خبر
جواهراتی از گنجینه فرهنگی باقرالعلوم (علیهالسلام)
- خبر
- نمایش از سه شنبه, 02 آبان 1391 19:40
- بازدید: 2168
امام باقر علیهالسلام به وسیله ابراهیم بن ولید بن عبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید و بدن مطهرش در بقیع به خاک سپرده شد.
nike foamposite 2000 black women shoes heels - Blanco - 991 - DJ3180 - Nike Air Max 97 By You Zapatillas personalizables | SBD - 100 Release Date - nike lebron ambassador 7 360 2017 edition appraise Tech Grey CT8527 - nike lunar woven chukka rainbow color wheel drive
به گزارش ایسنا به نقل از تارنمای تبیان آنچه در ادامه میآید جواهراتی از گنجینه فرهنگی آن امام همام است که به ما ارث رسیده است و در روز شهادت ایشان بازخوانی میکنیم:
تلاش برای معاش
محمد بن مُنْکَدِر یکی از حفّاظ قرآن عصر امام باقر علیهالسلام، دیدار خود با آن حضرت را این گونه روایت میکند:
روزی از مدینه بیرون آمدم و در صحرا محمدبن علی بنالحسین را دیدم که در کنار دو غلام سیاه مشغول کار کردن بود. پیش خود گفتم:
سبحان الله! پیرمردی از قریش در چنین ساعتی با این وضعیت برای به دست آوردن دنیا در تلاش است؛ باید بروم او را موعظه کنم. نزد او رفتم و به وی گفتم:
خداوند تو را حفظ کند. آیا فکر کردهای که اگر در این حالی که هستی اجلت برسد چه خواهی کرد؟ فرمود:
«لَوْ جَاءَنِی الْمَوْتُ وَ أَنَا عَلَی هَذِهِ الْحَالِ جَاءَنِی وَ أَنَا فِی طَاعَةٍ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»
اگر در این حالی که من هستم اجلم سر رسد ، در حالی که در اطاعت خدا بودهام از دنیا رفتهام. من با کار کردنم خودم و عیالم را از محتاج بودن به تو و به مردم حفظ میکنم.
«وَ إِنَّمَا کُنْتُ أَخَافُ أَنْ لَوْ جَاءَنِی الْمَوْتُ وَ أَنَا عَلَی مَعْصِیَةٍ مِنْ مَعَاصِی اللَّهِ»؛
وقتی از سر رسیدن اجل هراسناک خواهم بود که اجل مرا در حال نافرمانی خدا دریابد. گفتم: یابن رسول الله! حق با شماست. من خواستم شما را موعظه کنم، خود موعظه شدم.
نوید به حکومت عدل در برابر دشمن
روایت شده: زمانی که امام باقر علیهالسلام را نزد هشام بن عبدالملک در شام بردند. هشام قبل از ورود حضرت به اصحاب خود و حضار مجلس که از بنیامیه بودند گفت: همین که دیدید من محمد بن علی را توبیخ کردم و ساکت شدم شما هم یک به یک او را سرزنش کنید. سپس به حضرت اجازه ورود داد.
وقتی امام باقر علیهالسلام وارد مجلس شد، با دست به همگان اشاره کرد و فرمود: السلام علیکم و با این کار همگان را مشمول سلام خود ساخت و نشست. چون به هشام با عنوان خلیفه و امیرالمۆمنین سلام نکرد و بی آنکه از او اجازه بگیرد نشست کینه و خشم هشام بیشتر شد. پس به امام رو کرد و زبان به توبیخ و سرزنش گشود. از جمله سخنانش این بود:
ای محمد بن علی! همیشه مردی از شما خاندان میان مسلمین اختلاف انداخته و آنها را به سوی خود دعوت کرده و از روی بی خردی و نادانی گمان کرده که او امام مردم است.
به این ترتیب هشام هر چه دلش خواست آن حضرت را توبیخ کرد. وقتی او ساکت شد، حاضران یکی پس از دیگری تا نفر آخر به حضرت رو کردند و زبان به سرزنش گشودند. وقتی ماموریتشان تمام شد و همگی ساکت شدند، حضرت برخاست و فرمود:
«أَیُّهَا النَّاسُ أَیْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَیْنَ یُرَادُ بِکُمْ»؛
ای مردم! کجا می روید و شیطان شما را به کجا میبرد؟! (یعنی حقیقت کجا هست و شما کجایید؟ خدا برای سعادت خود شما، پیروی کردن از ما را از شما خواسته و شما با ما مخالفت و دشمنی میکنید؟!)
آنگاه فرمود:
«بِنَا هَدَی اللَّهُ أَوَّلَکُمْ وَ بِنَا یَخْتِمُ آخِرَکُمْ فَإِنْ یَکُنْ لَکُمْ مُلْکٌ مُعَجَّلٌ فَإِنَّ لَنَا مُلْکاً مُۆَجَّلًا وَ لَیْسَ بَعْدَ مُلْکِنَا مُلْکٌ لِأَنَّا أَهْلُ الْعَاقِبَةِ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ».
خدا به وسیله ما خانواده پیشینیان شما را هدایت کرد و پسینیان شما هم از برکت ما (هدایتشان) پایان یابد (یعنی در زمان ظهور امام قائم علیهالسلام) اگر شما حکومتی شتابان و زود گذر دارید، ما حکومتی دیررس ولی جاودان داریم که بعد از حکومت ما دیگر حکومتی نیست؛ زیرا ما اهل پایان و انجامیم و خدای متعال میفرماید: «سرانجام کار از آن پرهیزگاران است».
نتیجه بیتوجهی به قرآن
امام باقر علیهالسلام در نامهای به سعد بن عبدالملک معروف به سعدالخیر درباره پیامدهای بیتوجهی مردم به قرآن کریم می نویسند:
«وَ کُلُّ أمَّة قَد رَفَعَ اللَّهُ عَنهُم عِلمَ الکِتابِ حِینَ نَبَذُوهُ و وَلّاهُمْ عَدُوَّهُم حِینَ تَوَلَّوه»؛
هر امتی که کتاب (قرآن) را پشت سر انداخت (به معارف آن بیتوجهی کرد) خداوند دانش (فهم) آن را از ایشان گرفت و هنگامی که از آن کتاب روی برگرداندند دشمنانشان را بر آنها مسلط کرد.
آنگاه امام به مواردی اشاره میکنند که هر یک مصداقی از بیتوجهی به کتاب خدا به شمار میرود. حضرت فرمودند:
« یکی از نشانههای دور افکندن کتاب خدا این است که حروف (الفاظ) آن را پاس میدارند؛ اما حدود (احکام و قوانین) آن را به سود خود دگرگون میکنند. آن را بازگو میکنند؛ ولی به کارش نمیبندند و نادانان از حفظ و خواندن آن برای دیگران، دلشادند و علما از به کار نبستن آن، اندوهگین ...».
سفارشی به شیعیان
امام باقر علیهالسلام در نامهای خطاب به شیعیان اینگونه آنها را سفارش میکند:
«یا مَعشَرَ شیعَتِنا! اسمَعوا وَ افهَموا وَصایانا و عَهدَنا إلی أولِیائِنَا ؛
ای شیعیان ما! توصیهها و سفارش ما به دوستانمان را بشنوید و نیک دریابید. بعد فرمودند:
اصدُقوا فی قَولِکُم و بَرّوا فی أیمانِکُم لِأَولِیائِکُم و أعدائِکُم ...
راستگفتار باشید.
به سوگندتان با دوستان و دشمنانتان وفادار باشید.
با اموالتان به مدد یکدیگر بشتابید.
قلباً یکدیگر را دوست بدارید.
به مستمندانتان صدقه دهید.
در کار خود متحد باشید.
به هیچ کس دغل و خیانتی روا مدارید.
بعد از یقین در عقیده به حقّانیت ما دچار شکّ و تردید نشوید.
بعد از پیشروی، از ترس، گام واپس ننهید.
هیچ یک از شما به دوستدار خود پشت نکند.
مبادا به دوستی با غیر خود میل کنید.
به بیگانگان دست دوستی و همدلی ندهید.
کارتان جز برای پروردگارتان و ایمان و عقیده تان به کسی جز پیامبرتان نباشد.
از خدا یاری بطلبید و شکیبا باشید که «زمین از آنِ خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث میدهد و فرجام کار از آن پرهیزگاران است». زمین از آنِ خداوند است و او آن را به بندگان شایستهاش، به ارث میدهد».