زیست بوم
به کنوانسیون رامسر هم امیدی نیست
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 10 خرداد 1389 07:35
- بازدید: 3240
برگرفته از تارنمای مهار بیابان زایی - محمد درویش
در یازدهمین بخش از نوشتار کامبیز بهرام سلطانی به آنجا خواهیم رسید که متوجه شویم، هماکنون ۷ تالاب ثبت شده در سیاههی بینالمللی این کنوانسیون، اصولن وجود خارجی ندارند!
از سال ۱۹۷۵ تعداد ۱۸ تالاب کشور در فهرست کنوانسیون رامسر قرار گرفتند. بعدها، به دلیل ضعف مدیریت و عدم استفاده از روشهای مدیریتی توصیه شده توسط کنواسیون Handbook for the Weise Use of Wetland، مجموعهای چندین جلدی که تقریباً تمامی زمینههای استفاده عقلایی از تالابها را مورد بحث قرار داده و هر چند سال یکبار نیز بهنگام میشود، تعدادی از تالابها در فهرست مونترو Montreux Record که در آن تالابهای آسیب دیده به ثبت میرسند، قرار گرفتند. به رغم همهی این نابسامانیها، کنوانسیون رامسر چگونه متقاعد گردید که چهار تالاب دیگر را وارد فهرست رامسر کند؟ پرسشی بدون پاسخ است! بنابراین طبق اطلاعات مندرج در سایت کنوانسیون رامسر ( مورخ ۱۴/۱۲/۲۰۰۹ ) ایران دارای ۲۲ تالاب بینالمللی است. ظاهراً از آنجایی که در مقر کنوانسیون رامسر نیز نظارت چندانی وجود ندارد، اسامی تالابهایی چون هامون صابری، هیرمند، شورگل، درگه سنگی، یادگارلو، کمجان، زاغمرز که اصولاً دیگر وجود خارجی ندارند، در فهرست رامسر مشاهده میشود.
وضعیت در مورد ذخیره گاههای زیستکره به مراتب بدتر از تالابهای بین المللی است. از سال ۱۹۷۶ ایران دارای ۹ ذخیره گاه زیستکره میباشد و هر یک از ذخیرهگاهها در برنامهانسان و زیستکره یونسکو به ثبت رسیدهاند. ولی واقعیت این است که سازمان حفاظت محیط زیست، تاکنون هیچ اقدامی برای برنامهریزی و سازماندهی این ذخیرهگاهها طبق اهداف تعیین شده توسط یونسکو انجام نداده است. هدف برنامه انسان و زیستکره و به تبع آن ایجاد ذخیره گاههای زیستکره، دستیابی به راهکاری بود که از طریق آن بتوان ضمن حضور انسان در طبیعت و همچنین حفظ شیوههای تولید سازگار با طبیعت، یعنی فرهنگ تولیدی که در سازگاری با طبیعت تکوین یافتهاست، طبیعت – یا به عبارت دقیقتر – چشم اندازهایهای شبه طبیعی فرهنگ ساخت را نیز حفظ کرد. از آنجا که سازمان یونسکو نهادی علمی، تحقیقاتی و فرهنگی محسوب میشود، در قالب ایده ذخیرهگاههای زیستکره مقولهای را مطرح کرده بود که به واسطه آن میتوانست بخشی از اهداف سه گانه خود را به صورت کاربردی – عملی و در مقیاس جهانی پی گیری کند.
با همه کم کاریهای سازمان حفاظت محیط زیست در این زمینه، اخیراً ایران پیشنهاد پذیرش منطقه حفاظت شده دنا و تنگ صیاد را به عنوان ذخیره گاه زیستکره به سازمان یونسکو ارایه کردهاست. هرچند تعدادی از خبرگزاریها و سایتهای ایرانی اعلام کردند « ایران پس از ۳۴ سال صاحب دو ذخیره گاه جدید زیستکره در فهرست جهانی شد »؛ سایت MAB تنها نام ایران را در میان تعداد کثیری از دیگر کشورها که مایلند فضاهایی از سرزمین خود را به عنوان ذخیره گاه معرفی کنند، قرار داده است. به نظر میرسد، مسئولین یونسکو و برنامه انسان و زیستکره، حتا برای حفظ اعتبار خود نیز لازم است نخست ذخیرهگاههای موجود را بررسی و میزان پیش رفت ما را در این زمینه ارزیابی کنند و سپس درباره قبول یا رد فضاهای جدید اخذ تصمیم نمایند. ضمناً برای آنکه مشخص شود، دفتر برنامه انسان و زیستکره یونسکو تا چه میزانی از وضعیت ذخیرهگاههای ایران مطلع است، میتوان به سایت دفتر یاد شده مراجعه کرد .
در نهایت ایران دارای یک ژئوپارک میباشد که در جزیره قشم واقع شدهاست. ژئوپارکها نیز در شمار برنامههای یونسکو قرار دارند. این ژئوپارک نیز، نه به واسطه کوشش سازمان حفاظت محیط زیست، بلکه تنها با همت والای برجسته ترین کارشناس حیات وحش ایران، بیژن فرهنگ دره شوری، در طی مدتی که در بخش محیط زیست منطقه آزاد قشم فعالیت
میکرد، مکان یابی و در نهایت در فهرست یونسکو به ثبت رسانیده شد.
ظاهراً در طول زمان به طور مستمر – البته با کمیافت و خیز در دوره بعضی از مدیران – تعداد فضاهای طبیعی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست افزایش یافتهاست. در گزارش عملکرد سازمان مذکور مربوط به دوره ۱۳۸۴- ۱۳۷۶آمدهاست « در سال ۱۳۴۵، ۲۷ منطقه تحت مدیریت سازمان با وسعت ۲۱۶۸۹۹۵ هکتار وجود داشتهاست. در سال ۱۳۷۶ تعداد این مناطق ۸۱ مورد با وسعت ۷۹۳۱۴۴۳ هکتار شامل ۱۰ پارک ملی، ۴۳ منطقه حفاظت شده، ۲۳ پناهگاه حیات وحش و ۵ اثر طبیعی ملی بودهاست. این مناطق در سال ۱۳۸۴ به ۱۶۵ منطقه با وسعت ۴۸/۱۱۸۵۹۰۲۶ میلیون هکتار، شامل ۱۹ پارک ملی، ۹۳ منطقه حفاظت شده، ۳۴ پناهگاه حیات وحش و ۱۹ اثر ملی افزایش یافتهاند » . گزارش مذکور درباره کیفیت مدیریت و نیز وضعیت اکولوژیک این مناطق کاملا” سکوت میکند. ضمن اینکه باید تذکر داد، در ایران حتا یک پارک ملی هم وجود ندارد که طبق راهنمای اتحادیه جهانی حفاظت مدیریت شود. علاوه براین افزایش تعداد
پارکهای ملی در چارچوب همان سیاست نادرستی است که، قبلاً بهان اشاره گردید.
بدون تردید یکی از معیارهایی که بر مبنای آن میتوان چگونگی تولید دانش در سازمان حفاظت محیط زیست را مورد ارزیابی قرار داد، اطلس عظیم الجثهایست که زیر عنوان « اطلس مناطق حفاظت شدهایران » در سال ۱۳۸۵ انتشار یافت است . این اطلس که بیشتر جنبه زینتی دارد تا کاربردی ( به دلیل مقیاس نامناسب آن ) حاوی حداقل اطلاعات ممکن از پهنههای طبیعی تحت حفاظت میباشد. این در حالی است کهاز حدود اواخر دهه هفتاد خورشیدی، در چارچوب طرحهای جامع مطالعاتی، بسیاری از فضاهای طبیعی تحت مدیریت مورد مطالعه قرار گرفته و گزارشها و اطلاعات این مطالعات نیز در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست میباشد. حداقل این امکان وجود داشت که، برای تهیهاطلس مناطق، از اطلاعات جدیدتر استفاده شود. در همینجا باید یاد آور شد، استفادهاز منابع قدیمی– بدون آنکهارزش علمیهیچیک مورد تردید قرار گیرد – جهت تهیه چک لیست حیات وحش، تنها میتواند به نتایجی گم راه کننده منتهی شود. سرعت تغییر در زیستگاهها و ترکیب حیات وحش در بسیاری از زیستگاهها به حدی است که، اطلاعات گذشته به هیچ وجه نمیتواند نشان دهنده وضعیت موجود باشد ؛ پهنههای طبیعی حفاظت شدهای چون دریاچهارومیه، کویر، ارسباران، میانکاله، انزلی، طشک، بختگان، کمجان،هامون از این جملهاند.