پنج شنبه, 30ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی زبان پژوهی گلدان توسط بچه شکسته شد

زبان پژوهی

گلدان توسط بچه شکسته شد

برگرفته از مجله نشر دانش، سال هفتم، شماره پنجم، مرداد و شهریور 1366. نشر در کتاب دربارهٔ زبان فارسی زیر نظر دکتر نصرالله پورجوادی، صفحه 141 تا 145

ابوالحسن نجفی

در چند دههٔ اخیر، بر اثر نفوذ زبانهای فرنگی از راه ترجمه‌ها، نوعی جمله‌بندی در فارسی رایج شده که در قدیم سابقه نداشته است و آن این است که مثلاً به جای اینکه بگویند: «گلدان را بچه شکست» می گویند: «گلدان توسط بچه شکسته شد.»

این نحوه بیان که امروزه در روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون به حدّ شیاع رسیده است ناشی از شتابزدگی مترجمان و بخصوص مترجمان خبرگزاریهاست که عبارتهای خارجی را لفظ به لفظ به فارسی برمی‌گردانند و نمی‌خواهند اندکی رنج جستجو را برخود هموار کنند یا دست کم بیندیشند که در اجتماع یا با اهل خانوادهٔ خود به طور عادی و به صرافت طبع چگونه سخن می‌گویند. زیرا این شیوهٔ بیان که بر خلاف طبیعت زبان فارسی است هنوز در گفتار روزمرهٔ مردم نفوذ نکرده است. و صِرفِ همین نکته که، با وجود کثرت استعمالِ این نوع جمله‌بندی در نوشته‌های پنجاه شصت سال اخیر، بازهم اهل زبان در گفتار روزانهٔ خود در برابر آن مقاومت می‌کنند نشان می‌دهد که لابد این شیوه با نحو زبان فارسی ناسازگار است.

البته مقصود این نیست که در زبان فارسی فعل مجهول یا حرف اضافه مرکب (به) توسطِ (و مترادف آن به وسیلهٔ) وجود نداشته و بنابراین استعمال آنها غلط است. بررسی در متون گذشته فارسی تا پیش از دوران اخیر نشان می‌دهد که اولاً کاربردِ فعل مجهول نسبت به زمان ما بسیار اندک است و ثانیاً فعل مجهول غالباً جایی به کار می‌رود که نیاز به مفعول غیر صریح نباشد، مثلاً می‌گویند: «پیغام فرستاده شد» یا «نامه خوانده شد» و آن هنگامی است که، به هر دلیل، نخواهند حامل پیغام یا خوانندهٔ نامه را ذکر کنند. حال اگر بخواهند نام او را ببرند، در زبان فارسی دو امکان وجود دارد: یکی مانند امروز استفاده از مفعول غیر صریح است، مثلاً می‌گویند: «پیغام (به) توسطِ حاجب فرستاده شد»1، اما موارد استفاده از این امکان در متون گذشته، چنانکه گفته شد، نادر است؛ امکان  دیگر که بسیار رایجتر است نیاز به توضیح دارد که در ذیل به اختصار بیان می‌شود.

سبب اینکه در زبانها علاوه بر فعل معلوم از فعل مجهول نیز استفاده می‌کنند چیست؟ مثلاً هنگامی که می‌توانند بگویند: «بچه گلدان را شکست»، چرا می‌گویند: «گلدان توسط بچه شکسته شد» و حال آنکه از حیث معنی هیچ تفاوتی میان این دو جمله نیست؟

استعمال فعل مجهول در زبانها چند علت دارد. مهمترین این علّتها عطف توجّه بیشتر به یکی از اجزاءِ عبارت نسبت به دیگر اجزاء است. کلمه‌ای که در آغاز عبارت می‌آید البته بیشتر از کلمه‌هایِ دیگر جلب توجه می‌کند. بنابراین اگر ذهن گوینده بیشتر متوجه گلدان باشد یا بخواهد که توجه شنونده را به آن بیشتر جلب کند طبیعی است که نخست کلمهٔ گلدان را و سپس نام شکنندهٔ آن را می‌گوید. ولی اگر عامل عمل2 برایش مهم باشد یا بخواهد او را نزد شنونده مهم جلوه دهد، بطور طبیعی نخست کلمهٔ بچه را بر زبان می‌آورد. این عمل را می‌توان «برجسته سازی» نامید. در زبانهای فرنگی (و اینجا مراد بیشتر فرانسه و انگلیسی است، چون در یک قرن اخیر اکثر ترجمه‌ها از این دو زبان صورت گرفته و این دو زبان بیشترین تأثیر را در زبان فارسی داشته‌اند) اگر بچه را در آغاز جمله بیاورند فعل معلوم به کار می‌برند و می‌گویند: «بچه گلدان را شکست.» در فارسی نیز همین شیوه معمول است و از این لحاظ اختلاف اساسی میان نحو زبان فارسی و نحو زبانهای فرنگی نیست. اما در زبانهای فرنگی اگر گلدان را درآغاز عبارت ذکر کنند فعل جمله را به صیغهٔ مجهول می‌آورند.

اینجا میان فارسی و زبانهای فرنگی اختلاف مهمّی هست، بدین معنی که در فارسی، فعل مجهول را فقط وقتی به کار می‌برند که عامل نامعلوم باشد یا نخواهند شناخته شود و در این صورت می‌گویند: «گلدان شکسته شد». ولی هرگاه بخواهند عامل را نام ببرند نمی‌گویند: «گلدان توسطِ بچه شکسته شد»، بلکه در این مورد نیز همچنان فعل معلوم به کار می‌برند، ولی با استفاده از اداتِ دستوریِ «را» (که در زبانهای فرنگی معادل ندارد) مفعول را قبل از فاعل می‌آورند و می گویند: «گلدان را بچه شکست.» بدین ترتیب، برجسته سازی به نحو احسن انجام گرفته است، زیرا کلمهٔ گلدان در آغاز عبارت آمده و توجه شنونده به آن جلب شده است. در زبانهای فرنگی چون معادلِِ «را» وجود ندارد طبعاً از این شیوه نمی‌توانند استفاده کنند و ناچار فعل مجهول به کار می‌برند.

بنابراین در ترجمهٔ جمله‌هایی که دارای فعل مجهول است شرط امانت این نیست که در فارسی نیز مانند آن زبانها فعل مجهول به کار رود، بلکه در اغلب موارد می‌توان آنها را با استفاده از کلمهٔ «را» ترجمه کرد، مانند جمله های زیر:

- این نکته را یکی از حاضران گفت (به جای: این نکته توسطِ یکی از حاضران گفته شد).
- این تصویر را کمال‌الملک کشیده است (به جای: این تصویر توسطِ کمال الملک کشیده شده است).
خانه را احمد خرید (به جای: خانه توسطِ احمد خریده شد).
وانگهی در جملهٔ «خانه توسط احمد خریده شد» و نظایر آن ابهامی هست، زیرا از این جمله معلوم نمی‌شود که آیا احمد خانه را خریده یا دیگری با واسطهٔ احمد آن را خریده است، و حال آنکه «خانه را احمد خرید» چنین ابهامی ندارد.

بعضی از سره‌نویسان تصور کرده‌اند که اگر به جای توسطِ (یا: وسیلهٔ)، واژهٔ فارسی بگذارند تصنّع و ابهامی را که در این جمله‌بندیها هست می‌توانند برطرف کنند و برای این منظور، ترکیب «ازسوی» را ساخته‌اند. اما در جمله‌ای مانند «شهر از سوی دشمن آتش زده شد» تصنّع باقی است و ابهام شدیدتر شده است، زیرا معلوم نیست که آیا دشمن به دست خود شهر را آتش زده است یا آتش سوزی نخست از سمت دشمن آغاز شده و سپس به سمت شهر پیش رفته است. علاج کار در تغییر واژه‌ها نیست، بلکه در تغییر ساخت جمله است و کوشش ما نخست باید مصروف این شود که جمله‌بندی فارسی باشد نه واژه‌های آن. از این گذشته، عبارتی چون «نمایندهٔ ایران از سوی معاون وزارت امور خارجه تا فرودگاه بدرقه شد» واقعاً زشت و ناهنجار است. آیا ساده‌تر این نیست که پیروی کورکورانه از ساخت عبارت فرنگی را کنار بگذاریم و بطور ساده و طبیعی بگوییم: «نمایندهٔ ایران را معاون وزارت امور خارجه تا فرودگاه بدرقه کرد»؟

البته مشکل کار همه جا با «را» گشوده نمی‌شود. در مواردی، خاصه اگر فعلِ عبارت خارجی به صیغه مجهول نباشد، «را» کارساز نیست. در این موارد، به جای توسطِ می‌توان از حروف اضافه متعددی که در فارسی هست استفاده کرد. یکی از استادان ادبیات فارسی در جایی نوشته است «عبور کوه توسطِ پرندگان»، و حال آنکه به سادگی می‌توانست بگوید: «عبور پرندگان از کوه». مترجم معروفی در جایی عبارت فرنگی را این طور ترجمه کرده است: «این خبر را توسطِ چه کسی شنیدید؟» در فارسی بطور ساده‌تر و طبیعی‌تر گفته می‌شود: «این خبر را از چه کسی شنیدید؟»

در ذیل، چند جمله با فعل مجهول یا غیر مجهول می‌آید که در آنها استعمالِ «توسطِ» یا غلط است و یا مغایر روح زبان فارسی است، و در کنار آنها جمله‌های صحیح یا طبیعی‌تر محضِ پیشنهاد آورده می‌شود:

- این مزرعه توسطِ نرده از جنگل جدا شده است / این مزرعه با نرده از جنگل جدا شده است.
- زندانی توسط گلوله از پا درآمد / زندانی با گلوله از پا درآمد.
- نامه توسطِ پُست فرستاده شد / نامه با پست فرستاده شد.
- بهای کالا را توسطِ چک می‌پردازد / بهای کالا را با چک می‌پردازد.
- این رود توسطِ چند مصب به دریا می‌ریزد  / این رود از چند مصب به دریا می‌ریزد.
- او توسط حریق کشته شد / او در حریق کشته شد.
- بلاد عراق و پارس توسط لشکرهای اسلام فتح شد / «بلاد عراق و پارس بردست لشکرهای اسلام فتح شد» (کلیله و دمنه، چاپ مجتبی مینوی، تهران، 1343، ص 19).
- نقاش می‌خواهد دنیایی را که توسط ذهن بشر جذب شده است تصویر کند / نقاش می‌خواهد دنیایی را که جذب ذهنِ بشر شده است تصویر کند.
- قلعه توسط دشمن در محاصره قرار گرفت / قلعه در محاصرهٔ دشمن قرار گرفت.
- گالیله از سوی کلیسا مورد تکفیر قرار گرفت / گالیله مورد تکفیر کلیسا قرار گرفت (یا ساده تر: گالیله را کلیسا تکفیر کرد).

پیروی از سیاق عبارت فرنگی گاهی به جمله‌های مضحکی می‌انجامد مانند این جمله که در یکی از ترجمه‌ها آمده است: «هیچ کاری توسطِ خود انجام نمی‌دهد.» جای تعجب است که مترجم چطور متوجه نشده است که در چنین عبارتی، توسطِ کاملاً زاید است و به آسانی می‌توان آن را حذف کرد.


پی‌نوشت‌ها:

1. در قدیم به جای (به) توسط غالباً بردست یا به دست می‌گفتند: «روز چهارم، سینباد بردست جهور کشته شد» (سیاست نامه، چاپ جعفر شعار، تهران، 1348، ص 320)؛ «کشته شدن مومن به دستِ کافر شهادت است» شرح التعرّف، چاپ محمد روشن، جلد اول، 1363، ص 423).

2. میان فاعل (SUBJECT)  و عامل (agent) فرق است. فاعل لفظی است که به اعتبار زبان و به عنوان یکی از دو رکن اصلی جمله (فعل و فاعل) مطرح می‌شود، خواه آنکه در واقعیت بیرونی برکنندهٔ عمل فعل دلالت کند یا نکند. اما عامل کنندهٔ عمل فعل در واقعیت بیرونی است، خواه آنکه فاعلِ فعل باشد یا نباشد. ممکن است که فاعل و عامل هر دو یکی باشند. مانند زندانی در جملهٔ «زندانی آمد»، و ممکن است که فاعل غیر از عامل باشد، مانند «زندانی آورده شد» که در آن زندانی فاعل است ولی عامل نیست، زیرا در واقعیت، عمل آورده شدن را خودِ زندانی انجام نداده است، بلکه دیگری انجام داده است که عامل هم اوست. بنابر این در جملهٔ «زندانی توسط زندانبان آورده شد» زندانی فاعل است و زندانبان عامل.

 


به کوشش: مجید شمس

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه