جهان ایرانی
ایرستان؛ ایرانیزبانان قفقاز
- جهان ايراني
- نمایش از یکشنبه, 15 دی 1392 06:11
- بازدید: 6734
برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایرانزمین)، سال ششم، شمارهٔ نهم، از پاییز 1385 تا تابستان 1386 خورشیدی، صفحه 36 تا 37 به نقل از روزنامهٔ اطلاعات، 1 آبان 1381.
دکتر حبیب برجیان، پژوهشگر دانشگاه کلمبیا
شناخت جمهوری «اوستیا» از هر جهت برای ما ایرانیان دارای اهمیت است. این جمهوری در قفقاز شمالی و وابسته به روسیه است و زبان آن، آسی، از خانوادهی زبانهای ایرانی و خویشاوند با زبان ماست. آسها خود را «ایر» (مفرد ایران)، زبان خود را «ایرانی» و میهن خود را «ایرستان» یا «ایرانستان» میخوانند. جز «ایر» در این نامها که از مادهی آریا (arya)ی ایرانی باستان جدا شده و نام قومی همهی مردمان ایرانیزبان است، آسها تنها بازماندگان شاخهی شمالی اقوام ایرانیزبان بهشمار میآیند. نوشتار زیر که تا حد زیادی کوتاه گشته از مجلهی «مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز» برگرفته شده است.
ایرستان نه تنها برای ما ایرانیان، بلکه برای دیگران نیز کشوری ناشناخته است. فقط در ده ساله اخیر که مناقشههای قومی و مذهبی قفقاز دامنگیر ایرستان نیز شد، رسانههای غرب خبرهایی از اوستیا درج کردند. تبار آسها به «سکا»ها و سرمتان باستانی میرسد، ایرستان کنونی گوشهای از «الانیه»ی سدههای میانه است، فرهنگ آسها از همسایگان قفقازی عناصر بسیار به وام گرفته است، و حماسههای «نادت» در برگیرد لایههای رنگارنگ خاطرههای تاریخی این قوم دیرین است.
ایرستانی کنونی در بخش مرکزی رشته کوه بزرگ قفقاز واقع است و بهوسیله آن به دو پارهی شمالی و جنوبی تقسیم میشود. بخش شمالی «جمهوری ایرستان» و در خاک روسیه جای دارد و بخش جنوبی در جمهوری گرجستان است.
جغرافیای طبیعی و انسانی
مدار 43 درجهی عرض شمالی از میان خاک جمهوری ایرستان شمالی میگذرد. همسایگان آن در شمال، روسیه، در جنوب، گرجستان، در شرق، اینگوش، در شمالشرقی، جمهوری چچن، و در غرب، کابارد و بالکار است. ایرستان شمالی 8 هزار و ایرستان جنوبی 3900 کیلومتر مربع مساحت دارد. مرز دو پارهی ایرستان خطالرأس کوههای بزرگ قفقاز است که بلندترین قلهی آن البرس - همنام با البرز - است.
یکسوم جنوبی جمهوری از بلندیهای برهنه پوشیده است و آبادیهای منفرد در ردههای تنگ و پیچاپیچ آن، نشیمنگاه تاریخی آسها در سدههای پیشین بوده است که غالباً به جلگهها کوچ کردهاند. در بلندیهای پایین، نواری از جنگل خاک را میپوشاند. چشمههای معدنی و آب گرم ایرستان زبانزد و از جاذبههای گردشگری است. ایرستان جنوبی را چند راه باریک و گردنههای بلند به ایرستان شمالی متصل میکند. در ایرستان جنوبی هامون فراخی وجود ندارد. بیش از نود درصد سطح آن بلندتر از هزار متر است و نیمی از خاک آن را جنگل و بیشه و مرتع پوشانده است. تنها در حاشیهی جنوبی است که کشاورزی میشود.
در ایرستان جنوبی چندین رود و نهر از شمال به جنوب جاری است که به رود کورا (کورش) میریزد. این رود هم پس از پیمودن جمهوری گرجستان و خاک اران با ارس یکی میشود و به دریای مازندران میریزد.
بنابر سرشماری 1989، ایرستان شمالی 630 هزار و ایرستان جنوبی 103 هزار جمعیت داشت. از اهالی ایرستان شمالی 56 درصد آس، 31 درصد روس و در ایرستان جنوبی 66 درصد جمعیت آس و 29 درصد گرجی بودند. در این سال کل آسهای ساکن در شوروی 598 هزار تن بهشمارش آمدند. از این شمار 335 هزار در ایرستان شمالی، 65 هزار در ایرستان جنوبی، و 99 هزار در دیگر نواحی گرجستان میزیستند.
آسها از لحاظ گویش و مذهب به دو گروه بخش میشوند. اکثریت آسها مسیحی ارتدکس و به لهجهی ایرانی – ایرونی(1) - سخن میگویند. «ایرونی» به عنوان زبان رسمی و ادبی پذیرفته شده و مورد استفادهی همه آسها در کتابت است. گروه دیگر که یکچهارم کل جمعیت آسهاست مسلمان سنیاند و گویش آنها دیگوری است. مسکن تاریخی این طایفه، درهی دیگور در باختر ایرستان شمالی است. گفتنی این که آسها - خواه مسلمان و خواه مسیحی - به اجرای احکام ادیان توحیدی اعتنا ندارند و آداب و باورهای کهن قومی در نزد ایشان زنده و جاری است. این موضوع گفتاری جداگانه میطلبد.
تاریخ سیاسی
جامعهی آسها از همان آغاز سدهی بیستم تابع تلاطمات سیاسی و اجتماعی روسیه بود. بازتاب انقلاب یکم روس (1905) در ایرستان به صورت شورش عمومی در ولادی قفقاز، مصادرهی املاک اربابی و وقفی در اریدن، غارت زمینهای مهاجرنشینان روس در آلاگیر، و تعرض به جنگلبانیها ظاهر شد. این اغتشاشها زودگذر بود که با تبعید مسؤولان شورش به سیبری، نظم عمومی باز برقرار شد. با وجود شکست انقلاب، سوسیالدموکراتها در ناحیه ریشه بههم رسانیده بودند و ولادی قفقاز، کانون انقلابی منطقه شده بود.
سالهای 1917 تا 1920 - دورهی انقلابها و جنگهای داخلی روسیه - ایرستان عرصهی کارزارهای نیروهای سرخ و سفید و مذهبی گشت. اندکی پس از انقلاب 1917، شورای انقلابی ولادی قفقاز اعلام موجودیت کرد. در همان سال نیروهای «ضدانقلاب»، مرکب از ملاکان محلی و صاحبان صنایع نفت گروزنی، حکومتی در ولادی قفقاز جنوبی تشکیل دادند که از سویی با عثمانی ـ که در جنگ جهانی یکم در قفقاز جنوبی پیشروی میکرد - و از سوی دیگر با نجمالدین گاتسینسکی، رهبر نهضت داغستان، همآهنگی داشت. این حکومت بسیار زود تسلیم نیروهای بلشویک شد. در اواسط 1918، پیشروی قوای آلمان و عثمانی در قفقاز جنوبی و اشغال باکو به دست بریتانیا، به ضد انقلاب محلی فرصت داد تا با همدستی ارتش سفید از جانب شرق، ولادی قفقاز را تصرف کنند. اما این بار نیز بهوسیلهی بلشویکها رانده شدند و در کوههای چچن پناه گرفتند.
در نوامبر 1920، کنگرهی اقوام منطقه با حضور استالین در ولادی قفقاز منعقد شد و او موجودیت «جمهوری خودمختار کوهستان» به مرکزیت ولادی قفقاز را اعلام کرد. خاک کنونی ایرستان شمالی با عنوان «ناحیهی آسی» تابعیت این جمهوری خودمختار را یافت. در سال 1924 جمهور خودمختار کوهستان به محدودههای مجزای قومی بخش شد و سهم آسها از این تقسیم، «ولایت خودمختار ایرستان شمالی» بود؛ اما ایرستان جنوبی از چنین اختیاراتی برخوردار نشد. در سال 1918 گرجستان اعلام استقلال کرد و ایرستان جنوبی پارهای از آن شد.
موضوع وحدت دو نیمهی ایرستان در طول دورهی شوروی بارها از سوی اهالی خواسته شد؛ ولی حتا در زمان استالین که خود تبار آسی داشت اقدامی از طرف مسکو دیده نشد. جنگ جهانی دوم در ارتقای حیثیت جمهوری ایرستان و تحکیم مناسبات او با مسکو تأثیر ماندنی داشت. آسها که مردمانی دلیر و سلحشورند، این جنگ را نیز عرصهی رشادتهای خود نمودند و بیش از پیش اعتماد زمامداران شوروی را به خود جلب کردند. در نبردها نخست آلمان به پیروزیهای نمایان رسید و به نیت تصرف چاههای نفت گروزنی و باکو متوجه قفقاز شد و در نیمهی سال 1942 تا ده میلی ولادی قفقاز پیش رفت؛ اما سال بعد آلمانیها از ایرستان رانده شدند. در بادی امر، آلمانیها به همکاری آسها امیدوار بودند و در تبلیغات خود بر تعلق ایشان به نژاد ایرانی و آریایی تأکید داشتند. این تبلیغات به ظاهر کارساز نشد و آسها، علاوه بر حضور در ارتش شوروی، با سازمان دادن عملیات چریکی جداگانه سهم بارزی در پیروزیها داشتند. هنوز جنگ جهانی بهسر نرسیده بود که اولین ارفاق دولت شوروی به آسها جامهی عمل پوشید: علاوه بر ملی شدن نام پایتخت، به الحاق اراضی تازه به خاک ایرستان، مساحت جمهوری به میزان 50 درصد افزایش یافت.
با این همه، غضب دولت شوروی نسبت به اقوام مسلمان قفقاز گویا شامل حال آسهای مسلمان (دیگورها) نیز شد که به اتفاق چند طایفهی دیگر منطقه به جمهوریهای آسیای مرکزی تبعید شدند؛ اما سیزده سال پس از تاریخ تبعید و چهار سال پس از مرگ استالین، از قومهای تبعیدی اعادهی حیثیت به عمل آمد و به آنان اجازهی برگشت به وطن اعطا شد.
سرآمدن عمر اتحاد جماهیر شوروی و دورهی ممتد آرامش نسبی که میان قومهای گوناگون آن کشور برقرار بود، بیش از همه برای آسها زیانبار بود. از نیمهی دههی 1980 در گرجستان نغمه علیه اقلیتها ساز شد و امحای آسها را که علاوه بر ایرستان جنوبی در دیگر نقاط گرجستان پراکنده بودند، نخستین هدف خود قرار داد. در سال 1989، به تحریک گامساخوردیا دستههای مسلح غیرنظامی به آبادیهای آسنشین هجوم آوردند. آشوبهای پیاپی صدها کشته و صدهزار خانهبهدوش آواره به بار آورد.
از سوی دیگر، در شمال کوههای قفقاز، آتش نفاق دیرین میان آس و اینگوش در سنوات هرجومرج اواخر دورهی شوروی باز شعلهور شد و زد و خوردهای متفرق چند سال ادامه یافت تا آنکه در 1992 دو جمهوری اینگوش و ایرستان رسماً وارد جنگ شدند. این جنگ هشتروزه فقط با دخالت دیگران به متارکه کشید، لیکن صدها تلفات و دهها هزار آوارهی ناشی از این جنگ ضامن تداوم خصومت و کینخواهی شد.
در سال 1993 عواطف و احساسات ملی مردم ایرستان در نام تازهی «جمهوری آلانیا - اوستیا» تجلی یافت. نام مذکور البته عنوان رسمی و بینالمللی کشوری است که مردمش در زبان خود به آن «ایرستان» و «ایرانستان» میگویند.
اقتصاد و فرهنگ
پیش از دورهی شوروی، اقتصاد ایرستان بر کشاورزی و دامداری متکی بود و صنعت عمدهی آن را معدنکاوی با سرمایهگذاری شرکتهای خارجی شامل میشد. در دورهی هفتاد سالهی شوروی دگرگونیهای صنعتی در اقتصاد جمهوری ایرستان شمالی ادامه یافت، اما گذران ایرستان جنوبی هنوز بر پایهی کشاورزی است. گذران روستایی ایرستان از همان نخستین سالهای حکومت شوروی به مجرای ساختار خاص زراعت آن کشور، یعنی اشتراکی و مکانیزه شدن، سوق داده شد. از نیمهی سالهای 1920 آسهای کوهنشین، به انبوه از دهکدههای قبیلهای و عشیرهای خویش به دشتها و هامونها کوچانده شدند.
هرگاه ایرستان را با دیگر جمهوریهای قفقاز یا آسیای مرکزی بسنجیم، پیشرفت صنعتی آن را چشمگیر خواهیم یافت. در واقع راه صنعتی شدن ایرستان شمالی از همان سدهی نوزدهم هموار شده بود و بسیاری از اهالی در استخراج روی و سرب از معادن کوهستانی و خدمات وابسته بهآن به فعالیت گرفته شده بودند. در دهههای اخیر استخراج فلزات فزونی گرفت و مصالح ساختمانی و نفت و آب معدنی به آن علاوه گشت. سرمایه زوالناپذیر ایرستان، رودهای کوهستانی خروشان است که بهرهبرداری گسترده از انرژی پتانسیل آب را به ارمغان آورده است.
مطبوعات در ایرستان به زبانهای روسی و آسی ایرونی و گرجی منتشر میشوند. نخستین روزنامهی آسیزبان، «ایرونگازت» در 1906 منتشر شد. مطبوعات گویش دیگوری در سالهای 1930 به سود گویش رسمی ایرونی صحنه را ترک کردند و در 1983 به زبان آسی 65 عنوان کتاب در 177 هزار نسخه به بازار عرضه شد. کشتی آزاد، ورزش ملی ایرستان است و قهرمانهای بسیاری از این جمهوری کوچک برخاستهاند. نیز ایرستان از کشورهای کمشماری است که گروه کوهنورد به قلهی اورست فرستاده است. اما آنچه که نام ایرستان را در این چندساله بر سر زبانها انداخت، توفیق تیم فوتبال آن است. تیم برگزیدهی ولادی قفقاز که پیش از این «اسپارتاک» نام داشت و امروز «آلانیا» نامیده میشود، در سال 1995 مقام قهرمانی را بهدست آورد و به مصاف برگزیدگان اروپا رفت.
پینوشت:
1- ایرانی – ایرونی (ironi)، همان حکم تهرانی – تهرونی را دارد؛ در زبان آسی نیز واج «a»ی ایرانی باستان، هرگاه قبل از واج خیشومی «n» قرار گیرد، به صورت گرد ادا میشود.