دیدهبان مازندران
نام درياي شمال ايران «كاسپي» است
- ديده بان مازندران
- نمایش از یکشنبه, 04 بهمن 1388 13:56
- بازدید: 4376
«خزر» نام درستی برای دریای شمال ایران نیست
عنایتالله رضا در گفتوگو با خبرنگار ایسنا تشریح كرد:
نام دریای شمال ایران «كاسپی» است
برگرفته از خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: ایران شناسی
اظهار بیاطلاعی علیاف ـ رییسجمهور پیشین جمهوری آذربایجان ـ از محل قرار داشتن دریای مازندران، مهمترین انگیزه برای بررسیها و پیگیریهای یك پژوهشگر تاریخ و جغرافیا دربارهی نام اصلی دریای شمال ایران و انتشار كتابی به نام «دریای شمال ایران» بوده است.
دكتر عنایتالله رضا در گفتوگو با خبرنگار بخش ایرانشناسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این مسأله را انگیزهای برای تحقیق دربارهی اینكه آیا واقعا این ناحیه، نام مازندران را دارد و آیا به دریای شمال ایران هم مازندران گفته میشده است، دانست.
مشاور مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی با اشاره به بررسی مأخذهای متعدد مربوط به اوایل دورهی اسلامی مانند خداینامهها، شاهنامهی فردوسی و كتابهای دیگری كه به زبان پهلوی بوده و به مرور ترجمه و تفسیر شدهاند، گفت: به این نتیجه رسیدم كه اصلا سرزمین شمال ایران، در طول تاریخ نام مازندران نداشته، بلكه نخست «تپوران» و بعدها در دورهی اسلامی «طبرستان» نامیده میشده است. درحالیكه مازندران نام ناحیهای در شرق سیستان در شمال هند و در نزدیك ناحیهی رود سند بوده است.
نام «دریای مازندران» بهعنوان نخستین نام برای دریای شمال ایران منتفی شد
او با اشاره به بررسی مأخذ قدیمیتر برای پیدا كردن نام واقعی منطقهی مازندران، بیان كرد: مأخذ قدیمیتر مانند «معجم البلدان» یاقوت حموی در اینباره به صراحت مینویسد، «من بسیار تلاش كردم تا ببینم نام مازندران از كجا بر این ناحیه در شمال ایران وجود داشته و هرچه گشتم، دلیلی بر این كار پیدا نكردم، معلوم است كه این نام نوساخته است». همچنین در كتاب تاریخ طبرستان «ابن اسفندیار» نیز میگوید «نام محدث است».
وی با تأكید بر منتفی شدن نام دریای مازندران بهعنوان نخستین نام برای دریای شمال ایران پس از بررسی منابع قدیمیتر، افزود: پس از آن، تصمیم گرفتم چگونگی پیدایش نام دریای خزر را بررسی كنم.
این پژوهشگر ادامه داد: برای من این مسأله پیش آمد كه «خزران» قومی بود كه در زمان خسرو انوشیروان در قرن ششم میلادی از بقایای آنها به ناحیهی شمال قفقاز آمد و بهطور كلی در منطقهی بخش وسطا و جنوبی رود ولگا زندگی میكرد و این، هیچ ربطی به دریای شمال ایران نداشته و فاصلهی قوم خزر تا این دریا بسیار زیاد بوده است.
در قدیم، نام دریا را به نام اقوامی كه در ساحل آن زندگی میكردند میگذاشتند
رضا در توضیح انتخاب نامی كه در زمانهای گذشته برای هر دریا گذاشته میشد، گفت: از نوشتههای قدیم میتوان دربارهی چگونگی نامگذاری برای هر دریا اطلاع یافت. در آن زمان، دریا را به نام اقوامی كه در ساحل آن زندگی میكردند، نام میگذاشتند، مثلا طبرستانیها، گرگانیها یا هیركانیها در قدیم در كنار این دریا بودهاند. به همین دلیل، اسم این دریا به نامهایی مانند هیركانیها، طبرستان یا دریای پتوران شناخته میشده است. همچنین دریای گیلان، دیلم، آلبانیها در قفقاز و دریای كاسپی نیز به این نامها نامیده شدهاند.
وی با اشاره به افراطی كه در نامیدن نام روستاهای اطراف دریای شمال ایران روی این دریا شده است، اظهار داشت: در نوشتهها آمده كه دریای «رودسر» بهعنوان روستایی در گیلان یا دریای «كپورچال» كه در روستایی در نزدیكی تالش بوده است، از روستاهایی بودهاند كه مردم آنها بهدلیل نزدیكی به دریا نام آن را به دریای شمال ایران نسبت دادهاند.
نام خزر تا قرن چهارم هجری قمری بر دریای شمال ایران گذاشته نشده بود
مشاور مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی با اشاره به بررسیهایش برای پی بردن به دلیل نامگذاری دریای شمال ایران به نام خزر و آوردن اسم خزر در متون عربی، بیان كرد: در بررسیهایم در متون قدیمی متوجه شدم، تا قرن چهارم هجری قمری اصلا نام خزر بر دریای شمال ایران گذاشته نشده است. مثلا در كتاب «خوارزمی» و سفرنامهی «ابن فضلان» اصلا اسمی از خزر نیست، پس این پرسش برای من ایجاد شد كه این اسم از كجا بر این ناحیه گذاشته شده است؟
رضا توضیح داد: در دورهی بنیامیه كه حاكمان عرب، قفقاز را گرفتند، گروه مقابل خزر كه با رم شرقی و بیزانس متحد بود، هنوز بهطور كامل شكل نگرفته بود و غارتگری میكرد، از طریق رود كر به عربها حمله كرد، عربها به این دلیل كه آنها از رود كر حمله كردند، گمان كردند، از دریا به این رود آمدهاند، پس استنباط كردند كه گویا این دریا، دریای خزر است. به همین دلیل، آن را بر مبنای گفتهها «بحر الخزر» نامیدند. درحالیكه این نام را بر چند دریای دیگر نیز گفتهاند.
وی تأكید كرد: در متونی كه ما به زبان عربی مشاهده میكنیم، اصلا نام خزر را تا قرن چهارم هجری قمری نمیبینیم.
در دوران رضاشاه نام این دریا را بدون هیچ سندی دریای مازندران گذاشتند
رضا وجود نام دریای مازندران را در متون عربی، اسلامی و فارسی تا قرن چهارم هجری قمری رد كرد و گفت: من در بررسیهای خود، دلیل نامیدن دریای شمال را به نام دریای مازندران پیدا نكردم، ولی براساس اطلاعاتی كه دارم، میدانم در سال 1316 و در دوران رضاشاه نام این دریا را بدون هیچ سند و زمینهی تاریخی، طبق دستوری كه معلوم نیست از كجا آمده و سند آن چه بوده است، دریای مازندران گذاشتند.
نویسندهی كتاب «نام دریای شمال ایران» ادامه داد: نام خزر برای نخستینبار در كتاب «حدود العالم» و در كنار نام دریای جرجان، طبرستان و دیگر نامها ذكر شده، ولی هیچ دلیلی بر اینكه این دریا خزر گفته شود، وجود نداشته است؛ اما در متون اسلامی و غربی قدیم دو نام قدیم و مشهور «هیركانیها» یا «گرگان» كه بعدها در دورهی اسلامی عربها آن را «جرجانیه» نامیدند و «كاسپی» وجود دارد.
وی در توضیح نام كاسپی با اشاره به اینكه كاسها از هزارهی دوم پیش از میلاد تا دورهی ساسانی در جنوب غرب و جنوب دریای شمال ایران زندگی میكردند، بیان كرد: برتولت ـ یكی از بزرگترین خاورشناسان جهان ـ در نوشتههایش «كاسپ» را جمع كاس خوانده و نوشته است، اسم این قوم كاس بوده است. در گیلان هنوز هم این نام مانند «كاس آقا» و «كاس خانم» برای افراد سفیدرو وجود دارد. این اصطلاح هنوز در گیلكی وجود دارد. همچنین در متون جغرافیایی جهان در نوشتههای استرابو، هرودت و دیگران، نام هیركانیها و كاسپی وجود دارد.
نام هیركانی را مردم شرق و نام كاسپی را بیشتر مردم غرب دریا استفاده میكردند
این پژوهشگر تاریخ دربارهی شبهههای ایجادشده برای در كنار هم قرار داشتن دو نام «هیركانی» و «كاسپی»، اظهار داشت: در بررسیها و مطالعات انجامشده به این نتیجه رسیدم كه نام «هیركانیها» را مردمی كه در شرق این دریا زندگی میكردند، بیشتر به كار میبردند و مردمی كه در غرب این دریا زندگی میكردند، نام «كاسپی» را بیشتر استفاده میكردند. به همین دلیل، در متون دورهی اشكانی از جمله نوشتهی استرابو هر دو نام هیركانیها و كاسپی دیده میشود و در عین حال، نقشههای جغرافیایی این را نشان میدهند.
گاهی مترجمان نام مازندران یا خزر را به جای كاسپی، طبرستان یا هیركانی آوردهاند
مشاور مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی با اشاره به ترجمهی اشتباه فارسی نام كاسپی یا دیگر نامهای قدیمی دریای شمال ایران به دریای خزر یا دریای مازندران توسط برخی مترجمان، بیان كرد: در ترجمهی فارسی تعدادی از كتابها و نوشتهها، در برخی كتابها وقتی به نام مازندران برخورد میكنیم، با مراجعه به منبع اصلی متوجه میشویم، مترجم نام مازندران یا خزر را به جای نام كاسپی، طبرستان یا هیركانی آورده است. درحالیكه در هزارهی دوم پیش از میلاد اصلا خزرها وجود خارجی نداشتند، وقتی قومی وجود خارجی ندارد، به چه دلیلی كاسپی، خزر نوشته میشود؟ این كار سبب گمراهی خواننده میشود.
وی با تأكید بر اشتباه مترجمها در این زمینه، ادامه داد: مترجمان باید توجه كنند كه دست كم در این زمینه حاشیهنویسی كنند و اگر نمیدانند، دست كم كلمهی استفادهشده در منبع اصلی را بیاورند. وجدان مترجم اقتضا میكند، مانند نوشتهی نویسنده را به كار ببرد، مگر اینكه در حاشیهی كتاب در این زمینه توضیحهای لازم را بدهد.
فرانسویها و انگلیسیها نام كاسپین را برای دریای شمال ایران به كار میبرند
رضا دربارهی نام كاسپین كه بر دریای شمال ایران اطلاق میشود، توضیح داد: كاسپین، اصطلاحی است كه فرانسویها و انگلیسیها برای دریای شمال ایران به كار میبرند. ما نیز به غلط آن را كاسپین مینامیم. كاسپین چون با پسوند توسط انگلیسیها و فرانسویها گفته میشود، كاسپین بیان میشود، درحالیكه اگر بخواهیم با پسوند فارسی كاس را تلفظ كنیم، بهدلیل گرفتن «یای نسبت» باید كاسپی بگوییم، همانگونه كه بقیهی كشورها این دریا را با پسوند خود بیان میكنند.
به گفتهی او، نام دریای كاسپی در زبان یونانی «كاسپیا تالاسا» (Kaspia thalassa)، لاتینی «Mare caspitum» و انگلیسی «Caspian see» است.
وی تأكید كرد: با بررسیهایی كه انجام دادم، به این نتیجه رسیدم كه بهطور كلی دو نام هیركانیها و كاسپی را باید اساس بگیرم.
نام خزر نام درستی برای دریای شمال ایران نیست
رضا وسیع نبودن گسترهی اقوام شرقی ایران برای نگه داشتن نام هیركانیها و تبدیل این نام در عربی به «جرجانیه» را از دلایل متروك شدن نام هیركانی در متون جغرافیایی غربی دانست و ادامه داد: به همین دلیل، نام هیركانی جای خود را به نام اصلی دریای شمال ایران، یعنی كاسپی داد.
این پژوهشگر تاریخ بیان كرد: حكم صادر نمیكنم، ولی اعتقاد دارم، نام درست این دریا، دریای كاسپی است. كاسپیان مردمی بودند كه از هزارهی دوم پیش از میلاد در این ناحیه زندگی میكردند و تا عصر ساسانی، نمونههای متعددی از وجود آنها در ایران وجود دارد.
وی اظهار داشت: دنیا نیز این نام را پذیرفته است. پس دلیلی ندارد، نامی را كه به قوم و مردم سرزمین خود مربوط است، نپذیریم و اسم قومی كه هیچ رابطهای هم با دریای شمال ایران ندارد، به كار ببریم. معتقدم نام خزر نام درستی برای دریای شمال ایران نیست و نام مشهور، نام كاسپی است.
آیا بهتر نیست به پیروی از اكثریت قاطع مردم جهان، نام مشهور كاسپی برگزیده شود؟
او با اشاره به انتشار مصوبهای مبنی بر نامیدن نام دریای شمال ایران در مكاتبات خارجی به دریای كاسپی و نامیدن آن در مكاتبههای داخلی به دریای خزر از سوی دولت، گفت: وقتی نام ایرانی كاسپی را داریم، چه لزومی دارد، نامی را كه اصلا رابطهای با این دریا ندارد، بر آن بگذاریم.
رضا در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا در اینباره كه آیا كسی قبلا این مسأله را بررسی كرده كه هیأت دولت چنین تصمیمی را گرفته است؟ اظهار كرد: من ندیدم كه قبلا این مسأله به این شكل طرح شده باشد. فكر میكنم، من توانستهام این مسأله را برای نخستینبار طرح كنم، شاید بعد از این كار، اشخاصی با استعدادهای زیاد و مطالعات وسیع خود بتوانند به تكمیل آن بپردازند و آن را روشن كنند.
او دربارهی چگونگی رواج دادن این اسم بین مردم و مسؤولان، توضیح داد: خزران قومی بیگانه بود كه پیش از كوچ به نواحی غرب آسیا، هیچ رابطهای با دریای شمال ایران نداشت، ولی كاسپی نامی ایران است و كاسها از هزارهی دوم پیش از میلاد تا روزگار ساسانیان در جنوب و غرب دریای شمال ایران ساكن بودند. آیا بهتر نیست به پیروی از اكثریت قاطع مردم جهان، نام مشهور و پذیرفتهشدهی كاسپی برگزیده شود؟
وی افزود: همانگونه كه نام «خلیج فارس» حقانیت تاریخی خود را كسب كرد و با وجود تطاول بیگانگان بهعنوان نام رسمی از سوی سازمان فرهنگی یونسكو به رسمیت شناخته شد، نام ایرانی كاسپی نیز در دانش جغرافیای جهانی بهعنوان نام اصلی دریای شمال ایران شناخته شده است.
او تأكید كرد: دستگاه دولت هر كاری كه در این زمینه انجام دهد، خود انجام میدهد، من نمیتوانم حرفی در این زمینه بزنم. از صدور حكم در این زمینه پرهیز میكنم؛ ولی گمان میرود، گزیدن نام كاسپی كه نامی ایرانی و باستانی است، بهمراتب خردپذیرتر از نام خزر است.
مشاور مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به تاریخچهای از حضور قوم كوچندهی خزران در ایران اشاره و اضافه كرد: این كتاب را برای معرفی به جایی ندادم، فقط توسط دایرةالمعارف اسلامی به چاپ رسیده است. وظیفهی من نیست كه این كتاب را به جایی معرفی كنم، ناشر باید این كار را انجام دهد و گویا این كار شده است و برای شخصیتها و ادارهی جغرافیایی ارتش برای معرفی فرستادهاند.
عنایتالله رضا كه حدود 25 كتاب در زمینهی تاریخ قدیم، بخصوص دورهی ساسانی و جامعهشناسی تألیف كرده، برای رسیدن به پاسخ پرسشهایش از حدود 118 منبع فارسی و لاتین استفاده كرده است.