گزارش
مراسم رونمایی از شاهنامه فردوسی به تصحیح دکترجلال خالقی مطلق
- گزارش
- نمایش از یکشنبه, 27 دی 1388 15:36
- بازدید: 3972
فرناز موحدی
براستی کدام کتاب است در ایران، که چاپ دوم آن نیز رویدادی بزرگ در عرصهی فرهنگی کشور باشد ؟
تنها یک کتاب میتواند این چنین درخور توجه باشد، شاهنامهای به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق.
داخل سالن که میشدی خود را وسط تجمع مردان فرهنگی ایران میدیدی. جمع مردان و زنان مو سفیدی که در داستانهای شاهنامه تمامی داستان بشریت را میبینند و تو میمانی و شرم که در جمع ایشان چه سبک توشهای.
هرچند در برابر اثر سترگ شاهنامه، ایرانی هنوز مدیون فردوسی است، به خاطر کم توجهیها و کم کاریها، در برابر تلاش بیدریغ او و امروز جلال خالقی مطلق آمده تا قسمتی از این دِین را ادا کند و این جشن نیز سپاس جامعهی فرهنگی ایران است از او.
جشن با سخنرانی کاظم موسوی بجنوردی رییس مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی آغاز میشود.
مرکزی که برگزارکنندهی جشن و ناشر دومین چاپ کتاب شاهنامهی فردوسی به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق است.
چاپ اول آن را به صورت شش جلدی، بنیاد میراث ایرانی در آمریکا انجام داده است و این اولین چاپ این اثر است در ایران.
در این چاپ با همکاری دکتر «محمود امید سالار» و دکتر «ابوالفضل خطیبی» دو جلد دیگر به تصحیح چاپ اول اضافه شده است.
مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی که اکنون میرود به «مرکز مطالعات ایرانی - اسلامی» تبدیل شود، زیرمجموعهای به نام کانون فردوسی و حماسههای ایرانی به ریاست دکتر جلال خالقی مطلق دارد، که چاپ این اثر بزرگ یکی از فعالیتهای اخیر آن است و امید میرود اثر ارزشمند دیگر استاد، یعنی یادداشتهای شاهنامه که چاپ آن به تازگی در آمریکا شروع شده نیز در این مرکز منتشر شود.
سخنران بعدی استاد «ایرج افشار» بود که ابتدا چکیدهای از تاریخ تصحیح شاهنامه را بیان کرد. تصحیح علمی شاهنامه که به دلیل تفاوت و تعدد نسخههای ثبت شده از شاهنامه (آنچنان که «حمدالله موستوفی» که تنها 300 سال پس از فردوسی زندگی میکرده 50 نسخهی متفاوت از شاهنامه را دراختیار داشته است) از مدتها پیش لزوم آن احساس شده بود، متاسفانه باز از غرب آغاز شد، توسط «لمسون» انگلیسی و در سال 1822.
در این تاریخ تصحیح شخصیتهای بسیاری نقش داشتند مانند : «ترنر ماکان»، «ژول مل»، «امیربهادرجم»، «سعيد نفيسی»، «سلیمان حییم» و بسیاری دیگر تا به امروز و این آخرین تصحیح.
ایشان در ادامه، دربارهی ویژگیهای شاهنامهی فردوسی به نقل از دکتر خالقی مطلق سخن گفتند.
سخنران بعدی دکتر «علی اشرف صادقی» بود که دربارهی میزان اعتبار نسخهی استفاده شده در این تصحیح یعنی نسخه 614 فلورانس و مقایسهی آن با بقیهی نسخ موجود سخنرانی کرد.
یکی از مهمترین نشانههای مستند بودن این نسخه، تطابق زبانی آن با سایر نوشتههای زمان فردوسی است، مثلا در آن زمان حرف «به» هنگام اضافه شدن به کلمه بعدی به «بد» تبدیل میشده مانند «بدافراسیاب» یا «بدآب» یا حرف «ب» میان دو مصوت تبدیل به «و» میشده است، مانند «زابل» که «زاول» نوشته میشده، یا «اباز»، «اواز» یا «کابل»، «کاول» و ... که این نکات تنها در شاهنامهی فلورانس رعایت شده است.
پس از سخنرانی دکتر علی اشرف صادقی نوبت دکتر جلال خالقی مطلق بود که در پی کف زدنهای ممتد حضار سخنرانی خود را آغاز کند و او نیز از احساس خود در ابتدای شروع به تصحیح شاهنامه، سخن گفت. آن زمان که پس از ده سال کار جمعآوری و بررسی نسخ متفاوت شاهنامه در سال 1980 در حالی کار تصحیح شاهنامه را در آلمان آغاز کرد که با توجه به شرایط پس از انقلاب در ایران، هیچ ارتباطی با همکارانش در ایران نداشت و او که چهل سالگی را پشت سر گذاشته بود را ترس ناتمام گذاشتن این کار بزرگ فرا گرفته بود، همان ترسی که فردوسی نیز در ابتدای تصمیم به ادامهی کار دقیقی و تصنیف شاهنامهی ابومنصوری آن را تجربه کرده بود. هرچند درمورد فردوسی وحشت دچار شدن به سرنوشت دقیقی نیز این ترس را مضاعف کرده بود.
پس از سی سال کار، فردوسی، حماسهی بزرگ زندگیش را به پایان میبرد، اثری که تصحیح نسخ آن 35 سال کار مداوم (به معنی هفت روز هفته روزی ده ساعت) دکتر خالقی مطلق و ده سال کار دکتر امید سالار و 8 سال کار دکتر خطیبی را به خود صرف کرده است.
کارمداومی که (این قسمت را استاد با بغض میگوید) استاد را از دیدن بزرگ شدن فرزندانش محروم کرده و به او در خانواده زیستن و خانواده را ندیدن را تحمیل کرده است. اما «این کار کیف من بود، نشئهی من بود»، «وقتی متنی را تصحیح میکنیم گاهی چنان خود را نزدیک نویسنده میبینیم که با او گفتگو میکنیم، های نفس او را میشنویم و لذت میبریم» و چه حسی است شنیدنهای نفس فردوسی بزرگ، از پس این همه قرون و اعصار.
سپس استاد خطاب به تمام منتقدانش که از این پس خواهند آمد، جملهی نوشته شده بر روی سنگ قبر «ویلی براون» صدراعظم آلمان را بیان کرد که «ما سعی خودمان را کردیم» و آرزو کرد که آنها کارشناس و منصف باشند.
سپس استاد دربارهی «حماسهی معنوی شاهنامه» سخن گفت و اهمیت آن به عنوان «تاریخچهی ساختن ملیت ایرانی» که اگر شاهنامه نبود ما امروز نمیدانستیم که آیا زبان فارسی زبان مستقلی است که عربی در آن نفوذ کرده و یا یکی از لهجههای عربی است که فارسی در آن تاثیر گذاشته است. و سپس با تاکید، این بیت شاهنامه را که پند «خسرو پرویز» است به «شیرویه» پایان بخش سخنرانی خود ساخت :
زن و کودک و بوم ایرانیان به اندیشه بد منه در میان
پس از آن به خواهش دبیر جلسه، آقای «علی دهباشی» استاد «سایه دستی» بر روی یک دوره از تصحیح خود نهاد و این دوره به کتابخانهی دایرة المعارف اسلامی اهدا شد.
در پایان برنامه آقای «امیر صادقی» در حالی که لباسی شبیه به لباس مردمان زمان فردوسی، پوشیده بود و عصایی گرز مانند در دست داشت، داستان نبرد رستم و اشکبوس را به صورت نقالی بسیار زیبایی اجرا کرد و سپس شعر خود را که به این مناسبت سروده بود به استاد تقدیم کرد.
و این چنین جامعهی فرهنگی ایران از مردی که زندگیش را وقف خدمت به بزرگترین ارثیهی معنوی آنها کرده تقدیر کرد.