دیدهبان خلیج فارس
مرزهای جزایر سه گانه ایران و ادعاهای بی اساس امارات عربی
- ديده بان خليج فارس
- نمایش از سه شنبه, 12 ارديبهشت 1391 09:05
- روح الله پورطالب
- بازدید: 7370
این نوشتار پیشتر در تارنمای رویداد منتشر شده بود
روح الله پورطالب
کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه وپژوهشگر ارشد خلیج فارس
عملکرد شیخنشین کوچک امارات عربی طی عمر کوتاه خود، در برابر ایران، همواره نشاندهنده اولویت سیاست پانعربیسم، در نقشه متوهمانه سیاسی این کشور بسیار کوچک است.
اهمیت خلیج فارس از نگاه جغرافیایى، به علت ارتباط آن با اقیانوس هند، از طریق تنگه هرمز است. جزایر سهگانه مزبور در جنوبىترین نقطه خلیج فارس در تنگه هرمز واقع شدهاند. تنب بزرگ با نزدیکترین ساحل ایران (جزیره قشم) حدود 25 کیلومتر فاصله دارد، در حالى که فاصله راسالخیمه تا آن حدود 70 کیلومتر است. تنب کوچک در 13 کیلومترى غرب جزیره تنب بزرگ قرار داشته و فاصله آن با نزدیکترین ساحل ایران (بندر لنگه) 37 کیلومتر است. تنب کوچک تقریبا فاقد سکنه است؛ اما سکنه تنب بزرگ در زمان بازپسگیرى، حدود 300 نفر بوده و جمعیت ابوموسى نیز به 700 نفر نمىرسید. ابوموسى در 96 کیلومترى ایران قرار دارد و علاوه بر داشتن ذخائر نفتى، داراى خاکى سرخ رنگ است. اکنون که دو سوم نفت مورد نیاز صنایع اروپاى غربى، باید از تنگه هرمز بگذرد، اهمیت این جزایر بیش از پیش روشن مىشود و کافىاست که یک دولت بر این جزائر دست یابد و راه صدور نفت را از خلیج فارس ببندد. بنابراین این سه جزیره بیش از هر چیز، داراى اهمیت استراتژیک و نظامى هستند(جعفرى ولدانى،1376: 23).
ادعاى امارات عربی متحده در رابطه با جزایر سه گانه
عملکرد شیخنشین کوچک امارات عربی متحده در عمر کوتاه خود، در برابر ایران، همواره نشاندهنده اولویت سیاست پانعربیسم، در تهدید میهن دوستى ایرانى بوده است. این امیرنشین که در جنگ عراق علیه ایران، با پشتیبانى مالى عراق به صورت غیرمستقیم در به شهادت رساندن صدها هزارتن از عزیزترین جوانان این مرزو بوم و جانباز و شیمیایى کردن دهها هزار ایرانى ایثارگر دیگر، و عزادار کردن مادران و خواهران ما نقش داشته است، در دوم دسامبر 1971با اتحاد امارتهاى "شارجه"، "امالقوین"، "ابوظبى" ،"دوبى"، " فجیره" و "عجمان" شکل گرفت و پس از مدتى، امارت "رأسالخیمه" نیز به آن پیوست، ولى تلاشهاى حکام امارات براى پیوستن امیرنشین بحرین که به تازگى با دسیسههاى انگلیس و به طور غیر قانونى از ایران جدا شده بود به این اتحاد، پس از مخالفت و تهدید شدید دولت وقت ایران، به نتیجه نرسید(مجتهدزاده،1373: 73-49)
دولت امارات از آغاز پیدایش، نسبت به جزایر سهگانه ایرانى که در 68 سال اشغالگرى انگلیس مورد ادعاى شیخ شارجه و رأسالخیمه بود، ادعاى مالکیت دارد؛ اما آنچه توجه بیش از پیش کارشناسان، دستاندرکاران و مسئولان میهن دوست ایرانى را مىطلبد، تأکید بر پیشینه حاکمیت ملى ایران بر خلیج فارس، جزایر و سواحل آن است که مىتواند، بهعنوان دستمایهاى مهم، براى اثبات حقانیت حاکمیت ایران بر این جزایر باشد که متاسفانه همه دولتهاى دوست و دشمن عربى، آن را برپایه ادعاهاى بىاساس "جزایر اماراتى" مىنامند.
در مسئله ادعاهاى امارات نسبت به تمامیت ارضى ایران در خلیج فارس، چند نکته قابل تأمل است:
1. در زمان انعقاد تفاهمنامه میان ایران و شیخ نشین شارجه و بازگشت جزایر به ایران، هنوز دولتى با نام امارات متحده عربى وجود خارجى نداشت، تا بتواند ادعایى نسبت به جزایر تاریخى ایران داشته باشد. درواقع امارات متحده عربى پس از بازگشت جزایر به ایران به عنوان یک کشور موجودیت یافت.
2. شوراى همکارى خلیج فارس نیز در زمان انعقاد این تفاهمنامه، هنوز تشکیل نشده بود، بنابراین، از لحاظ حقوق بینالملل نمىتواند، نسبت به تمامیت ارضى ایران ادعایى مطرح کند.
3. بنابر یک اصل حقوقى در روابط بینالملل، وجود قرارداد دوجانبه، حق و مسئولیتى براى کشور سوم ایجاد نمىکند، بنابراین دخالت هر کشور و نهاد و سازمان ثالث در مسئله جزیره ابوموسى غیرقانونى است.
4. پس از جدایى بحرین از ایران و اعمال حاکمیت دوباره ایران بر جزایر سهگانه، چند کشور عربى از جمله لیبى، عراق و یمن، در دسامبر سال 1971 از ایران به شوراى امنیت سازمان ملل شکایت کردند که شوراى امنیت با بررسى پرونده، به نفع ایران آن را براى همیشه مختومه اعلام کرد. به دلیل اینکه در قوانین بینالملل، یک موضوع دو بار در شوراى امنیت سازمان ملل قابل بررسى نیست. اعراب بهدنبال راهکارى براى حل مشکل خود بر آمدند و بهترین حربه را توسل به دادگاه لاهه یافتند. کشورهاى عربى مترصد کوچکترین سستى از سوى ایرانیان هستند، تا نیت شوم خود را یعنى بینالمللى کردن مسئله جزایر که امرى داخلى و مربوط به ایران است، عملى کنند تا این جزایر را نیز مانند بحرین، با حربه بینالمللى کردن تمامیت سرزمینى ایران، به نفع خود، به انجام برسانند.
اثبات مالکیت ایران بر اساس حق تاریخى و حقوق بینالمللى:
الف - حق تاریخى:
جزایر ابوموسى و تنب از زمانهاى بسیار قدیم در قلمرو ایران بودهاند و در قرن 18 و 19 میلادى، به صورت مستقیم تحت صلاحیت و اداره ولایت لنگه بودهاند که خود یک بخش ادارى از استان فارس بوده است. شواهد حاکمیت ایران بر این جزایر، در اسناد رسمى، اسناد تاریخى، کتابچههاى راهنماى دریانوردان، سالنامهها، شرح وقایع روزانه (گازیتهها)، نقشههاى سیاسى و کارتوگرافیک، گزارشهاى ادارى و یادداشتهاى رسمى وزارت خارجه انگلیس و اداره امور هندوستان در بریتانیا، در خلال قرون 17 و 18 و قسمت اعظم قرن 19 مشاهده مىشود. به خصوص جالب توجه است که در نقشه تهیه شده توسط دفتر امور جنگ در سال 1887، این جزایر به رنگ قلمرو اصلى ایران مشخص گردیده و نیز در نقشه لرد کروزن از ایران، مورخ 1892 و نقشه اداره مساحى هندوستان، مورخ 1897 و کتابچههاى راهنماى دریانوردى در خلیج فارس چاپ 1864 و گزارشهاى ادارى دولت انگلستان، در سالهاى 76-1875 م، به عنوان قلمرو ایران درج شدهاند. بنابراین جزایر تنب و ابوموسى در حاکمیت ایران است(افشارسیستانی،1374: 46)
ب) حقوق بین المللى:
دریاى سرزمینى، مطابق ماده سوم کنوانسیون حقوق دریاها در سال 1982، حداکثر عرض دریاى سرزمینى را 12 مایل دریایى (5/22 کیلومتر ) حساب کرده و سه کنوانسیون، توسط سازمان ملل در سالهاى 1958 و 1960 در ژنو و 1982 در جامائیکا منعقد شدند که عرض دریاى سرزمینى را حداقل 3 و حداکثر 12 مایل دریایى محاسبه کردهاند. براى اندازهگیرى این فاصله، از پایین ترین حد جزر، به نام خط مبدا، شروع کرده ودر طول ساحل 12 مایل به طرف دریا پیش مىروند که البته در فرورفتگىها کمى متفاوت عمل مىشود. با توجه به این قانون، تمامى آبهاى بین جزایر قشم، لارک، هرمز، هنگام و لاوان، با بدنه کشور یکى شده و از آبهاى داخلى محسوب مىشوند و این موضوع در اسناد سازمان ملل ضبط گردیده است. بنابراین اگر از آخرین حد جزر از جزیره قشم، عرض دریاى سرزمینى را تا 12 مایل (5/22 کیلومتر) ادامه دهیم و از طرف تنب بزرگ هم به طرف قشم 12 مایل ادامه دهیم، متوجه خواهیم شد که در واقع فاصله این دو جزیره کمتر از 24 مایل (یعنى2*12 مایل) است، همین امر هم در مورد تنب کوچک و ابوموسى صادق است(ممتاز،1376: 154) با توجه به این موضوع، دریاىسرزمینى ایران به صورت یکپارچه تا 12 مایلى جنوب جزیره ابوموسى ادامه دارد.
از سوى دیگر، فاصله شارجه تا ابوموسى 64 کیلومتر، یعنى بیش از دو برابر عرض دریاى سرزمینى بوده که بیش از 24 مایل است در صورتى که در کنوانسیون حقوق دریاها، منطقه دریاى سرزمینى و منطقه نظارت، روى هم رفته مىتوانند، 24 مایل دریایى ( 5/44 کیلومتر) پهنا داشته باشد. بنابراین اگر از ابوموسى 12 مایل به طرف شارجه ادامه دهیم و همچنین از طرف شارجه بهطرف ابوموسى هم 12 مایل ادامه دهیم این دو خط بر هم منطبق نمىشوند و قانون حاکم است. بنابراین بین این دو جزیره، آبهاى آزاد وجود دارد و کشتىها حق عبور بىضرر دارند. در صورتى که اگر فاصله میان جزیره ساحلى و خط مبدا دو برابر عرض دریاى سرزمینى ادعایى، یا کمتر از آن باشد، آب آزاد وجود نخواهد داشت. پس بین جزیره ابوموسى و شارجه، چون بیش از 24 مایل است، آب آزاد وجود ندارد، چون کمتر از 2*12 مایل است(درایس، 1373: 70) بنابراین ادعاى امارات از نظر حقوقى و تاریخى بى مورد است.
تاثیر و تاثر مالکیت ایران بر این جزایر:
عوامل مکملى که مالکیت بر این جزایر، قدرت ملى ایران را افزایش داده یا بر عکس در صورت عدم مالکیت ایران، نقش پراهمیت این جزایر از دست مى رود بدین قرارند.
1. وسعت و جمعیت زیاد در منطقه.
2. طول سواحل بیشتر در بخش شمالى خلیج فارس.
3. نیروى نظامى و قدرت اقتصادى بیشتر، هم از نظر کمى و هم از نظر کیفى.
4. توپوگرافى مناسب در سواحل شمالى خلیج فارس و تنگه براى گسترش و آرایش نظامى مدافع تنگه.
5. داشتن نیروى دریایى پیوسته و منظم.
6. داشتن جزایر قوسى منظم، پیوسته و استراتژیک.
7. مالکیت 50 درصدى تنگه هرمز.
8. برخوردارى از عوامل و عناصر کافى براى حفظ و امنیت تنگه و خلیج فارس.
اهمیت جزایرسه گانه در سیستم دفاعى ایران
سه جزیره مورد بحث، براى دفاع از امنیت ملى ایران و حفاظت از تنگه هرمز اهمیت انکارناپذیر دارند. اشراف این 3 جزیره به منطقه خلیجفارس، از دیگر دلایل اهمیت آنهاست و ایران که به لحاظ تاریخى همواره بر این جزایر حاکمیت داشته و دارد، از این منظر به جزیرههاى سهگانه مىنگرد(هرمیداس باوند، 1377: 231).
بىتردید ایران در طول تاریخ، از لحاظ نظامى قوىترین کشور منطقه بوده است. همچنین ایران با داشتن 1375 کیلومتر خط ساحلى، از بندرعباس تا شبه جزیره فاو، به تنهایى 5/56 درصد کل سواحل خلیجفارس را در اختیار دارد. علاوه بر موارد فوق، بزرگترین حوزههاى نفت و گاز منطقه، یعنى حدود 5/16 درصد ذخایر نفت و 5/45 درصد ذخایر گاز طبیعىمنطقه متعلق به ایران است(احمدی، 1377: 76- 51).
جالب آنکه قسمت اعظم ذخایر نفتى و گازى ایران در خلیجفارس واقع شده و از آن مهمتر اینکه تقریبا تمام نفت ایران، از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز به خارج صادر مىشود. ایران برخلاف بسیارى کشورهاى منطقه، از خط لوله انتقال نفت به خارج برخوردار نیست و از این لحاظ به شدت به تنگه هرمز وابستگى دارد، همچنین حدود هشتاد درصد تجارت خارجى ایران از طریق خلیجفارس انجام مىپذیرد که شامل هر دو بخش واردات و صادرات است. با این توضیحات درخصوص جایگاه و اهمیت خلیجفارس، بهراحتى مىتوان وارد بحث اهمیت جزایر سهگانه ابوموسى، تنب بزرگ و کوچک براى کشورمان شد.
فهرست منابع
جعفرى ولدانى، اصغر(1376). "نگاهى تاریخى به جزایر ایرانى تنب و ابوموسى".تهران :
مجتهدزاده، پیروز(1373). نگاهى به ادعاى امارات و ..... اطلاعات سیاسى اقتصادى - شماره 9 و 10. تهران
افشار، ایرج(1374). جزیره ایرانى خلیج فارس.تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
ممتاز، جمشید(1376). وضعیت حقوقى جزایر ابوموسى، تنب بزرگ و کوچک. تهران: نشر میراث ماندگار
درایس، وبلى(1373). جغرافیاى سیاسى خلیج فارس، ترجمه دره میرحیدر. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
هرمیداس باوند، داود(1377).مبانى تاریخى، سیاسى و حقوقى حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابو موسى. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
احمدى، حمید(1377). سیاست خارجى آمریکا در خلیج فارس. تهران: مجله اطلاعات سیاسى اقتصادى - شماره 132 – 131.