سه شنبه, 04ام ارديبهشت

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان تعارضی بزرگ میان مسئولیت سازمان میراث فرهنگی و عملکرد این نهاد؛ چرا تنها 3 درصد امكان تاريخي کشور نگهبان دارند؟!

یادمان

تعارضی بزرگ میان مسئولیت سازمان میراث فرهنگی و عملکرد این نهاد؛ چرا تنها 3 درصد امكان تاريخي کشور نگهبان دارند؟!

 مگر نه اینکه وظیفه اصلی این سازمان، محافظت از میراث کشور و فراهم آوردن شرایطی برای کسب درآمد از آنها و رقم زدن رونق اقتصادی است؟ پس چگونه است که برای مراقبت و محافظت از این میراث هم تعلل می‌کنند؟

به گزارش «تابناک»، هرچه کارشناسان اقتصادی بر ضرورت خروج اقتصاد کشورمان از تک بعدی بودن و تکیه بر منابع زیرزمینی، به ویژه نفت اصرار دارند و یکی از بهترین راه ها برای تحقق این امر را توجه به بخش گردشگری و شکوفا سازی پتانسیل های فراوان این عرصه می‌دانند، اوضاع در این بخش به گونه‌ای پیش می‌رود که نه تنها خوب نیست، که نگران کننده به نظر می‌رسد.

از این رو اوضاع را نگران کننده می‌خوانیم که می‌بینیم بر اساس آمارها، تنها سه درصد اماکن تاریخی کشورمان نگهبان دارند و حراست می‌شوند و الباقی، به امان خدا رها شده‌اند. انگار نه انگار که این اماکن بی نگهبان، سرمایه های بی نظیری هستند که برخی کشورها با تکیه بر انواع مشابه شان، برای خود رونق اقتصادی چشمگیری رقم زده‌اند.

راه دور نرویم؛ در همسایگی شمال غربی کشورمان کشوری واقع است که نه به لحاظ تعداد آثار تاریخی و نه از نظر ارزش گذاری آثارش از دیدگاه قدمت و پیشینه، دستش به اندازه کشورمان پر نیست اما آنچنان در گردشگری پر قدرت عمل کرده که تبدیل به مقصد بسیاری از گردشگران ایرانی هم شده‌است اما حتی نزدیکی ترکیه به کشورمان از نظر مسافت و فرهنگ هم موجب نشده که از ایشان الگو بگیریم.

این در حالی است که اگر ترک ها با تکیه بر چند قلعه تاریخی و سواحل استانبول یا جاذبه های یکی دو نقطه دیگر کشورشان توانسته‌اند در گردشگری اسم و رسمی برای خود به هم زده و کاری کنند که برخی هموطنانمان ترجیح دهند از مجال تعطیلات مختلف برای ثبت مهر ورود و خروج این کشور در گذرنامه هایشان استفاده کنند، ایران به قدری در این زمینه استعداد دارد که می‌تواند در اقتصاد گردشگری به مراتب موفق تر باشد.

توانایی بالقوه کشورمان در این خصوص، زمانی آشکار می‌شود که به فهرست بلند بالای میراث های برجای مانده از پیشینیان‌مان نگاهی بیاندازیم و از اماکن تاریخی تا آداب و سنن و مراسم برجای مانده از گذشته گرفته تا تنوع بی نظیر طبیعی، بوم شناسی و اقلیمی ایران را مد نظر قرار دهیم تا برایمان مسجل شود که اگر راه جذب گردشگران را بیابیم، چه موقعیت بی همتایی نصیبمان خواهد شد و چه موفقیت هایی انتظارمان را خواهد کشید.


 مجسمه هرکول در بیستون (از توابع کرمانشاه) یک نمونه شاخص از آسیب به آثار تاریخی رها شده در کشورمان است؛ مجسمه‌ای کم نظیر که نگهبان نداشتنش موجب شده سر آن به سرقت برود و پس از آن بود که مسئولان این سر جدید را برایش تدارک دیدند!

با این رویکرد، کمترین توقعی که از مسئولان کشور و دست اندرکاران میراث فرهنگی و گردشگری می‌رود، شناسایی این پتانسیل ها و تدوین برنامه ای تفصیلی برای تبدیل این پتانسیل ها به جاذبه های گردشگری و کسب درآمد از آنهاست و اینجاست که عدم محافظت از این ثروت ها توی ذوقمان می‌زند.

به عبارت بهتر در شرایطی که انتظار می‌رود مدیران میراث فرهنگی و گردشگری تدابیری برای به گردش در آوردن چرخ های صنعت گردشگری در کشور به کار ببندند و شرایطی فراهم آورند که اقتصاد کشورمان از تک بعدی بودن و اتکای مطلق به نفت خارج شده و تکیه بر میراث نیاکانمان، جهشی عظیم برای کشورمان به همراه بیاورد، اوضاع به قدری نامطلوب و دور از انتظار است که هنوز در نگهبانی از این میراث با مشکلات جدی مواجهیم.

بر این اساس می‌توان دریافت که چه اندازه تا دست یابی به افق های مشخص شده برای این صنعت فاصله داریم و در چه شرایط نگران کننده ای به سر می‌بریم؛ آنقدر نگران کننده که نمی‌دانیم در سایه کم کاری های مسئولان در این عرصه، از اماکن تاریخی رها شده بی نگهبان برای آیندگان چیزی باقی خواهد ماند یا فراموش شدن رکن اصلی شکل گیری نهادی به نام «سازمان میراث فرهنگی»، میراثمان را به تاراج خواهد داد!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه