یادمان
گزارش محوطه باستانی سیلک
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- پنج شنبه, 01 بهمن 1388 10:44
- آخرین به روز رسانی در جمعه, 30 خرداد 1393 15:48
- نمایش از پنج شنبه, 01 بهمن 1388 10:44
- بازدید: 4640
يادگارهاي فرهنگي ايران(شاخهي يادمان)
ندا احمدي لفوركي
عكاس: عليرضا حكيميفرد
محوطه باستانی سیلک در ضلع جنوب غربی شهر کاشان و در سمت راست جاده کاشان به فین (خیابان امیرکبیر) واقع شده است. با پیدا شدن چند ظرف سفالی زیبا در اوایل سال 1933 میلادی در پاریس و شناخته شدن محل اکتشاف این ظروف که در سیلک کاشان بود، مشاور موزه ملی فرانسه را بر آن داشت تا در اکتبر همان سال مجوز حفاری در این نقطه مهم را گرفته و هیات فرانسوی با سرپرستی پروفسور رومن گریشمن مامور حفاری در سیلک کاشان نماید. هیات فوق طی سه فصل (سالهای 1933،1934،1937) تپهها را کاوش نموده و بلافاصله در سال 1938 گزارش آن را در دو مجله تحت عنوان سیلک کاشان به زبان فرانسوی در پاریس منتشر نمود. بعد از کاوشهای هیات فرانسوی و گذشت حدود 70 سال، هیات یاستانشناسی طرح بازنگری سیلک را با مجوز رسمی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور به سرپرستی دکتر صادق ملکشهمیرزادی پنج فصل کاوش را در سالهای 1380 تا 1385 در دو تپه شمالی و جنوبی انجام دادند.
روز جمعه، 15 تیرماه روبروی درِ محوطهي باستانی سیلک بودیم، آفتابی سوزان و خشن، بادی نرم و ملایم، یک گروه سه نفرهی عکاس، مصاحبهکننده و گزارشنویس؛ سوالهای پیاپی ذهنمان را مشغول میکرد. تخریب، سد سیوند، پاسارگاد، تپهسیلک، باز تکرار گذشته!
سلام و خسته نباشید، عکس ممکن است بگیریم؟ بله فقط بدون فلاش! اینها سخنان نگهبان دلسوز محوطه باستانی سیلک، مأموری مهربان و متعهد، بانشاط و امیدوار، آقای عباس اعتمادفنی بود. ببخشید شما اطلاعی از فروش قسمتی از محوطه باستانی به افرادی؟! را دارید! ... گویا باغی در داخل عرصهی محوطه به فروش رفته؛ شما چه کسی هستید؟ دوستداران فرهنگ این خاک و بوم. دلسوزان میراث فرهنگی کشور، آمدهایم گزارشی در این خصوص تهیه کنیم و ببینیم این مطلب تا چه حد صحت دارد؟ خودمان را معرفی کردیم و از تلاشهایمان در این زمینه گفتیم از گلهها و شکایتها، بیمهریها، نگرانیها.
تیغ آفتاب مستقیم بر سر مینشست و صعود تپه را با سختی همراه مینمود، با ایشان بر روی یکی از مسیرهای مشخصشدهی تپه قرار گرفتیم، از وی خواستیم تا خودش را معرفی کند و از سابقهکاریاش بگوید. ... من عباس اعتمادفنی هستم ... تعمیرات چغارزنبیل و بیشابور، کاخ آپادانایشوش قلعهی شوش را بر عهده داشتم، دورههای سفالشناسی را میدانم مثلاً اگر تکه سفالی از همینجا یافت شود میتوانم بگویم این مربوط به دورهی ششم است؟ یا پنجم؟ شاید کارشناس این رشته به جرات نتواند چنین اظهارنظری کند. من از لحاظ تجربی کار کردم، تعمیرات این تپهی سیلک نیز با من بوده است؛ از تپه بالا میرویم درست در شمال شرقی تپه باغ دیده میشود.
تپه شامل دو قسمت است شمالی و جنوبی، به فاصله 600 متری از هم و دو گورستان الف و ب است. گورستان الف با قدمت 3500 ساله و در 200 متری جنوب تپه جنوبی قرار داشت. امروز بر روی آن بلوار 24 متری امیرالمومنین کشیده شده و گورستان ب نیز با قدمت 3000 ساله در زیر باغها و زمینهای کشاورزی ضلع غربی تپه قرار گرفته است. این اول ماجراست. باز هم تکرار تاریخ، اینجاست! ... آقای اعتمادفنی میگفت این باغ را میبینید اینجا مکان خریداری شده است. این ساخت و سازها را نگاه کنید! رنگ خاک را ببینید، همرنگاند! ... چشمانی متحیر، آخر به چه حقی؟ به چه مجوزی؟ با اجازهی چه کسی؟ چرا این باغ را در قمصر نخریدند؟ یا در لواسان؟ آنجا که آب و هوا بهتر است!!. میراث بودجه نداشته زمینها را از مردم بخرد؟ مگر عرصهی حریم مشخص نشده؟ ساختمانسازیهای بسیاری مشهود بود، آجر پارههای ریخته شده بر روی زمین، ساختمانهای نیمهکاره گرد تا گرد محوطهی باستانی مشاهده میشدند. پیرمرد اذعان میکند که حرف زدن سخت است نمیشود هر چه را بهزبان آورد. درد زمانه در دل داشت؛ روزی ده دوازده بار بالای تپه میآمدم ولی حالا نمیتوانم.
درست در قسمت شمالشرقی تپه است، آن باغ دیده میشود. رنگ خاک یکی بود؛ !!! چه کسی نقش چهان را اجازه داد؟ مهم میراث فرهنگی است. در حد مسئولیت من که نیست مجوزش! با ناراحتی میگفت.
این باغ بزرگ را میبینند و باغ پشتیاش را، یکی از بچههایی که شما گفتید گرفته است. همان جاست. این ساختمانها امسال ساخته شدند. یک مصوبهای را تعریف کردند که ساختمانها با این شرایط ساخته شوند. عرصه معلوم کردند حریم تعیین کردند، درجه یک و دو. ارتفاع ساختمانها تا 4 متر، با چه قوسهایی و با چه چیزهایی بسازند؛ چندین بار متوالی به مالکان ساختمانها تذکر دادم و از آنان رعایت حریم تعیین شده را خواستم ولی تهدیدم کردند، گفتند با همین پاره آجر میزنیم بر سرت!!!! برو و دست از سر ما بردار. گزارش دادم به سازمان. بیتفاوت از کنارش گذشتند. پیرمرد دلسوزانه و با ناراحتی تمام این سخنان را بهزبان میآورد. گویی خوشحال شده بود با کسی دردل کند باید کسی به حرفش گوش میداد، هر چند خیلی کوتاه.
باید در هر مورد اظهارنظر کارشناسی کرد، در هر زمینهای مطالعه و تحقیق کرد و سپس آن را بهزبان آورد. تمام ایرانیها باید یک مقاله قبل از تحقیق بنویسند. 14 سال گریشمن در چغارزنبیل کار کرد و بعد گفت اینجا یک زیگورات است. در یک تفحص برون مرزی از بالای این تپه، به یک زندگی 45 هزار ساله برخورد کردیم. این سیر نزولی حرکت انسانها را از کوه به دشت و از آنجا به کنارهی دریاچهها نشان میدهد و پایینتر یک زندگی سی هزار ساله و پایینتر 7 هزار ساله را یافتیم. شما اگر ملاحظه کنید رنگ خاک این و آن قسمت یکی است. دکتر ملک آمدند و این حصار را کشیدند. علاوه بر این باستانشناسان آمدند و تحقیق کردند، از کارشناسان خارجی نیز استفاده شد ولی برای بهتر شدن باید گامی برداریم که همیشه توأم با تحقیقات نوشتههایمان باشد.
این تپه توسط جوانان با عشق و علاقه که مقداری از خون نیاکانشان در رگهایشان بود، معرفی جهانی شد. پاسگاه دویست متر تا اینجا فاصله دارد و این ساختمانسازیها برای چه است!؟ باید از این آثار به نحو احسنت استفاده کرد و باید به مردم اطلاعرسانی کرد.
مثلاً سینی در موزه را ببینید در 5000 سال پیش در ایران طریقهی رسم بیضی را میدانستند این درحالی است که در قسمتهای دیگر این کورهی خاکی مردم یکدیگر را میدریدند. در باستانشناسی ما مربع، مستطیل، لوزی و ... را داریم ولی بیضی را نداریم. کمی جلوتر در موزهی کوچک به کوزهای بر میخوریم، ... این کوزه بدست خودم تعمیر شد؛ آقای اعتمادفنی میگوید. زیگوراتهای ما مربع و مستطیل است ولی اینجا دایره دارد و این دایره بیارتباط با طلوع خورشید نیست.
ما به اندازهی خودمان تلاش کردیم و همین مقدار از دستمان برآمد، دستهای خشن و صورت آفتاب خوردهاش گواه این تلاشها بود. سالم و سلامت باشید پدر.
خدانگهدارتان، آماده هرگونه کمک و یاری به شما هستم.