کتاب
معرفی کتاب «مرزهای ناپیدا»
- كتاب
- نمایش از سه شنبه, 30 خرداد 1391 09:21
- بازدید: 5700
برگرفته از تارنمای دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
عنوان: مرزهای ناپیدا
خلاصه:این وطن مصر و عراق و شام نیست
این وطن جائی است کاو را نام نیست
«مولوی»
«مرزهای ناپیدا» مجموعهٔ چند مقاله است که در کنار چند کتاب دیگرم بر یک خط حرکت میکنند. همگی با خلوص و خضوع برگرد کشورعجیبی که ایران نام دارد، طواف میکردهاند.
در پیشگفتار کتاب آمده است:
- «من این موهبت را یافتهام که جزو نسلی باشم که در یکی از جنبانترین و پر معناترین دورانهای این سرزمین زیستهاند. گوئی کلّ تاریخ ایران در این پنجاه ساله خلاصه شد و در برابر چشم قرار گرفت، و هنوز ماجرا تمام نیست.»
- «به نسبت زود، بارقهای بر دلم تابید که بیندیشم که متعلّق به کشور بزرگی هستم، و چون جلوتر آمدم، بریقینم افزوده شد که با دیاری مظلوم و نامآوری ناشناخته سروکار دارم.»
- «از آن پس این آرزو و این دلمشغولی مرا ترک نگفته است که این کشور نارسیده به کام، سرانجام روزی در پایگاهی که سزاوار آن است بنشیند، و این مردم که علیرغم حادثات، بر سر هم ذات نجیبانهای دارند، جوّ مناسبی بیابند تا اصالت و استعداد خود را به بروز آورند.»
- «هر قوم کهنسالی - که ایرانی یکی از آنهاست - از آنجا که مداومت تمدّنی خود را نگاه داشته، رمزی در کارش است، و این یک «جوهرهٔ حیاتی» است. نمیتوانم بگویم چیست و چه نامی باید بر آن گذارد. آن، مجموع استعدادها و چارهگریهائی است که حیات ملّی ملّتی را از فرو افتادن باز میدارد. چون به تاریخ دراز این کشور نگاه کنیم، آن را جابهجا و گاهبهگاه در افول یا درخشش میبینیم. میرود و میآید. از دیدگاه بدبینانه موارد دلسردکننده هست، اماّ در کنارش دید خوشبینانه نیز بی نصیب نیست.»
«طیّ چهل سالی که گذشت، در نوشته هایم بر گرد این «جوهر حیاتی» تنیدهام. آرزو و انتظارم آن بوده است که آن را سرسبز بیابم، و در طلب این سودا در آنچه میبایدم گفت دندان روی جگر نگذاردهام. اگر گاهبهگاه، میبایست به ابهام و اجمال و کنایه حرف بزنم، توریای بوده است بر چهرهٔ سخن، تا به دست گزمه نیفتد.»
- «آنچه از آن خشنودم آن است که هرگز، حتّی در لحظههای تلخ، راجع به حقانیّت ایران تردید به خود راه ندادهام.»
پیشگفتار کتاب اینگونه خاتمه مییابد:
- «ایران به همهٔ مردم آن تعلّق دارد، خاصّه به جوانسالانی که آینده را در برابر دارند، و اگر این فکر برای کسانی باشد که «خیر مملکت همان است که خیر ماست» باید مشفقانه به آنان گفت که «روزگار حساب گیرندهٔ بیگذشتی است.»
(چاپ نخست به صورت کتاب 1376، انتشارات یزدان)
آنچه در این کتاب آمده است
سرآغاز
مرزهای ناپیدا
پارس، نخستین امپراطوری جهانی
جدال با تاریخ
قلم و آنچه مینویسد...
آیا کسی به فکر تهران هست؟
چند و چون راًی2 خرداد
سیاست، فوق سیاست، شبه سیاست
همه چیز را همگان دانند
خراسان، توس و فردوسی
چرا فردوسی ، چرا توس؟
چند یادداشت دیگر
- انصاف را ارزان نفروشیم
- جوانان، آموزش و فردا
- شکسپیرو فردوسی
- زبان فارسی
هوا و صفای تهران
- تزلزل اخلاقی
- اگر نان زبان میداشت...