پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جهان ایرانی به زیارت زادگاه رودکی (سفرنامه تاجیکستان)

جهان ایرانی

به زیارت زادگاه رودکی (سفرنامه تاجیکستان)

علی  علی‌بابایی درمنی

دوشنبه، اول آذرماه سال 1389

امروز به همراه چند تن از استادان و دانشجویان دانشگاه تهران، از فرودگاه امام  با هواپيما به مقصد دوشنبه، پایتخت کشور همزبان تاجیکستان، پرواز کردیم. نزديك به نيمي از صندلی‌های هواپیما خالی بود. كمي پس از آغاز سفر دريافتيم که بقيه مسافران در مشهد سوار هواپیما می‌شوند. در مشهد  هواپيما  بر زمين نشست و نزديك به صد نفر طلبه تاجیک که در زاهدان سرگرم فراگیری علوم مذهبی بودند، سوار هواپیما شدند.
 
ظاهر آنها مانند سنی‌های سَلفی اما رفتار آنها دوستانه و گرم بود، و توانستیم از آنها آگاهي‌هايي در باره تاجیکستان به دست بياوريم . یکی از طلبه‌ها در صندلی خالی کنار من نشست. او امید نام داشت و اهل خجند بود. من از او در باره تعطیل شدن دوره‌های مذهبی آنها در زاهدان پرسيدم و روشن شد که چندی پیش، دولت تاجیکستان به این طلبه‌ها دستور داده است تا به تاجیکستان بازگردند. در حقیقت، دولت تاجیکستان از همه طلبه‌هاي تاجیک که در ایران و دیگر کشورهای اسلامی _ از جمله طلبه‌هایی  كه در «الازهر» مصر تحصيل مي‌كردند - خواسته بود تا به تاجیکستان بازگردند.
شاید افزایش يافتن فعالیتهای بنیادگرایان دینی در تاجیکستان، به ویژه در خجند، دولت تاجیکستان را وادار کرده بود تا طلبه‌ها را به تاجیکستان بازگرداند. از سوی دیگر، دولت ایران هم که از آموزش این طلبه‌ها در مسجد مکی زاهدان و تحت نظر مولوی عبدالحمید خشنود نبود، در برگردانیدن آنها به تاجیکستان همکاری کرده بود.

امید که با ریش بلند و سبيل کوتاه خود، ظاهری مانند سلفی‌ها داشت، از تحصیل و تغذیه رایگان در زاهدان بسیار راضی بود، و می‌گفت، به دلیل اینکه طلبه‌های تاجیک از سوی دولت ایران مهاجر غیرقانونی محسوب میشده‌اند، او جرات خروج از مدرسه دینی خود را نداشته است و سه سال و نيم از زمان اقامت خود در ايران را در این مدرسه گذرانیده است و تنها در 10 روز آخر توانسته است که به مشهد و شیراز سفر کند.

در ساعت 2 بعد از ظهر به وقت تهران و 5/3 به وقت دوشنبه، هواپيما در فرودگاه دوشنبه به زمين نشست. فرودگاه  دوشنبه از پايانه مسافربري جنوب تهران هم بسیار کوچکتر بود. در بیرون از فرودگاه بستگان طلبه ها و گزارشگران تلويزیون تاجیکستان صف کشیده بودند تا از طلبه‌ها استقبال کنند. دو نفر هم از سفارت ایران برای استقبال از ما آمده بودند.

اعضای سفارت ما را به مهمانسرای دولت ایران در خیابان لئو تولستوی دوشنبه كه در نزديكي خيابان رودكي قرار داشت، هدایت کردند. در آنجا یکی از كارمندان سفارت برای ما از ویژگیهای کشور تاجیکستان، وضعیت معیشت مردم و مناطق دیدنی آن کشور سخن گفت. او همچنین در ارتباط با برنامه بازدید گروه ما از بناهاي تاریخی کشور تاجیکستان هم توضیحاتی ارائه داد. در آغاز برنامه مسئولان گروه این بود که از جاهاي مهم تاریخی تاجیکستان، از جمله بدخشان و خجند، و شهرهای تاریخی ازبکستان همچون بخارا و سمرقند بازدید شود؛ اما برنامه ديدار از ازبکستان به علت فراهم نشدن رواديد آن انجام نشد. علاوه بر این، با آگاهي هايي كه ایشان داد، به علت نامناسب بودن راهها و سرمای زیاد، سفر به ناحیه تاریخی بدخشان در شرق کشور تاجیکستان نیز انجام نشد. آنچه اعضای گروه را بیشتر از هر چيز ديگر آزرده خاطر ساخت، این بود که با آگاهی بیشتر از اوضاع راهها و اوضاع جغرافیایی تاجیکستان، برنامه اصلی و اساسی دیگر؛ یعنی سفر به ناحیه مهم تاریخی دره فرغانه و شهر خجند نیز ناممکن شد. در ضمن، با توجه به وضعیت مالی گروه، سفر هوایی به این منطقه غیرعملی بود.

مهمان بعدی ما یکی از دانشجویان دوره دکتری رشته تاریخ دانشگاه ملی تاجیکستان بود که كوشيد تا اطلاعاتي را كه ما پيشتر در باره تاجیکستان از مهمان پیشین به دست آورده بودیم، تکمیل کند؛ از جمله نکته هاي شگفت انگیزی که  این دانشجو به آن اشاره كرد این بود که آنها می‌پندارند که در ایران اختلاف‌های بسیار شدیدی میان آذری‌ها و بقيه مردم ایران وجود دارد و در ايران در اختلاف نظرهاي سیاسی همیشه ردپای این اختلاف دیده می‌شود. من با خودم اندیشیدم که در کشوری مانند تاجیکستان که ازبک‌ها و تاجیک‌ها به آرامی در کنار یکدیگر زندگی میکنند و آمیختگی ميان آنها چنان است که گاهی اوقات ازبک را از تاجیک نمی‌توان تشخیص داد، و ظاهرا باید اختلاف‌های نژادی و زبانی میان آنها امری بی‌اهمیت و پیش پا افتاده باشد، چگونه آنها این همه در باره اختلاف لهجه و گویش مردم ایران حساس هستند. اين حساسيت را در گرجستان هم ديده بودم. دلیل این امر این است که رسانه‌های صهیونیستی و دولت آمریکا در سطح جهان به دروغ پراكني گسترده در باره اختلاف‌هاي خيالي ميان تيره هاي ايراني سرگرم اند و مي كوشند تا از این راه، زمینه ذهنیِ پديدآوردن این اختلافات را فراهم سازند. در ايران، گوناگونی نژادی و قومي از نوع گوناگوني‌هاي نژادي و قومي موجود در کشورهایی مانند ایالت هاي متحد آمریکا، روسیه، انگلستان، ترکیه، عربستان سعودی، هند، پاکستان، افغانستان، برزیل- و حتی کشور کوچکی چون رژیم اشغالگر قدس که آميزه اي از فالاش‌های اتیوپیایی، دروزی‌ها، عرب‌ها، یهودی‌های اشکنازی و یهودی‌های اروپایی ( نژاد خزر) است - ديده نمي شود. در ايران آنچه گاهي به نادرست از آن با عنوان «قوميت هاي ايراني» يا «اقوام ايراني» نام برده مي شود، چيزي نيست مگر «تيره هاي ايراني». تيره هاي ايراني كه پيشينه  همبستگي و اتحاد آنها به زمان تاسيس كشور ايران بازمي گردد، مجموعه اي همگن و برخوردار از فرهنگي هستند كه خود آن را «فرهنگ ايراني» مي نامند. بررسي ساختار گويش ها و زبان هاي ايراني، موسيقي هاي نواحي گوناگون ايران، و آداب و سنت هاي ايراني  و «زيست شيوه» هاي ويژه اين تيره ها اگر چيزي را نشان دهد، يگانگي فرهنگي بي مانند اين تيره ها است؛ و اين چيزي است كه در هيچيك از  اتحاديه هاي استعمارساخته جهان كنوني نمي توان آن را يافت . با این حال، ترس و واهمه قدرتهای جهانی از قدرت گرفتن ایران، آنها را واداشته است تا با شبهه افكني در زمينه وجود «گوناگونی گسترده قومی و زبانی» زمینه ذهنی پديدارشدن اختلاف هاي قومی در ایران را فراهم آورند. بايد توجه داشت كه کشور ایران برخوردار از تاریخ و فرهنگی بسیار کهنسال است، و تاريخ آن با همبستگی و همکاری همه تیره‌های ایرانی پديد  آمده است. تجربه مشترک همه تیره‌های ایران در پديدآوردن این تاریخ شکوهمند، دلبستگي این تیره‌ها به فرهنگ و تاریخ ميهن آنها، ایران را در پی داشته است و یگانگی و یکپارچگی بی‌مانندی را برای ملت ایران به وجود آورده است که در نزد ديگر ملتها دیده نمی‌شود و با كوشش‌هاي مذبوحانه رسانه‌هاي صهیونیستی و دولت آمریکا نیز خللي در آن به وجود نمی‌آید.

 


سه شنبه، دوم آذرماه 1389


 در این روز به مرکز نسخه‌هاي خطی تاجیکستان (بنیاد صدرالدین عینی) رفتیم که شوربختانه، به علت درگذشت مادر رئیس بنیاد، بنیاد تقریبا تعطیل بود. با این حال استاد کرامت ا.. عالم اف، معاون بنیاد صدرالدین عینی، به معرفی بنیاد پرداخت: بنیاد صدرالدین عینی در 1958م. تأسیس شده است و هم اکنون داراي شش شعبه است: 1. شعبه ایران و افغانستان 2. هند و پاکستان 3. فهرست نسخه‌های خطی 4. تحقیق و نشر میراث تاریخ  5. عرب شناسی و 6. تاریخ و نزاع‌های منطق‌های. هدف اصلی این مرکز، جمع آوری و نگهداري نسخه هاي خطی است. متاسفانه آمار دقیقی از تعداد نسخه های خطی انستیتو در دست نبود؛ اما  اطلاعاتي در باره نزديك به 6000 نسخه خطی و 6000 چاپ سنگی در دست بود که از این میان 7000 نسخه به زبان فارسی بود. تاکنون 6 جلد از 11 جلد فهرست دستنویس‌های اين مرکز به زبان روسی منتشر شده است. علاوه بر این، فهرست نسخه‌های خطی فارسی این بنیاد با ياري هاي وزارت امور خارجه ایران به زبان فارسی و در چهار جلد چاپ شده است. این انستیتو از سال 2007 م. با کمک مالی امارت‌هاي متحد عربی مجهز به دستگاه های ترمیم دست نویسهای خطی و تجهیزات ضروری برای تهیه میکروفیلم و دیجیتالی کردن نسخه هاي خطی شده است. استاد عالم اف از ما دعوت کرد تا برای بازدید از همه بخش‌های بنیاد، بار ديگر در روز جمعه به بنیاد برویم.


تنديس امير اسماعيل ساماني

 پس از بازدید از بنیاد صدرالدین عینی، پيش از ظهر از میدان امیراسماعیل سامانی، میدان اصلی شهر دوشنبه بازدید کردیم. در وسط این میدان مجسمه‌اي بزرگ از امیراسماعیل سامانی، بنیانگذار سلسله سامانیان در قرن 4 هجری در ايران جاي گرفته است. شایان یادآوری است که تاج و درفش امیراسماعیل در این مجسمه طلا ساخته شده است. در سوی دیگر میدان، ساختمان مجلس تاجيكستان قرار داشت. در سمت راست میدان ساختمان کتابخانه جدید ديده مي‌شد كه در دست ساخت بود. در پشت مجسمه و در میدان، نقشه حدود مرزهای ایران در زمان سامانیان بر روی زمین به تصویر کشیده شده بود.


آثارخانه (موزه) باستاني تاجيكستان

عصر همان روز از موزه آثار باستانی تاجیکستان (آثارخانه باستانی تاجیکستان) بازدید کردیم. این موزه در سال 2010 م.، به مناسبت دهمین سالگرد تأسیس استقلال تاجیکستان تأسیس شده بود. آثار باستانی موزه بر اساس زمانبندی تاریخی نوسنگی، عصر آهن و دوره میانه در اتاقهای مختلف قرار داده شده بودند. جالب‌ترین و عظیم‌ترین اثر موزه، مجسمه 20 متری بودا به شکل خوابیده بود که سبب شگفتی تمام بازدیدکنندگان می‌شد.


تنديس رودكی

گروه پس از ديدار از موزه، از باغ رودکی معروفترین پارک دوشنبه بازدید کرد. اهمیت این باغ از آن روي است كه مجسمه‌اي بزرگ از رودکی، شاعر پارسی گوی ایرانی در آن جاي دارد؛ كه نشان از اهمیت و عنایت فراوان مردم تاجیک به شعر پارسی و رودکی است. شب هنگام، اعضای گروه به دعوت سفیر ایران برای صرف شام راهی رستوران شدند و پس از صرف شام جناب آقای شعردوست، سفیر ایران در تاجیکستان به ایراد سخنرانی پرداخت و در باره فعالیت‌های ایران در کشور تاجیکستان سخن گفت.


چهارشنبه سوم آذرماه 1389


تصوير حكيم ابوالقاسم فردوسي بر روي اسكناس‌هاي تاجيكستان

امروز كه سومین روز سفر بود مصادف شد  با روز ملی پرچم در تاجیکستان. بر در و دیوار اداره‌هاي دولتی تاجیکستان نوشته شده بود: «تاجیکستان، پرچمت پرافشان بُوَد.» در این روز از کتابخانه ملی تاجیکستان (کتابخانه حکیم ابوالقاسم فردوسی) ديدار كرديم . ریاست کتابخانه، آقای عبدالله جان یونس اف ضمن خیر مقدم، کتابخانه را معرفی کرد. به در خواست استاد از بخش مربوط به نسخه‌هاي خطی و کتاب‌های فارسی بازدید شد. حدود 2550 نسخه خطی در این کتابخانه نگهداری می‌شود که متأسفانه در وضعیت نامناسب بودند و در معرض آسیب دیدگی قرار داشتند. بنا به گفته مسئول کتابخانه، پس از بازگشایی ساختمان کتابخانه جدید در میدان امیراسماعیل سامانی، وضعیت نگهداری از کتاب‌ها به روز خواهد شد؛ زیرا ساختمان جدید دارای تجهیزات بسیار پیشرفت‌های براي ترميم ونگهداري از كتاب‌هاي خطي است.

گفتني است که تاکنون یک جلد ازسه جلد فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه منتشر شده است. این نسخه‌ها  كه 90 درصد آنها به زبان فارسی و بقیه به زبان‌هاي ترکی و عربی است بیشتر مربوط به حوزه ادبیات فارسی است. آنچه در کتابخانه جالب و دیدنی بود، تصويرها و نقاشی‌های فراوانی بود که از شاعران ایرانی در تالارها و راهروهایی کتابخانه ديده مي‌شد و نشان مي‌داد كه تا پيش از تجزيه تاجيكستان از پيكر ايران، شاعران نامدار مردم اين كشور و ايران بودند. نكته اي كه بايد به آن اشاره كرد و براي چاره جويي از مسئولان فرهنگي كشور و بزرگان علمي كشور ياري جست، مسئله دخالت‌هاي دولت‌هاي جاه طلب و ضد ايراني همچون دولت عربستان سعودي در كشورهايي است كه به گواهي تاريخ و به ادعاي شهروندان  و زمامداران آنها، بخشي از پيكره ميهن فرهنگي ما «ايران فرهنگي» هستند .در سال گذشته، در رويدادي ناگوار در مجلس تاجيكستان با اعمال نفوذ چند عامل خود فروخته كه بوي دلارهاي عربستان آنها را مست كرده بود، نام زبان رسمی كشور تاجيكستان از «فارسي تاجيكي» به «تاجيكي» تبديل شد. تا آنجا كه مي‌دانيم تاكنون در برابر اين جعل و تحريف آشكار، واكنشي از سوي محافل سياسي و دانشگاهي ايران و جهان فارسي زبان نشان داده نشده است.

در تالار رودکیِ کتابخانه فردوسی، کتاب‌های چاپ ایران نگهداري مي‌شد، که شمار عنوان هاي آن به 16 هزار جلد کتاب و مجله مي‌رسيد. گنجينه ميكروفيلم این کتابخانه 800 میکروفیلم داشت که 150 حلقه از آنها تاریخی بود. بنا به گفته ریاست کتابخانه این کتابخانه با کتابخانه‌های ایران، قزاقستان، قرقیزستان، آذربایجان و ترکیه با هدف مبادله بین‌المللی كتاب و آثار دیجیتالی قرارداد همکاری دارد. ظهر، آقای اردوش، رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان برای صرف ناهار از اعضای گروه دعوت به عمل آورد. ایشان نیز در یک گفتگو با گروه ما از اقدام‌ها و كوشش هاي فرهنگی ایران در این کشور سخن گفتند.

بعد از ظهر از موزه مردم شناسی دوشنبه بازدید به عمل آمد. این موزه كه در 1934 میلادی تأسیس شده است، دارای بخشهای دیرینه شناسی، جانورشناسی، گیاه شناسی، باستان شناسی و نقاشی تاجیکستان بود که بخش نقاشی آن به علت انجام تعمیرات تعطیل بود. شب هنگام، اعضای گروه به مناسبت فرارسيدن جشن عید غدیر و ورود معاون اول ریاست جمهوری، دکتر رحیمی به دوشنبه (برای شركت در اجلاس سران شانگهای) به مسجد سفارت دعوت شدند.

پس از بازگشت به مهمانسرای سفارت ایران به همراه دوستان برنامه‌هاي تلويزیون تاجیکستان را نگاه می‌کردیم. امامعلی رحمان در باره اهمیت و تقدس پرچم تاجیکستان سخن می‌گفت و پرچم تاجیکستان را یادگاری از کوروش بزرگ و کاوه آهنگر نزد مردم تاجیکستان به شمار آورد. اهمیت دادن به هویت ملی در تاجیکستان، کشور پارسي زبانی که در میان کشورهای ترک‌زبان قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان و ایالت سین کیانگ چین محصور شده و شهرهای مهم و تاریخی آن، سمرقند و بخارا، به ناروا  و با فرمان استالين، درقلمرو سياسي ازبکستان جاي گرفته است، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در این راستا، سال 2006 م. در تاجیکستان «سال تمدن آریایی» نامیده شد و برای گرامی‌داشت این سال، سکه‌هایی مزین به مهر داریوش بزرگ در تاجیکستان ضرب شد. اما با همه ادعاهایی که در تاجیکستان در ارتباط با گرامی‌داشتن میراث نیاکان ابراز میشود، حکومت تاجیکستان از تغییردادن خط و الفبای سیریليک که در این کشور از زمان حکومت بلشويكي و فرمانفرمايي استالين رایج شده است، خودداری می‌کند. این امر توده مردم فارسی زبان تاجیکستان را از بهره بردن از گرانبهاترین میراث به جا مانده از نیاکانشان؛ یعنی «گنجینه بی‌همانند ادب پارسی»، محروم می‌کند. شوربختانه هنوز برخی از نمادها و يادگارهاي حکومت كشور شوراها در تاجیکستان به چشم می‌خورد. چرا فرمانروايان تاجیکستان توجه ندارند که افتخاركردن به میراث باستانی نیاکان آریایی با چنگ زدن به ریسمان پوسیده کمونیسم شوروی هیچ تناسبی ندارد؛ کمونیسمی که پيامد استقرار آن، جدا شدن دو شهر باستاني سمرقند و بخارا؛ یعنی «قلب سرزمین تاجیکستان»، برای تاجیک‌ها بود. با این حال نباید از یاد برد که کشور جوانسال تاجیکستان به زمان بیشتری برای استوارکردن پایه‌های هویت ملی خود نیاز دارد؛ و در این راه ایرانیان باید در کنار این ملت هم ریشه خود باشند.


پنج شنبه، چهارم آذرماه 1389

در بامداد این روز گروه از دانشگاه ملی تاجیکستان در شهر دوشنبه بازديد كرد. دانشگاه علوم انسانی داراي دانشکده‌های شرق شناسی، مردم شناسی، سیاست شناسی، حقوق، زبان شناسی، فلسفه و تاریخ بود. این نکته قابل توجه بود که بيشتر دانشجویان این دانشگاه از فرزندان خانواده‌های مرفه و سیاستمدار این کشور هستند. ریاست دانشکده تاریخ، آقای استاد سمیعاف به معرفی رشته تاریخ و گرایش‌های مختلف آن پرداخت. گرایشهای این رشته شامل تاریخ نو، تاریخ عهد قدیم، تاریخ میانه و تاریخ سیاسی است. او  در پایان سخنرانی‌اش خواستار ارتباط و تبادل دانشجویان دانشگاه ملی تاجیکستان با دانشگاههای ایران شد. نکته جالب و مهم در این رشته این بود که همه پایان نامه‌هاي رشته تاریخ باید به زبان روسی ترجمه شود و برای تایید و دریافت مدرک تحصیلی به روسیه فرستاده شود. این امر نشانه ادامه چيرگي فرهنگي روس‌ها بر محیط علمی کشور تاجیکستان است. در اين میان یکی از استادان تاریخ دانشگاه ملی تاجیکستان به نام استاد قهار که گویی ذهن او در دوران فرمانروايي کمونیستها منجمد شده بود، با حرارت و تعصب بی‌مانندی رشته کلام را در دست گرفت و بر برتری شیوه‌های پژوهش در شوروی سابق اشاره کرد که سخنان او با اعتراض شدید استادان ایرانی روبرو شد. تعدادی از دانشجویان گروه تاریخ دانشگاه ملی تاجیکستان ایرانی بودند که از ضعف علمی استادان دانشگاه گلایه داشتند.
پس از بازدید از دانشگاه ملی تاجیکستان، راهی مراکز خرید دوشنبه شدیم و از بازار کره‌ای‌ها و بازار کاروان بازدید کردیم. در بازار کاروان بهاي كالاها بسیار مناسب بود؛ و به علت هم مرز بودن تاجیکستان با چین، کالاهای ارزان چینی این بازار را به تسخیر خود در آورده بودند.


جمعه، پنجم آذرماه 1389

امروز  برای بار دوم به به مرکز نسخه‌هاي خطی تاجیکستان (بنیاد صدرالدین عینی) رفتیم. این بار از بخش‌های گوناگون این بنیاد بازدید كرديم. نکته جالب توجه در این بازدید این بود که در اتاق یکی از کارکنان بنیاد قاب عکسی از لنین مشاهده کردم. از او پرسیدم که چرا عکس امامعلی رحمان را در اتاق خود قرار نمیدهی؟ با افتخار پاسخ داد که من کمونیست هستم!
جای شکرش باقی بود که در بخش ترمیم، قاب عکسی از احمد شاه مسعود دیدم. متصدی بخش از تاجیکهای افغانستان بود. نکته جالب توجه در مرکز نسخه‌هاي خطی گرجستان، وجود قدیمیترین تفسیر قرآن مجید، یعنی تفسیر «سورآبادی» در این مرکز است. از دیگر نکته هاي جالب، وجود ترجمه ترکی شاهنامه فردوسی در این مرکز بود. پس از بازدید دوباره از بنیاد صدرالدین عینی، راهی بازار «تسوم» شدیم که یک بازار دولتی بود و معلوم نبود که واژه تسوم (цум) به چه معنی است.


چشم انداز شهر باستاني حصار


در چوبي باستاني در شهر حصار

پیش از ظهر، گروه به سمت شهر تاریخی «حصار» حرکت کرد . حصار از دژهای باستانی بوده است که برای پاسداری از مرزهای شمال شرقی شاهنشاهی ساسانی در برابر يورش هاي اقوام بیابانگرد آسیای مرکزی بنا شده بوده است. دیدار از این دژ باستاني که نیاکان ما آن را برای پاسداری از ایران ساخته شده بودند، گروه را به یاد جانفشاني‌هاي افتخارآميز نیاکان خود انداخت.


دژ باستاني در شهر حصار

 آثار دیگری که در منطقه حصار ديديم، عبارت بودند از:

1.ستون یادبود شهيدان تاجیک در جنگ جهانی دوم در کنار دژ ساسانی.
2.چنار مقدس در کنار قلعه که به همراه یک چنار مقدس دیگر در روستا که مورد احترام مردم منطقه بود.
3.مدرس‌های قدیمی مربوط به قرن دهم هجری / شانزدهم و  هفدهم میلادی.
4.کاروانسرا که به جز چند ستون اثری از آن باقی نمانده بود.
5.مدرسه نو، مربوط به قرن نوزدهم میلادی که حجره‌های آن به موزه مردم شناسی تبدیل شده بود. در هر کدام از این حجره‌ها، مجموع‌های  از اشیاي قدیمی و تاریخی حصار و نیز نمایی از خانه‌های سنتی منطقه وجود داشت. البته سامانه حفاظتی در این آثارخانه سامانه حفاظتی وجود نداشت.
6.آرامگاه مخدوم اعظم مربوط به قرن هاي دهم و يازدهم  هجری/ شانزدهم میلادی که آرامگاه خانوادگي یک شیخ خانقاه بود.
7.مسجد سنگی که بر خلاف دیگر آثار منطقه در داخل روستا قرار داشت. ديوارهاي مسجد بر پي هاي يك آتشکده ساسانی ساخته شده بود.


شنبه،  ششم آذرماه 1389

در این روز گروه به سوي شهر تاریخی کولاب، در جنوب کشور تاجیکستان و در مرز این کشور با افغانستان، حرکت کرد. به علت نامناسب بودن جاده اصلی، گروه از راه یک جاده فرعی به سوي این شهر حرکت کرد. این سفر شش ساعت به طول انجامید. در میانه راه و پیش از رسیدن به شهر کولاب، از قلعه «هالبوک»، در روستای «جماعت گلستان» در دهستان «قربان شهید» از توابع شهر «وسه» بازدید کردیم. «هالبوک» قلعهای مربوط به قرن سوم هجری / نهم میلادی بود که بسیار خوب و زیبا بازسازی شده بود. متأسفانه به علت حضور نداشتن مسئول راهنما و تابلویی به زبان انگلیسی، اطلاعات چنداني در باره این قلعه به دست نیامد.


دژ باستاني در شهر كولاب

شهر کولاب به جهت برخورداري از اين امتياز كه زادگاه امامعلی رحمان، رییس جمهور تاجیکستان است، زیبا و تمیز ساخته شده بود. برای صرف ناهار ابتدا به رستورانی به نام «آناهیتا» رفتیم که به اندازه کافی غذا نداشت.


تنديس در حيات هتل آناهيتا


ميدان مركزي شهر كولاب

 بنابراین به رستوران دیگری به نام «شهریار» رفتیم. پس از صرف ناهار، گروه از آرامگاه عارف بزرگ قرن هشتم، میرسیدعلی همدانی (776-714) بازدید کرد که البته خادم مرقد اجازه ورود زنان را به داخل آرامگاه نداد. پس از آن از باغ سامانی در حومه شهر کولاب بازدید به عمل آمد. در این باغ مجسمه‌ای از امیرنصر سامانی قرار داده شده بود. پس از آن از آتشکده مرکزی شهر کولاب بازدید کردیم و آماده بازگشت به شهر دوشنبه شدیم. در ساعت 11 شب، گروه به شهر دوشنبه رسید.


یکشنبه، هفتم آذرماه 1389


باغ چيني‌ها

امروز تا بعد از ظهر در بازار کاروان بودیم و از سوغاتي‌هاي تاجيكستان خريديم. لباسهای ارزان و خشکبار تاجیکستان در میان گروه ما طرفداران بسياري داشت. پس از ظهر راهی ورزآب، در شمال شهر دوشنبه شدیم، که از مناطق تفریحی حومه شهر دوشنبه است. پس از بازگشت از ورزآب،  از «باغ چینی‌ها» واقع در خیابان رودکی بازدید کردیم. بسیاری از زوج‌های جوان تاجیک برای مراسم آغاز زندگی مشترکش خود و فیلمبرداری از مراسم ازدواج خود به آن باغ می‌آمدند. در و دیوار باغ پر بود از تصويرهاي کوروش بزرگ، سربازان هخامنشی و قهرمانان تاريخ ایران.


كاروان ماشين‌هاي عروس در باغ چيني‌ها


سرديس كوروش كبير


سرديس داريوش بزرگ

شب برای خرید به بازار «صدبرگ» واقع در میدان صدرالدین عینی رفتیم که بازار بسته بود، و به جای آن برای خرید به هتل تاجیکستان رفتیم.


تنديس صدرالدين عيني


دوشنبه، هشتم آذرماه 1389

امروز از صبح تا ظهر به بازارهای صنایع دستی، صدبرگ، برلیان، عقیقه، تسوم و چند فروشگاه دیگر رفتیم و من مقداری از سنگهای تزئینی تاجیکستان از جمله لاجورد خریدم. بعد از ظهر، گروه پس از یک هفته سفر خاطره انگیز در کشور برادر، تاجیکستان، در ساعت چهار و نیم به وقت دوشنبه کشور تاجیکستان  را به مقصد تهران ترک کرد.

تهران - 16/2/1390

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه