شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی زبان پژوهی ستایش انگلس از زبان و ادبیات فارسی

زبان پژوهی

ستایش انگلس از زبان و ادبیات فارسی

برگرفته از فر ایران

کم‌تر کسی می‌داند که فردریش انگلس ، نزدیک‌ترین یار کارل مارکس، شیفته زبان فارسی بود و این زبان شیرین و آسان آموز را ستایش می‌کرد. او چندان شیفته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود که یک پژوهش‌گر نامدار انگلیسی را که به ساحت شعر فخیم حافظ ( وادبیات فارسی) بی‌احترامی کرده بود، به باد سرزنش گرفت.

کم‌تر کسی می‌داند که فردریش انگلس ، نزدیک‌ترین یار کارل مارکس، شیفته زبان فارسی بود و این زبان شیرین و آسان آموز را ستایش می‌کرد. او چندان شیفته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود که یک پژوهش‌گر نامدار انگلیسی را که به ساحت شعر فخیم حافظ ( وادبیات فارسی) بی‌احترامی کرده بود، به باد سرزنش گرفت.

انگلس، در نامه‌ای که به تاریخ 6 ژوئن 1853 برای مارکس نوشت، کوشید بخشی از شیفتگی خود به زبان و ادبیات فارسی را به مارکس نشان دهد. او حتا بر این باور بود که زبان فارسی باید زبان جهانی باشد.\

در این‌‌جا ما با انگلس به‌عنوان دانش‌پژوه و اندیشمند، و نه نظریه پرداز مارکسیست سروکار داریم و با خواندن نامه‌ی او، در می‌یابیم چرا در آن زمان گستره‌ی کاربرد زبان فارسی از اروپای شرقی و امپراتوری عثمانی تا شبه قاره هند بوده است و با خواندن این نامه درمی‌یابیم بی‌توجهی به این زبان فخیم در روزگار ما تا چه اندازه مایه اندوه، و سزاوار سرزنش است. انگلس می‌دانست مارکس یهودی تبار و سامی‌ نژاد است، اما باوجود این آگاهی، ناخرسندی خویش را از زبان‌ های سامی (که عبری نیز جزو آن‌ها است) ابراز می‌کند.

انگلس خطاب به مارکس می‌نویسد:

چند هفته‌ای است که در پهنه‌ی ادبیات و هنر مشرق زمین غرق شده‌‌ام. از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته‌ام. آن‌چه تاکنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم، از یک سو نفرت ذاتی من به زبان‌های سامی است و از سوی دیگر وسعت غیرقابل توصیف این زبان دشوار با حدود چهل هزار ریشه که در دو تا سه هزار سال شکل گرفته.

برعکس، زبان فارسی، زبانی است بسیار آسان و راحت. اگر الفبای عربی نبود که همیشه پنج، شش حرف تقریبا یک صدا تلفظ می‌شوند و اعراب نیز روی کلمه‌ها گذاشته نمی‌شود که دشواری‌هایی در خواندن و نوشتن به‌وجود می‌آورد با این حال قول می‌دهم که در 48 ساعت دستور زبان فارسی را فرابگیرم. این هم به دلیل لجبازی با «پیپر»1 (Pieper) است . اگر او خیلی مایل است که با من به رقابت برخیزد، این گوی و این میدان. زمانی را که برای فراگیری زبان فارسی در نظر گرفته‌ام حداکثر سه هفته است، حال اگر آقای پیپر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذعان می‌کنم که او در زمینه‌ی فراگیری زبان از من به مراتب بهتر است.

برای «وایتلینگ»2 (Weitling) بسیار متاسفم که فارسی نمی‌داند، زیرا اگر آشنایی با این زبان داشت می‌توانست «آن زبان جهانی را که در آرزو داشته، بیابد». به عقیده‌ی من فارسی تنها زبانی است که در آن مفعول بی‌واسطه و با واسطه وجود ندارد.

در ضمن، حافظ پیر خراباتی را به زبان اصلی خواندن، لذتی دارد که مپرس ـ اما «سرویلیام جونز» با عشق وافری کلمات زشت و رکیک را در اشعار حافظ به‌کار برده است و همان اراجیف را به عنوان مثال و شاهد در کتاب

  Commentaras Poesis Asiaticae نقل کرده و به شعر یونانی درآورده است، جالب این جاست که او ترجمه‌ی همان کتابش را به زبان لاتین، ماورا وقاحت و پر از سخنان زشت و رکیک خوانده و رعایت نکردن عفت کلام دانسته. بدون شک جلد دوم از مجموعه آثار جونز دربارهٔ اشعار عاشقانه برای تو بسیار سرگرم کننده خواهد بود. اما بخش ادبیات فارسی آن به لعنت ابلیس هم نمی‌ارزد.

1-     ویلهلم پیپر (متولد 1826)، زبان‌شناس و روزنامه‌نگار، عضو اتحادیه کمونیست‌ها، جزو مهاجرینی که در لندن زندگی می‌کرد .

2-     ویلهلم وایتلینگ (1808) در آغاز شاگرد نجار بود، پس از آشنایی با مارکس و انگلس از کمونیست‌های افراطی شد و در سال 1849 به آمریکا مهاجرت کرد. او در آرزوی یک زبان جهانی بود و برای این منظور زبان آلمانی را پیشنهاد کرده بود، منتها با حذف مفعول بی‌واسطه و با واسطه.

\ این نامه در مجموعه آثار مارکس و انگلس قابل ارزیابی است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه