شنبه, 12ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها گزارش برپائی یادواره عزیز سفرکرده کوه، گرد آفریدِ کوهنوردی ایران - لیلا اسفندیاری ِکُجُوری - بر فراز قله توچال

گزارش

برپائی یادواره عزیز سفرکرده کوه، گرد آفریدِ کوهنوردی ایران - لیلا اسفندیاری ِکُجُوری - بر فراز قله توچال

گزارش و عکس: علیرضا زیاری

 

کاش می شد که روزی دلم را
مثل ِ بذری بکارم که فردا ،
بار وَرَ گردد و نسل ِ عُشّا ق ،
از بسیط ِ زمین بر نیفتد.
"شفیعی کد کنی "

برای گریز ازگرمای تابستانه به کوه زدیم. شب را درپیازچال به سربردیم.

 

  درانتظار باران تا صبح چشم براه خوابیدیم و صبح جانانه جبران کرد.

 

 انگارهوا می خواست  زمین را آب وجارو کند که کرد ودشت پیازچال ودامنه های قله لزون پر از طراوات وشادابی گردید.
مگر نه اینکه در فرهنگ ایرانی زمین ناموس است.

 

 و مگر نه اینکه آب مقدس است.

 

 دربامداد سی ام تیر باید از آسمان بر کوهستان تهران باران ببارد تا زمین ایرانی برای برپائی یادواره زنِ قهرمان کوهنوردیِ ایران با طراوت گردد.

 

 موهبت طراوت وشادابی کوه نصیبمان شدوبا برخورداری از این موهبت در نخستین ساعات بامدادی با شور از بلندای لزون  خط الراس شرقی غربی رشته کوه توچال را پیمودیم.

 

وخودرا به قله رساندیم.


یک بعد از ظهر بود. هیچگاه قله توچال را این چنین پرازدهام وبا شور ونشاط ندیده بودم .انگار کسی خسته نیست . همه با هیجان در انتظار یک بازخوانی حماسی بسر می برند.

می دیدی تیم های متعددی از مسیرشیر پلا درحال آخرین تلاش ها برای رسیدن قله اندوتعدادی هم ازمسیر ایستگاه پنج  . آنهایی که زودتر رسیده اند به پذیره تازه رسیده ها می روند . فضای حاکم برقله هم آکنده از شور وانتظار است وهم بوی غرور وحماسه می دهد،  تصویر تمام رخ لیلا اسفندیاری از یکسال پیش بر سینه جان پناه سنگی دربرابر توفان های روزگار همچنان جان سختی می کند و چهره لیلا با غرورِ تمام  بر دیوار جان پناه تکیه داده است  .


آری امروز سی‌ام تیر است. روزی که  بعنوان شکفتن موهبت در حافظه ملت ایران ثبت شده است . درست 60 سال پیش از این در چنین روزی ملت ایران بر خواستهِ بر حق خود پای  فشرد وخون خود را نثار کرد و باخون بر دیوارهای شهر نوشت:
 " از جان خود گذشتیم
    با خون خود نوشتیم
    یا مرگ ، یا مصدق،"

ملت ایران درخت خواسته ها وآرزوهای خود را با خون آبیاری کرد وموهبت حاکمیت ملی را بعنوان ارمغان هدیه گرفت وبه این ترتیب  حکومت ملی دکتر مصدق قریب یک سال دیگر برقرار ماند.

 


ولی پروازِ لیلا در بلندای نانگاپاربات سی ویکم تیرماه سال 1390 بوده است که کوهنوردان یک  روز پیش تر به بر پائی این یادواره همت گمارده ودور هم جمع شده اندوبه رسم نیاکان ِپرمهرشان ، یادش را با آرش کمانگیر گره زده اند. اگر آرش جان خودرا در تیر نهاده وبرای پاسداری از مرز میهن فداکرد، لیلا هم که از دیار آرش و البرز و مازندران  بود برای در نوردیدن مرزهای جغرافیائی کشورها وبیان بزرگی نام ایران وایرانی ، با گام هایی شمرده که هر لحظه اش با نفس و عشقی ژرف به میهن همراه بود ، قله های برف گرفته و مه آلود کشورهای دیگر را نیز زیر پا گذاشت وتا پای جان برای اعتلای نام میهن در بلندای ستیغ برف گرفته نانگاپاربات ایستاد.
امروز کوهنوردانِ ایرانی بر این بلندا گرد آمده اند تا یادآور  گفتار وکردار لیلا باشند که :

زنِ ایرانی می تواند

 

وخواستن توانستن است

در سی ویکم  تیر 1390 لیلا اسفندیاری  پس از سالها کوشش وتلاش خستگی ناپذیر درراه ارمانی که برگزیده بود جان بر سرِ ارمان ِ خود نهادوبربلنداهاپروازِ جاودانه کرد. زنده گی پربارِ لیلا اسفندیاری به همه ایرانیان ِ پس از خود وبویژه به زنان ایرانی آموخت که زن ایرانی می تواند ، اما همه میدانیم که توانستن موهبت وهدیه ای نیست که بی هیچ کوششی بر دامان ما بیافتد. توانستن همواره پس از خواستن شکل میگیرد. لیلا خواست وتوانست
زندکی کوهنوردی  لیلا در سالیان پر از کوشش وتلاشش برای صعود به قلل بالای هشت هزارمتری بعنوان یک زن ایرانی انگار در راه به تحقق در آوردن این اندیشه بودکه :

کاش می‌شد که روزی دلم را
مثل ِ بذری بکارم که فردا ،
بار وَرَ گردد و نسل ِ عُشّا ق ،
از بسیط ِ زمین بر نیفتد.
می توان ماند ، از این گونه آیا؟

وامروز کوهنوردان به یاد دلاوری های او بر فراز قله توچال یادواره لیلا بر پا کرده اندوبربام تهران گردهم آمده اند تا به لیلا بگویند آری  بذری که کاشته ای ، جوانه داده است ، بازهم جوانه می دهد مگر میشود رسم عاشقی در این دیار بر افتد از هزاره های پیش این رسم که نه این آئین دراین دیارپا برجامانده است . توخود جوانه ای ازبذری بودی که مادربزگ فرزندان ایران زمین  فرانک کاشت که گردآفریدکاشت ، و تو که در عمل به اثبات رساندی از تبارِ عاشقانی ،اینک خود گردآفرید کوهنوردان  ایران شدی .چرا راه دور برویم در همین نزدیکی ها در همین کوهستان رشته کوه توچال ، این درفش  را پدر و بنیانگذارپیشاهنگی ایران در همین سالهای نزدیک  این گونه  برافراشت . دکتر حسین بنائی  درسال 1340 کولکچال را برای سازمان پیشاهنگی ایران خرید وطی 10سال با همیاری مردم و سازمان پیشاهنگی به اردوگاهی باشکوه تبدیل نمود.آری ، او در روزگار نزدیک چنین برجی را به یاری فرزندانِ ایرانی بر این بلندا بنا نهاد تا تو در آن بیارامی وگردآفرید کوهنوردی ایران گردی

و باز درهمان زمانه کوشندگان جوان تر جان پناه سنگی را بر بلندای توچال بنا نهادند تا  کوهنوردان امروزی تصویر چهره گرامی ترا بر سینه آن برافرازند

آری ، لیلای اسفندیاریِ کجوری!

ما زنان کوهنورد کم نداشتیم والبته که کم هم نداریم از نصرت و فرخ ِ کوهکن و عصمت قاضی از پیشگامان ِ کوهنوردی زنان که درسال 1329 علم کوه را درنوردیدند تاشیرزنانی چون سهیلا تنباکوزاده ، فرشته نیک پور، شیما جمشیدی فرد، مریم خمسه ، مهری جعفری ، و رقیه سعدیی و.... که درسالهای اخیر خوش درخشیدند ولی تو لیلا، در دوره خودت نفسی تازه به کوهنوردی زنان ما دمیدی ،  کنش جدیدی  را به سرانجام رساندی ، خواستی و بر خواسته ات کنش نمودی ، همه هستی ات را درراه عشفی که به جانت افتاده بود نهادی و این ترا ماندگار و جاودانه زمانه ات کرد و الگوی توانستن شدی برای زن ِ ایرانی. اینک تصویر چهره ِ استوارِ تو از یکسو بر سینه دیواری  تکیه داده است که انصاف این است که تکیه گاه اش همان جاست ، بر سینه دیوار سنگی جان پناهی که کوهنوردان دهه های چهل وپنجاه بر بلندای توچال  عاشقانه بنا نهادند فرزندان ایران زمین ،  شب ها در پناه آن ، ایمن به تمرین کوهنوردی واستقامت وپایداری بپردازندو از آن سو تصویر چهره سخت کوش و وجود پر اراده ات  پرچمی گشته است با شعار زن ایرانی می تواند که بر کوله پشتی  قریب به صد کوهنورد شرکت کننده دراین یادواره درطول مسیر تا قله توچال واینک بر بام توچال در اهتزاز است .

      آری لیلا تو هم گردآفریدی وهم از این گونه ماندگاری . پیکر پر تلاش ات اینک  در پاکیزگی یخچال نانگاپاربات آرمیده و روان و جانت همانند روان وجان  آرش کماندار همواره در دل وجان هرایرانی جاودانه  است.

و کوهنوردان ایرانی امروز این چنین یاد تو را گرامی می‌دارند و این چنین باور دارند که  تو هیچگاه غروب نخواهی کرد. بلکه پرستوهی مهاجری هستی

 

که اوج گرفتی و
 
تک گلی هستی که همواره
 به همراه خورشید درخشان
بر پهن دشت ایران زمین می درخشی.

دیدگاه‌ها   

+1 #7 Guest 1391-05-22 21:25
با سلام :-)
عنقریب است که از ما خبری نیست که نیست
شیشه بشکسته و می ریخته و ساقی نیست
یاد و خاطره لیلا اسفندیاری گرامی و روحش شاد باد .یا حق
نقل قول کردن
+2 #6 Guest 1391-05-20 10:51
هنوز وقتی عکسش رو می بینم احساس غرور می کنم و چشمام پر از اشک میشه. روحش شاد و یادش گرامی.
نقل قول کردن
+2 #5 Guest 1391-05-19 11:39
با درود وسپاس از خانم مرضیه
بخاطر احساس مسئولیتشان واصلاح اشتباهی که من کردم
نقل قول کردن
+2 #4 Guest 1391-05-18 18:17
تلاش عاشقانه ی بود وادای دین شخصی
گر عقابی بینم از هر گوشه ی
یاد لیلا یاد شیر و بیشه ای
نقل قول کردن
+2 #3 Guest 1391-05-18 13:19
سلام زیبا بود
فقط این قسمت فکر میکنم اشتباه کردید
:
پیکر پر تلاش ات اینک در پاکیزگی یخچال نانگاپاربات آرمیده
لیلا تو گاشربروم سقوط کرد
نقل قول کردن
+2 #2 Guest 1391-05-17 10:10
و كوه را درياب چون بهترين آموزگار زندگي است در كشاكش صعود
ایکاش در این صعود و در این بزرگداشت همراه شما بودم
یادش سبز و جاویدان
با تشکر از آقای زیاری و قلم گرمشان
نقل قول کردن
+1 #1 Guest 1391-05-15 07:12
با سلام و تشکر از آقای زیاری برای شناساندن چنین نامدارانی که برای خیلی از ما ناشناخته اند . منتظر مطالب دیگر از ایشان هستیم.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید