تیرههای ایرانی
برگزاری همایش گریز اهریمن 88
- تيرههای ايرانی
- نمایش از شنبه, 19 دی 1388 12:11
- مهدی شمسایی
- بازدید: 7664
مهدی شمسایی
در چند دههی گذشته 21 آذر برای ایرانیان جشنی گرانمایه است از آنجا که چنگال اهریمن سرخ از سر سبز ایران کوتاه شد، از این رو امسال نیز به مانند سالهای گذشته انجمن مهرگان مراسمی را به یادبود این روز بر پا کرد، این همایش به تاریخ 22 آذر ماه از ساعت 17 تا 20 در مکان دایمی این انجمن و با حضور جمعی از استادان،پژوهشگران و ایران دوستان و با خواندن سرود ای ایران آغاز گردید و پس از آن پیامی از دکتر نصرت ا... جهانشاه لو به مناسبت چاپ دوم خاطرات ایشان بوسیلهی کی فریدون حسینی به شرح زیر خوانده شد:
هممیهنان، به ویژه جوانان ما كه بسا در آینده چنین دامهایی بر سر راهشان گسترده خواهد شد باید توجه كنند كه كارهای نادرست من و همكارانم در برپایی حزب توده و فرقه دموكرات آذربایجان پی آمدهای شومی برای میهنمان به بار آورد و چه نوجوانانی را كه سرمایههای ارزنده و گرانبهای ما بودند به كشتن داد و چه خانوادههایی را كه بی سرپرست و بی سروسامان كرد.
ما كه بی گمان خود می خواستیم زندگی هممیهنمان خود را بهبود بخشیم، دانسته یا ندانسته آنها را به سوی پرتگاه نیستی راندیم. بدیگران كاری ندارم اما من در برابر سروش درونم بسیار شرمندهام زیرا تنها آنشمار خانوادهها نبودند كه از حزب سازی و فرقه تراشی ما آنهم به دستور بیگانگان از میان رفتند بلكه مسیر زندگی هزاران خانوادههای دیگر دگرگون شد و چه بسا آنها را در غربت و در میهن به خاك سیاه نشاند.
برلن 21 آذر 87
دكتر نصرت ا... جهانشاهلو افشار
در ادامه علی زرینهباف(از شاهدان عینی غائلهی آذربایجان) پیرامون مسائلی از رخدادهای سالهای 24 و 25 به سخنرانی پرداختند و گفتند: همسایه ی شمالی ایران در قالب روسیهی تزاری و بلشویکی و جمهوری امروزی همواره دشمن دیرینهای برای ایران بوده و همواره اندیشهی چنگ اندازی به خاک ایران را در سر داشته است تا شاید بتواند به باور باطل خود مبنی به رسیدن به آبهای گرم دست پیدا کند و از همین روست که ایرانیان همواره از این دشمن دیرینهی خود متنفر بودهاند، ایشان با ذکر پارهای از حوادث که در سالهای اشغال آذربایجان توسط روسیان و وابستگانشان رخ داده گفتند، سربازان روس در خلال این مدت تجاوزها و اعمال ناپسند بسیاری را انجام دادند که سالخوردگان استانهای اشغال شده در یادهای خود این روزهای سخت را به یاد می آوردند.
در ادامه بانو توران شهریاری، استاد محمد تقی حرآبادی و یحیی خان محمد آذری به خواندن سرودههایی پیرامون نجات آذربایجان پرداختند.
پس از نواختن ساز سنتی تنبور همایش با سخنرانی سرور پیمان حریقی دنبال شد، پیمان حریقی دربارهی کتاب در حال چاپ –گوشههای پنهان ِتلاش برای تجزیهی مهاباد سخن گفته. متن کامل سخنرانی در پی میآید.
با درود و پاینده ایران
همانگونه که مستحضر هستید مناطق اشغالی ایران توسط ارتش سرخ روسیه در سال 1320 شامل استان های شمالی کشور ، یعنی خراسان ، سمنان ، گیلان ، مازندران ، قزوین ، زنجان ، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی بودند .
بنابراین جایگاه جولان فرقه روس ساخته دموکرات آذربایجان در شهرهای آذری نشین این استان ها و به همان ترتیب ، جولانگاه فرقه روس ساخته دموکرات کردستان در شهرهای کردنشین آذربایجان غربی بود .
بنابراین در بلوا و آشوب ها و هیاهوهای حزب دموکرات کردستان ایران در سالهای 25- 1324 ، استان کردستان در اوج آرامش بود و در این شلوغیها و آشوب هایی که حزب دموکرات کردستان ساخته بود ، استان کردستان به دور بود .
حضار محترم اگر نقشه جغرافیایی ایران را تصور بفرمایید ؛ در قسمت جنوبی استان آذربایجان غربی و مرز با استان کردستان روستایی با نام « سرا » قراردارد ، یعنی اگر از آذربایجان غربی به سمت جنوب حرکت کنید ابتدا مهاباد سپس بوکان و در جنوبی ترین نقطه استان آدربایجان غربی ، روستای « سرا » قرار دارد که پس از آن وارد استان کردستان می شوید و درگیری های ارتش ایران با حزب روس ساخته دموکرات کردستان در این روستا انجام می گرفت و مرکزیت ارتش در استان کردستان قرار گرفته بود .
بنابراین می توان گفت که گرچه این حزب با نام حزب دموکرات کردستان فعالیت می نمود ، اما استان کردستان کاملا از این ماجراها به دور بود و موضع فعالیت این حزب در استان آذربایجان بود .
بنابراین در نوشته ها و اسناد و مکتوبات ، نامه ها ، نشریات و روزنامه های آن دوران ، پژوهندگان کمتر نام کردستان را خواهند دید و بیشتر نام آذربایجان به چشم می خورد ؛ مانند « بحران آدربایجان » یا « غائله آذربایجان » و ... و این باعث میگردد که بسیاری دچار عدم دریافت منابع دقیق و کافی از فراز و فرود فرقه دموکرات کردستان گردند .
به عنوان مثال در یکی از مطبوعات فرانسه نوشته شده بود « اسرار عجیب در بحران آذربایجان » ؛ آیا مهاباد هم یکی از شهرهای این آذربایجان نیست ؟
و یا ما که امروز به مناسبت « 21 آذر روز نجات آذربایجان » در کنار هم گرد آمدیم ، آیا مهاباد هم در درون این آذربایجان قرار نگرفته است ؟
حضار گرامی ؛ در نوشته های آن دوران هرگز عناوینی چون « بحران تبریز » یا « غائله تبریز» یا « بحران آذربایجان شرقی » یا « روز نجات آدربایجان شرقی » را نخواهیم یافت ؛ بلکه بطور کلی آذربایجان آمده بود که شامل تبریز، مهاباد ، ارومیه ، میاندوآب یا هر شهر دیگر این دو استان آذربایجان شرقی و غربی می گردید .
بنابراین همانگونه که پیشتر عرض کردم ، این مساله باعث عدم بهره ی کافی و صحیح از اسناد و نامه ها یا نشریات آن سال ها در پیرامون فعالیت های حزب دموکرات کردستان ایران شد .
متاسفانه تا امروز کتاب های زیادی از سوی عناصر چپ و وابسته، با دیدگاه مثبت در پیرامون شکلگیری این حزب و شخص آقای قاضی محمد نوشته و روانه بازار گردد ، که برخی از آنها یا به صورت خاطره ی افراد مختلف آمده ، مانند خاطرات هاشم سلیمی یا غنی بلوریان که همگی در تعریف و تمجید از فعالیت های آقای قاضی محمد بوده و یا کتاب هایی مانند « قاضی محمد در آینه اسناد » و یا « اسرار محاکمه قاضی محمد و یارانش » که کاملا جنبه احساسی داشته و صددرصد به دور از کارکرد پژوهشی بوده به طوری که حتی دارای منبع و ماخذ هم نمی باشند ؛ نکته جالب اینکه در مقدمه این کتاب آمده است : « با روی کار آمدن دولت جمهوری اسلامی بارها و بارها شاهد بوده و هستیم که کتاب های زیادی در مورد جمهوری مهاباد به چاپ رسیده است »
بله ، همانگونه که بنده خدمتتان عرض نمودم ... البته با افزودن این نکته که همگی این کتاب ها احساسی و با دیدگاه مثبت بوده ، نه یک کار پژوهشی
به هر روی این طلسم پس از 64 سال شکسته شد .
من خود به عنوان یک کرد از خاندان فیض الله بگی بوکان ، دو سال پیش نبود یک کار پژوهشی گسترده را در این زمینه احساس نموده و احساس خود را به آقای دکتر هوشنگ طالع به عنوان پژوهشگر و نویسنده فرهیخته کشورمان ، منتقل نمودم که پیامد آن نوشتن کتابی بود تحت عنوان « گوشه های پنهان توطئه برای تجزیه مهاباد »
( که جا دارد در همین جا از آقای دکتر طالع که مانند یک استاد دست مرا گرفتند و قدم به قدم پیش بردند ، سپاس گزار باشم )
این کار چون جنبه پژوهشی داشته و بدور از احساسات ؛ بسیاری از مسائلی که در طول این 64 سال هرگز مطرح نشده را از دل اسناد و مدارک بسیار زیادی بیرون آورد .
به عنوان مثال ؛ پس از اعدام قاضی ها ، دوازده نفر در سقز ( البته یکی از آنها در بوکان بود ) اعدام شدند ؛ هرگز در طول این چند سال کسی مطرح ننمود که چرا و به چه دلیل این افراد اعدام شدند ؛ در حالی که اعضای کابینه همگی عفو شدند ، اعضای وزارت جنگ همگی بخشوده شدند پیشمرگه ها و همه کسانی که در این راه جنگ کردند ، همگی بخشیده شدند ؛ پس این دوارده نفر که جز یکی ، همگی اهل سقز بودند ، به چه جرمی اعدام شدند ؟
مثال دیگر اینکه ما نزدیک به 4 یا 5 سند ارائه نمودیم مبنی بر این که قاضی محمد با انگلیسی ها هم در ارتباط بود .
به هر روی این کتاب تا مدت دیگری در اختیار علاقه مندان و به ویژه پژوهندگان گرامی قرار خواهد گرفت .
ما هم این کتاب را پیش کش نمودیم به روان پاک آن بزرگ مرد کرد که فرمود : « له هه ر چو کورد ژیانی بی ، ئوی ئیرانه » یعنی « در هرکجا کرد زندکی کند آنجا ایران است » ملا مصطفی بارزانی
امیدوارم ما جوانان کرد بتوانیم راه آن بزرگ مرد را ادامه دهیم .
پاینده ایران
در پایان نیز دکترهوشنگ طالع در سخنان خود، با اشاره به موضوعاتی چند پرداختند، ایشان با ریشهیابی این حوادث گفتند هرگاه پدران ما موفق به بر پایی نظام مشروطه نشده بودند چه در زمان چه محمد علی شاه قاجار و چه در طی اشغال ایران به دست اهریمن روس انگلیس هیچ نیرویی در برابر زیاده خواهی های بیگانگان وجود نداشت و این مجلس شورای ملی بود که توانست ایران را از این تند بادها حفظ کند ،ایشان با اشاره به هوشیاری برخی از نمایندگان مجلس و نخست وزیران وقت (ساعد و سپس احمد قوامالسلطنه) نیز افزودند:
در آن زمان مجلس بود که توانست با تصویب لایحهی دکتر محمد مصدق مانع اعطای هرگونه امتیاز نفت به نیروهای بیگانه شود،حرکتی که زمینه ساز ملی شدن نفت در سال های بعد شد و نیز اینکه احمد قوام تنها و بدون سپاه، سوارهنظام و پیادهنظام و توپخانه توانست در زمستان سرد مسکو طعم شکست را به استالین و روسیان بچشاند ،چرا که هیتلر با تمام نیروی نظامی خود در آن سرزمین زمینگیر شده و شکست خورد و پیش از آن نیز ناپلئون از دسترسی به اهداف خود در آن ناحیه باز مانده بود، اما قوام تنها و تنها با تکیه بر قانون اساسی مشروطه توانست ایران را از مهلکه ای هولناک برهاند، هم آذربایجان را نجات دهد و هم امتیاز نفت شمال را با تکیه بر مصوبه ی مجلس از چنگال روس بیرون بکشد.
در پایان نیز اشاره ای به سهم پنجاه درصدی ایران از دریای مازندران کرده و گفتند که امروز برماست تا خون سرخ شهیدانی را که در راه حفظ این سرزمین ریخته شده است گرامی بداریم و از سهم به حق پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران حمایت کنیم.
در این آیین، از تابلوی سردار ملی ستارخان اثر محمود قاضی زاهدی، در میان شور و هیجان و کف زدن ممتد حاضران، رونمایی شد.
این همایش در ساعت 20 با پخش سرود- آذربایجان - درباره ی نجات آذربایجان - که آهنگ آن ساختهی استاد روح الله خالقی بود، به پایان رسید.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا