شنبه, 12ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم وداع با گورخر ایرانی

زیست بوم

وداع با گورخر ایرانی

 برگرفته از همشهری آنلاین - دکتر اسماعیل کهرم

 دکتر اماعیل کهرمعلی‌خان شکارچی مهمان خود را دعوت به سکوت کرد. جل‌وپلاسی را روی زمین پهن کرد پتویی روی آن انداخت و به مهمان گفت شما بخواب من بیدارت می‌کنم.
مهمان سرهنگ گلداسمیت بود. او چند بار با سردار شمشیر زن شرق، لطفعلی‌خان زند دیدار کرده بود در اوج و حضیض زندگی خان یکی دو بار در کاخ حکومتی و یکبار هم زیر چادر، بعد از فرار او از لشگر آقامحمدخان، در دل صحرا.

این بار او برای شکار به حوالی یزد رفته بود. مناطقی که اکنون کالمند و بهادران می‌گوییم و منطقه بافق و نیز مهرویه از شکارگاه‌های سابق یزد محسوب می‌شدند. در این استان همچنین مناطق دره‌انجیل و نی‌باز، نایبندان طبس، کوه بافق و سیاه کوه هم قرار دارند که اکنون حفاظت می‌شوند. ولی در روزگار پیشین محل‌های شکار با اهمیت استان و ایران به حساب می‌آمدند.

سرهنگ به خواب رفت. هنگام سحر علیخان او را از خواب بیدار کرد. گله شکار نزدیک آبشخور می‌آمدند. سرهنگ تفنگ بلژیکی خود را آماده کرد. این تفنگ‌ها گلوله‌زنی بودند و آن روزها هر کسی توانایی داشتن آنها را نداشت. وقتی که «گلداسمیت» نشانه رفت و خواست یکی از جانداران را بزند‌ علیخان ممانعت کرد و گفت ماده را نزن، نشانه دوم هم رد شد، یک کره جوان بود، همین‌طور ماده حامله... خلاصه علیخان با یک نر پیر موافقت کرد و ماشه را چکاند.

 علیخان سرهنگ را مجبور کرد آن‌قدر صبر کند تا گله سیراب شوند، پس از تیراندازی پراکنده نشوند و تشنه بمانند. جانوری که شکارچی و راهنما در پی آن بودند گورخر بود.
این جانوران در گذشته در ابرقوه و هرات در یزد حضور داشتند. همین‌طور در مناطق کویری ایران مانند سمنان، شاهرود، دشت‌های کلاه قاضی در اصفهان، دشت‌های استان کرمان و نیز در فارس و حتی سرخس در استان خراسان.

گورخر به خاطر عشق و علاقه بهرام گور به شکار این جاندار زبانزد خاص و عام در ایران است و از جانداران وحشی است که بین ایرانیان شهرت کامل دارد.

منطقه بهرام گور

به خاطر دارم حدود 30 سال پیش به منطقه حفاظت شده «بهرام گور» در فارس رفته بودم. یکی از بچه‌های شکاربان قدیمی (اکنون به آنان محیط‌بان گفته می‌شود) راهنمای من بود. عجب جایی است این منطقه بهرام گور؛  منطقه‌ای‌ با وسعت بیش‌ از 400‌هزار  هکتارکه در استان فارس قرار گرفته است و وقتی قدم به آن می‌گذاری حس می‌کنی که این منطقه از زمان بهرام گور تغییری نکرده است و حتی خیال می‌کنی که بهرام گور را می‌توانی ببینی که در تعقیب یک گله گورخر است.

شاید در زمان بهرام گور، شکار گورخر با اسب و تیر و کمان‌ یا کمند کاری لذت‌بخش و تفریحی شاد و خرم بوده ولی اکنون که با تفنگ‌های تلسکوپ‌دار از فاصله یک کیلومتری حیوان را شکار می‌کنند.‌ بعد از تیر خوردن حیوان 250 کیلویی مانند کوهی به زمین می‌افتد و نه لذتی در آن است و نه هیجانی.

به 30 سال پیش باز می‌گردم، وقتی که با همکارم به بهرام گور رفتم لندرور را متوقف کردیم و دوربین کشیدیم. همکارم نقطه‌ای را نشان داد و گفت «اونجا هستند.»‌هر چه نگاه کردم گورخری ندیدم. باز  هم دقت کردم، باز هم ندیدم: خلاصه علاوه بر تازه کار بودن من گورخرها هم در محیط خود در پناه تپه به خوبی استتار کرده بودند. رنگ‌آمیزی بدن آنها کاملاً منطبق با محیط اطراف است، رنگ پشت زرد متمایل به نارنجی است. زیر بدن، پهلوها و کفل‌ها سفید مایل به زرد است.

در طبیعت 2 رنگ بودن جانداران در طیف وسیعی از جانوران خشکی و ابی مشاهده می‌شود. تا آنجا که می‌دانیم دلیل این امر استتار جاندار از بالا و پایین است یعنی حتی وقتی که مثلاً گورخر غلت می‌زند و یا کوسه‌ای را از بالا ‌ یا پایین نگاه می‌کنید، تفاوت رنگ موجب استتار جاندار می‌شود. گورخر نیاز به این استتار دارد زیرا تنها انسان‌ها به دنبال شکار این حیوان نیستند اغلب جانواران درنده که در زیستگاه‌ همانندی با گورخر زندگی می‌کنند نیز طالب این طعمه لذیذند.

دشمنان گور

گرگ‌ها به طور دسته‌جمعی به گورخر حمله ‌ و با صبر فراوان او را تعقیب می‌کنند. گورخرها قهرمان دوی استقامت در میان جانداران صحرا هستند. آنها می‌توانند حتی مسافت‌های بعید را با سرعت حدود 50 کیلومتر در ساعت طی کنند.

 گرگ‌ها نیز در این مسابقه زیاد عقب نمی‌مانند. در موقع تعقیب پیرها و کره‌ها بیشتر در معرض خطر قرار می‌گیرند. طبیعت راه خود را می‌داند و می‌داند که چگونه جمعیت را سرپا و شاداب و زنده نگهدارد. ما انسان‌ها بی‌تفاوت همه را با یک چشم نگاه می‌کنیم و به گلوله‌ می‌بندیم. مجموعه عوامل طبیعت می‌دانند که از جانوارن چگونه برداشت کنند تا جمعیت آنها همیشه پایدار بماند و گذشتگان ما نیز می‌دانستند.

برخورد علیخان با سرهنگ (که در خاطرات گلد اسمیت مندرج است) نشانگر بینش عمیق او نسبت به اهمیت تک‌تک افراد یک گله است. ‌می‌گوید که مفهوم توسعه پایدار و یا برداشت پایدار مفهومی غربی است؟ من فکر می‌کنم گاهی به جای آنکه به غرب نگاه کنیم بهتر است که به گذشته بنگریم و یا به گفته دوست عزیزی، به عمق نگاه کنیم.

 پاسخ مسائل امروز‌ را بهتر در‌یابیم. شکارچی امروزی نمی‌تواند از رفتار علیخان درس بیاموزد و به طرف هر جانوری تیر بیندازد. آن همه رفتار پسندیده که در رفتار شکارچی‌های قدیم بود در وجود شکارکش‌های امروز گم‌شده و اثری از آن نیست!

گورخر که روزی روزگاری در هندوستان، افغانستان و منچوری و ترکمنستان دیده می‌شد اکنون در ترکمنستان و ایران فقط دیده می‌شود. از گله‌های عظیم گذشته که در فارس، کرمان، یزد، سمنان و کویرهای اطراف ورامین و قزوین حضور داشتند اکنون فقط حدود 400رأس در منطقه بهرام گور، ورامین و سرخس باقی است. کاهش جمعیت این جانور در اثر شکار بی‌رویه، تعقیب با موتورسیکلت، اتومبیل و اشغال آبشخورها و نیز چرای بی‌رویه بوده است و این کاهش همچنان ادامه دارد.

ویژگی های گور

گورخر روزها معمولا فعالیت می‌کند صبح زود شروع‌ چرا می‌نماید و امنیت را در حضور در گله می‌بیند. در داخل گله اغلب یک نر با چند ماده و کره گور مشاهده می‌شود. نرها رهبری گله خود را به عهده دارند. نر‌ مسئله برخورد با دشمن و یا جنگ و جدال نرهای دیگر را به عهده دارد، امنیت خانواده خود را تامین می‌کند و در عوض ماده‌ها و کره‌ها از او تبعیت می‌کنند، چنین رفتاری را  در خانواده شیرها می‌توان مشاهده کرد.

وظیفه شیر نر حفاظت از ماده‌ها و توله‌ها‌ست و تمام وقت شیر نر، صرف دفع مهاجمان می‌شود. با این تفاوت که اولاً تهیه غذا یعنی شکار توسط شیر ماده صورت می‌گیرد و ثانیاً مدت حکومت شیر بر خانواده ‌ حدود 3 سال است و بعد از آن احتمالاً فرزند نر و یا یک نر دیگر در نبردی سهمگین، نر خانواده را مجروح، مقتول یا فراری می‌دهد و خود جای او را می‌گیرد.

تهیه غذا در گله گورخر به عهده ماده‌ها است ولی نر غالب آنان را به دلیل چرای مناسب راهنمایی می‌کند. نرها بزرگتر از ماده‌ها هستند و حدود 20/2 متر طول دارند و ارتفاع آنها حدود 140 سانتیمتر است و 250 کیلوگرم وزن دارند.

گورخرها حس بینایی، شنوایی و بویایی قوی‌ای  دارند. این جانداران به آب وابستگی داشته و به خصوص در تابستان‌ها اطراف آبشخورها هستند.

اوایل تیر ماه و یا کمی زودتر عملیات جفت‌یابی و جفت‌گیری شروع می‌شود. در این هنگام میان  نرها جدال سختی درمی‌گیرد که با لگد زدن و گاز گرفتن خود را نشان می‌دهد.
جای دندان حریف روی بدن، ران، ساق‌پا، گردن و یا دم حریف دیده می‌شود و گاه حیوان دم خود را از  دست می‌دهد. نرغالب شایستگی خود را با شکست دادن حریف اثبات می‌کند و حق جفت‌گیری و ادامه نسل و انتقال ژن خود را کسب می‌کند.

 مدت آبستنی حدود یک سال است. مادر یک کره می‌‌زاید. کره‌ها قسمت اعظم رشد خود را در رحم مادر انجام داده‌اند و بعد از حدود یک ساعت به تعقیب مادر می‌پردازند. در اوایل تولد، کره‌ها خیلی آسیب‌پذیرند و حتی روباه‌ها و یوزپلنگ‌ها نیز همراه گرگ‌ها به آنان چشم دوخته‌اند. تلفات در نزد کره‌ها زیاد است و تعداد کمی به سن بلوغ (3 سالگی) می‌رسند.

گورها به ندرت می‌توانند هر ساله آبستن شوند ومعمولاً هر دو سال یکبار حامله می‌شوند و می‌زایند، در طبیعت تا حدود 45 سال عمر می‌کنند.اما عمر آنها  در باغ وحش بیشتر است، چون از آنان نگهداری و مواظبت می‌شود.

کره‌های نر پس از حدود 6 ماه  توسط پدر خود رانده می‌شوند زیرا خطری برای رقابت‌ با او به حسا ب می‌آیند. هنگامی که گورها در اسارت نگهداری می‌شوند، پس از مدت کوتاهی باید کره‌های نر جدا شوند در غیر این صورت توسط پدر کشته خواهند شد.غریزه ادامه نسل اینجا بر مهرو محبت پدری پیشی می‌گیرد. از همین روی پس از آنکه کره‌های نر از شیر گرفته شدند در محوطه جداگانه‌ای جدای از مرز نگهداری می‌شوند.

جانوری بی دفاع

در حیات‌وحش هیچ‌گاه دو جانور کاملاً مشابه یکدیگر نیستند. گورخر جانوری است که توقع خود را از محیط به حداقل رسانیده، از گیاهان و علف‌های چوبی انرژی کسب می‌کند و حتی از آب نیمه شور هم رفع تشنگی می‌نماید. ولی از طرف دیگر ماده‌ها هر دو سال یکبار زاد و ولد می‌کنند، آن هم فقط یک‌قلو می‌زایند.

 تعداد کره‌هایی که به سن بلوغ می‌رسند بسیار ناچیز است زیرا انواع شکارچیان مانند پلنگ، گرگ، یوز‌ و حتی روباه و شغل به آنها حمله می‌کنند البته مادر دفاع جانانه‌ای در مقابل شکارچی اعمال می‌کند ولی در مقابل گله گرگ‌ها شانس حفظ نوزاد خود را ندارد.

با توجه به نقاط ضعف فوق می‌بینیم که گورخر طبیعتاً جانوری حساس است که بدون وسیله دفاعی در مقابل جانوران و انسان شکارچی قرار گرفته است و اگر به همین منوال پیش رویم فقط در باغ‌وحش تهران باید این همه زیبایی را تحسین کنیم باید بدانیم که گورخر مانند قرقاول نیست که چندین تخم بگذارد و شانس تولیدمثل خود را بالا ببرد ما انسان‌ها باید یاد بگیریم که فضاهای وسیعی را برای جانوران دیگر کنار بگذاریم تا در کنار توسعه شهرها احداث جاده‌ها و به زیرکشت بردن زمین‌ها حرمت شکل‌های دیگر حیات را نگه داریم.

کویرهای ایران بدون گله‌های گورخر مانند حلقه انگشتری هستند که نگین آن گم شده باشد. همه فرم‌های حیات زیبا هستندو وجود آنها لازم است در غیر این‌صورت اینان خلق نمی‌شدند. داستان حضرت نوح را به خاطر دارید حیات در روی زمین به کلیه جانوران نیازمند است. گورخر یک حلقه زرین از زنجیره ارزشمند حیات است و باید در ایران حفظ شود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید