یادمان
شانههای خستهٔ «پل محمد حسنخان» همچنان رنج دوران را به دوش میکشد
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- چهارشنبه, 21 دی 1390 10:34
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 21 دی 1390 10:34
- نمایش از چهارشنبه, 21 دی 1390 10:34
- بازدید: 5590
به نام یزدان پاک
علیرضا صادقی امیری*
عکس: دارا
چندی است که نام مازندران و شهرستان بابل در مباحث آثار میراث فرهنگی داغ شده است، به ویژه که همین چندی پیش 11 اثر تاریخی از مازندران که 4 اثر آن از شهرستان بابل بود، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، متاسفانه، این بر سر زبان بودن نام مازندران و بابل نه برای پیشینه شکوهمند و کهن آن، بلکه به فرنود تخریبها و ویرانیهایی است که بر سر آثار تاریخی و فرهنگی آن همیشه سایه افکنده است، همین چندی پیش بود که گزارشهای ویرانی یک گرمابه تاریخی از سوی شهرداری بابل را شنیدهایم، و یا گزارشی از وضعیت نگران کننده غار قلعه اسپهبد خورشید که بزرگترین تاق آهکی جهان و یکی از نمادهای مقاومت و ملی خواهی این سرزمین نیز به شمار میآید را خواندهایم، مازندران به فرنود نوع آب و هوای آن که بارانی و همیشه نمناک است آثار سنگی و تاریخی کمتری را در خود نگاه داشته است، این وضعیت اسفناک، زمانی وخیمتر میشود که ما آگاهانه و یا ناخودآگاه به دست خویش برای ویرانی و نابودی یادمانهای گذشتمان اقدام کنیم، در جلوگیری از این روند خوسرانه، متاسفانه بدلیل برخی مسائل، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بسیار آسیب پذیر و ضعیف عمل کرده است، این ضعف در بیشتر مواقع به جایی رسیده است که حتا توان رویارویی با شهرداریها را نیز از دست داده است، شهرداری نهادی است که همیشه در پیوند با مردم، کوشا، زحمتکش و خدمتگزار شهروندان میباشد، اما در برخی موارد نه تنها نگاهبان حقوق شهروندان شهر خود نیست، بلکه نقص کننده میراث ملی هم میباشد؛ با نگاهی گذرا به کارنامه چند سال گذشته شهرداری بابل، پی به این موضوع میبریم که این سازمان خدمتگزار نه تنها حافظ منافع تاریخی شهر نبوده بلکه تخریب کننده چهره آن نیز بوده است، تخریب بخشی از بافت تاریخی شهرستان به بهانه بافت فرسوده بودن، تخریب گرمابه تاریخی میرزا یوسف ملکی به بهانه ساخت پارکینگ عمومی و تخریب منظر و صدمه زدن به پل تاریخی محمد حسنخان!
این پل تاریخی در اواخر دورهٔ زندیه و اوایل قاجاری بدست والی بارفروش (بابل) "محمد حسنخان"، ( که برخی او را منصوب به ایل قاجار نیز میدانند) به گونه امروزی ساخته شده است، یکی از موارد شاخص این بنا که به گونه معماری صفوی میباشد استفاده از سفیدهٔ تخم مرغ (به گفته برخی زرده تخم مرغ و ساروج) در ساخت آن میباشد، این اثر تاریخی6 متر پهنا و 140 متر درازا و دارای 8 تاق چشمه است که پهنای 6 چشمهٔ بزرگتر آن هرکدام 755 سانتی متر و بلندای این پل تا رودخانه (بابلرورد) 11متر میباشد، با وجود قدمت و کهنگی این اثر ملی، متاسفانه همچنان ماشینهای سنگین و سبک از روی آن گذر کرده و هر روز به آن صدماتی را وارد می کنند، علاوه بر این مشکل، تاق چشمههای این پل به جای آنکه میزبان گردشگران و آرامش دهنده روان آنان باشد، میزبان زباله و نخالههای شهری شده است، در حالی که این اثر پتانسیل بالایی برای جذب گردشگران را دارا است، اگر به آن رسیدگی شود؛!! با وجود این همه مشکلات که پل محمد حسنخان به دوش خود میکشد، شهرداری و شورای شهر بابل در یک اقدام غیر اصولی که بسیار به آن مفتخر نیز بودند و تبلیغات و هزینهٔ زیادی نیز از برای آن انجام دادهاند، بدون اجازه و هماهنگی میراث جاده ای، بنام جادهٔ ساحلی را در حاشیه رودخانه بابلرود احداث نمودند که از زیر یکی از تاق چشمههای پل گذر میکرد، این بخش از جاده که ابتدا به بهانه مرمت و رهگذر پیاده ساخته شد، به محلی برای گذر خودرور های سنگین و سبک بدل شده است، که متاسفانه چندی پیش با عبور یک خودرو سنگین از زیر آن و برخورد به تاق چشمهٔ این پل تاریخی؛ صدماتی را بدان وارد کرده است، حال آنکه به دلیل عبور خودروها، این مکان، به محلی پر خطر برای عابرین پیاده بدل شده است! پرسش اینجاست که با این روند خودسرانه و ضعف سازمان میراث فرهنگی در صیانت از آثار تاریخی، آینده این یادمان های تاریخی-فرهنگی که شناسنامهٔ ملت ما محسوب میشود چگونه خواهد بود؟ البته از حق این گفتار نباید گذشت که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نمیتواند و نخواهد توانست بدون یاری و همدلی دگر دستگاهها و مردم، به تنهایی از آثار تاریخی و فرهنگی نگهداری کند، چراکه پاسداشت این یادمانها بر گـُردهٔ تک تک مردمان این سرزمین، مسئولین و دستگاهها است، پل تاریخی محمد حسنخان که بر روی رودخانه بابلرود همچنان استوار مانده تا گواهی باشد برای آیندگان، در تاریخ 22/2/1356 خورشیدی به شمارهٔ 1414 در فهرست آثار ملی جای گرفته است.
* دبیر انجمن جوانان سپید پارس