یادمان
یادی از گل نوشتههای تخت جمشید همراه با عبدالمجید ارفعی - چه کسانی تاریخ ایران را بازمیگردانند
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- یکشنبه, 31 شهریور 1392 03:13
- آخرین به روز رسانی در یکشنبه, 31 شهریور 1392 03:13
- نمایش از یکشنبه, 31 شهریور 1392 03:13
- بازدید: 3742
برگرفته از تارنماي هنر نيوز - مریم اطیابی
دکتر عبدالمجید ارفعی تنها مترجم گلنبشتهها هم معتقد است چون پرونده به دادگاه رفته پس بخش حقوقی سازمان میراث فرهنگی مرجع ذی صلاح پیگیری این الواح است.
Women's shoes - adidas hermosa mesh backpack purple and blue color , GiftofvisionShops - Fitness - adidas nite jogger kids - Sports shoes | DH6931 - store nike kids boys nike sneakers for women - 102 - Air Jordan 1 Low Orange Olive Light Curry
عبدالمجید ارفعی به همراه دایره حقوقی سازمان میراث فرهنگی پس از مصاحبه محمدعلی نجفی درباره گل نوشتههای تخت جمشید گزارشی را برای رییس سازمان میراث فرهنگی ارسال کردند. ارفعی معتقد است چون اکنون این پرونده در دادگاه مطرح است هرگونه اظهار نظر در این باره ممکن است مورد سو استفاده قرار گیرد و تنها مرجع ذی صلاح برای اظهار نظر دایره حقوقی این سازمان است. او با تأکید بر اینکه هر خبری درباره الواح بالافاصله ترجمه و در اختیار وکلای خواهان در آمریکا قرار میگیرد،از رسانهها میخواهد در این زمینه با هوشیاری کامل عمل کنند و به قول ارفعی گزک دست وکلای طرف مقابل ندهند. او مصر است که بزرگان سیاسی و میراث فرهنگی و خبرنگاران نباید حرفی بزنند که نادانسته به نفع گروه مقابل تمام شود و این مسئله باید کاملاً حقوقی بررسی شود. ارفعی در اسفند ماه سال گذشته درباره این الواح به نفع ایران شهادت داد که چون این گل نوشتهها اموال ملی هستند بنابراین جزو اموال تجاری محسوب نمیشوند و نباید مورد توقیف یا حراج قرار گیرند اما او اکنون تأکید دارد تا رأی دادگاه صادر نشود در مورد الواح سخن نخواهد گفت هرچند نسبت به مثبت شدن روند رأی دادگاه به نفع ایران خوشبین است.
صفحات زرین تاریخ ایران
آنگاه که هرتسفلد باستانشناس آلمانی در تخت جمشید به کاوش پرداخت هرگز فکر نمیکرد ازدل خاک لوحهایی بیرون بیاید که از یک نظام اداری بسیار منظم در دوران هخامنشی خبر دهد. این گل نوشتهها آشکار کننده رازی بزرگ از صفحات تاریخ ایران بودند. اما این صفحات زرین تاریخ ایران امروز کجایند؟. گویی گرچه زمین سینه چاک داده تا صدای سکوت را آشکار کند اما امانت گیرندگان وامانت دهندگان تاریخ را به فراموشی سپردند و گل نوشتهها در سفر به دانشگاه شیکاگو امریکا دچار سرنوشتی تلخ شدند. شاید اگر گل نوشتهها میدانستند قریب ۷۰ سال از مام وطن دور خواهند شد، هرگز از دل خاک بیرون نمیآمدند. نزدیک به هفت دهه پیش آنگاه که هرتسفلد در زمان رضا شاه به ایران آمد و در سالهای ۱۹۳۳-۱۹۳۴ در ایران و در تخت جمشید به کاوش پرداخت در باروی تخت جمشید تکههای گل خشک شده پیدا شد. تکههایی که تعداد آنها بیش از ۳۰ هزار قطعه بود. گل نوشتهها درون ۲۳۵۳ جعبه مقوایی شماره گذاری شده و درچند پیت فلزی (در پنجاه صندوق) به رسم امانت به دانشگاه شیکاگو برده شد. در سال ۱۹۴۸ جرج کامرون آمریکایی با داشتن درجهٔ دکترا در زمینهٔ خطهای باستانی ایران شروع به خواندن گل نوشتهها کرد. پس از او ریچارد هلک پس از گذراندن دورهٔ سربازی و بازگشت به دانشگاه شیکاگو، به مطالعه و خواندن این گل نبشتهها پرداخت و حاصل بیش از ۴۰ سال تلاشش، رمزگشائی و خواندن ۴۵۳۰ گل نبشته است. ریچارد هلک ۲۰۸۷ عدد از این گل نبشتهها را خوانده و چاپ کرده (البته ۱۴۳ عدد از این گل نبشتهها را پوبِل، کامرون و پیر پوروِ خواندهاند) و ۲۵۸۶ تای دیگر را هلک پیش از فوتش خوانده است.
کسی که وطن را میخواند
در این بین یک ایرانی هم وجود دارد که دل در گرو یادگارهای تخت جمشید داشته وسالها شاگرد هلک بوده و خود در حال خواندن تعدادی از این کتیبه هاست. کسی که به درخواست خانلری در شیکاگو به خواندن زبان ایلامی میپردازد. او توانست در سال ۱۳۵۳ از پایان نامهٔ خود با عنوان «زمینه هاى جغرافیاى فارس براساس گل نبشته هاى تخت جمشید» در دانشگاه شیکاگو دفاع و درجهٔ دکترای خود را از این دانشگاه اخذ کند. دکتر عبدالمجید ارفعی نخستین و تنها مترجم ایرانی «فرمان کوروش بزرگ» و تنها ایرانی است که در زبانهای ایلامی و اَکَدی تخصص داشته و با زبانهای سومری، پارسی باستان، اوستایی و پهلوی آشنایی دارد. کتاب «گِل نبشتههای باروی تخت جمشید» به کوشش دکتر عبدالمجید ارفعی از سوی مرکز دائرة المعارف اسلامی منتشر شد. او از داستان تلخ گل نوشتههای تخت جمشید میگوید:
«تا قبل ازاینکه کارم را درموزه ایران باستان شروع کنم متاسفانه حتی میراث فرهنگی هم ازوجود این تعداد گل نوشته بیخبر بود. زمانی که علا درسال ۱۳۲۷ به عنوان سفیر ایران در امریکا پیگیر کتیبهها در دانشگاه شیکاگو شد، تعداد محدودی لوح به همراه خرده لوحها در سه صندوق در دو مرحله راهی ایران شدند. ایران با شمارش لوحها تعداد لوحهای فرستاده شده از طرف امریکا به ایران را ۳۵ هزار عد د اعلام کرد. در حالیکه درگزارش نیمه رسمی تعداد لوحهای فرستاده شده به امریکا ۳۰ هزار قطعه بود. داستان به اینجا برمی گشت که همراه آن حدود ۱۷۹ لوح کامل، ۳۵ هزار قطعه دیگرکه بیشترشان خرده لوح بوده واز دید پروفسور هلک در آن زمان ارزشی نداشتند، راهی ایران میشوند و لوحهای اصلی در دانشگاه باقی میماند. هنگام کار در موزه درخواست کردم که بعد از مرحوم استادم هلک، من پیگیر کارخواندن لو حها باشم اما میراث به من گفت لوحها در ایران است و ما طلبی از امریکا نداریم. وقتی اصرار کردم که دردوران دانشجویی در شیکاگو نزدیک ۲ هزار گل نوشته را خودم در کوره قرار دادهام و جرم زدایی کردهام، گفتند باید ثابت کنی. با کمک دوتن از شاگردانم اسناد بردن الواح در ۵۰ صندوق وتحویل گرفتن تعداد اندکی از آنها در ۳ صندوق را به میراث ارائه کردم. آنگاه آنها از من خواستند با آمریکاییها مذاکره کنم.»
تاوان فراموشی
ارفعی با آمریکاییها مذاکره میکند وامریکاییها اعلام میکنند که هزینه رفت و برگشت برای تحویل کتیبهها را تقبل خواهند کرد اماهزینه اقامت برعهده دولت ایران است. ارفعی گزارشی در ۵ صفحه تحویل میراث داده، و ادامه کار در همین جا متوقف شده و کسی پیگیر ما جرا نمیشود. بعد از مدتی ازسوی میراث به ارفعی خبر میدهند که قرار است با پرداخت ۲ میلیون تومان به او برای ادامه مذاکرات راهی امریکا شود. ارفعی که به قول خودش این مبلغ پول خرج کرایه اتاقش هم نمیشد چه برسد به خورد و خوراکش، ازرفتن سر باز میزند. یکی دو ماه بعد کپی نامهای از شیکاگو به دستش میرسد که خطاب به میراث نوشته شده بود ما کتیبهها را به کسی غیر از ارفعی تحویل نمیدهیم. ما میخواهیم با محقق این کار طرف باشیم. کتیبهها باز نمیگردند تا اینکه در کنگرهای در ایران با حضور استادان شیکاگو آنها با میراث به توافق میرسند که کتیبهها پس از عکس برداری در محمولههای سیصد تایی به ایران برگردانده شود اما با آمدن محموله اول به ایران داستان دیگری برای کتیبه هارقم میخورد.
بیگانهای در میان راه
قانونی در کشور آمریکا تصویب شده است که بر اساس آن، آسیب دیدگان از حملات تروریستی میتوانند علیه کشورهای حامی تروریسم اقامه دعوی کنند و از آنان خسارت بگیرند. بر این پایه، در سال ۲۰۰۱ عدهای ازآسیبدیدگان و بازماندگان یک عملیات انتحاری درسال ۱۹۹۷ در بیت المقدس، علیه ایران اقامهٔ دعوی کردند و دادگاهی، دولت ایران را به بهانه حمایت از حماس که به گفته آنان مسئولیت بمبگذاری را بر عهده گرفته، محکوم به پرداخت ۵/۴۲۳میلیون دلار به این افراد نمود. وکیل قربانیان در سال ۲۰۰۴ بر روی لوحههای باقیمانده در دانشگاه شیکاگو دست گذاشت و ادعا کرد که این لوحهها دارایی دولت ایران هستند و باید به نفع موکلانش مصادره شوند. ارفعی در این باره میگوید: «هرچند این قانون اموال فرهنگی و نمایشی را مستثنی میداند اما دادگاه برپا میشود. دادگاه از طریق مجاری سیاسی به وزرات امور خارجه اطلاع میدهد تا وکیل خودرا معرفی کنند اما از آنجا که ایران نه دادخواست را قبول داشت و نه دادگاه را به دادخواست پاسخ نمیدهد. هر چند دانشگاه شیکاگو نیز با حضور در دادگاه به توقیف و حراج اموال امانی مذکور اعتراض میکند اما دادگاه دانشگاه را صرفا یک امانت دار دانسته و در غیاب ایران رای به نفع مدعیان صادر میشود. بعد از این جریان دولت ایران از طریق یک وکیل امریکایی بومی در حال پیگیری پرونده است.»
پیگیریهای قضایی ایران
به محض این اتفاق، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با رایزنی با وزارت خارجه و مرکز حقوقی ریاست جمهوری پس از جلسات متعدد با شورای عالی امنیت ملی نسبت به استخدام وکیل بومی برای پیگیری این پرونده اقدام کرد. توماس کورکوران؛ وکیل آمریکایی منتخب ایران در دادگاه شیکاگو شد و دادگاههای آمریکایی بارها برای رسیدگی به شکایتهای ایران تشکیل جلسه دادند اما بازگشت این الواح به وطن در دو دولت احمدینژاد هم رخ نداد.
اعتراض ۵۰۰ استاد دانشگاه جهان به رئیس جمهور آمریکا
در سال ۱۳۸۵ همزمان با داغ شدن طرح موضوع حراج الواح هخامنشی در آمریکا، کمیته مردمی استرداد اموال فرهنگی تاریخی توسط عباس سلیمی نمین؛ مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران و جمعی از متخصصان در بخشهای حقوقی، علمی و تاریخی تشکیل شد که با پرپایی نشستها و گفتوگوهای مؤثر با چهرههای دخیل در این موضوع تلاش کردند موضعگیری خوبی از سوی ایران درباره بازگشت الواح هخامنشی شکل گیرد.
از سوی دیگر بهمن ماه سال ۱۳۸۷، بیش از ۵۰۰ نفر از اساتید دانشگاههای بزرگ دنیا و بسیاری از دانشمندان ایرانشناس و باستان شناس از سراسر جهان نامه اعتراضآمیزی را خطاب به رییس جمهور آمریکا درباره اقدام غیرقانونی دانشگاه شیکاگو نسبت به عدم بازگرداندن الواح هخامنشی به ایران و جلوگیری از مصادره این الواح به امضا رساندند.
در بخشی از این نامه آمد: «فارغ از بحثهای حقوقی مربوطه، ما باستانشناسان امضا کننده از کشورهای مختلف اروپایی، اقیانوسیه و آمریکا تاکید میکنیم که الواح هخامنشی جزء مجموعه داراییهای فرهنگی یک کشور است و نباید به عنوان داراییهای عمومی و متد اول قلمداد شوند که در نتیجه ارزشهای مالی آن بتواند برای مقاصد پرداخت خسارت حقوقی مورد بهرهبرداری قرار گیرد، اشیایی عتیقه و ارزشمند متعلق به میراث فرهنگی ایران در واقع متعلق به کل جامعه بشریت بوده و در نتیجه باید در اختیار عموم مردم باقی بماند.» این اساتید عمدتاً مربوط به دانشگاههای هاروارد، شیکاگو، پنسیلوانیا، سیدنی، کمبریج، آکسفورد، تهران، تربیت مدرس، بولونیا، رم، هامبورگ، کیل، آکادمی علوم اتریش، تورنتو، مرکز تحقیقات ملی فرانسه، کلمبیا و میشیگان بودند.
گل نوشتههای تخت جمشید چه میگویند
۱-حقوق برابر زنان و مردان به عبارت دیگر در تخصیص مواجب هیچ گونه برتری جنسیتی در نظر گرفته نمیشده است. ۲- رعایت حقوق زنان بارداردر تعدادی از متون پرداخت یک بار مواجب ویژه به مادرانی که به تازگی زایمان کردهاند، گزارش شده که باید آن را به گونهای تشویقی به شمار آورد. ۳- مواجب ویژه به عنوان مثال آرد به طور معمول به عنوان مواجب (جیره) سفر به مسافرانی که باید کارگزاران و کارگران دولتی بوده باشند، پرداخت شده است. (مقصد یا مبداء بیشتر مسافران تخت جمشید و شوش است.) ۴- رعایت حقوق جانوران، از میان ۱۲۹ متنی که به مواجب ماهانه جانوران اختصاص دارد ۵۸ درصد به پرداختهای اسبان، ۳۱ درصد به ماکیان و ۱۰ درصد به جانوران دیگر اختصاص دارد.
آیا کسی در این سرزمین تاریخ را پاس میدارد
با ۱۶۴ کتیبه خوانده شده توسط ارفعی حدود ۵ هزار قطعه از کتیبهها خوانده شد و خواندن حدود ۱۱ هزار لوح دیگر باقی مانده. ارفعی ۶۴۷ گل نوشته را عکس برداری کرده و میخواهد ترجمه فارسی و انگلیسی همه گل نبشتههای تخت جمشید که در دانشگاه شیکاگو نگهداری و تاکنون منتشر نشده را در یک مجموعه چهار جلدی چاپ کند. او که ۷۴ سال سن دارد، سال گذشته اعلام کرده که چاپ کتاب مربوط به ترجمه الواح گِلی هخامنشی نیاز به ۵۰ میلیون تومان بودجه دارد که در صورت اختصاص آن از سوی سازمانهای متولی آماده میشود. البته علویان صدر معاون اسبق میراث فرهنگی هم قول داده بود که این کتابها تا اواخر اسفند امسال چاپ شود و باید دید بالاخره ارفعی نتایج زحماتش را در صفحات مکتوب چهارجلدی خواهد دید؟