جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها گزارش لزوم رسمیت یافتن کشتار مردم حلبچه وسردشت به عنوان نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت

لزوم رسمیت یافتن کشتار مردم حلبچه وسردشت به عنوان نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت

متن سخنرانی احسان هوشمند در همایش روایت ایرانی فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه

احسان هوشمند (دبیر همایش روایت ایرانی فاجعه حلبچه)

 

 

1- شهر کوچک حلبچه در حاشیه شرقی مرزهای کردستان عراق و در امتداد مرز با ایران  یکی از قربانیان بزرگ کشتار جمعی دولت بعثی حاکم بر عراق است. درست روز 25 اسفند ماه بود که هواپیماهای عراقی بر فراز این شهر به پرواز در آمدند و در چند نوبت متوالی با پرتاب بمب های شیمیایی مردم این منطقه را هدف قرار دادند. بمباران وسیع شیمیایی شهر حلبچه موجب شد تا حدود 5000 نفر از مردم بی‌پناه این شهر شهید شده و بیش از ده هزار نفر نیز مجروح شوند.جراحت های شدیدی که هنوز گاه و بیگاه موجب مرگ شماری از مجروحان می شود و دیگر آسب دیدگان را هم از درمان و دارو جدا نمی کند. شهر حلبچه بعد از شهر سردشت ایران دومین شهری در جهان است که توسط ارتش صدام حسین بمباران شیمیایی می شود.چرا حلبچه مورد هدف بمب های شیمیایی ارتش عراق قرار گرفت؟ هدف صدام حسین از دستور برای هدف قرار دادن مردم این دیار چه بود؟

فروپاشی امپراطوری عثمانی موجب شد تا بر ویرانه های این امپراطوری، و با نقشه دول پیروز جنگ همچون بریتانیا وفرانسه، ده‌ها کشور جدید بر صفحه جغرافیای سیاسی جهان  ظاهر شود. یکی از این کشورها عراق است که با دخالت انگلیسی ها قرار شد به شیوه پادشاهی توسط خاندان فیصل اداره شود. از همان روزهای آغازین تشکیل عراق مردم کُرد شمال این کشورِ تازه تأسیس مخالفت خود را با طرح انگلیس اعلام و مبارزات سیاسی در کردستان عراق آغاز شد. قیام شیخ محمود برزنجی و قیام شخ احمد بارزانی و سپس در سال های بعد قیام بارزانی ها به رهبری ملامصطفی بارزانی تا تشکیل حزب دمکرات کردستان عراق و نیزشکل گیری اتحادیه میهنی بخشی از این تاریخ خونین مبارزات سیاسی در کردستان عراق  تا سال 1991 میلادی است. در این دوره طولانی مبارزاتی، تلفات سنگینی متوجه کردهای عراقی شده و گاه و بیگاه دولت های حاکم بر عراق با استفاده از سلاح های ممنوع کشتار جمعی بر علیه نیروهای کرد عراقی همچون استفاده از بمب ناپالم یا بمب های آتش زا به مقابله  با این نیروها بر می خاستند.به سخن دیگر از همان روزی که قرار بود کشور عراق تشکیل شود مبارزات کردهای عراقی آغاز شده بود.

2- آغاز جنگ تحمیل شده از طرف عراق بر ایران موجب شد تا نیروهای کرد عراقی و احزابی چون حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان عراق نیز از فرصت پیش آمده استفاده کرده و با تجدید سازماندهی خود بر ابعاد مبارزات خود بیافزایند. شروع سلسه کشتارهای مردم کُرد عراقی از سال 1983 به همین دلیل بود. در این سال ابتدا مردم بارزان یعنی نزدیکان خانواده ملامصطفی بارزانی قتل عام شدند و در سال‌های بعد این عملیات یعنی کشتار مردم غیرنظامی کرد عراقی استمرار یافت و در نتیجه بیش از 182 هزار کرد عراقی قربانی عملیات کشتار ارتش عراق به نام انفال شدند. یعنی کشتار گسترده مردم کردعراقی از سال‌های پیش آغاز شده بود .از مجموع حدود 4000 روستای مسکونی کردستان عراق در این سال ها بیش از 3800 روستا ویران و ساکنین آن به دیگر نقاط کوچانده شدند. زنده به گور کردن مردان کرد در مقیاسی وسیع یکی دیگر از حربه های صدام برای به زانو در آوردن مردم کردعراقی بود. جنازه‌هایی که در این روزها برخی از آنان در بیابان‌های جنوب عراق و در همسایگی مرز عربستان کشف می‌شود نشانی از این تراژدی‌ها است.

3- از دیگر سو قابل ملاحظه است که در سال‌های میانی جنگ ایران و عراق تمرکز نیروهای ایرانی بر انجام عملیات‌های جنگی در بخش شمال غربی و غربی جبهه‌ها افزایش یافته بود. سلسله عملیات های محدود و کوچکی چون چندین عملیات با نام فتح یا نصر ورمضان با مشارکت نیروهای کرد عراقی از جمله تلاش‌هایی است که نیروهای ایرانی در این سال ها داشتند. توجه ویژه به انجام عملیات در مناطق شمالی جبهه‌ها یعنی کردستان عراق علل مختلفی داشت. از سویی تمرکز ارتش عراق و به ویژه گارد زبده ریاست جمهوری در بخش های جنوبی جبهه ها موجب شده تا استمرار عملیات جنگی ایران در این جبهه ها موفقیت چندانی در پی نداشته باشد. همچنین گسترش نسل کشی مردم کُرد عراقی موجب شده بود تا فشار نیروهای کُردعراقی برای ضربه زدن به نیروهای ارتش عراق افزایش یافته و درخواست های آنان برای فعال تر شدن نیروهای ایرانی در این بخش از جبهه ها افزایش یابد. یعنی نیروهای کرد عراقی از ایرانی ها درخواست همکاری بیشتری داشتند تا از این طریق توان ارتش عراق در کردستان عراق مضمحل شود و بر مناطق تحت تسلط  احراب کُرد عراقی افزوده شود.برخی تحلیل گران این دوره را مقدمه ای برای آزاد سازی کل منطقه کردستان عراق در سال های بعد و تشکیل حریم کردستان عراق می دانند.

در مقابل وضعیت تازه توازن نیروها در بخش میانی و شمالی جبهه های جنگ ، سیاست ارتش عراق به جای عملیات جنگی در این بخش روی آوردن به موشک باران و بمباران های هوایی شهرها، و نیز استفاده وسیع از سلاح های شیمیایی شود. استفاده از بمب های شیمیایی علیه مردم سردشت در این دوره اگر چه با سکوت و عدم واکنش محافل جهانی روبرو شد و حتی سازمان ملل نیز واکنش درخوری نداشت اما تلفات بسیار سنگینی به غیر نظامیان ایرانی وارد کرد.

در سال‌های پایانی جنگ شدت مبارزات نیروهای کرد عراقی ابعادی تازه‌ای پیدا کرده بود چنان که امنیت نیروهای ارتش عراق نه تنها در خطوط مقدم جنگ بلکه در تمام منطقه کردستان عراق به خطر افتاده بود. سقوط شهر حلبچه و ورود نیروهای اتحادیه میهنی به این شهر یکی از مقاطع مهم این برهه از جنگ است. در عملیات مشترک نیروهای ایرانی با کردهای عراقی موسوم به والفجر 10 شهر حلبچه از سیطره نیروهای ارتش عراق آزاد شد و بدون حضور نیروی نظامی ایرانی در داخل شهر ،حلبچه به کنترل احزاب کردی به ویژه نیروهای اتحادیه میهنی در آمد.

4- بمباران شیمایی حلبچه البته روند استمرار جنگ را با مشکل مواجه ساخت. برخی کارشناسان نظامی بر آنند که در استمارعملیات والفجر 10 نقشه‌های جنگی چنان طراحی شده بود که کل مناطق کُردنشین عراق از زیر سلطه ارتش عراق خارج شده و بدین ترتیب این مناطق به کنترل نیروهای کردعراقی  در آید.البته بمباران شمیایی حلبچه نشان داد ارتش عراق با سیاست زمین سوخته به مقابله جویی بر آمده است و با هدف قرر دادن نیروهای غیرنظامی آنهم با سلاح کشتار جمعی و شیمیایی  در صدد مقاومت در برابر نیروهای ایرانی و کرد عراقی است. به نظر می رسد سیاست جدید عراق در استفاده از سلاح های شیمیایی بویژه با روشن شدن ابعاد تلفات شهر مظلوم حلبچه موجب شد تا نه تنها استمرار عملیات های بزرگ نظامی در این مناطق مورد تجدید نظر فرماندهان عالی رتبه نظامی ایران قرار گیرد افزون بر دلایل دیگر شاید یکی از مهمترین دلایل پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ را از این نقطه نظر هم بتوان ردیابی کرد.هدف صدام از بمباران شیمیایی نیروهای ایرانی،سپس شهر سردشت و سایر نقاط و در نهایت حلبچه شهید نشان از عزم صدام برای پیش برد سیاست زمین سوخته داشت.

5- بمباران شیمیایی حلبچه البته از بعد دیگری هم باید مورد ملاحظه قرار گیرد و آن یاری و امداد رسانی گسترده ایرانیان به مردم حلبچه است .تقریباً تمامی هزاران مجروح بمباران شیمیایی حلبچه توسط ایران درمان شده و همچنین این روند درمانی تا سال های طولانی پس از جنگ یعنی همین روزها استمرار داشته است. بخشی از شهدای مظلوم حلبچه در خاک ایران دفن شده و به صورت متناوبی پزشکان ایرانی با حضور در شهر حلبچه به نیازهای درمانی اهالی این شهر رسیدگی می کنند.یاری مردم و مسئولان ایرانی به مردم حلبچه در این سال ها چنان مستمر بوده که تقریباً تمامی مردم شهر حلبچه با حس قدرشناسی نسبت به مردم ایران ابراز علاقه و محبت عمیق دارند.این درحالی است که بسیاری از کشورهای دور و نزدیک در برابر بمباران شیمیایی حلبچه هیچ واکنشی نداشته و حتی از اعزام پزشکان یا کمک های انسانی برای مردم مظوم حلبچه خوداری کردند.

6- امروز بیست و ششمین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه است.در این سالهای طولانی مردم حلبچه همچون هزاران ایرانی مجروح از سلاح شیمیایی آلام و رنج های زیادی را متحمل شده و با عوارض سخت بمباران شیمیایی دست به گریبانند.برای جلوگیری از بروز دوباره چنین اتفاقات ناگواری در منطقه و توسط دیگران باید چه برنامه ای  در پیش گرفت؟ ایا باید منتظر بود تا  دولت های غربی پیش قدم شوند یا با عزمی ملی برای ثبت و ضبط چنین جنایات ضد بشری دست به کار شد؟

به نظر می رسد با توجه به ظرفیت های موجود برای ثبت داخلی موضوع در کشور و توسط نهادهای ذیربط قانونی گام های جدی باید برداشته شود و سپس اقدامات بعدی را سامان داد. لذا ثبت رسمی و حقوقی بمباران شیمیایی سردشت در ایران و حلبچه در کردستان عراق به عنوان نسل کشی و جنایت علیه بشریت به عنوان اولین اقدام شایسته می تواند زمینه ساز گام های  حقوقی بعدی در عرصه بین المللی برای به محاکمه کشاندن شرکت‌ها، اشخاص یا دولت هایی باشد که تأمین و تجهیز صدام حسین به سلاح های شیمیایی را بر عهده داشتند.روزی که مردم حلبچه بمباران شیمیایی شدند در دنیا تنها بودند و تنها ایران بود که یاری به این هم فرهنگان را وظیفه خود دانست برای تکمیل این یاری و امداد، ثبت و ضبط حقوقی و قانونی این کشتار جمعی می تواند گام تکمیلی امدادی و انسانی باشد از سوی ایرانیان برای مردم حلبچه در بیست و ششمین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید