زیست بوم
احیای نسل ببر مازندران غیرممکن است
- زيست بوم
- نمایش از سه شنبه, 11 اسفند 1388 06:10
- بازدید: 3615
برگرفته از روزنامه پول
مژگان جمشیدی
انتشار خبر اهدای دو راس آهوی ایرانی به ولیعهد قطر شوک دیگری را به جامعه زیست محیطی کشور وارد کرد. این رخداد در حالی اتفاق افتاد که سازمان محیط زیست بر خلاف رویه قبلی که خبر معاوضه پلنگ با ببر روسیه را رسانهای کرد، دو راس آهوی ایرانی را ظهر دیروز در سکوت کامل خبری به فرودگاه امام خمینی فرستاد تا به دوحه قطر منتقل شوند. آهوی ایرانی که نسل آن در بسیاری از مناطق ایران یا کاملا منقرض شده یا جمعیتهای محدودی از آن باقی مانده، یکی از گونههای تحت حمایت سازمان محیط زیست است.
ارزش این جانور کمیاب که زمانی نه چندان دور دشتهای ایران را احاطه کرده بود و به اعتقاد کارشناسان اصلی ترین طعمه یوزپلنگ ایرانی را تشکیل میداد حتی بر مسئولان شرکت خودروسازی سایپا هم پوشیده نیست به طوری که این شرکت چندی قبل اعلام کرد چون آهوی ایرانی نماد شرکت سایپا شده از این پس به مدت پنج سال حمایت از آهو و زیستگاههای این جانور زیبا را به عهده خواهد گرفت و از طرحهای حفاظتی آن در سراسر کشور حمایت خواهد کرد. با این حال سازمان محیط زیست کمافیالسابق که در دورههای مختلف گونههای کمیاب ایرانی را به عنوان پیشکش تقدیم شیوخ عرب میکرد، دردولت دهم نیز این رویه را ادامه داده و از گونههای کمیاب ایرانی به عنوان وجهالمصالحه امور سیاسی استفاده کرده است.
مشابه این رخداد در دولت هفتم نیز اتفاق افتاده بود به طوری که هیات دولت خاتمی، با تصویب آییننامهای تحت عنوان آییننامه ویژه شکار، سران کشورهای خارجی و شیوخ عرب را از قوانین شکار و صید ایران مستثنی کرد و به آنها اجازه داد تا گونههای کمیاب ایران را شکار کنند!
اما موضوع واگذاری معاوضه پلنگ ایرانی با ببر سیبری با توجیه احیای نسل ببر مازندران، واکنش شدید بسیاری از کارشناسان باسابقه سازمان محیط زیست و کارشناسان و اساتید دانشگاهی را برانگیخت به طوریکه برخی از این افراد معتقدند این اقدام تنها جنبه دیپلماتیک یا سیاسی داشته و اصلا کارشناسی نشده است. این درحالی است که محمدجواد محمدیزاده، رییس سازمان محیط زیست پیشتر اظهار داشته بود: با کار کارشناسی و با مطالعه به زودی نسل ببر مازندران را هم احیا خواهیم کرد. این اظهارات در حالی مطرح میشود که نسل اینگونه نزدیک به 50 سال است در ایران منقرض شده اما امروز تنها با استناد به انتشار یک مقاله علمی از سوی یکی از محققان خارجی که اظهار داشته بین ببر منقرض شده مازندران و ببر سیبری تشابه ژنتیکی وجود داشته، سازمان محیط زیست ایران در قبال درخواست روسیه مبنی بر اهدای دو قلاده پلنگ ایرانی تقاضای ببر سیبری کرد و برای این منظور عصر روز شنبه تفاهمنامهای هم بین محمدیزاده و همتای روسیاش به امضا رسید.
ببر سیبری بدون آنکه زیستگاه مناسب و طعمه مناسب و کافی در زیستگاههای تخریب شده ایرانی داشته باشد، به ایران میآید و شنیده میشود قرار است در یک محوطه فنسکشی شده در پناهگاه حیات وحش میانکاله نگهداری شود. از سوی دیگر برخی کارشناسان محیط زیست اظهار میدارند که این تصمیم از بالا گرفته شده و از بدنه کارشناسی سازمان نظرخواهی نشده است.
احیای نسل ببر، یک خواب و خیال است
دکتر بهرام کیابی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و بومشناس حیات وحش نخستین کسی است که صرفنظر از اهدای پلنگ به روسیه تنها به ورود ببر سیبری به ایران برای احیای نسل ببر مازندران انتقاد کرد. این بومشناس که یکی از چهرههای صاحبنام و علمی کشور در رشته بومشناسی حیات وحش است در گفتوگو با پول درباره اینکه گفته میشود ببر مازندران و ببر سیبری با هم یکی است گفت: اخیرا مقالهای در یکی از نشریات علمی منتشر شده که محقق بر اساس مطالعات ژنتیکی اظهار داشته ببر مازندران و ببر سیبری با هم تشابه ژنتیکی دارند ولی این به معنی این نیست که ببر سیبری همان ببر مازندران است در حالی که این دو تنها ارتباط خویشاوندی دارند. این بومشناس افزود: این که میگویند ببر سیبری همان ببر مازندران است درست مثل این است که بگوییم Bulldog با سگ نژاد sanbernard یکی است و بعد هم بگوییم خب سگ، سگ است. وی افزود: وقتی قرار است در کارمدیریتی در زمینه حیات وحش انجام دهیم باید به مبحث ژنتیک، ریختشناسی و جغرافیای گونه را درنظر بگیریم، این در حالی است که در مورد ببر سیبری قد و اندازه و زیستگاه این گونه کاملا با ببر مازندران متفاوت است و تنها تشابه ژنتیکی دارد.
این بومشناس گفت: احیای نسل ببر مازندران تنها یک خواب و خیال است. دکتر کیابی با اشاره به تخریب زیستگاه ببر مازندران از سالها قبل افزود: شاید لکههایی از زیستگاه این حیوان در کشور باقی مانده باشد که قطعا یکی ازآنها منطقه حفاظت شده جهان نما در استان گلستان است ولی اصلا توصیه نمیشود که این حیوان را به آنجا ببرند چون وجود روستاها در این منطقه این امر را غیر ممکن میسازد و بدتر از همه اینکه در همین لکههای باقی مانده جز تعداد محدودی گراز، چیزی از طعمههای این حیوان باقی نمانده است. وی افزود: در مورد میانکاله هم درست است که ظلالسلطان پسر ناصرالدین شاه در کتاب خود از وضعیت مناسب این زیستگاه و اینکه تنها در یک روز در میانکاله تعدادی ببر و مرال و قرقاول شکار کرده سخن گفته، اما شرایط فعلی میانکاله دیگر امکان زیست ببر را در این زیستگاه نخواهد داد چون نسل مرال کاملا در این منطقه از بین رفته و تنها گاومیشها و دامداران محلی و گلهداران در این منطقه حضور دارند و حضور تعدادی جانور گوشتخوار بسیار دردسرآفرین خواهد شد.
وی با اشاره به خطراتی که رهاسازی این جانور در طبیعت ایران میتواند برای جوامع محلی بهوجود بیاورد گفت: من نمیدانم ببرهایی که قرار است به ایران بیاورند از حیات وحش گرفته شدهاند یا در اسارت بودند و به انسان عادت داشتند که اگر چنین باشد و تا حدی به انسان عادت داشته باشند با وجود مردم ساکن در منطقه خطرات این حیوان برای مردم بیشتر است چون به سکونتگاههای انسانی نزدیک میشود و خود محیط زیست مجبور میشود آنها را بکشد. دکتر کیابی افزود: قبل از انقلاب در دهه 40 تعدادی شیر آفریقایی را از باغ وحش آوردند و در پارک ملی کویر رها کردند اما به دلیل شکایات متعدد مردم محلی خود محیط زیست این جانوران را کشت، چون دیدند دردسر آفرین شده است بنابراین نگهداری یا رهاسازی و مدیریت این گونه در شرایط فعلی غیر ممکن است چون نه طعمه برای این حیوان داریم و نه زیستگاه بکر داریم.
بهتر است ببرهای سیبری به باغ وحش بروند
بیژن فرهنگ درهشوری، یکی دیگر از کارشناسان باسابقه سازمان محیط زیست که از او به عنوان پدر حیات وحش ایران یاد میشود از دیگر منتقدان ورود ببر به ایران است. او که از تجربهای 50 ساله در زمینه حفاظت از حیات وحش برخوردار است و از او به عنوان ناجی لاک پشتهای پوزه عقابی قشم یاد میشود به «پول» گفت: ما قبل از انقلاب در سازمان محیط زیست میخواستیم نسل شیر ایرانی را در ایران مجددا احیا کنیم چون 50 سال بود که نسل این جانور از بین رفته بود اما تعدادی از این گونه در هند وجود داشت. برای اینکه بتوانیم شیر بیاوریم باید اول زیستگاه مناسب شیر را فراهم میکردیم و جمعیت حیات وحش در این زیستگاه باید اینقدر زیاد میشد که شیر بتواند راحت زندگی کند. در مورد ببر هم همینطور است. این دو حیوان، جانوران بزرگی هستند که تنها در زیستگاههایی که در اصطلاح بومشناسی در اوج قرار دارند، زندگی میکنند یعنی زیستگاه آنها باید کلیماکس باشد بهنحوی که شیر و ببر ظرف یک ساعت بتوانند طعمه خود را شکار کنند نه اینکه آواره کوه و بیابان شوند و ساعتها راه بروند تا شاید یک گراز یا یک بز ببینند.
وی افزود: زیستگاه شیر ما باید پر از آهو و جبیر و قوچ و میش و گراز میبود. از همه مهمتر اینکه حداقل وسعت این زیستگاه باید 200 هزار هکتار باشد که برای این منظور ما پارک بینالمللی ارژن در استان فارس را که 200 هزار هکتار وسعت داشت انتخاب کردیم، حالا برای احیای ببر نیز باید زیستگاه وسیعتر از اینها هم باشد. در آن سالها در پارک بینالمللی ارژن تمامی مایملک مردم اعم از زمینهای زراعی، آغلها و واحدهای دامداری و حتی حق عرفی چرای مرتع را از دامداران خریدیم و مردم با رضایت از منطقه بیرون رفتند. (این طرح با پیروزی انقلاب متوقف شد). وی میافزاید: با این مقدمه میخواهم بگویم که احیای نسل یک گونه منقرض شده در طبیعت به این سادگیها نیست و اینطور نیست که ببر را بیاورید و در منطقه ول کنید، اسب هم نیست که در اصطبل ببندید و کاه و جو جلوی آن بریزید. درهشوری یادآور شد: به اعتقاد من کاری که صورت گرفته یک کار باغ وحشی است و اصلا در حد وظایف سازمان محیط زیست نبوده و بهتر این بود که یک باغ وحش این ببرها را میخرید وآنها را به مردم نمایش میداد که البته با توجه به اینکه ببر یک گونه در معرض خطر جهانی است خرید و فروش آن هم ممنوع است اما میتوان آنها را همین حالا به باغ وحش داد.
وی افزود: من اصلا این جور کارها را نمیپسندم چرا که کارهای محیط زیستی باید سنجیده باشد بهویژه در مورد گونههای در خطر انقراض. ما باید نخست زیستگاه مناسب ببر را آماده و فراهم میکردیم و بعد هم که ببرها را میآوردیم باید اقدام به آماده کردن سایر زیستگاهها در همسایگی آن میکردیم. درهشوری گفت: امروز نه در مازندران که در گلستان هم زیستگاه مناسب ببر سیبری نداریم! وی میافزاید: پارک ملی گلستان را که با احداث این جاده ویران کردید، یک طرف پارک را که سیل برد، طرف دیگرش را پادگان ساختند و یک طرف دیگرش را هم زمینهای زراعی احاطه کرده است، قوچ و میش و مرالش را هم که نمیتوانید از چنگ شکارچیان حفظ کنید پس چطور میخواهید ببر سیبری را احیا کنید.
ادعایی بزرگتر از قد و قواره سازمان محیط زیست
وی افزود: ادعای احیای نسل ببر مازندران تنها ادعایی بزرگتر از قد و قواره سازمان محیط زیست است. وی با اشاره به اینکه گفته میشود قرار است ببرهای سیبری به پناهگاه حیات وحش میانکاله در استان مازندران منتقل شوند گفت: این منطقه زمانی، یکی از بهترین زیستگاههای ببر بوده و اگر آقایان مبنای کارشان برای وارد کردن ببر سیبری به میانکاله خاطرات ظلالسلطان است بهتر است بگویم که ظلالسلطان در کتاب خاطراتش در دوره ناصرالدین شاه نوشته که در مدت یک هفتهای که به اتفاق لشکریانش در میانکاله حضور داشته فقط در یک روز از شکارش چندین ببر در این منطقه شکار کرده. او مینویسد: در این مدت لشکر او برای تامین خوراکشان حتی یک گوسفند هم سر نبریدهاند و چند صد گوزن و هزاران قرقاول در میانکاله شکار کردند. به تعبیر او در آن زمان جنگل میانکاله غیر قابل گذر و پر از مرال بوده اما اکنون در زمان دکتر احمدی نژاد یا حتی دولتهای قبلی یک راس مرال و شوکا در این منطقه نداشته و نداریم. در میانکاله نسل گراز هم در حال نابودی است و تنها شغال باقی مانده است. این کارشناس حیات وحش افزود: سابق بر این در میانکاله انسان و سکونتگاههای انسانی نبود ولی الان تعداد زیادی واحدهای دامداری و خانه و کپر و جاده و گلههای گاو در منطقه است.درهشوری با اشاره به اینکه گفته میشود عدهای از کارشناسان سازمان محیط زیست از ورود ببر سیبری به ایران حمایت کردهاند، گفت: با وجودیکه امروز تعداد زیادی کارشناس در این سازمان وجود دارد اما عده زیادی ازآنها مرعوب مدیران رده بالا هستند؛ به طوریکه اگر یک نفر ازآنها از بالا چیزی بگوید بقیه تایید میکنند.
درهشوری خاطرنشان کرد: این ببرها را نمیتوان هرگز در محیط طبیعی رهاسازی یا به اصطلاح آقایان احیای نسل کرد و تنها میتوان محوطهای را برای آنها فنسکشی و روزی یک گاو هم خریداری کرد تا به عنوان خوراک آنها مورد استفاده قرار گیرد و مطمئنا بعد از مدتی هم این ببرها بر اثر اسهال یا سایر بیماریها میمیرند. وی افزود: ورود ببر به ایران تنها جنبه سیاسی داشته و متاسفم که حتی محیط زیست را هم سیاسی کردند در حالی که مدیریت محیط زیست باید بر اساس دانش و سابقه کار و شایستگی افراد باشد اما آدمهایی را برای محیط زیست میآورند که به جای شایستگی تنها پشت میز مینشینند و تصمیم میگیرند.
مبادله پلنگ ایرانی با ببر سیبری كار دیپلماتیك است
از سوی دیگر دکتر اسماعیل کهرم، زیستشناس و متخصص حیات وحش نیز با اشاره به اینکه مبادله پلنگ ایرانی و ببر سیبری توجیه علمی ندارد، گفت: ببر سیبری نمیتواند جایگزین مناسبی برای ببر هیركانی باشد زیرا با از بین رفتن زیستگاه ببر در شمال كشور، ببر سیبری در عمل باید در محیط محصور نگهداری شود.
این کارشناس به ایلنا گفته: مبادله پلنگ ایرانی و ببر سیبری ارتباطی با فعالیتهای زیستمحیطی نداشته و یك عمل تبلیغاتی و دیپلماتیكی است. ایران هیچوقت ببر سیبری نداشته و ببر هیركانی بومی ایران است كه منقرض شده و امضای چنین توافقنامههایی اقداماتی نمایشی است كه ریشه در تبلیغ روابط دیپلماتیك دوطرفه دارد و هیچ سودی برای محیطزیست منطقه ندارد.
سازمان محیط زیست: آهوها تب برفکی داشتند، بردند برای معاینه!
اهدای دو آهوی ایرانی به شیخنشین قطر
دو آهوی ایرانی که گفته میشود از دشتهای زنجان زندهگیری شده بودند بعد از ظهر دیروز به قطر فرستاده شدند. «سبز پرس» صبح دیروز گزارش داد: این دو آهو به عنوان هدیه به کشور قطر منتقل میشوند و همزمان با مراجعه مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست به فرودگاه امام خمینی (ره) جهت بدرقه هیات روسی، دو راس آهو نیز از پارک پردیسان به فرودگاه امام خمینی منتقل شدند. همچنین خبرگزاری مهر گزارش داد: سازمان محیط زیست ایران همزمان با امضای تفاهمنامه محیط زیستی بین ایران و قطر دو رأس آهوی زندهگیری شده از دشتهای سهرین زنجان که منطقهای حفاظت شده است را به وزیر محیط زیست قطر پیشکش کرد تا حسن میزبانی از ولیعهد و وزیر محیط زیست این کشور را به جا آورده باشد.بر اساس این گزارش، رییس سازمان محیط زیست ایران که روز 13 بهمن امسال به نمایندگی از هیات دولت مسئولیت میزبانی از ولیعهد قطر و وزیر محیط زیست این کشور را به عهده داشت به همین دلیل در مراسم روز جهانی تالابها در رامسر شرکت نکرده بود. به گفته محمد نصرتی، کارشناس دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست، دفتر حیات وحش این سازمان در جریان اهدای آهوان ایرانی به قطریها هست و این رویه از قدیم مرسوم بوده و این آهوان نیز اهدا شدهاند. در عین حال سازمان محیط زیست ایران در واکنش به خبر منتشرشده توسط مهر در مورد اهدای دو راس آهوی ایرانی از سوی این سازمان به ولیعهد قطر اعلام کرد: این کار برای تبادل دانش صورت گرفته و دو آهوی مورد نظر مبتلا به تب برفکی بوده و برای معالجه به مرکز تحقیقاتی دوحه فرستاده شده و بازگردانده میشوند. روابط عمومی سازمان محیط زیست در توضیحاتی عنوان داشته که تبادل دانش و بهرهمندی از آخرین دستاوردهای دنیا در حوزههای مختلف یکی از مهمترین گزارهها در سازمانهای پویا و روزآمد است، در همین راستا تعامل سازمان حفاظت محیط زیست با سایر کشورها مخصوصا کشورهایی که دارای اقلیم مشترک با کشورمان هستند یکی از مهمترین اولویتها است.در ادامه توضیحات این سازمان آمده است: با توجه به وجود بیماریهای مشترک بین انسان و حیات وحش به ویژه تب برفکی، در تلاشی مشترک با دامپزشکی دو نمونه از آهوان مبتلا که دارای شناسنامه هم هستند برای مداوا به مرکز تحقیقاتی دوحه در قطر ارسال و پس از انجام معالجه و آزمایشهای لازم به کشور بازگردانده میشوند. در توضیحات این سازمان در مورد این خبر ادعا شده که قطر دارای یکی از پیشرفتهترین مراکز تحقیقاتی بینالمللی است که در زمینه بیماریهای چهارپایان وحشی مخصوصا غزال، آهو، قوچ و کل فعالیت میکند و از شهرتی جهانی برخوردار است.