری که در آن "بردگان، آدم حساب نمیشدند و به آنان «آندروپودون» یعنی «آدمیپا» یا به سخن درستتر «جانورِ دوپا» ... - گفته می شد-". (علم یونانی، جهل ایرانی، عدل عباسی- مرتضی ثاقب فر- ماهنامۀ دانشمند، مهر١٣٧0 (مقاله)).