خبر
بررسی برخی مشکلات و شرایط زندگی نابینایان
- خبر
- نمایش از شنبه, 27 مهر 1392 08:39
- بازدید: 3893
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25716، سهشنبه 23 مهر 1392
وجیهه تیموری
«نابینا، ناتوان نیست!»
در راهروی خانه هستم و همان طور که از پلهها پایین میآیم، به ناگاه چراغ راه پلهها خاموش میشود و سیاهی مطلقی همه جا را میگیرد. این هم به لطف چراغهای روشنایی است که اگر بعد از چند ثانیه روشن ماندن، کلید را دوباره نزنی، خاموش میشود تا مصرف برق ساختمان کاهش یابد. مجبور میشوم در تاریکی به سمت دیوار بروم و کلید را بزنم. عجیب است، تا چند ثانیه پیش به سرعت قدم برمیداشتم، اما الان دست به نرده، ماندهام و پاهایم را با ترس در هوا میچرخانم تا مطمئن شوم فاصله دو پله را درست حدس میزنم و پایم را که پایین میآورم، به زمین میرسد و لیز نمیخورم. همین چند ثانیه کافی است تا یک لحظه احساس کنم اگر بر اثر حادثهای چشمانم را از دست بدهم و نابینا شوم، زندگیم چه تغییری میکند؟ تصور میکنم که در خانه و محیطهای بسته بتوانم خودم را کنترل کنم، اما در خیابان چه؟ کدام پیاده رویی هست که بتوانم روی آن قدم بزنم؟ سوار تاکسی شدن و رفت و آمدم چه میشود؟ رفتن به پارک و سینما و کتابخانه و استخر و گذران اوقات فراغت هم که لابد تعطیل میشود. عابر بانکها و پلهای هوایی و اتوبوسهای شهری و همه چیز تقریبا به کار معلولان نمیآید! آیا میتوانم به کارم ادامه دهم یا آن را از دست میدهم؟ وحشت زده، به خودم میآیم. مانده ام خدا را شکر کنم که سالمم، یا شرمنده باشم از این که این همه نابینا و معلول در کنارمان در همین شهر هستند و ما هر روز از کنارشان میگذریم و حتی یک لحظه هم فکر نمیکنیم که پس سهم آنها از امکانات و حقوق شهروندی و اجتماعی چیست؟ گویا سکوت معنادار و نجابت معلولان و از جمله نابینایان، ما را نیز خواب کرده است!
دستم به کلید چراغ میخورد و آن را میزنم. راهرو روشن میشود و خودم را به حیاط میرسانم، اما فکرم مشغول نابینایان بسیاری شده است که هرروز، مسیر ناهموار زندگی و چارچوب محدودیتها را زیر پا میگذارند و بیشتر از افراد عادی و روشن دلتر و امیدوارتر از دیگران، برای هر لحظه از عمرشان تلاش میکنند.
شمار نابینایان جهان
«نابینایی» یا «کوری» وضعیتی است که بیمار در آن ادراک بینایی ندارد و علت آن میتواند عوامل فیزیولوژیکی و یا عصبی باشد. نابینایی علاوه بر این که میتواند ارثی باشد، به دلایل مختلفی که بستگی به شرایط اجتماعی و جغرافیایی دارند نیز میتواند بروز کند. در کشورهای در حال توسعه، آب مروارید شایعترین دلیل کوری افراد است و تراخم و جذام نیز از دلایل مهم ابتلا به نابینایی است و در کشورهای توسعه یافته،کوری بیشتر به میزان پیری افراد بستگی دارد.
انواع حوادث طبیعی و غیر طبیعی مانند بیماری، تصادف و جنگ، هر لحظه میتوانند بینایی انسانی را از او بگیرند و زندگی او را در مسیر متفاوتی بیاندازند.
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی حدس میزنند که در حال حاضر حدود 35 میلیون نابینا در جهان زندگی میکند که 90 درصد آنها در کشورهای در حال توسعه و به ویژه در آسیا و آفریقا و بیشتر در مناطق محروم و روستایی زندگی میکنند، این یعنی خطر نابینایی در این مناطق بیشتر از کشورهای صنعتی توسعه یافته اروپا و آمریکا است.
عصای سفید
از سال 1964 میلادی تا کنون روز 15 اکتبر برابر با 23 مهر ماه هر سال، به عنوان «روز عصای سفید» جشن گرفته میشود.
این روز برای پاسداشت و گرامیداشت دستاوردهای نابینایان که چه مادرزادی نابینا زاده شدهاند و چه با بروز رخدادهای ناگوار بیناییشان را از دست دادهاند، تعیین شده است.
کاربرد «عصا» به عنوان وسیله کمکی در آمدو شد نابینایان، از قرنها پیش متداول بوده است؛ ولی استفاده از «عصای سفید» به شکل امروزی و به عنوان نمادی برای شناخت نابینایان، به بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد.
در سال 1921 میلادی، عکاسی از شهر بریستول انگلستان به نام جیمز بیگز - که بر اثر سانحهای بینایی خود را از دست داده بود- برای در امان ماندن از گزند وسائل نقلیه در خیابانهای اطراف محل زندگیاش، ابتکار استفاده از «عصای سفید» را از آن خود کرد تا به راحتی برای همگان قابل دید باشد.
عصای سفید، به دلیل بلندی، موانع چند قدم جلوتر را به نابینایان و کم بینایان، هشدار میدهد و به نوعی نماد استقلال و حضور آنان تبدیل شده است.
پس از آن، دو تن از برجستهترین محققان آمریکایی به نامهای دکتر ناول پری (ریاضیدان) و دکتر جاکوپس تن بروک (حقوقدان)، توانستند قانونی را در پانزدهمین روز از ماه اکتبر به عنوان قانون عصای سفید به تصویب برسانند و این روز را، به عنوان روز جهانی نابینایان نامگذاری کنند. در این قانون، تمامی حقوق اجتماعی فرد نابینا به عنوان عضوی از جامعه متمدن، انعکاس یافته است، از جمله این که: نابینایان، حق بهرهگیری از تمامی امکانات رفاهی معمول در جامعه را دارند.
آنان، حق دارند از پیادهروها، خیابانها، بزرگراهها و وسایل ترابری همگانی مانند هواپیما، قطار، اتوبوس، تاکسی، کشتی و نیز هتلها، مکانهای عمومی و مراکز تفریحی و مذهبی بهرهمند شوند. چنانچه گهگاه محدودیتی برای سودجستن از این تسهیلات و مکانها در میان باشد، باید همه افراد جامعه را در بر گیرد و اگر شخص یا سازمانی فقط برای نابینایان در استفاده از تسهیلات همگانی، محدودیت ایجاد کند یا حقوق نابینایان عاقل و بالغ را نادیده بگیرد، مجرم شناخته میشود.
رانندگان وسایل نقلیه، موظف به مراعات کامل نابینایانی هستند که با عصای سفید در خیابانها آمد و شد میکنند.
دولت، موظف است نابینایان را به مشارکت در امور دولتی تشویق کند، تا آنان نیز به کار مشغول شوند.
مسئولان دولتی و همه مردم، هر ساله باید روز 23 مهرماه (15 اکتبر) را به عنوان بزرگداشت نابینایان و قانون عصای سفید، به نحوی شایسته ارج نهند و از یکدیگر بخواهند که رفتار معقولانهای با نابینایان داشته باشند و اقدامهای صمیمانه و مؤثری برای تسهیل شرایط زندگی فردی و اجتماعی آنان انجام دهند.
نابیناییام را قبول کردهام
محمدرضا مظلومی ـ سرپرست فدراسیون ورزشهای نابینایان و کم بینایان است. در 22 سالگی و در عملیات والفجر1 (سال 1362)، از ناحیه دو چشم، نابینا شده است. با او، هم به لحاظ مسائل و مشکلاتی که یک نابینا در زندگی اجتماعی دارد و هم به عنوان یکی از متولیان ورزش نابینایان، گفتگو میکنیم.
وی از شرایط زندگی اجتماعیاش چنین میگوید: نابینایی ام را خواست خداوند میدانم و به آن راضی ام، به ویژه که چشمانم را در راه وطنم و هدفم از دست داده ام؛ اما دنیای نابینایی مشکلات خودش را دارد و کمبودهای زندگی نابینایان در این جامعه نمیتواند نادیده گرفته شود. مسؤولان ذیربط نتوانستهاند شرایط را جوری فراهم کنند که افراد نابینا هم بتوانند مانند افراد عادی در جامعه زندگی کنند. مسئولان ما برای ماشین که از آهن است، خیابان آسفالت شده و مسیر هموار و شرایط ایمن مهیا میکنند، اما برای ما فکری نمیکنند. مثلا همین پیاده روها و خیابانهای پر دست اندازی که هم افراد عادی روی آن راه میروند، هم افراد معلول و نابینا، مناسبسازی نمیشود. اگر هم به تازگی کارهایی در شهرداری شده، بیشتر سلیقهای بوده است و استاندارد خاصی ندارد. حتی به پیادهرویی که امروز راه میرویم و سالم است هم نمیتوانیم اعتماد کنیم و فردا که میرویم، همان پیادهرو را کندهاند و پر از چاله شده است و هیچ علامتی هم نگذاشتهاند و اگر ما به حساب روز قبل در آنجا حرکت کنیم، ممکن است برایمان مشکلاتی پیش بیاید.
اوقات فراغت نابینایان
مظلومی، مشکلات و کاستیهای اوقات فراغت و اشتغال نابینایان را بسیار میداند و اظهار میدارد: نابینایان با این که مدارک تحصیلی لازم را دارند، باز هم به سختی کار پیدا میکنند و همان حداقلی که مجلس دستور داده است تا 3 درصد استخدامها در ادارات از معلولان باشد، اجرا نمیشود.
آنان اگر هم بخواهند به سادهترین تفریحات بپردازند و مثل دیگران به گردش بروند، پارکها مناسب سازی نشده است و اگر بخواهند پیادهروی کنند، پیاده روها حتی برای افراد عادی هم غیراستاندارد است. شما در همین پیاده روهایی که در تهران مثلا خط برجسته دارد راه بروید. چند قدم نرفته کف پایتان درد میگیرد. نابینایان اگر هم بخواهند ورزش کنند، باشگاه و سالن اختصاصی یا ندارند یا بسیار کم است.
وی ادامه میدهد: حتی اگر یک نابینا بخواهد در میان مردم حضور یابد، نگاه جامعه به او، نگاه فرهنگی نیست و البته مردم مقصر نیستند، چرا که در مورد چگونگی رفتار با نابینایان آموزشی نمیبینند. اگر دو نفر نابینا، دست در دست هم در خیابان راه بروند، چون مردم این صحنهها را ندیدهاند، متعجب میشوند. انگار دو عدد ربات دیدهاند! ما سنگینی نگاه مردم را از پچ پچهایشان و حرکتهای سر و گردنشان میفهمیم. درست است که نمیبینیم، اما حواسمان به اطرافمان است و حتی نگاه زیر چشمی مردم را که از کنار ما رد میشوند و براندازمان میکنند، حس میکنیم.
زندگی کمی متفاوت
جانباز 70 درصدی که از ناحیه دو چشم نابیناست، شرایط زندگی یک نابینا را شبیه دیگران میداند و میگوید: تفاوتهای کمی در مبلمان و چیدمان خانگی و شهری لازم است. مثلا پنجرههای خانه نباید بازشو باشد. کشویی میکنند که اگر باز ماند به صورت ما نخورد. یا لبه دیوارها را نیمگرد میسازند که در صورت برخورد، اذیت نشویم. این شرایط عجیبی نیست، رفتار مردم و نگاه آنان است که باید فرهنگی شود.
مردم قصدشان کمک کردن است، اما نمیدانند چگونه کمک کنند. اصرار دارند که بیایند از خیابان یا جوی آب، ردمان کنند و پای آدم را میگیرند و چنان بلند میکنند که در بیشتر موارد موجب میشود به زمین بیافتیم!
یا وقتی یک نابینا را میبینند، انگار یک متکدی دیدهاند! برایشان عادی نیست که یک نابینا ورزشکار یا مدیر باشد، چون فکر میکنند وقتی چشم باشد همه چیز هست و اگر نباشد نمیشود خیلی کارها را انجام داد!
شاید این نگاه عامیانه باشد، اما متأسفانه برخی خواص ما هم این نگاه را دارند.
مظلومی ادامه میدهد: افراد جامعه ما، مردمان خوبی هستند، ولی در مورد برخورد با نابینایان باید آموزش ببینند.
آموزش فرهنگی
سرپرست فدراسیون ورزشهای نابینایان و کم بینایان معتقد است: یک سری کارها در جامعه برای معلولان و از جمله نابینایان شده، اما بیشتر سلیقهای بوده است. همچنین با معلولانی که با مشکل و محدودیتهایی درگیرند، مشاوره نکردهاند و شرایط را طوری فراهم ساختهاند که افراد عادی هم نمیتوانند از آنها استفاده کنند و یا چون آشنایی ندارند، نسبت به شرایط یاد شده معترض باشند.
مثلا سر چهاراهها، بوقهایی بود که با توجه به ضرباهنگ آنها، میفهمیدیم چراغ سبز است یا قرمز. اما کسبه اطراف چهار راهها اعتراض کردند که صدای این بوقها آزارشان میدهد و پلیس راهنمایی رانندگی هم آنها را قطع کرد!
وی ادامه میدهد: رنگ سفید عصای نابینایان، برای این است که هرجا آن را دیدند، به آن احترام بگذارند و به شرایط نابینا، توجه کنند. اما بارها دیده ام که مردم مثلاً به هنگام رانندگی، به جای این که به این عصا توجه کنند، به چراغ راهنمایی که زرد شده است توجه دارند و از ترس این که قرمز نشود و مجبور نشوند پشت چراغ بمانند، بیشتر گاز میدهند و برعکس عمل میکنند!
توان نابینایان را دریابید
اما بیایید از یک نگاه دیگر به قصه معلولیت و نابینایی نگاه کنیم. من نابینا، من معلول، برای همشهری ام و مردمم پیام دارم و میگویم: وقتی من با نابینایی ام ورزش میکنم، با کمبود امکانات و ضعفی که هست، باز هم برای زندگی بهتر تلاش میکنم، شما که سالم هستید چرا ورزش نمیکنید و چرا از بازی زندگی، ناامید و خسته میشوید؟
محمدرضا مظلومی در ادامه این صحبتها، میافزاید: بعد از نابینایی فهمیدم که خداوند چه توانی به انسان داده است و از این رو همه میتوانند بر هر محدودیت و ناتوانی غلبه کنند. اما باور کنید مشکل نابینایان در این مملکت، بیشتر از کمبود امکانات، کمبود آگاهیهای فرهنگی مردم است. تلویزیون در این زمینه خیلی کم کار است و فقط یک چهره رباتیک از نابینا نشان میدهد که از عرض خیابان عبور میکند و به خانه میرود و میآید.
هیچ وقت مدیر نابینا، مسؤول نابینا، هنرمند نابینا یا ورزشکار نابینا و توانایی نابینایان در عرصههای مختلف را نشان نداده است تا مردم بدانند اگر فردی چشم ندارد، در عوض تواناییهای دیگر دارد. خیلیها میگویند نابینا چگونه میتواند ورزشکار باشد یا گروهی را مدیریت کند؟
اما من به عنوان یک نابینا که مدیر و سرپرست هم هست یک سؤال دارم: مدیران بینا دائم در محوطه و اتاقها و راهروهای محل کارشان میچرخند و با چشمانشان اطلاعات کسب میکنند یا با بهره گیری از توانایی افراد و تخصصها در مجموعه، سیستم را مدیریت میکنند؟ مگر نه این که مدیریت یک توانایی و استعداد است و عقل مدیر است که برنامه ریزی میکند، نه چشم او؟ پس چگونه است که یک نابینا را با تعجب و تردید میپذیرند؟
جانباز نابینا و سرپرست فدراسیون ورزشهای نابینایان و کم بینایان، بحث مشکلات عمومی نابینایان را چنین پایان میدهد که: هر انسانی دوست دارد فرزندش را ببیند، همسرش را ببیند و از دیدن زیباییها محروم نباشد، اما احساس ما آن قدر قوی است که بدون چشم هم این چیزها را درک میکنیم و میبینیم.
«جانبازی» یک درجه متعالی است، و واقعیت این است که ما هم مثل نابینایان دیگر، دچار معلولیت شدهایم. مسؤولان باید شرایط را طوری فراهم کنند که همه افراد معلول از امکانات شهری و عمومی استفاده کنند.
نابینایان با این که عضو این جامعه هستند، ولی از امکانات کمی برخوردارند. صنعتی شدن و زندگی شهری، افزایش ماشینها و بالا رفتن احتمال حوادث رانندگی. انواع آلودگیهای صوتی و تنفسی و غذایی، تغییرات ژنتیکی و تعداد تولد نوزادان معلول، از جمله دلایلی است که تعداد معلولان را در جامعه افزایش میدهد، ولی ما هنوز دیدگاهی ترحمی و حاشیهای و در حد گذران زندگی، به آنها داریم.
نابینایان را بهتر ببینیم...
نابینایی، چه به صورت مادرزادی باشد و چه پس از تولد رخ دهد، اتفاقی است که میتواند زندگی فرد را در مسیر جدید و گاه کاملاً متفاوتی بیاندازد. از همان بدو تولد، رفتار اطرافیان با کودک نابینا و راههای شناخت او متفاوت میشود و حتی اسباببازیهایش نیز باید درست انتخاب شوند. مسیر آموزش و پرورش، سلامت جسم و روان، ازدواج، اشتغال و زندگی فردی و اجتماعی یک نابینا، چنانچه در چنبره ناآگاهی و کمبود امکانات اطرافیان بیافتد، قطعا مشکلات و سختیهای زندگی را برایش دو چندان میکند، همان طور که اگر امکانات آموزشی و رفاهی و آگاهی عمومی خانواده و جامعه، در راستای برخورداری نابینایان از حقوق طبیعی و مدنیشان باشد، قطعا زندگی با چشمان بسته را، از تیرگی و رکود دور میکند و چه بسا که استعدادها و تواناییهایی فرصت بروز یابند که صد چشم باز، حیران و نگران، واپس بمانند.
نابینایان موفق جهان
معلولیت نقص، مشکل یا ناتوانی است که به شکلهای مختلف میتواند منجر به از دست دادن دست، پا، لامسه، بینایی و شنوایی شود یا عقب ماندگی ذهنی ایجادکند و موجب گردد که مشکلاتی برای فرد معلول پیش بیاید. برخلاف شعاری که میگوید: «معلولیت، محدودیت نیست»، بایدگفت که اتفاقا معلولیت، در هر اندازه و سطحی باشد، برخی محدودیتها را ایجاد میکند، اما اراده و تلاش فرد معلول است که این محدودیت را درهم میشکند و او را از انزوا و درجا زدن میرهاند و چه بسا از انسانهای سالم نیز پیش میراند.
همچنان که معلولان بسیاری بودهاند و هستند که جامعه بشری به هنر و دانش و تلاش آنها، مفتخر شده است و تاریخ انسانهای موفق، نام آنها را در زمره الگوهای جهانی ثبت کرده است. بر حسب موضوع، نابینایان بسیاری را میتوان نام برد که نه تنها در سرزمین خود، بلکه شهرت جهانی در موفقیت و ثبت تواناییهاییهایشان دارند:
«رودکی» و «هومر»، دو سخنور و ادیب بزرگ تمدن ایران و یونان، نابینا بودهاند. رودکی در قرن چهارم هجری شمسی میزیست و هومر، 800 سال پیش از میلاد مسیح، در یونان، شاعر و داستان سرا بود.«لویی بریل»، (ژانویه 1852- 1809 میلادی) در سن سه سالگی چشم چپش بهطور تصادفی با یکی از ابزار کارگاه آهنگری پدرش آسیب دید که باعث نابینایی این چشم شد و به علت نفوذ عفونت به چشم راستش، در 4 سالگی بینایی خود را کاملا از دست داد. او خالق «خط بریل» است؛ روشی که افراد نابینا میتوانند از طریق آن بنویسند و بخوانند.«هلن کلر»، (1968- 1880 میلادی) به صورت مادرزادی نابینا و ناشنوا بود. او اولین فرد نابینا و ناشنوایی بود که توانست با این معلولیت، مدرک دانشگاهی در رشته هنر کسب کند و به عنوان یک فعال اجتماعی و مدافع خستگیناپذیر حقوق افراد معلول، در جهان شناخته شود.«فرانکلین دلانو روزولت» (1945 - 1882 میلادی) سیودومین رئیسجمهوری ایالات متحده امریکا و یکی از محبوبترین رؤسایجمهوری تاریخ امریکا بود. روزولت معلولیتهای متعددی از جمله اختلال در بینایی داشت.
«کلود مونته»، (1926-1840 میلادی) بنیانگذار نقاشی امپرسیونیست و فرانسوی بود. وی کمکم بیناییاش را از دست داد و در پایان زندگیاش و در حالی که کاملا نابینا شدهبود، یکی از مشهورترین آثار خود با عنوان «نیلوفرهای آبی» را نقاشی کرد.«طه حسین»، (1973-1889میلادی) ادیب، نویسنده، سخنور بزرگ مصری و ناقد معاصر عرب در کودکی نابینا شد، اما از پیشگامان جنبش نوگرایی در مصر بود.
آموزش و پرورش کودکان نابینا در ایران
آموزش کودکان استثنایی در ایران، همزمان با برچیدن مکتبخانهها و برپایی مدارس نوین، آغاز شد و اولین گروه از کودکانی که معلولیت یا شرایط ویژه داشتند و این آموزشها را دریافت کردند، پسران نابینا در شهر تبریز بودند.
در سال 1299 شمسی، 5 دانش آموز نابینا در مدرسهای در تبریز، به کلاس درس رفتند و با آموزشهای «پاستور ارنست کریستوفل» که از مُبلّغان مذهبی کلیسای پروتستان آلمان بود، تحت تعلیم قرار گرفتند.
به تدریج این آموزشها گسترش یافت و در سال 1325، خانمی انگلیسی به نام «گون گستر» آموزشگاهی برای دختران نابینا به نام نور آیین در شهر اصفهان تأسیس کرد.
کریستوفل، آغازگر آموزش نابینایان در کشورمان که با شروع جنگ جهانی دوم مجبور به ترک ایران شده بود، پس از پایان جنگ به ایران بازگشت و با همکاری یکی از فرهنگیان پرسابقه اصفهان، خط برجسته نقطهای را در تطبیق با الفبای فارسی اصلاح و تکمیل کرد. او کتابهای درسی دوره ابتدایی را به خط ویژه برگرداند و تعدادی از کتابهای غیردرسی را نیز به خط بریل فارسی تبدیل کرد.
آموزشگاههای نابینایان به تدریج در تهران و سایر شهرها دایر شدند و تلاش و پشتکار ویژه نابینایان، درهای دبیرستانها و دانشگاهها را نیز به روی آنها گشود و مدالها و مسؤولیتها و نوآوریهای بسیاری را نصیبشان کرد.
کتابخانه تخصصی نابینایان و کمبینایان
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، یکی از مراکز معتبر و پربار علمی و تحقیقاتی برای دانش جویان و پژوهشگران است و از آنجا که نابینایان نیز در شمار دانش پژوهان هستند، بسیار مهم است که امکانات این مجموعه برای آنان نیز فراهم شده باشد و بخشی از نیازهای فرهنگی و علمی آنان، از این طریق تأمین شود.
ایرج عنایتی زاده - مدیر گروه خدمات ویژه کتابخانه ملی ایران، از امکانات تخصصی این مرکز برای نابینایان چنین میگوید: کتابخانه نابینایان درواقع زیرمجموعه گروه خدمات ویژه و متشکل از کتابخانه نابینایان و کتابخانه کودک و نوجوان است که از سال 1385 با دو هدف عمده، فعالیت میکند. نخست، ارائه الگوی کتابخانهای با استاندارد تخصصی برای نابینایان در سطح کشور و ارائه روشهای نوین کتابداری و تعمیم آن به مراکز شهرستانها و دوم، ارائه خدمات تخصصی به اعضای نابینای کتابخانه.
در بحث استاندارد سازی سعی شده است مطابق با خدماتی که در سطوح ملی و بینالمللی برای چنین کتابخانههایی وجود دارد، عمل کنیم و نوع منابعی که ارائه میدهیم و امکانات و تجهیزاتی را که داریم با این سطح، هماهنگ سازیم.
وی ادامه میدهد: بخش نابینایان با قسمت افراد عادی، به لحاظ خدمات تفاوت چندانی ندارد و اعضاء این قسمت نیز از تحصیلکردگان و دانشجویان و محققان و اساتید هستند، فقط نوع منابعی که در اختیار آنان قرار میگیرد، متفاوت و عمدتا منابع گویا منابع کاغذی به خط بریل است. همچنین اعضای کتابخانه ملی در بخش نابینایان، شرط مدرک ندارند و میتوانند از مقاطع اولیه دانشگاهی عضو شوند.
منابع تحقیقاتی ویژه نابینایان
کتابخانه ملی ایران، در بخش منابع گویا و بریل، مجموعههای بسیار خوبی را گردآوری و ثبت و ساماندهی کردهاست که در شبکه اطلاعاتی کتابخانه ملی(رسا) قابل جستجو و بازیابی است. مدیرگروه خدمات ویژه نابینایان، ضمن بیان این مطالب میافزاید: نابینایان عضو کتابخانه عموما زیرمجموعه علوم انسانی تحصیل میکنند و بیشترین مراجعهکنندگان در این شاخهها هستند و به ندرت در رشتههای دیگر، عضو نابینا داریم و به همین دلیل عمده منابع را به لحاظ محتوایی در این حوزه تهیه کردهایم. اما این به این معنا نیست که کتابخانه در شاخهها و رشتههای دیگر، خدمات ندارد و اگر کسی، منبع خاصی را بخواهد که در سطح کشور نتواند گویای آن را پیدا کند، کتابخانه متن را به صورت اسکن شده، در اختیار وی قرار میدهد تا با استفاده از دستگاههای متنخوان موجود، آن را مطالعه کند.
عنایتی زاده از تجهیزات بخش نابینایان به نرمافزارهای تخصصی که قابلیت تبدیل متن به صدا را دارند و نسخهها را گویا میکنند، ماشین تایپ بریل، دستگاههای «بِهدید» که مخصوص افراد کمبیناست و متن را با فرمت بزرگتری روی مانیتورها نشان میدهد، اشاره میکند و ادامه میدهد: اتاق سرای پژوهش نیز فعال است که اعضای نابینا میتوانند در ساعات خاصی آنجا بروند و اگر منشی دارند، کار شنود و ضیط صدا را انجام دهند.
دعوت به حضور در اجتماع
مدیر گروه خدمات ویژه کتابخانه ملی ایران به مشکلات نابینایان برای استفاده از خدمات عمومی اشاره میکند و میگوید: یکی از دشواریهای نابینایان، سختی حضور مستمر و مشکل رفت و آمدشان به اینجا است. چراکه در سطح شهر، امکاناتی برای رفت و آمد آسان و کمخطر این عزیزان پیشبینی نشده است. بنابر این تلاش میکنیم تا خدمات غیرحضوریمان را توسعه دهیم که براین اساس، وبسایت مخصوص نابینایان را طراحی کردهایم که درحال محتوی سازی است و با اتمام کار، نابینایان عزیز میتوانند از داخل منزل، از این خدمات استفاده کنند و سختی رفت و آمد به ساختمان کتابخانه ملی را متحمل نشوند.
اما همزمان از حضور نابینایان در محیط کتابخانه استقبال میکنیم، چرا که این عزیزان وقتی میآیند اینجا و با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، فضای روحی خاصی را در کتابخانه تجربه میکنند و با انگیزهتر میشوند و بسیاری از آنها نیز ترجیح میدهند در این فضا باشند و فاصله منزل تا کتابخانه را با تمامی سختیها، طی کنند و در اجتماع و جمع اعضای اینجا باشند و به نوعی از انزوا و گوشه نشینی فاصله میگیرند.وی از اتفاق خوش دیگری نیز خبر میدهد و میافزاید: امسال کتابخانه ملی با مؤسسه عصای سفید تفاهمنامهای امضا کرده است و دفتری در کتابخانه دایر کردهاندکه خدمات مشاورهای و کارهای پژوهشی را رایگان به نابینایان متقاضی ارائه میدهد.
این باعث شدهاست که امکانات فوق به صورت متمرکز و در محل کتابخانه در اختیار این عزیزان قرار بگیرد تا وقتی به اینجا میآیند، از خدمات بیشتری بهرهمند شوند.
ساعات حضور و استفاده از بخش نابینایان نیز شبانه روزیاست و اتاقهای استراحت مبله هم پیشبینی کردهایم تا چنانچه لازم دیدند، استفاده کنند و هربار که به اینجا میآیند، بیشترین بهره را ببرند.
تمامی تلاش مجموعه این بوده است که خدمات را هر روز کاملتر کنیم و اعضای بیشتری از این امکانات استفاده کنند. همه آنها را دعوت میکنیم و از حضورشان در این فضا استقبال میکنیم.این وظیفه همگانی است که برای اوقات فراغت و مسائل رفاهی و ارتقاء علمی نابینایان تلاش کنیم. چرا که بسیار قدردان و کوشا هستند و به شخصه در این سالها شاهد بودهام که نابینایان عزیز با اراده و پشتکاری ستودنی، به تحقیق و مطالعه میپردازند و جا دارد که تقدیر شوند.
ورزش نابینایان
محمدرضا مظلومی - سرپرست فدراسیون ورزشهای نابینایان و کمبینایان، که خود نیز از دو چشم نابیناست و در مسابقات جهانی کشتی نابینایان در سال 1990 میلادی در آسن هلند، قهرمان جهان شده است، از امکانات ورزش نابینایان چنین میگوید: ورزش نابینایان در سال 1378، به صورت مستقل، صاحب فدراسیون شد، اما تا همین امسال، دفتر و ساختمان ثابت و مناسبی ندارد. فدراسیونی که ما الان در آن خدمت میکنیم، ساختمان استیجاری است و سالن و امکانات لازم و منبع درآمد هم ندارد! هیأتهای ورزشی ما در استانها نیز نه دفتر کار دارند، نه سالن و بودجه و بچهها برای رفتوآمدهایشان وسیله نقلیه یا سرویس ندارند. حال آنکه انتظار ما این است که وزارت ورزش به ما بودجهای اختصاص دهد تا بتوانیم حقوق کارکنان را بپردازیم: تیم اعزام بکنیم و مسابقات را برگزار نماییم. وی ادامه میدهد: با همین بودجه کارشناسی نشده و ناکافی، ما 8 رشته ورزشی برای آقایان و 4رشته برای خانمها داریم و با سختی تمرین میکنیم و تیم تشکیل میدهیم.
از طرفی، هزینه نابینایان و کمبینایان برای ورزش، 2 یا 3 برابر افراد عادی است.ولی متأسفانه تا امروز این مسائل را نادیده گرفتهاند و امیدواریم دولت اعتدال که قول داده است هر کاری را با کارشناسی و تحقیقات پیش ببرد، به ورزش نابینایان هم که سهم مهمی در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی آنان دارد، توجه کند.
نیازهای تخصصی داریم
سرپرست فدراسیون ورزشهای نابینایان و کمبینایان تأکید دارد که باید امکانات ورزشی را در این حوزه تخصصی و با توجه به نیازهای نابینایان عمل کرد. مثلا رفتوآمد برای بچههای نابینا بسیار مشکل تراز بچههای عادی است و نوع معلولیت آنها این محدودیت را برایشان بهوجود آورده است و مشکل رفت و آمد دارند. همچنین، چون رشتههای ورزشی متنوع است بچهها باید برای هررشته به سالن ورزشی خاصی بروند و این جا به جایی برایشان سخت است. مجوعههای عادی هم برای معلولان و نابینایان مناسب سازی نشده اند. مثلا وقتی وارد استخر یا مجموعه ورزشی میشویم، برخورد مردم و مسؤولان آنجا درست نیست. حتی اگر بخواهند کمک کنند هم نمیدانند باید چه کنند. ضمن این که در تمامی کشور حتی یک استخر ویژه نابینایان وجود ندارد و ما به همان استخرهای عادی میرویم. ساخت اولین استخری را که مخصوص نابینایان است، از سال 1386 در منطقه جنوب تهران شروع کردهایم که 15 تا 20 درصد کارش ماندهاست. وعده ساخت این استخر را دولت قبلی داده بود که چون بودجه آن تأمین نشده نیمه کاره مانده است.وی همچنین میگوید: ما همچنان منتظر هستیم تا ورزش نابینایان، مورد توجه و نظر کارشناسان ذیربط قرار گیرد و برای آنان، تصمیمهای مناسب و اصولی گرفته شود.
چگونه به نابینا کمک کنیم؟
عصای سفید، مؤسسهای توانبخشی و آموزشی غیردولتی در امور نابینایان و کمبینایان است که در سال 1369 با همت و تلاش شادروان استاد محمد رضا نامنی، که خود از نابینایان آگاه و درد آشنا بود، تأسیس شده است و سعی دارد از طریق آموزش، توانائیهای آنان را ارتقاء دهد تا استعدادهای نهفته خود را به بهترین نحو، بروز دهند. موسسه عصای سفید برای برخورد و کمک به نابینایان توصیههای مناسبی دارد که لازم است در رفتارهای عمومی خود رعایت کنیم:
- بسیاری از نابینایان از تحصیلات عالیه برخوردارند و از اینرو در رفتار با آنان دقت کنید.
- وقتی با یک نابینا روبرو شدید، در گفتن سلام پیشقدم باشید و قدری صحبت کنید تا شما را از روی صدایتان بشناسد.
- در صورتی که برای اولین بار با نابینا برخورد میکنید، فوراً خود و همراهانتان را به او معرفی کنید.
- هنگام صحبت کردن با نابینا، فریاد نزنید. زیرا اغلب نابینایان از شنوایی خوبی بهرهمندند.
- در حضور نابینایان با ایما و اشاره گفتگو نکنید، زیرا آنان احساس خوبی از این حرکات ندارند.
- وقتی با یک نابینا گفتگو میکنید، بکوشید این صحبت در حالت چهره به چهره باشد.
- روی خود را برنگردانید و اجازه ندهید نابینا هم صورت خود را به سمت دیگری برگرداند.
- به سخنان فرد نابینا با دقت گوش کنید و برخوردهایتان با او مؤدبانه باشد.
- بدون اطلاع نابینا، محل را ترک نکنید.
- در صورتی که خواستید یک نابینا را در رفتوآمد همراهی کنید، از او بخواهید بالای آرنج شما را بگیرد و یک قدم عقبتر از شما حرکت کند.
- اگر با یک نابینا برخورد کردید که فرد بینایی او را همراهی میکند، پرسش خود را در مورد فرد نابینا از خود او بپرسید نه از همراه او. زیرا به این ترتیب برای شخصیت مستقل فرد نابینا ارزش قائل میشوید.
- هنگام دادن نشانی یا راهنمایی افراد نابینا برای رفتوآمد، از کلماتی که مستلزم دیدن است استفاده نکنید و واژهها را به شکل درست بهکار ببرید. کلماتی مانند این جا، آن طرف و مانند آنها، فرد را دچار سر در گمی میکند. بهتر است با استفاده از کلمات چپ، راست و یا یک قدم عقبتر، موقعیت را برای او تشریح کنید.
- وقتی با یک نابینا صحبت میکنید، از به کار بردن جملاتی مانند: «فیلم را دیدی» دریغ نکنید، هر چند نابینا نتواند فیلم را ببیند، اما استفاده از جمله یاد شده بهتر است تا این که بگوییم «فیلم را شنیدی». زیرا در این صورت بر روی نقطه ضعف نابینا انگشت گذاشته اید. استفاده از جمله «این پارچه را ببین» را هم بار معنایی بهتری دارد تا این که بگوییم «آن را لمس کن!».
- اگر با یک نابینا همکار هستند، بدانید او هم مانند شما مایل است کار مفیدی ارائه دهد و از استعدادها و تواناییهای خود بیشترین استفاده را ببرد از اینرو طوری با نابینا همکاری کنید که به پیشرفت او کمک کند، اما به جای او کار نکنید.