پنج شنبه, 09ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی دیده‌بان خلیج فارس به مناسبت 10 اردیبهشت، هشتمین سالگرد روز ملی خلیج فارس

دیده‌بان خلیج فارس

به مناسبت 10 اردیبهشت، هشتمین سالگرد روز ملی خلیج فارس

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25579، سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392


همه شهر عاشقت شده‌اند، شاه بانوی ماه‌پیشانی!
آخرین بازمانده تاریخ، فخر افسانه‌های ایرانی!

در رگت خون آریایی‌هاست، در نفس‌هایت آتش زرتشت
دامنت را گره زدند انگار، با زنی از تبار اشکانی

مرز‌ها را به وجد آوردی،‌ای زیبای روسری آبی!
نقشه‌ها را کشانده گیسویت، رو به جغرافیای حیرانی

‏ رام چشمان نیلی‌ات شده‌اند، گله اسب‌های دریایی
کوسه‌های هنوز سرگردان، موج‌های همیشه طوفانی

‏ در دل آب، فوج ماهی‌ها، غرق در رقص بندری با تو
این طرف مرغ‌های دریایی، آن طرف صخره‌های مرجانی

از صدف‌های ساحل بحرین، تا تب و تاب تنگه هرمز
باد‌ها گرم قصه‌پردازی، لنج‌ها در پی غزل‌خوانی

بالش گرم و راحت قو‌ها! مایه افتخار جاشو‌ها!
قرص باش و نترس از طغیان، «فارس هستی و فارس می‌مانی»!

حُسنا محمدزاده

‏ ***

خلیج‌فارس نشانه‌ای است از تمدن کهن، اقتدار، شوکت و امید ایران و ایرانی و میراثی گران بها که ایرانیان آزاد اندیش روزگار کهن، برای ما به یادگار گذاشته‌اند تا همواره مایه فخر و مباهات ما و نسل‌های آینده باشد.

10 اردیبهشت ماه به عنوان روزی تاریخی و ملی در تاریخ ایرانیان ثبت شده است. این روز افتخار‌آمیز به عنوان روز ملی «خلیج فارس» نامگذاری شده است. روزی که یادآور ازخودگذشتگی‌های ملت سرافراز ایران و فرار اشغال‌گران متجاوز پرتقالی بعد از 117 سال تسلط جابرانه‌برسواحل جنوبی کشور (21 آوریل 1622 میلادی) در پی رشادت‌های سپاه ایران به رهبری امیرالامرای فارس «امام قلی‌خان» است. دفاع همه جانبه ایرانیان و واکنش‌های مختلف دولت ایران در به رسمیت نشناختن هر واژه دیگری به جز خلیج‌فارس را طی سال‌های اخیر، می‌توان به سمبلی از روحیه حق طلبی ملت ایران تشبیه کرد که در گرامیداشت خلیج‌فارس متبلور شده است. امسال هشتمین سال گرامیداشت نام و یاد آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس است.‏

هویت ایرانی

روزبه پارساپور- مدیر عامل مرکز مطالعات خلیج‌فارس با بیان این که میان مناطقی که درون محدوده خاورمیانه قابل شناسایی هستند، خلیج‌فارس مدل منحصر به فردی از یک منطقه ژئوپولیتیک است، می‌افزاید: بی شک منطقه ژئوپولیتیک خلیج‌فارس فی نفسه یک محیط متجانس است. این حوزه جغرافیایی در طی یکصد سال گذشته به عنوان قلب تپنده اقتصاد جهانی بوده و جزو اهداف استراتژیکی قدرت‌های سلطه‌گر است و موجب نگرانی شدید آن‌ها شده که به دنبال آن خلیج‌فارس در معادلات جهانی و استراتژیکی قدرت‌های بزرگ اهمیت شایانی پیدا کرده است.

از آنجاکه خلیج‌فارس بخشی از آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، کانون انرژی جهان و همچنین حاصل هزاران سال تمدن و فرهنگ ملی کشور محسوب می‌شود، صیانت و دفاع از این حوزه استراتژیک به عنوان نخستین اولویت برای جمهوری اسلامی ایران رقم خورده است و برآن تاکید قاطع دارد. ‏

وی با اشاره به هویت ایرانی که در درازای تاریخ با اندیشه‌های نخبگان ایرانی بارور شده است، می‌گوید: این هویت از مبانی غنی برخوردار است و از قومیت‌های مختلف ایرانی، مردمانی یکپارچه ساخته است که دارای ویژگی‌های آشکاری همچون خداجویی، خردمحوری، دانش دوستی، دادخواهی و صلح طلبی هستند. ماندگاری و استمرار تاریخی هویت ایرانی که همراه با حفظ مظاهر و مبانی آن بوده است، نشان از ارزش‌های والای آن دارد، هویت ملی ایران که براساس آموزه‌های کهن هویت ایرانی شکل گرفته است، بایستی همیشه به عنوان سرلوحه اقدامات دولت و ملت متبلور شود. ‏

خلیج‌فارس بخشی از هویت کهن ایرانیان در طول تاریخ محسوب می‌شده است. ایران از گذشته تا کنون در خاورمیانه به جهت موقعیت منحصر به فرد خود از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار بوده است. در حقیقت ثبات، آرامش و امنیت خلیج‌فارس پیوندی ناگسستنی با امنیت ملی کشور ایران دارد و به عبارتی می‌توان گفت که سرزمین ایران بدون مرزهای آبی‌اش در خلیج همیشگی فارس، معنی و مفهومی پیدا نمی‌کند.‏

وظیفه ملی

پارسا پور می‌افزاید: به واقع خلیج‌فارس برای ملت ایران مانند شریان خون در اندام کشوری کهن است که پایداری و زنده ماندن آن پیکر، در گروی موجودیت و جریان مداوم خون در آن اندام دارد. از این روی ملت ایران پاسداری و صیانت از خلیج‌فارس را برای خود همچون یک وظیفه ملی می‌داند. این ادعا با نگاهی به تاریخ گذشته قابل دفاع است. ‏

بی‌تردید خلیج‌فارس در طول چند سده اخیر شاهد جانفشانی‌ها و خون‌های متعددی است که تقدیم دفاع از صیانت آن شده است. مبارزات مردم دلاور و جان‌برکف جنوب ایران (خوزستان، بوشهر و بندرعباس) در جهت بیرون راندن استعمار پرتقال از خلیج‌فارس تبدیل به خاطره‌ای شد که بعدها به عنوان الگوی نسل‌های آینده برای ایرانیان مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

اقدامات اشغالگرایانه بریتانیا در شهریور 1320 و در نتیجه آن خلق حماسه نیروی دریایی ایران در خلیج‌فارس و شهادت افسران و دریادلان ایرانی به فرماندهی شهید دریادار بایندر، در تقویم تاریخ ملی ایرانیان ثبت شده است. اما متجاوزان هرگز دست از اندیشه‌های اهریمنی خود در ضدیت با کشور و ملت ایران برنداشتند و بعدها نیز استکبار جهانی به بهانه‌های خارج از عرف و قوانین بین‌المللی، در حالی که با ناوگانی کامل، تمامی منطقه عملیاتی را در دریا و هوا زیر پوشش قرار داده بود، به ناگاه در صبحدم 29فروردین 1367 اقدام به بمباران سکوهای نفتی جمهوری اسلامی ایران کردند و صدمات سنگینی به حقوق قانونی ایرانیان در خلیج‌فارس زدند. ‏

وی این عمل استکبار را نزد ملت ایران به خصوص نیروهای سلحشور و شهادت‌طلب نیروی دریایی ایران غیر قابل توجیه می‌داند و ادامه می‌دهد: به رغم توانمندی و برتری تجهیزاتی دشمن، نیروهای ایرانی، قدم به عرصه نبرد گذاشتند و با اهدای شهدای متعددی به جامعه بزرگ و ملت غیور ایران، ثابت کردند در دفاع از کشور و پایداری از انقلاب و پاسداری از حق و عدالت، از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند.‏

اما این پایان ماجرای خون‌های به ناحق ریخته شده ملت ایران نبود و باردیگر در تیرماه سال 1367 هواپیمای مسافربری ایرباس ایران با 290 سرنشین بی دفاع بر فراز آب‌های نیلگون خلیج‌فارس به وسیله ناو آمریکایی «وینسنس» مورد حمله موشکی قرار گرفت و همه 290 سرنشین آن به شهادت رسیدند.‏

‏ امروز نیز بی‌شک ملت و نیروهای مسلح ایران با کسب تجربه‌های مختلف در خلیج فارس، آمادگی و توان مقابله با هرنوع تهاجم بیگانگان را دارد. گویی اینکه دشمنان ملت ایران به این امر پی برده‌اند که راهکارهای نظامی دیگر نتیجه کافی را برایشان در پی نخواهد داشت و به همین دلیل است که این بار با هجمه وسیع فرهنگی در رسانه‌های متعدد غربی و عربی در تلاش هستند نام‌های مجعولی همچون خلیج ع ر ب ی، خلیج اطلسی، خلیج اسلامی، خلیج بصره و... را در اذهان عمومی دنیا جا بیندازند تا ریشه‌های ایرانی و هویتی پارسی را از آن قطع نمایند. اما بی شک ملت ایران تا زمانی که حتی یک ایرانی در ایران باقی باشد، درفش حق طلبی و دفاع از هویت کهن خود را برافراشته نگاه خواهد داشت و فریاد آزادی‌خواهی و دفاع از ایران و خلیج همیشه فارس آن را سر خواهد داد. زیرا این امر بخش لاینفک از مبانی هویت ملی ما ایرانیان است.‏

نام خلیج‌فارس

مدیر عامل مرکز مطالعات خلیج‌فارس همچنین می‌گوید: نظر به تحریف گسترده ‌و درازمدتی که از سوی برخی از رسانه‌های عربی و غربی در مورد نام خلیج‌فارس می‌شد و باتوجه به حقانیت و کاربرد مستمر تاریخی این نام در همه زبان‌ها و زمان‌ها و تاکید سازمان ملل متحد ضرورت به کار گیری نام خلیج فارس، اساتید و پژوهشگران خلیج‌فارس در جهت مقابله با تحریفگران و یادآوری اهمیت پاسداری و صیانت از این میراث گران‌بها، اقدامات خود را از سال 1380 در دفاع از آن یکپارچه‌تر و منسجم‌تر کردند و راهکارهای حفاظت از نام خلیج‌فارس را در جلسات و سمینارهای متعدد به اطلاع مقامات رسمی کشور رساندند.‏ ضروری است مسئولان جمهوری اسلامی ایران و به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت امور خارجه که متولی صیانت از نام خلیج‌فارس هستند، با تغییر سیاست فعلی «روز ملی خلیج‌فارس» از رویکرد داخلی به رویکرد بین‌المللی، زمینه مقابله عملی با جعل نام خلیج‌فارس و احیای نفوذ فرهنگی و تاریخی ایران در سطح جهان را زنده کنند.

ایران می‌تواند با تاکید بر اسناد بیشمار سازمان‌های بین‌المللی، نقشه‌ها و قراردادهای رسمی، کنوانسیون‌ها، اعتراف روشنفکران و حقوق دانان و جغرافی دانان عربی و غربی، دلایل جغرافیایی، ژئوپولتیکی، ژئواستراتژیکی ایران، اکثریت جمعیت موثر، مرزهای تاریخی ایران بزرگ، مکاتبات رسمی دولت‌ها و حمایت واقعی از مراکز خلیج‌فارس‌شناسی و دادن امکانات مناسب به این مراکز، جهت مقابله علمی با این هجمه بین‌المللی، بستر مناسب را فراهم سازد.

متاسفانه این یک واقعیت است که دولت‌های عرب منطقه علی رغم نبود جمعیت کافی، عدم پشتوانه و مشروعیت ملی، عدم عمق استراتژیک، فقدان اسناد و نقشه و مدارک معتبر بین‌المللی در اثبات نام جعلی خلیج ع ر ب ی تنها با درآمدهای کلان نفتی و همسویی با آمریکا توانسته‌اند در تعدادی از مطبوعات و رسانه‌های معتبر جهانی نفوذ کنند و در مقابل ما با امکانات وسیع و اسناد و مدارک معتبر جهانی نتوانسته‌ایم آن طور که باید و شاید با یک سیستم مدیریتی مناسب با این هجمه بین‌المللی مقابله مفید کنیم. هم اکنون ایران 1800 کیلومتر از 3300 کیلومتر سواحل منطقه استراتژیک و نفت خیز خلیج‌فارس را به تنهایی در اختیار خود دارد، ولی به دلیل فقدان مدیریت راهبردی و علمی و عدم حمایت از مراکز خلیج‌فارس شناسی داخلی نتوانسته است از این میراث ارزشمند ملی به خوبی صیانت کند. همان گونه که نتوانسته‌ایم 30 جزیره موجود ایرانی در خلیج‌فارس را در مسائل صنعتی گردشگری و مسکونی فعال کنیم.

لذا پس از رسیدن به اهداف اصلی صیانت از نام خلیج‌فارس در عرصه بین‌المللی، می‌توان رویکرد داخلی را نیز در مورد آن تغییر داد و اقدام به برگزاری همایش‌ها و جشن‌های متعدد خلیج‌فارس نمود و حتی با ساختن تندیس‌های خلیج‌فارس در میادین اصلی هر شهر، نام و خاطره این پهنه ارزشمند کشورمان را زنده نگه داشت.‏


دریای همیشه پارسی

سید محمد بنی کریمی- کارشناس ارشد علوم سیاسی می‌گوید: خلیج‌فارس یا همان دریای پارس، دریایی همیشه ایرانی و همیشه فارسی است که انبوهی از دلایل قطعی و برگشت‌ناپذیر آن را اثبات کرده است.

اگر به سندهای تاریخی موجود در کشورهای کرانه دریای پارس، اسناد رسمی سازمان ملل متحد، اسناد موجود در بایگانی‌های سیاسی کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم، اسناد موجود در بایگانی‌های سیاسی خود کشورهای کرانه دریای پارس و مانند آن‌ها توجه کنیم و آن‌ها را مورد بررسی قرار دهیم، می‌بینیم که تاریخ به وجود آمدن این کشورها به تجزیه کشور عثمانی در جنگ جهانی اول مربوط می‌شود، و این کشورها پیش از آن تاریخ به عنوان کشوری موجود و مورد شناسایی نبوده‌اند تا بتوانند نسبت به پیش از آن تاریخ ادعای مالکیت کنند. چه طور امکان دارد کشورهایی که فقط حدود 70 سال است وجود خارجی دارند، نسبت به دوران نبود خود ادعای تملک و مالکیت نمایند؟

از سویی دیگر، دولت‌های عربی کرانه پایینی دریای پارس مدت‌ها پس از زادروز خود و با فتنه گری‌های کشورهای بیگانه و به ویژه کشور انگلیس، این ادعای واهی تعلق جزیره‌های سه گانه ایرانی به امارات و نیز تازی بودن نام دریای پارس را به گونه‌ای ناگهانی و بی‌اساس مطرح کرده‌اند تا زورپرستان جهانی بر پایه سیاست انگلیسی «تفرقه بینداز، حکومت کن» کشورهای یاد شده را بر ضد ایران تحریک کنند و از این راه از هر یک از کشورهای دو سوی قضیه یعنی هم اعراب و هم ایرانیان باج و خراج بگیرند. که این توطئه با ایستادگی ایرانیان بر مواضع تاریخی و سندهای موجود بی اثر ماند.

همچنین اسناد تاریخی بیانگر این مطلبند که بسیاری از این کشورهای مدعی در سواحل جنوبی دریای پارس، خود یا جزیی از خاک ایران و یا خراجگزار حکومت‌های مختلف ایران بوده‌اند. چگونه ممکن است سرزمین‌هایی که بیش از 2600 سال متعلق یا زیر سلطه ایران بوده است، امروز نسبت به تعلق بخشی از ایران به خود و هویت نوزاد خود ادعای معکوس کنند.


دریای پارس

اصولاً مبنا و پایه تملک یک دولت یا ملت بر یک زمین و سرزمین، خرید آن زمین و سرزمین از ملت یا دولت مالک آن است، یا این است که آن زمین و سرزمین طی صدها و هزاران سال و با یک روند تاریخی بلند مدت زیر سلطه و سیطره آن دولت و ملت بوده باشد تا مبنای مالکیت آن دولت و ملت قرار گیرد. به راستی کشور 60 ساله‌ای همچون امارات متحده عربی، جزیره‌های سه گانه یاد شده را از کسی خریده است تا مالک آن باشد یا طی صدها و هزاران سال گذشته آن جا را زیر سلطه خود داشته است، تا اکنون نسبت به آن‌ها ادعای تملک و تعلق نماید؟ همین برهان بر سراسر دریای پارس نیز جریان داشته است.

همچنین اسنادی موجود بر مالکیت سرزمینی و منطقه‌ای و سیادت ایران بر آبراه پارس وجود دارد که انکار آن ممکن نیست. از جمله در کتاب «فلاویوس آریانوس» که در مورد جنگ‌های اسکندر نگاشته شده است، دریای پارس را به عنوان «پرسیکون کایتاس» خوانده است. «استرابون»، جغرافی دان نامور یونانی که در سال‌های 63 پیش از میلاد تا 19 پس از میلاد می‌زیسته است، در نقشه‌های خود از همین نام برای دریای پارس استفاده کرده است. «کلدودیوس پتوله» یا «بطلمیوس» جغرافی دان، نقشه‌نگار، ریاضی دان و نویسنده قرن دوم میلادی در کتاب نقشه‌های جهان خود که شامل 27 نقشه از جهان و کشورهای مختلف است، نام دریای پارس را به نام «پرسیکوس سینوس» آورده است. وی در آن نقشه‌ها امپراتوری اشکانیان را به تصــویر کشــیده است. جغرافیدانان عرب مانند «ابن حوقل» و «المقدسی» نیز در کتاب‌های خویش نام دریای پارس را آورده اند.همچنین یاقوت حموی در کتاب «معجم‌البلدان» از دریای پارس نام برده است.

با وجود این مقدار منابع و دلایل بر این که دریای جنوبی سواحل ایران در مالکیت سرزمینی و سیادت ایران و ملت ایران قرار دارد و نامش دریای پارس است، شکی باقی نمی‌گذارد. اما آنچه از گفته‌های داریوش بزرگ به دست می‌آید، وسعت دریای پارس بیش از مقداری است که اکنون می‌دانیم و به این اسم می‌نامیمش. مراد دریای پارس در گفته داریوش کل دریای جنوب ایران زمین بوده است یعنی همین جایی که اکنون خلیج‌فارس است و هم جایی که اکنون دریای عمان و دریای عرب است. زیرا در آن زمان هیچ کشوری جز ایران در این منطقه وجود و سیادت و حاکمیتی نداشته است تا بتواند نامی بر مناطق مختلف بگذارد و حاکمیتی پیدا کند.بر اساس نقشه‌های موجود و گفته‌های داریوش در مورد حفر آبراه از نیل به دریا و سپس اتصال آن به دریای پارس، بین مصر و ایران و آبراهه منتهی به آن تنها دریای سرخ است که به یقین منظور داریوش نبوده است. پس دریای در حاکمیت ایران که داریوش آن را پارس نامیده است، از انتهای دریای سرخ و حوزه‌های آن شروع می‌شده است و ما می‌دانیم در زمان داریوش حوزه حاکمیت ایران تا تنگه باب المندب هم بوده است و دریای پارس یعنی دریایی در محدوده حاکمیت قوم ایرانی پارس بوده است. به این ترتیب منظور از آبراه و یا دریای پارس، تمامی آب‌هایی است که در زمان هخامنشیان و همچنین پس از آن در جنوب ایران در حاکمیت ایران بوده و به دریای کوچکی که اکنون خلیج‌فارس نامیده می‌شود منحصر نبوده است.

گروه گزارش

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه