نگاه روز
گسترش محور خاوری (شرق): بایدها و الزامها
- نگاه روز
- نمایش از چهارشنبه, 05 خرداد 1389 11:45
- بازدید: 2296
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 61 - رویهی 17
دکتر هوشنگ طالع این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سرانجام، پس از گذشت سالها و از دست دادن فرصتهای بسیار، مسئولان به فکر گسترش محور خاوری کشور افتادهاند. گرچه سالها و فرصتها را از دست دادهایم اما اگر هماکنون نیز با ژرفاندیشی، آیندهنگری و برنامهریزی درست، دست به این کار بزنیم، کار شایستهای انجام دادهایم و گام بزرگی برداشتهایم.
مسالهای که نمیباست از دیدها پنهان ماند، مسالهی بندر چابهار، به عنوان تنها راه دسترسی «محور شرق» به دریاهای آزاد است. بندر چابهار، با وجود برخورداری از موقعیت بسیار خوب و لنگرگاهها مناسب، دارای این بدی است که بیش از حد به مرزهای کشور ناآرام پاکستان نزدیک است. یعنی همان عیب بندر خرمشهر را دارد که بسیار نزدیک به مرزهای عراق است و دیدیم که در اثر تهاجم صدامحسین، چگونه در عرض چند روز این بندر از کار افتاد و اقتصاد کشور را با مشکل بزرگی روبرو کرد.
کشور پاکستان، از آغاز خلق آن پس از استقلال شبه قارهی هند از استعمار بریتانیا، همیشه ناآرام و در ورطهی تجزیه و فروپاشی بوده و هست. البته یک بار نیز تجزیه را تجربه کرده است و بخش بزرگ پاکستان (پاکستان شرقی)، از بدنهی این کشور جدا شد و کشور « بنگلادش»، سربرآورد.
امروزه نیز پاکستان ناآرام است و به ویژه سرزمین مکران و بلوچستان این کشور که همیشه بیثبات بوده، امروز از بیثباتی و ناآرامی بیشتری رنج میبرد. دولت جنایتکار و استعمارگر بریتانیا برپایهی حکمیت «گلد اسمید» بخش بزرگی از مکران و بلوچستان را از ایران جدا کرد و با یک رزمایش (مانور) حساب شده، آن را به مستعمرهی آن روزی خود، یعنی هندوستان پیوند داد. بر اثر تجزیهی شبهقارهی هند پس از استقلال، آن بخش از سرزمینهای مکران و بلوچستان که از ایران جدا کرده شده بود، از سوی بریتانیا به کشور تازه متولد شده پاکستان، پیوند داده شد.
متاسفانه، دولت ایران در دوران ناصرالدین شاه، با تجزیه مکران و بلوچستان موافقت کرد و سالهای بعد، هنگام تجزیهی شبه قارهی هند و خلق دولت پاکستان، با سکوت و بیاعتنایی، از کنار واگذاری سرزمینهای جدا شده از ایران، گذشت.
چنان که گفته شد، با توجه به بیثباتی دولت پاکستان و بهویژه ناآرامیهای منطقه مکران و بلوچستان پاکستان، گذاردن ثقل تکیهی توسعهی محورشرق به دوش چابهار، یک خطای راهبردی است.
البته این بدان مفهوم نیست که از گسترش چابهار و بدل کردن آن به یک بندر پرتوان، چشمپوشی کنیم، بلکه سخن بر سر آن است که برای گسترش محور خاور، تنها و تنها به بندر چابهار اتکا نکنیم.
بهترین گزینه در این زمینه، بازسازی بندر جاسک است. بندر جاسک از همهی مزیتهای لازم برای بدل شدن به یک بندر پرتوان و ردهی یک در خلیج فارس برخوردار است.
بندر جاسک با ساختن چند کیلومتر راه مناسب و راهآهن، میتواند به شبکهی سراسری راهها و راهآهن کشور بپیوندد. نزدیکی جاسک به خطوط برق، گاز و ... میتواند هزینههای ساخت بندر جاسک را خیلی پایین بیاورد.
مهمتر از همهی این مزیتها، دورتر بودن از مرزهای پاکستان و در نتیجه، امنیت بیشتر برای محور شرق است که بهطور قطع در سالهای آینده، یعنی پس از بازسازی افغانستان، اتصال جادهای و خطآهن ایران از راه افغانستان و نیز تاجیکستان به چین، اهمیت ویژهای در اقتصاد کشور و منطقه بازی خواهد کرد.
گسترش محور خاوری میتواند به شکوفایی اقتصاد استانهای سیستان و بلوچستان و نیز استان خراسان جنوبی و دیگر سرزمینهای قرار گرفته در این محور بیانجامد.
ساخت بندر جاسک، افزون بر آن که اطمینان بیشتری به کارآیی محور شرق میبخشد، در آبادانی کرانههای جنوبی ایران که از اولویتهای سیاست اقتصادی ملی است، نقش مهمی را بازی میکند.
با یک برنامهریزی درست و از همه مهمتر دوراندیشی و «دوربینی» در امر منافع ملی ایران، ما میبایست کرانههای جنوبی کشور را هرچه بیشتر آباد و فعال کنیم. هرگاه با این دید نیز به مساله نگاه کنیم، ساخت بندر پرتوانی در جاسک، میتواند افزون بر استحکام بیشتر محور شرق، منافع ملی ایران را در خلیجفارس بیش از پیش تامین کند.