دیدهبان مازندران
تهدیدات زیستمحیطی دریای مازندران و ضرورت همکاری منطقهای
- ديده بان مازندران
- نمایش از دوشنبه, 11 آذر 1392 16:58
- بازدید: 4606
الهه کولایی
دریای مازندران با نظام محیط زیست استثنایی، آبزیان و جانداران گوناگونی را در خود جای داده، ولی آنچه موجب اهمیت این دریا شد، منابع انرژی (نفت و گاز) آن است. مسأله چگونگی بهرهبرداری از منابع انرژی ارتباط نزدیکی با خطوط انتقال آن از این منطقه پیدا کرده است. مسأله مهمی که میتواند حتی امنیت کشورهای ساحلی خزر را تهدید کند، شرایط زیستمحیطی دریای مازندران است.
توسعه زیرساختهای فیزیکی شهری و دگرگونی خط ساحلی، بهرهبرداری نامناسب از منابع شیلات، فعالیتهای کشاورزی با استفاده از آفتکشها، کود و سایر مواد شیمیایی کشاورزی سبب بروز مشکلات زیستمحیطی در سواحل خزر شده است. این آلودگی به دلیل ورود فاضلاب و پسابهای کشاورزی است. نبود مدیریت پسابهای مراکز صنعتی سبب شده سالانه هزاران لیتر فاضلاب وارد دریای مازندران شود. آلودگی دریای مازندران ناشی از ورود آلایندههای با منشأ خشکی است؛ بنابراین، برای کاهش مشکلات زیستمحیطی این دریا باید کارهای حفاظتی را از سواحل کشورهای حاشیه آغاز کرد. همکاریهای ساحلی با هدف کاهش مشکلات موجود در این دریاچه میتواند راهبردی مناسب برای کاهش مشکلات زیست محیطی دریای مازندران باشد.
۱ ـ پسماندهای خانگی، صنعتی، کشاورزی
بیشتر جمعیت دریای مازندران در سواحل آن که طولی حدود ۶۸۰۰ کیلومتر دارد، در شمال، جنوب و غرب این دریا ساکن هستند. رودخانه ولگا با با بستر زهکشی به مساحت ۱۴۰۰۰۰۰ کیلومترمربع سالانه معادل ۲۴۰ میلیارد متر مربع آب دریای مازندران را تأمین میکند. بیش از ۹۵ درصد آلودگی دریای مازندران به دلیل آلودگی رودخانه ولگاست. توسعه شهری در سواحل دریای مازندران یکی از منابع آلودهکننده اصلی دریاست. توسعه شهرنشینی و افزایش جمعیت مناطق ساحلی سبب افزایش فاضلاب و زباله شده است. آلودگی زیست محیطی دریای مازندران از این جهت که بیشتر جمعیت جهان در نواحی ساحلی زندگی میکنند و بسیاری از صنایع در ناحیه ساحلی مستقر هستند، بسیار اهمیت دارد. آلودگی از راه سواحل به دریا و سپس از طریق دریا وارد مناطق ساحلی میشود. برای سهولت در حملونقل، بسیاری از صنایع در کنار ساحل ایجاد شدند. مواد زاید و آلودهکننده از هشتاد رودخانه از کشورهای حاشیه وارد دریای مازندران میشود.
۲ ـ آلودگیهای نفتی
دکلهای پوسیده، خاک و آب سمی، گودالهای نفت و شعلههای مهار نشده چاه نفت از نتایج فرعی استخراج نفت شوروی در منطقه دریای مازندران بودند. با وجود سرازیر شدن میلیاردها دلار با سرمایهگذاری خارجی، بسیاری از چاههای نفت دوره اتحاد شوروی باقی ماندهاند.
استخراج نفت و گاز، همراه با انتقال و تولید صنعتی، منبع آلودگی هوا، آب و خاک در دریای مازندران بوده است. آلودگی مناطق نفتخیز و پالایشگاهها تا حد زیادی ناشی از بهکارگیری فناوری قدیمی و ناکارآمد، بدعمل کردن تجهیزات و یا غفلت انسان است. با اینحال، حتی فرایندهای مناسب برای استخراج نفت و گاز هم تاثیرهای محیطی دارند. صدای بلند ناشی از پژوهشهای لرزهای برای کاوش نفت و گاز میتواند تاثیرهای منفی بر موجودات زنده و بهویژه ماهیها داشته باشد. حفاری چاههای نفت دور از ساحل سبب ورود مواد معدنی مختلف به محیط زندگی آبزیان میشود که شامل مواد غیرسمی مانند لجن و بریده تکه سنگهای ناشی از حفاری در آب و همچنین مایعهای سمی میشود. نشت نفت از دکلهای حفاری تصادفی یا انتشار فاضلاب و شستن کف اسکله شامل روغنهای صنعتی مثل گریس، محلول چسب و مانند آن موجب آلودگی میشود.
سالانه هزاران تن مواد نفتی وارد دریای مازندران میشود که تهدید جدی برای محیط زیست سواحل خزر است. از آثار مهم آلودگی آب با منشأ نفت، آلودگیهایی است که موجب کاهش آبزیان دریایی و مرگ ماهیان میشود. نفت جذب پوست آبزیان دریایی و مقداری نیز رسوب کرده و موجب آلودگی دریا میشود. بخشی نیز به شکل لایه نازکی در سطح دریا قرار گرفته از نفوذ نور خورشید جلوگیری میکند.
میانگین تخلیه سالانه مواد نفتی به دریای مازندران ۶۰۰۰۰ تن، سولفیت ۲۴۰۰۰۰ تن، کلرین را ۴۰۰۰۰۰ تن است. با توجه به بسته بودن دریای مازندران همه آلایندهها در حوضه دریا انباشته شده و موجب آلودگی سواحل میشنوند آلودگی اتمسفر در سطح منطقهای مورد توجه قرار گرفته و مسأله حفاری در بستر عمیق دریاها مسأله آینده مجامع بینالمللی است. آلودگی ناشی از فعالیت کشتیها هدف اصلی اقدام حقوقی در سطح جهانی بوده است. کنوانسیون بینالمللی ۱۹۵۴ برای جلوگیری از آلودگی نفتی دریاها، اولین مقررات جهانی را عرضه کرد که البته محدود به مبارزه با تخلیه عمدی در برخی مناطق در اقیانوسها بود. تخلیه مواد زائد هم بهگونهای تنظیم مقررات جهانشمول دست یافته که در کنوانسیون ۱۹۷۲ جلوگیری از آلودگی دریایی ناشی از تخلیه مواد زائد و دیگر مواد بازتاب یافته است.
مسائل محیطی در انتخاب مسیرهای صادرکننده نفت و گاز منطقه نقش مهمی داشتهاند. مسیرهای انتقال شرق به غرب نفوذ بیشتری دارند. در مجموع سلامت محیط زیست دریای سیاه و به ویژه تنگه بسفر عامل مهمی شده که بر انتخاب مسیرهای نهایی به ویژه برای نفت تأثیر میگذارند.
انتقال نفت و گاز از راه خط لوله، با امکان وجود نشت و ریزش، خطر زیادی دارد. در منطقه دریای مازندران به دلیل کارشکنی، این خطرها بیشتر شدهاند. برخی کشمکشها در منطقه دریای مازندران حل نشده ماندهاند. مشکل ایجاد امنیت در خط لولهها در طول فاصلههای طولانی، همچنین وابستگی اقتصاد کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان به درآمد این صادرات، سبب میشوند خط لولههای نفت و گاز هدف اصلی کارشکنی قرار بگیرند. گروههای جداییطلبی که یک خط لوله نفت یا گاز را مورد هدف قرار میدهند، میتوانند سبب بروز فاجعه در محیطزیست شوند. زیرا انفجار در یک خط لوله موجب نشت زیادی میشود. وارد کردن این گونه خسارات تاکنون در خط لولههای باکو ـ نووروسیسک در چچن و باکو ـ سوپسا در گرجستان موجب بروز مشکلات جدی شده است.
در این رابطه روند رو به گسترش و بىرویه فعالیتهاى لرزهنگارى، حفارى و اکتشاف در بستر دریاى خزر و تردد نفتکشها در این منطقه مشکلات زیستمحیطی را تشدید کرده است. بخشى از مواد نفتى وارد شده در دریاى خزر به سرعت تبخیر شده، وارد هوا میشود و آن را هم آلوده مىکند. بخش دیگر هم روى آب شناور میماند و خوراک ماهیان و سایر آبزیان میشود. در این میان، پوست ماهیان و کف دریا نیز از آلودگىهاى نفتى در امان نخواهد بود. در همه کشورهای حاشیه دریاى خزر، به منظور توسعه فعالیتهای کشاورزی و اقتصادی دخالتهایی نامعقول در اکوسیستم دریاى خزر و حوزه آبریز آن صورت گرفته که آثار زیانبار و جبرانناپذیری بر تنوع زیستی و محیط زیست این دریا گذاشته است. آلودگى نفتى براى پرندگانى که از ماهیان دریاى خزر تغذیه مىکنند نیز خطرناک است و موجب مسمومیت آنها در بلندمدت و از بین رفتن ماده عایق بدنشان و سرمازدگى مىشود.
۳ ـ آثار زیستمحیطی گردشگری ساحلی
مناطق ساحلی به طور فزایندهای به عنوان مقصد گردشگران مطرح است که به دلیل مزایای هوای معتدل، سواحل بینظیر به طور چشمگیری مورد توجه گردشگران قرار گرفته است. نبود سیستم مناسب فاضلاب برای هتلها و مکانهای گردشگری موجب آلودگی آبهای زیرزمینی از طریق فاضلاب و رودخانه، دریاچه و ساحل میشود. فعالیتهای گردشگری مانند حمل و نقل قایقهای موتوری گردشگران، ریخته شدن سوخت قایقها به دریا، تمیز کردن قایقها و ریختن آب کثیف آن به دریا، به ویژه در بنادر بسته که سیستم چرخش آب کند است، موجب آلودگی سواحل میشود. افزایش فعالیتهای انسانی در مناطق ساحلی و رعایت نکردن اصول حفاظت از محیط زیست، سبب افزایش حجم مواد زاید در سواحل میشود. روش دفن زباله به علت بالا بودن سطح آب زیرزمینی سبب آلودگی آبهای زیرزمینی نواحی ساحلی میشود.
ایجاد کارخانههای تولید کمپوست نیز با وجود هزینههای بسیار زیاد، هنوز نتوانسته است، این مشکل را حل کند. علاوه بر آلودگیهای صنعتی که از راه رودخانهها به دریا میریزند، فاضلابهای شهری و روستایی نیز از راه چاههای جذبی به دریا وارد میشود.
۴ ـ هجوم گونههای مهاجم دریایی
دریای مازندران به سبب تنوع گونهای منحصر، ارزشهای اکولوژیکی و اقتصادی بسیار دارد. میان کاهش ذخایر ماهی کیلکا و حضور شانهدار مهاجم در خزر رابطه علّی وجود دارد. صنعت صیادی در سواحل جنوبی خزر در سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳ متحمل خسارتی بالغ بر ۵/۹۶۲ میلیارد ریال شده است. این خسارت مبلغ هنگفتی است که بر جامعه ساحلنشین و سرمایهگذاران در این بخش و نیز دولت تحمیل کرد. پیامدهای اجتماعی آن مانند بیکاری، مهاجرت رخ نشان داده است. بنابراین اقدام سریع جهت کاهش آثار این تهاجم بهطور خاص و در کل تبیین و اجرای قوانین عملی برای مبارزه با تهاجم گونههای غیربومی به اکوسیستمهای دریایی ضرورت دارد.
دریای مازندران از راه کانال ولگا ـ دن با اقیانوسهای جهان رابطه دارد و سبب ورود گونههای مهاجم از راه آب توازن کشتی به دریای مازندران شده است. بسته شدن مسیر مهاجرت تخریب و کاهش مناطق تخمریزی طبیعی، سبب شده که تخمریزی طبیعی برخی از گونههای خاویاری کاملا از بین برود. در کشورهای حاشیه دریای مازندران به منظور توسعه فعالیتهای کشاورزی و اقتصادی دخالتهای غیرمعقولانه در اکوسیستم دریای مازندران و حوضه آبریز آن صورت گرفته، که آثار زیانبار و جبرانناپذیری بر تنوعزیستی و محیط زیست این دریا گذاشته است.
۵ ـ مشکلات زیستمحیطی نوسان آب دریای مازندران
یکی از مشکلات مناطق ساحلی دریای مازندران افزایش ارتفاع سطح آب دریای مازندران، تأثیرهای مخرب آن بر تأسیسات نیروی دریایی، بندری و شیلات، صنایع کشتیرانی، حمل و نقل، نیروگاه برق نکا، ناحیههای مسکونی و نیز صدمات جبرانناپذیر محیط زیست ساحلی است. افزایش آب دریای مازندران با پیشروی به داخل خشکی همراه است و سبب شده تا هزاران کیلومتر از خشکی در خط ساحلی به زیر آب رود. بسیاری از مزارع کشاورزی، مراکز مسکونی، جادهها دچارآبگرفتگی شدند. این موضوع سبب شد مواد آلاینده خشکی وارد آب شود. بالا آمدن آب خسارات زیست محیطی و اقتصادی زیادی را به کشورهای ساحلی تحمیل میکند.
مدیریت زیستمحیطی در سواحل دریای مازندران، نیازمند رویکرد فرابخشی و جامع در چهارچوپ مدیریت یکپارچه است. از آنجا که دولتها تنها بازیگر فعال در مدیریت سواحل نیستند، باید شرایط و امکانات را برای مشارکت بخش غیردولتی و خصوصی در سطح ملی و منطقهای فراهم کرد، چرا که میتواند برای حل مشکلات آینده نیز پاسخ دهد. این مشکلات ناشی از نبود مدیریت فرابخشی و منسجم در سواحل دریای مازندران است. مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی به عنوان رویکردی جدید مطرح شده که میتواند سبب کاهش مشکلات زیستمحیطی در دریای مازندران شود. این رویکرد مبتنی بر اصول توسعه پایدار است که سبب ایجاد تعادل بین توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست مناطق ساحلی میشود. مدیریت یکپارچه سواحل فرایندی مستمر برای ترویج توسعه پایدار است. مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی با نگاهی فرابخشی به مشکلات محیط زیستی رویکرد کارسازی در کاهش مشکلات زیستمحیطی دریای مازندران است.
با توجه به وضعیت ویژه دریای مازندران، گویا رسیدن به توافق کامل میان کشورهای ساحلی در بهرهبرداری از منافع مشترک و مقابله با تهدیدهای مشترک ناشی از خطرهای زیستمحیطی، شرط لازم و ضروری بهرهبرداری از منابع انرژی دریای مازندران است. در این زمینه تجارب موفقی در دریاچههای مشابه در جهان وجود داشته که میتواند الگوی مناسبی در این زمینه باشد، ولی برخی از کشورهای ساحلی مانند جمهوری آذربایجان، سیاست نگرانکنندهای به اجرا گذاشتهاند و آن باز کردن پای بیگانگان به حوزه دریای مازندران برای تقویت مواضع خود است.
منبع: تابناک