نگاه روز
از قرارداد «دوراند» تا پیمان راهبردی
- نگاه روز
- نمایش از جمعه, 19 خرداد 1391 19:29
- بازدید: 6637
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 71، اردیبهشت و خرداد 1391، ص 12
هـ. ط
سرانجام روز دوازدهم اردیبهشت ماه 1391 (اول ماه مه 2012) قرارداد به اصطلاح راهبردی میان ایالات متحدهی آمریکا و افغانستان در شرایط اشغال این سرزمین، به امضا رسید. این پیمان در پایگاه هوایی بگرام و در میان تدبیرهای سخت و حلقهی چند لایهی امنیتی از سوی «غالب و مغلوب» دستینه شد.
رییسجمهور آمریکا در حالی که سرتاسر افغانستان را در اشغال نظامی دارد و بیش از یکصد و چهل هزار سرباز آمریکایی و چندین هزار سرباز از کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی در این سرزمین مستقر هستند، از ترس خشم و نفرت ملت و مردم افغانستان جرات نکرد از این پایگاه خارج شده و به کاخ ریاست جمهوری برود. از اینرو، پیمان به اصطلاح راهبردی در درون پایگاه نظامی دستینه شد، در حالی که از ترس آگاهی مردم و یورش به آنجا حتا موتورهای هواپیمای «اوباما» را نیز خاموش نکرده بودند. جایگاه امضای قرارداد، فضای حاکم بر کشور افغانستان، آشکارا نشان میدهد که قرارداد در شرایط غیرآزاد بر ملت و مردم افغانستان تحمیل شده است.
از سوی دیگر، ملت و مردم افغانستان به محض آگاه شدن از حضور اوباما در کابل، بهپا خاستند و با یورش به مناطق و ساختمانهایی که احتمال حضور وی را میدادند، ناخشنودی خود را از حضور رییسجمهور آمریکا و تحمیل پیمان راهبردی، به روشنی و آشکارا نشان دادند.
دستینه شدن این پیمان میان اوباما و کرزای، در حالی که سرتاسر افغانستان در اشغال نیروهای نظامی آمریکا و چاکران آن (بخوانید ناتو) قرار دارد، همانندی بیچون و چرا با قرارداد «دوراند» میان «سرهنری ماریتمر دوراند» (Marthimore Durand) فرمانده نیروهای اشغالگر انگلیس و عبدالرحمن امیر کابل در سال 1893 میلادی (1272 خورشیدی) دارد. (به رویهی 13 همین شماره نگاه کنید.)
آمریکاییها برای تحمیل پیمان راهبردی یا در حقیقت قرارداد تحمیل «تحتالحمایگی» به افغانستان، سالروز کشتن «بن لادن» یا به زعم خودشان «فتحالفتوح» را برگزیده بودند. در حالی که فیلمها و عکسهای به جای مانده، پیرمرد درهم شکستهای را نشان میدهد که حتا طرز به دست گرفتن دستگاه «فرمان از دور» تلویزیون را درست نمیداند، چه رسد به دست گرفتن جنگافزار، طراحی تروریسم در سطح جهانی، بمبگذاری و کشتار در جایجای جهان و کارهای مانند آن.
کشتن پیرمرد درهمشکستهای به نام « بنلادن» تکهتکه کردن جسد و سپس «چرخ کردن» آن و ریختن گوشت چرخکرده به نقطهی ناشناسی در اقیانوس، برای گم کردن «رد» به اصطلاح حمله به برجهای دوقلو و عملیات تروریستی بزرگ، به دست طراحان و عاملان دستگاههای اطلاعاتی آمریکا بود تا در پناه آن بتواند دست به لشکرکشی و جهانگشایی بزنند؛ اما ناکام و ناموفق.
خبر تحمیل پیمان به اصطلاح «راهبردی» از سوی فاتح به مغلوب در افغانستان بدون درنظر گرفتن فرجام اینگونه قراردادها از سوی فاتحان دیگر در این سرزمین، مرا به یاد نوشتهای از بانو باربارا توکمن (Barbara Tuchman) تاریخدان معاصر آمریکایی انداخت. ایشان در پیشگفتار کتاب ارزشمند «حماقت حکومتگران»، مینویسد: انسانها در زمینههای گوناگون دانش و شگردشناسی (تکنولوژی)، به پیشرفتهای شگرفی دست یافتهاند، اما در علم سیاست هنوز همان اشتباههایی را مرتکب میشوند که نیاکان ما مرتکب میشدند.
راستی را که چنین است. روسها از سرنوشت انگلیسیها در افغانستان پند نگرفتند و به ناچار نهتنها مجبور به فرار از افغانستان شدند؛ بلکه بسیاری از دیدهبانان مسایل افغانستان و منطقه، شکست نظامی روسیان در افغانستان را از مهمترین عوامل فروپاشی اتحاد شوروی میدانند.
آمریکا هم از سرنوشت بریتانیا و شوروی در افغانستان پند نگرفت و با صرف هزینههای بسیار و با انفجار برجهای دوقلو و...، خودخواسته پای به «باتلاق» گذارد. در حالی که امروز برای فرار از سرنوشتی که خود با هزینههای بسیار برای خود ساخته است، دست به هر «در بسته» میزند؛ اما راه فراری نمییابد.
از همه رقتانگیزتر انگلیسیها هستند. آنها که دوبار در دوران «قدر قدرتی» در افغانستان شکست خورده بودند، به جای اینکه از این شکستها پند بگیرند، با خضوع و خشوع و اظهار چاکری بسیار به آمریکا، دوباره در پناه ابرقدرت «دست افشان و سرودخوان» پای به باتلاق گذاردند. بدون هر گونه دودلی، بر آنان نیز همان خواهد رفت که در گذشته در این سرزمین بر پدران آنان رفته است!
ــــــــــــــــــــــــــ
* در سال 1365 این کتاب را ترجمه کردم و وسیلۀ یکی از دوستان به یکی از ناشران معتبر سپرده شد. چندی بعد از سوی ناشر گفته شد که دستنوشتهها گم شدهاند؛ اما چند سال پس از آن، کتاب از سوی ناشر دیگر و مترجم دیگر و البته با عنوان دیگر، چاپ و پخش شد.