زیست بوم
آبخیزداری، کلید مدیریت پایدار سیل و خشکسالی
- زيست بوم
- نمایش از جمعه, 29 فروردين 1393 15:00
- بازدید: 3862
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25848، سهشنبه 26 فروردین 1393
علیرضا نصرآبادی
کارشناس ارشد آبخیزداری
بر اساس گزارش سال 1996 سازمان ملل متحد درخصوص حوادث طبیعی که منجر به خسارت شده اند ، عمده عوامل خسارت زا سیل و خشکسالی بوده است. پیش بینی آنها برای میزان خسارت این حوادث در دهه 90 به 405 میلیارد دلار بالغ شد.
موقعیت خاص طبیعی ، سیاسی و اجتماعی کشورمان با سابقه تمدن کهن چند هزار ساله و بهره برداری از منابع طبیعی آن طی این دوران طولانی باعث شده تا به شکلی همراهی پدیدههای سیل وخشکسالی رابه عنوان حوادث عادی سالانه در فلات ایران داشته باشیم. از آنجا که خسارات ناشی از خشکسالی عمدتاً در سالهایی که شدت آن بالا است، محسوس است، لذا در مقاطع بحرانی میزان خسارات آن برآورد و اعلام می شود. به عنوان مثال در سال 78 طبق آمار سازمان برنامه و بودجه وقت رقم 10 هزار میلیارد ریال خسارات خشکسالی اعلام شده که بیش از 8000 میلیارد ریال آن مربوط به بخش کشاورزی، مراتع و دام کشور بوده است.
با نگاهی واقع بینانه به این پدیده در می یابیم که دادن الفاظی مانند بلای طبیعی، بحران و سایر کلمات مشابه در حقیقت سرپوشی است بر آنچه که ناشی از دخالت غیر اصولی و بهرهبرداری بیرویه و غیر منطقی از منابع طبیعی توسط انسانهاست.
انسان با دید غیر منطقی و بدون برنامه درست و مدیریت صحیح بر حوزه های آبخیز ناچار است برای گریز از آنچه خود بر سر طبیعت آورده، بر این پدیدهها واژه بلایا غضب الهی بدهد. همه ما بر وجود نظم و عدل الهی در طبیعت واقف و آگاهیم. نظام آفرینش و پدیده های آن همه و همه در راه تکامل و سیر طبیعی جهان است.
نقطه نظرات کارشناسان مسائل اقلیم و آب و هوا شناسی را اگر جویا شویم،پدیده هایی مثل خشکسالی و سیل را نه فقط به عنوان قهر طبیعت بلکه جزء ساختار نظام هستی و دارای نکاتی مثبت می دانند که ممکن است پیدا یا نهان باشد.
وجود دوره برگشت های منظم برای اینگونه پدیده ها خود گویای تحرکی حساب شده و قانونمند برای طبیعت و پدیدههای آن است. لذا قطعاً هیچ پدیده ای در طبیعت ذاتاً منفی نیست و آثار و نتایج عملکرد انسان بروز نماد منفی پدیده ها یا احیاناً بر هم خوردن نسبی این نظم را به دنبال داشته و باعث شدت اثر یا تبدیل به بحران شدن پدیده ها می شود.
در خصوص خشکسالی اگر فرض کنیم در مناطقی این پدیده از روند طبیعی خارج شده یا در نقاطی از کشور اثرات و نتایج خود را بیشترنشان می دهد، بایستی به علل تشدید این پدیده از جمله بهره برداری نادرست از منابع آب ، خاک و پوشش سبز طبیعت، تغییر نادرست کاربری اراضی و آلودگی محیط زیست توجه کنیم که همگی به طور غیر مستقیم درنوع ومیزان بارندگی، پراکنش زمانی و مکانی آن وهمچنین گرم شدن تدریجی هوا تأثیر نامطلوب داشته که نهایتاً باعث بروزخشکسالی وتکرار آن می شوند.
گرچه در کشورمان همه ساله با شدت و ضعف و متناسب با وظیفه مندی ، سازمانها و بخشهای مختلف دولتی برای کاهش صدمات و خسارات ناشی از خشکسالی اقداماتی انجام میدهند، اما آیا این برنامه ها در این روش در پیش گرفته شده کافی است.
آیا صرفاً جبران خسارت و به عبارتی درمان اثرات بحران خشکسالی راه حل اساسی و نهایی خواهد بود؟
آنچه مسلم است در راستای کاهش اثرات منفی پدیده های طبیعی همیشه پیشگیری مقدم بر درمان است.واقعاً نمی توان به استقبال خشکسالی رفت و فکر اساسی کرد تا آثار زیانبار آن به حداقل ممکن برسد؟
گذشتن از جان و مال و نتیجه زحمات چندین ساله کشاورزان و دامدارانی که قربانی این حوادث هستند و به هدر رفتن الگوهای سنتی جمعیت و تمدن های دیرینه در اقصی نقاط کشور ما چیزی نیست که بتوان به راحتی و بی تفاوت از کنار آن گذشت و به صرف پرداخت تسهیلات بانکی یا کمک های بلاعوض چنین وانمود کرد که بحران خاتمه یافته و در این مناطق مشکل بر طرف شده است.بایستی با دید علمی و با الگوهای موفق مدیریتی آبخیزداری به برنامه ریزی اساسی در سطوح مختلف کشوری و منطقه ای همت گماشت.
آبخیزداری با مدیریت جامع خود در منابع طبیعی موجود در حوزه های آبخیز، سیستم پویا و موفقی را ارائه می دهد که در آن هیچ یک از منابع موجود آب، خاک و پوشش گیاهی سیر نزولی پیدا نکرده و هیچ یک فدای بقای دیگری نمی شود.
در حوزه آبخیزی که ما شاهد پدیده سیل و خسارات آن هستیم، به راحتی می توان با اجرای طرحهای موفق و کم هزینه آبخیزداری با کنترل و مهار سیلاب در سالهایی که بارندگی دارای میزان متوسط تا بالایی است، با نفوذ و ذخیره نزولات در حوزه آبخیز در سال های بعد که احتمال وقوع پدیده خشکسالی وجود داشته باشد، به راحتی با این پدیده کنار آمده و در حقیقت ذخیره نزولات سال های پرباران منبع مطمئنی برای پشت سر گذاشتن بحران خشکسالی است؛ بدون اینکه شاهد نتایج منفی محسوس یا غیر قابل بازگشتی از خشکسالی باشیم. این الگوهای موفق را می توانیم در بسیاری از مناطق کشور که طرح های آبخیزداری اجرا شده، در طی چند خشکسالی اخیر شاهد باشیم. مناطقی مثل حوزه آبخیز مود و چهکند روشناوند بیرجند که به جرأت می توان ادعا کرد با گذشت بیش از 4 دوره خشکسالی هنوز در مقایسه با سایر نقاط دچاربحران به معنای خاص خود نشده است.
همانگونه که قبلاً اشاره شد، اتخاذ استراتژی پیشگیری به جای درمان و گاهاً هم اتخاذ توأم این دو استراتژی منظور نظر مدیریت آبخیزهاست. آبخیزداری با اجرای عملیات سازه ای و مدیریتی که دارا ی خصوصیات منحصر به فردی است، براحتی توانسته در حوزه های کاری خود با پدیدههای طبیعی سیل و خشکسالی کنار آمده و نه تنها نتایج منفی آنها را از بین برده ، بلکه به ثمرات و نکات مثبت آنها برسد.از خصوصیات مهم عملیات آبخیزداری مواردی شامل با صرفه و اقتصادی بودن طرح ها و کم هزینه بودن آنهاست، به عنوان مثال سازه های چکدم ، توری سنگی ، احداث یا اصلاح بند سارها و قرق و همچنین اصلاح و احیاء مراتع برنامه هایی هستند که با هزینه بسیار کم و براحتی توسط آبخیز نشینان قابل انجام هستند.پروژه های آبخیزداری همچنین جنبه پیشگیری از بحران را هم دارند.با ذخیره نزولات آسمانی وتغذیه منابع آب وسفرههای زیر زمینی وزیرسطحی باعث تداوم آبدهی و افزایش ذخیره آب زیر زمینی شده و دوره های با بارندگی اندک یا خشکسالی رامی توان پشت سر گذاشت.
عملکرد چند منظوره، دیگر مزیت اجرای آبخیزداری است.سازه هایی مثل چکدم، خشکه چین، گابیون یا اصلاح و توسعه مراتع ضمن ذخیره نزولات، مهار سیلاب و نفوذ سیلاب و کاهش خسارات آن زمینه های مناسبی برای اصلاح یا تغییر کاربری اراضی ایجاد می کند که باعث اشتغال زایی و درآمد مناسبی برای آبخیز نشینان است.