زبان پژوهی
کژتابیهای ذهن و زبان- 24
- زبان پژوهي
- نمایش از سه شنبه, 12 ارديبهشت 1391 11:42
- بازدید: 5389
برگرفته از روزنامه اطلاعات
استاد بهاءالدّین خرمشاهی
2ـ به حکمالکلام یجرالکلام، به یاد گفتهای از یکی از رندان روزگار، آقای محمدجعفر محجوب میافتم که گویا در سر کلاس او هم بگومگو بر سر این که تلفظ صحیح کلمات از چه قرار است، بوده است که مثلاً عِطر به کسر اول درست است یا به فتح اول یا این که فیالمثل چرا بعضی از کلمات با دو حرکت تلفظ میشوند مثلاً: مِداد و مَداد، تَریاک و تِریاک و نظایر این. یکی از دانشجویان از استاد میپرسد:
ـ استاد «گَمان» درست است یا «گُمان»؟
استاد محجوب هم بلافاصله با طنزی رندانه پاسخ میدهند: به گَمانم گُمان درست است!
4ـ در شماره جدید مجله ادبستان، در صفحات مربوط به اخبار فرهنگی به این جمله برخوردم:
«کلکسیون 29 نامه لویز کارول، داستاننویس انگلیسی به یک دختربچه به نام آنگس هال، به مبلغ 206 هزار دلار فروخته شد.» (ادبستان، شماره 19، تیرماه 1370، ص 88)
مدتها به فکر فرو رفتم که چرا این کلکسیون ارزشمند تاریخی به یک دختربچه به نام آنگس هال فروخته شده، و دختربچه پرمدعا و بلندپرواز و هنرشناس از کجا 206 هزار دلار پول آورده بوده است. تا این که با تأملات بیشتر ناگهان شستم خبردار شد که این جمله کژتابی دارد. منظور این است که 29 نامهای که کارول خطاب به دختربچهای به نام آنگس هال نوشته بوده، به شخص دیگری که پولدار و باذوق بوده ـ و نامش معلوم نیست ـ فروخته شده است.
5ـ در اخبار رادیو در ساعت 2 بعدازظهر روز دوشنبه هفتم مردادماه 70 که درباره پیروزی دانشآموزان ایرانی در المپیاد ریاضی سخن گفته میشد، چنین جملهای شنیده شد: «... جمهوری اسلامی ایران توانسته است مدالهای طلای بیشتری از آمریکا کسب کند.»
با شنیدن این جمله تعجب کردم که مگر ایران باید از آمریکا مدال کسب کند؟ اولاً: روابط ایران و آمریکا که خوب نیست. ثانیاً: کشور میزبان و برگزارکننده المپیاد، سوئد بوده است، نه آمریکا. تا با تأمل بیشتر کژتابی جمله را فهمیدم و پی بردم که مراد گوینده یا نویسنده این خبر این بوده است که ایران توانسته است در این المپیاد مدالهای طلای بیشتری ـ بیشتر از آنچه آمریکا به دست آورده ـ کسب کند.
6ـ در دایرةالمعارف تشیّع، جلد سوم، مقاله سیدمحمدمهدی بحرالعلوم، چنین جملهای آمده است:
«... مقدمات علوم مانند صرف و نحو و ادبیات و منطق و فقه و اصول را نزد پدرش و شیخ یوسف بحرانی آموخت.» از این جمله چنین برمیآید که «ادبیات و منطق و فقه و اصول» جزو مقدمات علوم است. حال آن که ممکن است مراد نویسنده فقط صرف و نحو باشد. یعنی فقط صرف و نحو را جزو «مقدمات علوم» شمرده باشد. ولی قطع نظر از قراین عقلی و تجربی، نمیتوان دریافت که «مقدمات علوم» تا چند فقره از این علوم را دربر میگیرد.
7ـ یک شب مهمان داشتیم. مهمان ما کسی بود که اهل عرفان و قائل به کرامات و خوارق عادات و این جور مسائل بود. مهمان ما بحث را به طلسم و طلسمات و تعویذها کشاند و سرانجام از ما، یعنی من و همسرم پرسید:
ـ آیا در تهران هنوز کسی هست که «جفر» بداند»؟
همسرم با سر اشاره به من کرد و در پاسخ ایشان گفت:
ـ او میداند.
مهمان ما با هیجان تمام رو به من کرد و گفت:
ـ پس شما جفر میدانستید و به من نمیگفتید؟
گفتم: خیر. در جمله ایشان (اشاره به همسرم) کژتابی وجود دارد. منظور او این است که من میدانم که چه کسی یا چه کسانی در تهران هستند که جفر میدانند، نه این که من خودم جفر میدانم.
8ـ در مراسم شب سال یعنی اولین سالگرد درگذشت شادروان دکتر پرویز ناتل خانلری، یکی از سخنرانان چنین جملهای گفت: «چینیان مسلمان در نماز یا نیایشهایشان شعر فارسی میخوانند.» به نظر من چنین آمدکه «چینیان مسلمان» موهم این معناست که چینیان همه یا اکثریت قریب به اتفاق مسلمانند. فیالمثل وقتی که میگوییم: «اروپاییان مسیحی، هنوز کلیسا را محترم میشمارند»، این معنا را به نظر میآورد که اکثریت اروپاییان مسیحی هستند. به نظر من برای ادای معنایی که مقصود آن سخنران بود، باید گفته میشد: مسلمانان چینی یا مسلمانان چین... که در این صورت معنای کاملاً دقیق و بدون ابهام و ابهامی داشت.
9ـ تصور میکنم بسیاری از خوانندگان هم این آگهی را در روزنامة کیهان و اطلاعات دیده باشند که قریب به این مضمون بود: «از نمایشگاه و فروشگاه شرکت مرکزی گلیم دو طبقه دیدن فرمایید.»
«گلیم دوطبقه» برای من معمایی شده بود، گفتم: یعنی این جور گلیمها دولاست؟ دوروست؟ چه طوری است؟ و عقل و تجربهام قد نمیداد که از حقیقت سردرآورم. تا این که یک روز که با تاکسی به مقصدی روان بودم، ناگهان چشمم به تابلوی این نمایشگاه و فروشگاه که در خیابان ولیعصر تهران است افتاد، و به عین و عیان دیدم که این نمایشگاه و فروشگاه دوطبقه است! از خنگی و دیرفهمی خودم به خنده افتادم که چرا نفمیدهام که صفت «دوطبقه» مربوط به ساختمان نمایشگاه است، نه خودگلیم.