ایران پژوهی
21 آذر: تجدید خاطرهی تلخ و شیرین
- ايران پژوهي
- نمایش از یکشنبه, 21 آذر 1389 12:09
- بازدید: 5876
برگرفته از آذرپادگان
نادر پیمایی
روز 21 آذر برای مـردم آذربایجان دارای دو مفهوم و خاطره متفاوتی است. 21 آذر سال 1324 روز جدا شدن آذربایجان از پیکر ایـران، و 21 آذر سال 1225 روز نجات و برگشت آذربایجان به دامن مام وطن.
موضوع جداسازی آذربایجان سابقه طولانی دارد، چون در سنوات اخیر موضوع جدایی آذربایجان از ایـران مورد ادعای گروهکهایی و متقابلا مورد مخالفت اکثریت مـردم آذربایجان و سایر هموطنان ایرانی قرار گرفته، به جهت اطلاع نسل جوان که احتمالا از سوابق تاریخی این موضوع ممکن است بیاطلاع باشند لازم دانستم که مختصر اشارهای به سابقه امر بکنم:
منطقه آذربایجان به علت داشتن وسعت خاک و آبادی و شرایط اقلیمی و سوق الجیشی از قرنها قبل همیشه مورد نظر امپراتوری روسیه تزاری و امپراتوری عثمانی بوده و در تعقیب هدف تصرف و توسعه ارضی، منطقه آذربایجان بارها مورد تهاجم و تصرف این دو همسایه متجاوز قرار گرفته.
روسیه تزاری طی چندین سال جنگ بالاخره بر طبق دو قرارداد تحمیلی (گلستان به تـاریخ دوم آبان ماه سال 1192 خورشیدی برابر بـا 24 اکتبر سال 1813 میلادی و ترکمنچای به تـاریخ اول اسفند سال 1206 خورشیدی برابر بـا 21 فوریه سال 1828 میلادی) دولت ایـران مجبور به پرداخت غرامت جنگی و دادن امتیازات نظامی و سیاسی و اقتصادی و محدودیت ایـران در تملک بحر خزر، و از دست دادن بخش بزرگی از خاک ایـران به نام اران (جمهوری آذربایجان امروز) بـا 17 منطقه (ایالت، ولایایت و خانات) به شرح زیر گردید:
قرهباغ، گنجه، شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه، گوگچای، ایروان، نخجوان، آغداش، تفلیس، گروسی، بولاخ، لنگران، سالیان، اردوباد، (علاوه بر منطقه اران، تمام داغستان و گرجستان و قسمتی از مغان و آستارا و تالش).
امپراتوری عثمانی به لحاظ رقابت بـا روسیه تزاری بر سر تملک آذربایجان و به طور کلی درگیری بـا روسیه و سایر کشورهای مسیحی اروپا، قبل از شروع جنگ اول جهانی در صدد توسعه نفوذ و قدرت خود برآمد، به همین منظور اقدام به ترویج دو مرام یا ایدئولوژی نمود:
الفـپان تورکیسم یا پان تورانیسم برای اتحاد کشورهای ترک و ترکزبان
ب ـ پان اسلامیسم برای اتحاد کشورهای مسلمان و عرب
بـا شروع جنگ اول جهانی دو امپراتوری روسیه و عثمانی که جز طرفین جنگ بودند، بـا وجود اعلام بیطرفی ایـران، جنگ را به داخل خاک ایـران و منطقه آذربایجان کشاندند و در طول مدت جنگ، چندین بار آذربایجان بین قوای روسیه و عثمانی دست به دست گشت و صدمات و خسارات مالی و جانی زیادی به مـردم آذربایجان وارد آمد.
در سال 1918 میلادی که ارتش عثمانی در آذربایجان بود، دولت عثمانی به جهت توسعه قدرت خود و جلب حمایت مـردم آذربایجان شروع به تبلیغ شدید و طرحریزی اجرای مرام پان تورکیزم و جدا کردن آذربایجان از ایـران و الحاق آن به خاک کشور خود کرد. بدبختانه حکومت مرکزی ایـران به قدری ضعیف و ناتوان بود که قادر به حفظ امنیت و نگهداری پایتخت نبود، چه برسد که بتواند آذربایجان را در مقابل مطامع و دسایس بیگانگان حفظ بکند، این تنها مـردم آذربایجان بودند که در مقابل نظر و هدف دولت عثمانی و اجرای طرح پانتورکیزم مخالفت شدید خود را در مورد تجزیه آذربایجان نشان دادند. در آن موقع شیخ محمد خیابانی و یارانش از قبیل نوبری و امیرخیزی یک گروه سیاسی را تشکیل داده و در راه حفظ استقلال ایـران فعالیت میکردند. این گروه بـا ایراد سخنرانی و نشر روزنامه، مـردم را از مقاصد شوم ترکهای عثمانی مطلع کرده و برای مقابله بـا تجزیه آذربایجان از ایـران، مـردم را دعوت به مبارزه میکردند. به همین جهت دولت عثمانی شیخ محمد خیابانی را دستگیر و مدت یک سال به قارص تبعید کرد. به هر حال در مقابل ایستادگی مـردم و همچنین شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، طرح پان تورکیزم و تجزیه آذربایجان بینتیجه ماند.
بـا وجود این که بعد از جنگ اول جهانی دو امپراتوری روسیه و عثمانی از بین رفت و دو دولت اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری ترکیه به جای آنها بوجود آمد. ولی متاسفانه این دو دولت نیز همچنان فکر و سیاست اسلاف خود رادر مورد تصرف آذربایجان در سر داشتند.
بـا روی کارآمدن رضاشاه و ایجاد ثبات و تحکیم در ایـران، چندین سال اسم و موضوعی به نام جدا شدن آذربایجان از ایـران وجود نداشت. بدبختانه بـا شروع جنگ دوم جهانی و اشغال ایـران از طرف قوای متفقین، این بار ارتش شوروی منطقه آذربایجان را متصرف شد و بـا تشکیل حزب توده در ایـران و تبلیغ مرام کمونیستی، در جهت تجزیه آذربایجان اقدام به تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان کرد. در تـاریخ 21 آذر سال 1324 خورشیدی بـا خلع سلاح و تسلیم ارتش ایـران، اقدام به تشکیل حکومت خود مختار آذربایجان، در راستای الحاق آن به جمهوری آذربایجان شوروی نمود. در تشکیل این حکومت اکثریت قریب به اتفاق مـردم آذربایجان کوچکترین دخالتی نداشتند. این فقط قدرت دولت و ارتش اتحاد جماهیر شوروی بود که توانست به دست تعدادی از افراد فریب خورده و یا خود فروخته و همچنین عدهای از افراد ستون پنجم خود به نام مهاجرین قفقازی یک حکومت پوشالی و غیر مردمی و غیر ایرانی را به وجود آورد. ولی خوشبختانه و بـا مساعد شدن اوضاع سیاسی بـا حرکت نیروی نظامی ایـران به سمت آذربایجان، مـردم خطه آذربایجان قیام کرده و بـا در دست گرفتن اسلحه در تـاریخ 21 آذر 1325 خورشیدی حکومت دموکرات آذربایجان را از پا درآوردند.
بعد از سال 1325 تـا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به لحاظ اوضاع سیاسی جهان تقریبا از موضوع تجزیه آذربایجان خبری نبود. بـا فروپاشی دولت کمونیستی شوروی و آزادشدن کشورهای مستعمره شده از طرف شوروی از جمله جمهوری آذربایجان، ترکیه موقعیت را برای بسط نفوذ خود در کشورهای ترک و ترکزبان آسیای میانی مخصوصا در جمهوری آذربایجان (اران سابق) مناسب دید. بـا وجود این که خود ترکیه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی با هزاران گرفتاری و مشکلات دست به گریبان بود، ولی بـا صرف مبالغ زیاد و ایجاد مراکز صنعتی و اقتصادی و اعزام مستشاران مالی و نظامی، به اصطلاح جای پایی برای خود تدارک میدید و در به قدرت رسانیدن یک فرد صددرصد معتقد به مرام پان تورکیزم به نام ابوالفضل ایلچی بیگ نقش عمدهای را به عهده گرفت. ایلچی بیگ به تحریک پانتورکیستهای ترکیه ادعای یکی بودن و یکی شدن دو آذربایجان را کرد و به شدت شروع به تبلیغ نمود و عدهای را به نام آذربایجانیهای جدایی خواه و استقلال طلب در اروپا و آمریکا و کانادا به راه انداخت.
به طور قطع نقشه تسلط بر منطقه و به دست گرفتن بازار اقتصادی، مخصوصا استیلا بر منابع عظیم نفت قبلا از طرف دول غرب طرحریزی شده بود و گرنه ترکیه به تنهایی توان چنین ادعاهایی را نداشت. غرب بـا به راه انداختن نیمچه کودتای ساختگی، ایلچی بیگ را برکنار و یک چهره بسیار موثر و بـا توانی به نام حیدر علی اوف را به جای او گماشت، حیدر علیاوف به عنوان یک کمونیست شناخته شده بـا داشتن سوابق عضویت در دفتر سیاسی حزب کمونیست (پولیت بورو) و عضویت در سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی (کا.گ.ب) و معاونت نخست وزیر که در به زنجیر اسارت کشیدن و کشتارهای دسته جمعی ملتها نقش بسزایی داشته به عنوان رئیس جمهور آذربایجان در جهت برآوردن خواستهها و حفظ منافع غرب، زمام امور را به دست گرفت.
طی چندین سال گذشته عدهای مزدور از طرف پانتورکیستهای ترکیه و جمهوری آذربایجان در اروپا و آمریکا و کانادا راه افتاد و بـا برگزاری سمینارها و کنگرهها و نشر مقالات و کتابها و مصاحبههای رادیویی و تلویزیونی بـا ادعای این که آذربایجانی ترک نژاد و ترک زبان است و بـا ایـران و ایرانی هیچگونه وابستگی ندارد. حکومت ایـران به زور و به جبر آذربایجان را تصرف کرده و در حق ملت آذربایجان همه نوع ظلم و ستم و اجحاف را روا داشته، بنابراین ملت آذربایجان خواهان استقلال و جدا شدن از ایـران و پیوستن به خواهران و برادران آن سوی مرز است !!
به شهادت تـاریخ در تمام دوران گذشته چنین حرکتهایی همیشه از طرف بیگانگان در جهت منافع خودشان ایجاد و حمایت شده، به عبارت دیگر موضوع تجزیه و جدا شدن آذربایجان از ایـران ریشه در خارج داشته و هیچوقت حتا اقلیتی از مـردم آذربایجان خواهان چنین موضوعی نبوده و نیستند که نمونه بارز آن قیام مـردم آذربایجان در 21 آذر سال 1325 بود که هنوز عده زیادی هستند که شاهد آن حوادث و روزها بودند.
در مورد طرح تجزیه آذربایجان و دخالت و عاملیت حزب توده و پیشهوری، نوشته افرادی چون دکتر جهانشاهلو افشار (معاون اول پیشهوری) و دکتر عنایتالله رضا و عدهای از افراد بـا وجدان و بـا شرف دیگر که پی به دسیسه و نیرنگ بیگانگان برده و از راهی که به اشتباه در پیش گرفته بودند برگشته و بـا افشاگری، حقایق را بـا مـردم در میان گذاشتند. و یا اعتراف و نوشته خیلی از سران حزب توده که صریحا به آلت دست دولت شوروی بودن وخیانت خود اعتراف کردهاند، مدارک مستند و شواهد گویایی است !!
ولی متاسفانه امروز هم میبینیم که عدهای انگشت شمار در جهت حفظ منافع و اهداف بیگانگان در جهت تجزیه آذربایجان فعالیت میکنند و بـا کمال وقاحت روز 21 آذر 1324 را روز قیام مـردم آذربایجان برای کسب استقلال و پیشهوری را به عنوان قهرمان و خادم ملت ایـران قلمداد میکند. به این افراد باید گفت آذربایجانی در چهارچوب تمامیت ارضی ایـران ولو در تحت بدترین شرایط هم قرار بگیرد چون خود را ایرانی و ایـران را از آن خود میداند، بنابراین به هیچوجه حاضر به قبول سلطه ترکیه و یا جمهوری آذربایجان نیست.