کتابخانه
مروری بر کتاب «خرد ایرانی» - استاد اصغر دادبه و حافظشناسی
- کتابخانه
- نمایش از چهارشنبه, 16 ارديبهشت 1394 07:09
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 26131، سهشنبه 25 فروردین 1394
مریم رضایی
اواخر سال گذشته، جمعی از دانشگاهیان و فرهنگپژوهان یزد همزمان با روز تولد دکتر اصغر دادبه (18 اسفند) مراسمی را جهت تجلیل از خدمات کمنظیر وی که حقیقتاً در حوزه ادبیات و فلسفه و بویژه حافظشناسی یکی از بزرگترین استادان ایرانی است، تدارک دیدند. در مراسم مذکور کتابی با عنوان «خرد ایرانی» به همت مجید پویان رونمایی شد که شامل مقالاتی درباره خدمات علمی و فرهنگی دادبه بود. تأملی در فهرست و مقالات این کتاب، نشان میدهد که نویسندگان بیشتر به نگاه نکتهسنجانه دکتر دادبه به حافظ توجه کرده و در این باب قلم زدهاند. در واقع، توجهی که نویسندگان کتاب به این حوزه داشتهاند توأم با خلاقیت و دقت و حوصله فراوان بوده که متأسفانه در جشننامهها کمتر دیده میشود. کتاب «خرد ایرانی» در حقیقت با مقاله کامل و جامع حسن اسدی تبریزی با عنوان «نگاهی به زندگانی و آثار استاد دکتر اصغر دادبه» آغاز میشود. در این مقاله سیر زندگی و فعالیتهای ادبی و علمی دادبه پیش روی خوانندگان قرار گرفته است. سپس بهاءالدین خرمشاهی در مقالهاش با عنوان «یاد یار مهربان آید همی» از بیش از 45 سال دوستی و معاشرت با دکتر دادبه نوشته و از همکاریهای مشترکی که با وی داشته نیز یاد کرده است. بهاءالدین خرمشاهی که مقاله دادبه در دایرةالمعارف را اثری ممتاز و برجسته در سده اخیر معرفی کرده، مینویسد:«درست شناختن حافظ و گرفتار هیچ گونه تعصب و تکلف نشدن در این حیطه، مزیتی است که ایشان و فقط عده معدودی از حافظپژوهان امروز دارند. آثار حافظپژوهی دکتر دادبه بیشتر و تا همین اواخر به صورت تدریس و درسگفتار و نگارش مقالات بود. تا اینکه مقاله شگرفی تحت عنوان حافظ در دایرةالمعارف اسلامی با همکاری جمعی از صاحبنظران در 180 صفحه دوستونی نگاشتند. این اثر یکی از برجستهترین آثار در حافظپژوهی سده اخیر است.»
حمیدرضا شایگانفر درباره صفات علمی و اخلاقی دکتر اصغر دادبه مینویسد:«استاد دادبه از آن دسته محققانی است که حجم نوشتههایشان کمتر از دانستههای بسیارشان است؛ وسواس ایشان در نگارشِ دقیقِ علمی، فنی و نگارشی، متأسفانه همیشه چاپِ حاصلِ تحقیقاتشان را به تأخیر انداخته است؛ اما خوشبختانه همین وسواس علمی، باعث شده تا هر مقاله ایشان، برای مخاطبِ آشنا و پژوهشگر، حکمِ کتابی ارزنده را داشته باشد؛ هیچگاه از خاطرم نمیرود وقتی مقاله «رنديِ حافظ» از ایشان در ویژهنامه کیهانِ فرهنگی، سال 67 منتشر شد، بهتر از هر کتابِ دیگری، پاسخگوی پرسشهای محققان در این زمینه شد. دیگر مقالات ایشان نیز، چه در حیطه حافظشناسی چه دیگر زمینهها، از الگویی آنچنان علمی برخوردار است که خواننده در آثار کمتر پژوهندهیی مشاهده میکند؛ دلیلِ روشمنديِ مقالات و نوشتههای ایشان (داشتنِ متدِ علمی) علاوه بر مطالعات عمیقِ ادبی، به علتِ پیشزمینه تحقیقاتِ منطقی و فلسفيِ ایشان است؛ هم از این بابت است که «مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» با بهره بردن از وجودِ ارزنده ایشان، بخشِ مربوط به ادبیات و حوزههای مربوط به آن را بسیار پربار ساخته است. استاد هم اکنون عضو شورای عاليِ علمی و مدیر بخش ادبیات در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه ایران است؛ به خواننده این سطور پیشنهاد میکنم در زمینههای فوقالذکر حتماً به حاصل تحقیقاتِ دکتر دادبه در مدخلهای مختلفِ کتب یاد شده، مراجعه کند. از ویژگیهای بارز اخلاقيِ استاد دکتر دادبه، عشق و علاقه پُرشور ایشان به ایران و زبان و فرهنگِ آن است؛ کمتر سخنرانی و گپ و گفتی از ایشان شنیده شده، که در آن از ایران، زبان و ادبیات فارسی سخنی به میان نیامده باشد؛ گاه پیش آمده، مقاماتِ علميِ کشورها از وی دعوت کردهاند ولی به دلیل مشکلات اقتصادی، از پرداخت هزینه سفر عذر خواستهاند؛ اگر برخی به همین دلیل از سفر سر باز زدهاند، ایشان اما به خرج خود فقط برای برداشتنِ قدمی در راه فرهنگ این مرز و بوم، رنج سفر را به جان خریده است؛ از جمله سفر اخیرِ ایشان به تاجیکستان در شهریور امسال (1393). هر جا کشورهایی خواستهاند یکی از دانشمندان و شاعران ما را به نام خود کنند، استاد از اولین کسانی بودهاند که در تریبونهای مختلف لب به اعتراض گشودهاند.»
محمودرضا اسفندیار هم در خصوص روش و منش دکتر دادبه مینویسد:«توفیق آشنایی با استاد دکتر دادبه کمی دیر دست داد، یعنی دوران دانشجویی من در مقطع دکتری رشتة ادیان و عرفان. دریغ میخورم که کاش پیشتر از اینها این آشنایی حاصل میشد. از ایشان نکتههای فراوان آموختم. تسلّط ایشان بر گسترة فلسفه، کلام و عرفان و ادب فارسی تحسین برانگیز است. استاد دادبه را به حق از این حیث باید از وارثان حکیمان سلف برشمرد. به گمان من یکی از ممیزات بینش و روش علمی استاد دادبه، تأکید او بر فهم روشمند عرفان، فلسفه و کلام اسلامی است؛ از اینجاست که من او را «استاد روش» نامیدهام. او در کتابها و مقالات مختلفی که در این باب نگاشته، به خوبی تسلّط و چیرگی خود را بر فهم و درک منظم و سامانمند در حوزة مطالعات اسلامی اثبات کرده است. چه آنگاه که اللّمع فی التصوّف را از این منظر کاویده و چه آنجا که از روش عرفانی عطّار سخن به میان آورده است. این معنی در آموزش علوم سنّتی بسیار ضروری است امّا متأسّفانه کمتر بدان توجّه شده است. باریکاندیشی و دقت نظر استاد دادبه بود که این فرصت را به ما شاگردان داد تا در پس الفاظ و عبارات عرفانی فکر منظّم و روشمند عارفانی مانند عطّار، ابو نصر سرّاج و حافظ را ببینیم. استاد در تعلیم دادن مکتب غامض ابن عربی نیز همین روش را بکار گرفت؛ بدین ترتیب که استاد، بدون فوت وقت با تقیسم فصوص بیست و هفتگانة فصوص الحکم به دو دستة جهانشناسی و معرفتشناسی، ذهن دانشجویان خود را به درک درست مفاهیم عرفانی مکتب ابن عربی که بر بنیادهای فلسفی استوار است، هدایت کرد. در تفسیر اشعار حافظ نیز به همین شیوه ما را به شوق میآورد. فراموش نمیکنم آن لحظات شیرین و خاطرهانگیز را که استاد به شرح این غزل عمیق و دقیق خواجة شیراز میپرداخت:
در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
برای ما که از علاقهمندان دیرین حافظ بودیم، بسیار جذّاب و لطیف بود که در پس این ابیات زیبای خواجة شیراز که بیتردید یکی از عرفانیترین و زیباترین غزلیات همة تاریخ عرفان و ادبیات فارسی است، ابیات مربوط به جهانشناسی و معرفت شناسی را از یکدیگر باز شناسیم و اندیشه و خرد فلسفی نهان در پس آن را دریابیم. در این باب هر چه بگویم بیشک کم است و مجال ما اندک!از روش گفتم امّا آنچه استاد را در ذهن و ضمیر من جاودانه کرده است، «منش» اوست. استاد دادبه استادی شاگردپرور است. کم نیستند فاضلان و عالمانی که میتوان از خرمن دانش آنها بهره برد امّا از این نقیصة بزرگ شاگردناپروری رنج میبرند و یا به تعبیر دیگر، از آن منش استادی و کمالات معنوی که لازمة تربیت دانشجوی جویندة معرفت و ادب است، محرومند.» سرودهای از مهرانگیز اوحدی برای دکتر دادبه هم که در کتاب جای داده شده، انس این استاد وارسته را با کتاب و قلم و درس و سوال از زبان شاگردی خوشقریحه تشریح کرده است. در کتاب «خرد ایرانی» مقالات خواندنی دیگری هم به قلم سیروس شمیسا، هرمز رحیمیان، محمد صادقی، حسین مسرت، عبدالرضا مدرسزاده، حسین محمودی و... انتشار یافته است. این کتاب با همت مجید پویان و بنیاد میبدی در اسفند 1393 چاپ شد. خوشنویسی روی جلد آن هم کاری از محمود رهبران، هنرمندی از شهر یزد است. ضمناً جمعی از دوستداران فرهنگ و ادبیات ایران که پیش از این در انجمن فرهنگی ایران زمین (افزار) فعال بودند نیز در نظر دارند تا جشننامهای برای دکتر دادبه تهیه و تنظیم کنند که این کتاب نیز هم اکنون در حال آمادهسازی است و چنانکه اطلاع یافتهام در سال 1394 منتشر خواهد شد.