دوشنبه, 10ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر دو سند از برپایی و فرجام فرقه‌ی دموکرات آذربایجان

تاریخ معاصر

دو سند از برپایی و فرجام فرقه‌ی دموکرات آذربایجان

سندیکم :

فرمان دفتر سیاسی کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی به میر [جعفر] باقراوف، دبیر کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی درباره :

« ‌‌‌‌‌‌‌اقدامات برای ایجاد جنبش تجزیه طلبی در آذربایجان جنوبی و دیگر استان های شمالی ایران»

6 ژوئیه 1945 [16 امرداد 1324]

به‌کلی سری

به رفیق باقراوف

اقدامات برای ایجاد جنبش تجزیه طلبی در جنوب آذربایجان و دیگر استان های شمالی ایران.

1ـ لازم است که اقدامات مقدماتی برای ایجاد منطقه‌ی خود مختار ملی آذربایجان [oblast] با اختیارات گسترده در داخل کشور ایران آغاز گردد .

هم‌زمان، جنبش تجزیه طلبی جداگانه در استان های گیلان، مازندران، گرگان و خراسان ایجاد گردد .

2ـ ایجاد یک حزب دموکرات در آذربایجان جنوبی، به نام «‌‌حزب دموکرات آذربایجان» [‌‌‌فرقه دموکرات آذربایجان]‌،‌ با هدف راهنمایی [راهبری] جنبش تجزیه طلبی. ایجاد حزب دموکرات در آذربایجان جنوبی، باید هم‌زمان با تجدید سازمان تشکیلات حزب توده ایران در آذربایجان جنوبی و ادغام آن و همه‌ی هواداران جنبش تجزیه طلبی، از هرگروه [در فرقه دموکرات] انجام شود.

3ـ در میان کردهای شمال ایران، اقدامات مقتضی برای جذب آنان به جنبش تجریه طلبی مجزا، برای ایجاد منطقه‌ی خودمختار ملی کردستان، به عمل آید .

4ـ استقرار یک گروه از کارگران مسئول، برای راهنمایی [راهبری] جنبش تجزیه طلبی و هم‌آهنگ کردن اقدامات آنان، با سرکنسول اتحاد جماهیر شوروی در تبریز

نظارت عالی این گروه، به باقراوف و یعقوب‌اوف سپرده شود .

5ـ مسئولیت کارهای مقدماتی انتخابات آذربایجان جنوبی برای پانزدهمین دوره‌ی قانونگزاری مجلس ایران، به عهده‌ی کمیته، مرکزی حزب کمونیست آذربایجان (باقراوف و ابراهیم‌اوف) گذارده می‌شود تا اطمینان حاصل گردد که انتخاب‌شوندگان از هواداران جنبش تجزیه‌ی طلبی برپایه شعارهای [اصول] زیر می‌باشند...

6ـ ایجاد گروه‌های رزمنده، مسلح به جنگ‌افزارهای ساخت خارج، با هدف فراهم آوردن امکان دفاع برای هواداران شوروی [و] فعالان جنبش تجریه‌طلبی دموکراتیک و سازمان‌های حزب [فرقه‌ی دموکرات آذربایجان]

مسئولیت این مهم به عهده رفیق [نیکلای] بولگانین، همراه با رفیق باقراوف  گذارده شود.

7ـ ایجاد انجمن روابط فرهنگی ایران و جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان برای تقویت اقدام‌های فرهنگی و تبلیغاتی در آذربایجان جنوبی .

8ـ برای جلب توده های وسیع به جنبش تجریه طلبی، لازم می دانیم که «‌‌‌‌انجمن دوستاران آذربایجان شوروی»‌‌ در تبریز و در تمامی نواحی آذربایجان جنوبی و گیلان، تشکیل شود .

9ـ کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی، مامور است که یک مجله‌ی مصور در باکو برای پخش در ایران و 3 روزنامه در آذربایجان جنوبی، ایجاد کند .

10ـ بنگاه انتشارات دولتی (Yudin) متعهد است که سه ماشین چاپ مسطح در اختیار کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست آذربایجان قرار دهد تا برای ایجاد امکان چاپ (tipografskaya baza) برای حزب دموکرات آذربایجان جنوبی [فرقه دموکرات آذربایجان]، بکار گرفته شود .

11ـ مسئولیت تهیه‌ی کاغذ خوب برای چاپ مجله‌ی مصور در باکو و هم‌چنین 3 روزنامه در آذربایجان جنوبی، به عهده‌ی Narkomvneshtorg  ]کمیسر خـلق بـرای تجارت خـارجی[ (رفیـق ]‌‌‌آناستاس[ میکویان) گذارده شود. جمع تیراژ کم تر از 30000 نسخه نباشد.

12ـ‌ به کمیساریای خلق برای امور داخلی جمهوری آذربایجان، اجازه داده شود که زیر نظر رفیق باقراوف، برای کسانی که مامور اجرای این اقدامات می‌باشند، اجازه‌ی رفت به ایران و بازگشت از ایران صادر گردد .

 

13ـ برای تامین هزینه‌های جنبش تجزیه طلبی در آذربایجان جنوبی و انتخابات پانزدهمین دوره‌ی قانون گذاری مجلس، کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی، از صندوق ویژه‌ی با اختصاص یک میلیون روبل ارز خارجی («‌‌‌‌برای تبدیل به تومان»‌‌)، ایجاد کند .

                             ششم ژوئیه 1945، دفتر سیاسی کمیته مرکزی

ــــــــــــــــــــــ

ماخذ: AR SPIHMDA, f. 1, s. 89 , i. 189 , v. 4- 5

( جمهوری آذربایجان ـ آرشیو مرکزی دولتی احزاب سیاسی و جنبش‌های اجتماعی )

 

سند دوم : گفته‌ی دکتر نصرت الله جهانشاهلو معاون جعفر پیشه‌وری

سنی گیترن ، سنه دییرگت

( کسی که ترا آورد ، به تو می‌گوید ، برو )

آقای پیشه‌وری و من ، از در شمالی ساختمان فرقه ، بیرون شدیم و با قرار قبلی به سرکنسولگری شوروی ، نزد آقای سرهنگ قلی‌اوف رفتیم . درست به یاد ندارم که آقای پادگان هم در این دیدار نامیمون با ما بود ، یا نه .

آقای قلی‌اوف ، در اتاق کوچکی ما را پذیرفت . آقای پیشه‌وری که از روش ناجوانمردانه‌ی روس‌ها ، سخت برآشفته شده بود ، به سرهنگ قلی‌اوف پرخاش کرد و گفت شما ما را آوردید میان میدان و اکنون که سودتان اقتضا نمی‌کند ، ناجوانمردانه ما را رها کردید . از ما گذشته است ؛ اما مردمی را که به گفته‌های ما سازمان یافتند و فداکاری کردند ، همه را زیر تیغ داده‌اید . به من بگویید پاسخ‌گوی این همه نابسامانی‌ها کیست ؟ آقای سرهنگ قلی‌اوف که از جسارت آقای پیشه‌وری سخت برآشفته بود ، زبانش تپق زد و یک جمله بیش نگفت :

« سنی گتیرن ، سنه دییر گت »

( کسی که ترا آورد ، به تو می‌گوید برو )

و افزود که ساعت 8 شب ، رفیق گوزل اوف ، بیرون شهر در سر راه تبریز ـ جلفا ، منتظر شماست و از جا برخاست و دم در ایستاد . این بدان معنی بود که دیگر آمادگی گفتگو با ما را ندارد و باید برویم .

ـــــــــــــــــــــ

ماخذ : ما و بیگانگان ـ خاطرات سیاسی دکتر نصرت‌الله جهانشاهلو ـ انتشارات سمرقند ـ چاپ چهارم ـ تهران 1395 ـ رویه 186

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه