چهارشنبه, 05ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر چیرگی افزارهای ارتباطی الکترونیکی بر ابعاد زندگی انسان - انسان، گرفتارِ دست ساخته‌های خود

خبر

چیرگی افزارهای ارتباطی الکترونیکی بر ابعاد زندگی انسان - انسان، گرفتارِ دست ساخته‌های خود

برگرفته از روزنامه اطلاعات


ع.درویشی


روزی فرا خواهد رسید که تجسد از میان برود و انسان‌ها نیازی به دیدن هم نداشته باشند و تنها ارتباط آنان از راه «پرتوها» باشد؟

ابزارهای مدرن ارتباطی مانند موبایل، اینترنت، وبلاگ، تبلت، شبکه‌های اجتماعی، ایمیل، اس‌ام‌اس، چَت‌روم، مسنجرها و مانند آن‌ها که واژه «ارتباط» را همچو صلیبی بر دوش می‌کشند، از درون، تضادآفرینند و در ارتباط و بستگيِ انسان‌ها گسل پدید آورده‌اند؛ بنابراین اگر این ابزارها را در معنای سومش «ضد ارتباط» بنامیم، پربیراه نرفته‌ایم!

البته این «انسانِ خواهان» است که اجازه می‌دهد، ابزار و ماشین بر زندگی و زیست‌اش چیره شود. به استیوجابز(مدیر اَپل) نمی‌شد گفت، مدل‌های گوشی جدید خود را وارد بازار نکن! در گذشته دور، جمالزاده(داستان‌نویس)گفته بود، اگر من این داستان‌ها را نمی‌نوشتم، کس دیگر می‌نوشت؛ استیوجابز هم اگر مدل به مدل گوشی اَپل با ویژگی‌های گونه‌گون به بازار نمی‌فرستاد، فرد دیگری می‌فرستاد!

اما یک گل‌سرخ به خاک میانه و معتدل نیاز دارد و در خاک با PH بالاتر از 7 زیستِ خوشی نخواهد داشت و از کمبود منیزیم و پتاس و سرب، روح بیماری خواهدیافت و گل نخواهد کرد؛ ولی اگر به خاک، آهک بیفزاییم، گل سرخ از منیزیم و پتاس زیاد، مسموم خواهد شد!

انسان در زیست خود در وضعیت حساس‌تر از گل به‌سر می‌برد. چه بخواهیم یا نه و چه مدرن باشیم یا سنتی، ما در «زمانِ» نه ایرانی، که در «زمانِ» مدرنيّت سیر می‌کنیم؛ جهان مدرن با دستاوردهای الکترونیک، کاربران ما را -که تنها مصرف‌کننده‌اند- با خود به ناکجا می‌برد؛ ناکجا زیرا شیفتگی و آزمندی ما جهان‌سومی‌ها برای به‎کارگیری این‌گونه فنآوری‎ها، بسیار زیاده‌روانه است و هر زیاد‌روی، مسمومیت گل‌سرخی به همراه خواهد داشت!

 

حرف‌هایی از جنس دیگر

وقتی دختر، آوای مادر را می‌شنود که«برویم خانه مادربزرگ و سری به او بزنیم»، می‌گوید: وقت ندارم مادر! باید یادداشتی در فیس‌بوک بگذارم و به 25 هزار دوست خود سر بزنم. عکس‌های امروز را هنوز در اینس‌تاک ندیده‌ام. باید چندعکس جدید خود را برای دوستان وایبر کنم. از بس سرم شلوغ است، هنوز ایمیل‌های امروزم را چک نکرده‌ام و جواب اس ام اس دوستم را نداده‌ام!»

مادر پیش می‌آید و بر مونتیورش خم می‌شود: «راستی این منظره بوستان روبه روی خانه ما نیست؟ دخترم تو هرروز می‌توانی به این بوستان بروی و کمی قدم بزنی، دیگر به عکس آن چه نیازی داری؟ این یکی کیست، عکس دوست تو است؟ اسمش چیست zzzx؟ اسمش شبیه به آدمیزاد نیست! اصلاً مرد است یا زن، جوان است یا پیر، دختر است یا پسر؟»

- نمی‌دانم مادر. سال‌ها است با وی رابطه دارم، ولی نه دیدمش و نه می‌شناسمش!

- خب دعوتش کن من هم با او آشنا شوم.

- اصلاً نمی‌دانم ایران است یا خارج!

- ولی مطمئن هستی که یک موجود زمینی است و جسم است و روح نیست، آیا همین طور است؟

 

بهمن تبلیغات

گرچه دستاوردهای تکنولوژیک پیرو «نظام نیاز» است و نیز برای خوشنودی کسانی که برای رفع نیازهای خود خواهان فناوریهای نو هستند، ولی گاه این احساس نیاز، به شکلی دروغین باورانده و ایجاد می‎شود. بر همین پایه و زیرِ بهمنی از تبلیغات، بیشتر انسان‌ها برای ایجاد ارتباط‌های بهتر، موبایل، تبلت و سیستم‌های خود را زود به زود با مدل‌های بالاتر عوض می‌کنند و همین ابزارهای ارتباطی، همچو پیله‌ای به دور آنان می‌پیچد و می‌پیچاندشان و به ژرفنای تنهایی و فسردگی و بی‌کسی فرو می‌برد؛ تا جایی که پدر و مادر و برادر و خواهر و دورو بری‌ها برایش می‌شوند بیگانه و غریبه! و فرد، توانا به دیدن و شنیدن آنان نیست، در حالی که همگی زیر سقف یک خانه‌‍‌اند!

بر پایه پیمان‌نامه‌ای‎ نانوشته، ابزارهای ارتباطی برای ایجاد ارتباط آسانتر پدید آمده‌اند، ولی خود سببِ گسستِ رابطه‌ها شده‌اند. قرار بود، فناوری‌های نوی الکترونیکی، ابزار دست انسان باشد، اما اینک انگار انسان بازیچه اینترنت، وب، سایبر، وبلاگ، ایمیل، موبایل، فیس‌بوک، توئیتر، وایبر و اینس‌تاک شده است! وضع در جامعه‌های الکترونیک‌زده و مصرف‌کننده جهان‌سومی بدتر است؛ چون یا به‌کلی فرهنگ استفاده از آن‌ها وجود ندارد و یا فرهنگ بومی ضعیف است.

فویرباخ فیلسوف آلمانی سده 19 میلادی برای ترویج امانیزم غربی گفته بود که انسان(مسیحی) همه قدرتش را به آسمان بخشیده و خود تهی شده است و اینک زمانش فرا رسیده است که نیروهایش را بازپس گیرد.

انگار امروز همان اتفاق به گونه‌ای دیگر رخ داده است و انسان همه انرژی و نیرویش را به فناوری‌های دست‌ساخت خویش داده و خود تهی شده است.

 

بازگشت به واقعیت‌های تلخ زندگی

یک سخن کوچه می‌گوید «کسی که در خواب راه برود، به دیوار می‌خورد!» آواتارها نیز در بازگشت دوباره به واقعیت‌های تلخ زندگی به بن‌بست می‌رسند. در بازی‌هایی مانند سیمس(Sims یک نرم‌افزار آنلاین)، آواتاریزم یا زندگی دوم در فضای سایبر، برای نوجوانان و جوانان و نیز بزرگ‌سالان میسر شده است و حتی در ایران نیز وجود دارد.

کاربر یک تصویر آواتار(Avatar تناسخ ایزد در جسم انسان) از خود می‌سازد و وارد آرمانشهر(اتوپیایی دارای خیابان‌ها و فروشگاه‌ها) می‌شود و با د‌ه‌ها میلیون آواتار دیگر سفیدپوست و سیاه و سرخ و بور و سبز و چشم بادامی می‌جوشد و حتی می‌تواند عاشق آواتاری دیگر شود و زندگی‌ آرمانی را که همیشه در آرزویش بوده است، با وی آغاز کند؛ و گاهی که دلتنگ مادر می‌شود، به جای سوارشدن بر هواپیمای پرخطر، خودش به پرواز در می‌آید و از فراز شهرها می‌گذرد و از آسمان به مادر می‌نگرد و کمی با وی گپ می‌زند و دوباره نزد معشوق بر می‌گردد تا عصر به خرید گرانترین لباس‌ها برود. جسمش اینجاست، اما روح آواتارش در دورترین نقطه زمین، زیستی ماسوا دارد و او با وضعیتی مایوس کننده، از پشت پنجره مونیتور به درون خانه‌ای که «آنِ» خوشبختش در آن می‌زید، سرک می‌کشد. انسان امروز با این روش، می‌کوشد پیش از جسم‌مرگی، به روحش در همین زمین، باغ مینو بخشد.

 

پیله‌های رویایی

پیشینه «آوتاریزم» شاید کمی بیش از یک دهه است، ولی پیشینه«زیست دوم» به چنددهه می‌رسد. در این چند دهه و با همگانی‌شدن اینترنت، بسیاری به امید پرواز، به دور خود پیله وب تنیده‌اند، غافل از آن که این شیوه زندگی، هرچه هست، آداب پرواز نیست.

همه ساعات شبانه روزِ «ساندویچ» در قمارخانه‌های روسی سپری می‌شد. او حتی وقت خوردن غذا هم نداشت، برای همین هر بامداد، مادر کمی پنیر و تکه‌ای گوشت و اندکی سبزی در نان می‎پیچید و در جیب کتش می‌گذاشت.

زیست جوان و نوجوان عصر اطلاعات، بی‌شباهت به ساندویچ نیست. جوانان وقتی برای کارکردن جدی و یا گذراندن با خانواده و حضور در اجتماع ندارند. بسیاری برای از تنهایی بیرون‌آمدن، با چت، قمار زندگی می‌کنند و با اس‌.ام.‌اس‌های بی‌پایان، به خلوت می‌روند تا با «تنهایی» تنها ‌شوند.

فضای مجازی پر است از الوارهای ضخیمی که بر آن‌ها میلیون‌ها کتاب تلنبار شده است، با توجه به این که جوانان گرفتارند، آیا دستی آن‌ها را از خاک می‌تکاند که برای مرور تورق کند؟ به راستی برای وبلاگ‌نویسی و وبگردی و سرچ و وب‌نویسی و سایت‌نگاری و چت و وب‌کم‌بینی، به چند ساعت وقت در روز نیاز است؟

گوشی‌های 3 سیم کارت نیز از راه رسیده است. صاحب چنین گوشی‌هایی باید افراد به ظاهر بیکار، ولی بسیار پرمشغله‌ای باشند!

روشن نیست ریسمان دستاورهای الکترونیک، انسان را از پی خود تا به کجا خواهد ‌کشید! گرچه دیگر نیازی نیست برای جاروکردن خانه، کمرمان خم شود، چون جاروبرقی شارژی کوچک بشقابی در 24 ساعت در سراسر خانه مانند «یوفو» می‌چرخد و همه آشغال‌ها را می‌رباید؛ ولی به جای آن کمرمان جلوی مونیتورها خمیده است؛ آیا فیس‌بوک و توئیتر و شبکه‌های اجتماعی مانند آن‌ها به اندازه یک‌صدم از بیکران زمانی که از ما می‌ستانند، می‌آموزند؟

کتابخانه پدر در گذشته در اتاق کوچکی قرار داشت که می‌توانستی وارد شوی و بر صندلی راحتی‌اش که پوست دباغی‌نشده‌ای برخود داشت، بنشینی و با غور در کتاب‌ها بیاموزی. اما امروز در هر اتاق، یک تلویزیون LED جای کتابخانه را گرفته است، تا سریال‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای آخرشب نیز از دست نرود!

امروز ما همه قدرت خویش را به فناوری‌های نو داده‌ایم و خود بی‌قدرت شده‌ایم.

تنبلی و بی‌ورزشی و بی‌تحرکی، سنگواره‌مان کرده است؛ و چون وقت نداریم، ناچاریم صبحانه و ناهار و شام را نیز جلوی مونیتور بخوریم. غذاهای فست‌فودی بدن‌ ما را به سوتغذیه کشانده است و در همین راستا محتویات کم‌ارزش و گاه بی‌ارزش جهان وب نیز بیکار ‌ننشسته‌ و مغز ما را دچار کمبود اندیشه کرده‌است!

یوگا و مدی‌تیشن و ماساژ تا 40 درصد خطر دیابت را دور می‌کند. در 5 دهه پیش دکتر گیلورد‌هاوزر، تخت آسایشی اختراع کرد که باید عصرها پس از آمدن از سرِ کار، 10 دقیقه برای آرامیدن اعصاب در شیب آن دراز کشید و سر به پایین آسود و تنفس ژرف کشید؛ اما مگر جوانان به معنای واقعی گرفتارِ ابزارهای ارتباطی، وقت این کارها را هم دارند؟

 

ردپای فناوری بر پاشش خانواده‌ها

«فناوری، محصول زایش اندیشه و عمل انسان است و می‌توان آن را فرزند آدمی نامید. از نظر علمی، تکنولوژی محصول نهایی تحقیقات و دانش فنی است که می‎تواند تبدیل به محصولی تجاری شود. اما از نظر مهندسان، فناوری فرآیند ساخت محصولات بهتر است. این تعریف از نظر حقوق‌دانان، همان مالکیت معنوی است که باید مورد حمایت و حفاظت قرار گیرد و از نظر مدیران بازرگانی نیز تکنولوژی، مهم‌ترین دارایی شرکت‎ها است. همه این رویکردها را اگر کنار هم بگذاریم، به همان جمله آغازین می‌رسیم که هر فناوری، محصول نویی از انسان اندیشنده است.»

دکتر محمد نخی ـ مدرس علوم انسانی، با بیان بند بالا می‎افزاید: فلسفه پیدایش فناوری‌های نو از آنرو است که انسان‌ها به وسیله آن زندگی رو به پیشرفت را تجربه کنند؛ که البته این روند با اما و اگرهایی مواجه است؛ برای نمونه گاهی انسان فقط به فکر فناوری‌های نو است، بی آن که بداند هدف اصلیش چه بوده است.

مدرس دانشگاه با این یادآوری که انسان احساس نیاز می‌کند و دستاوردهای فناوری در قد و قواره‌های متفاوت و متناسب با آن نیاز متولد می‌شود، می‌پرسد: اما انسان مصرف‌کننده با این مخلوق چگونه مواجه شده است و می‌شود؛ آیا تکنولوژی در خدمت انسان قرار گرفته است، یا انسان در خدمت آن؟

و خود پاسخ می‌دهد: جواب منطقی این است که فناوری باید برای آسایش آدمی باشد و در خدمت او؛ اما اگر نگاهی به پیرامون خود کنیم و سیری در جهان تکنولوژیک داشته باشیم، گاهی انسان از همین محصول دست خود کلافه می‌شود و کار به جایی ‌رسیده است که انسان می‌رود تا کاملاً اسیر و بنده مخلوق خویش شود.

دکتر نخی نمونه می‌آورد: وقتی از هم پاشیده‌شدن برخی نهادهای خانواده را بررسی می‌کنیم، ردپای تکنولوژی را می‌بینیم. گوشی همراه، تبلت و رایانه، اینترنت و فضای مجازی با همه خدماتی که به انسان می‌کند و برای پیشبرد زندگیش در خدمت اوست، تبدیل به وسیله‌ای شده است تا اعضای خانواده را از هم دور کند.

برای نمونه، افراد یک خانواده و نیز بستگان به بهانه مشغول‌بودن به بازی و حتی کارهای تخصصی، کمتر دور هم برای درددل و گفت وشنود و صرف غذا جمع می‌شوند.

 

غیرِ جامعه‌شموليِ اسارت

اما دکتر محمدعلی پیوند، دیدگاه دیگری دارد: اگر انسان را موجودی قابل آزمایش بدانیم و فرض بگیریم که همه انسان‌ها در برابر آزمایش یکسانی قرار دارند، شاید بتوان گفت این موجود ناخودآگاه در برابر آزمایشی که خود فراهم آورده –یعنی قرارگرفتن در برابر فناوری دست‌ساخت خود- مغبون شده است.

جوامع مدرن امروزی دارای بیماری‌های خاص خودش است و استفاده نادرست از وسایل ارتباطی و فناوری‌‌های نو و زیاده‌روی در استفاده از آن‌ها، بر انزواطلبی، نبود ارتباط با دیگران و چالش‌های در این زمینه، افزوده و بر بیماری‌های روحی دامن زده است.

دکتر پیوند که زیاد بدبین نیست، می‌افزاید: اما همه انسان‌‎ها در برابر پدیده‌ها، واکنش یکسان ندارند؛ و می‌توان نتیجه گرفت که انسان از نظر اندیشه و به ویژه روان، موجودی ناشناخته است.

انسان، سازنده و خالق پدیده‌های تکنولوژیک، موجودی متحول‌شونده است و موقعیت خود را با متغيّرهای گوناگون مورد بررسی و نقد قرار می‌دهد.

می‌گویم: جناب دکتر، ابزارهای ارتباطی نو بیشتر از کاربران قربانی گرفته است، نه سازندگان!

پیوند پاسخ می‌دهد: به هر رو وسایل ارتباطی به خودی خود و در ذات خود مضر نیستند؛ این افراد هستند که با چگونگی استفاده از آن‌ها سبب خوب و بد آن‌ها می‌‍‌شوند.

بدبینانه است اگر بپنداریم انسان با ابزارهای نوی تکنولوژیک، سبب اسارت و به بازی گرفتن همنوعان خود می‌شود و آن‌ها را اسیر آفریده‌های خود می‌کند. از دیگرسو فراموش نکنیم که انسان متفکر است و در صورت آگاهی به موقعیت بغرنج خود، راه‌های رهایی را خواهد جست.

برخی افراد شاید در برابر پدیده‌های تکنولوژیک اسیر و تهی شوند، ولی این جامعه‌شمول نیست؛ نمی‌توان همه انسان‌ها را یک کاسه کرد و نظر داد. انسان دارای عقل عملی و نظری است، لذا هیچگاه نمی‌توان فرض داد که روزی همه انسان‌ها فدای فناوری‌های نو شوند.

وی می‌افزاید: البته توجه داشته باشیم که جوامع تکنولوژی‌آور که فناوری نو را بر اساس نیازهای خود پدید می‌آورند، فرهنگ استفاده از آن را نیز دارند؛ اما جوامع تکنولوژی‌زده یا مصرف‌گرا، گاه بدون احساس نیاز و یا احساس نیاز دروغین و بدون رعایت فرهنگ مصرف، یا زیاده‌روی می‌کنند، یا استفاده‌ای درست از آن ندارند.

‌از اینرو نتیجه می‌گیریم که اگر تکنولوژی‌های جدید ارتباطی سبب قطع ارتباط شده‌اند، نتیجه استفاده نادرست افراد بوده است. این افراد هستند که با عملکرد خود چنین وضعی را به وجود می‌آورند؛ و از اینرو فرهنگ استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی، نیز باید کسب شود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید