دکتر محمد مصدق
پیروز واقعی در کودتای 28 امرداد , ملت ایران بود
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از جمعه, 12 شهریور 1389 01:34
- بازدید: 5336
محمد اسماعیل حیدرعلی (محمد حیدری)
Me_ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با آنکه سندهای اصلی کودتای 28 امرداد 1332 در اختیار ما نیست, اما با همین اندازه سند, آگاهی و خاطراتی که پیرامون نهضت ملی شدن نفت ایران و آن کودتای رذیلانهای که به سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق انجامید, در اختیار است, میتوان به روشنی دریافت که همان کودتا نیز یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران بوده است.
زمانی میتوان این واقعیت را دریافت که ذهن را از اندیشههای مغشوش و داوریهای هدفمندی که مستقیم و غیر مستقیم به ما القاء شده است, خالی کرد. سپس سندها, آگاهی ها و خاطرات نقشآفرینان آن نهضت فراگیر ملی را به شیوهای درست و علمی کنار هم گذاشت و بر آنها دقت کرد تا به این نتیجه شگفت انگیز رسید که روشن بینی , زیرکی و واقعگرایی نقش آفرینان نهضت ملی شدن صنعت نفت کشورمان, تمامی ترفندها, نقشهکشیها و فریب کاریهای استعمار پیر انگلیس و استعمار آزمند آمریکا را نقش برآب کرد و موجب شد آنان به کثیف ترین حربه متوسل شوند و گروهی اوباش را به یاری شمار اندکی از نظامیان ناآگاه یا خود فروخته بفرستند تا حکومتی را که نماد آگاهی و بیداری ایرانیان ( ونه چنان که مدعیانی مانند آقای دکتر موسی غنینژاد با وصف دموکراسی پوپولیستی نام میبرند) بود سرنگون سازند و حکومتی دست نشانده, بیریشه و جبون را به جای آن بنشانند.
این درست است که با آن کودتا صفوف نهضت ملی برهم خورد, یک پارچگیها و یکدلیها از میان رفت و جامعهی ما سالیانی چند دچار بهت زدگی و سرخوردگی شد , اما شعله آزادی خواهی, سرفرازی طلبی و تمنای استقلال و عظمت , در دل مردم فرو نکشید و نمرد و از همین رو بود که 25 سال بعد ـ آری 25 سال بعد ـ خشم فرو خوردهی همین ملت فوران کرد و از شرایطی که پیش آمده بود علیه آن حکومت دست نشانده سود جست و آن را سرنگون کرد.
...
هنگامیکه نسل من دورهی دبیرستان را میگذراند, در کتابهای درسی و غیر درسی, در روزنامهها و برنامههای رادیویی ( و سپس تلویزیونی ) , بهویژه در زمانهای نزدیک به سال روز 28 امرداد, نهضت ملی شدن صنعت نفت را با ترفندهای ویژهی مغز شویی, حرکتی کور و ضد منافع ملی جلوه میدادند و کودتای 28 امرداد را موهبتی الهی معرفی میکردند.
اگر قرار بود آن تبلیغات چون زنگاری بر مغز نسل من بنشیند, ما هم امروز با کسانیکه بیش ترشان حسن نیت هم دارند, هم آوا میشدیم و آن نهضت را برخاسته از جاه طلبی گروهی سیاستمدار که رهبری خود را به شادروان دکتر محمد مصدق سپرده بودند, میپنداشتیم.
اما خواندیم و گوش کردیم تا زمانی رسید که آن باورهای نادرست از ذهنمان زدوده شد. حال نوبت آن بود که دریابیم آن حرکت همگانی, بدون پیش زمینه بوده است یا میتوان برای آن پیش زمینه هایی نیز یافت.؟
اسناد و نوشتارهای پراکندهای که چاپ میشد, و یا امکان دسترسی به آنها وجود داشت, نشان داد که پنهانی ترین ریشههای نهضت ملی شدن نفت را حتی میتوان در خیزش مشروطیت جست و جو کرد. (در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی کتابی از سوی نهاد ریاست جمهوری در مورد اسناد و مکاتبات مربوط به حرکت رضاخان برای تغییر قرارداد دارسی و شرکت نفت انگلیس منتشر شد که نشان می دهد حتی سیاستمدارانی که سر سپرده دیکتاتور بودند و از آنان به بدنامی یاد میشود, آن قرارداد را ظالمانه و استعماری میدانستند و می کوشیدند دیکتاتور را تشویق کنند آنرا تغییر دهد )
رویدادها و افشاگری های بعدی نشان داد که نهضت ملی شدن صنعت نفت آرزوی مشترک بخش اصلی مردم, احزاب و سیاست مداران آن زمان بوده است. آرزویی بوده است که در دورهای, جز با ایما و اشاره و رعایت احتیاط از آن سخن نمیگفتند, اما حتی سیاستمداری استخوان دار , همچون قوامالسلطنه, پیش از رویداد سی تیر(1) معتقد بوده است که :
« شرکت ملی نفت ایران ... استخراج میکند و به شرکتی که برای تصفیه و فروش تشکیل میشود که اقلاَ 75 درصد باید متعلق به ایران باشد در سر چاه بفروشد از روی قیمت خلیج ایران» (2)
سرانجام, شرایط زمانی و چیدمان نیروهای داخلی فرصتی ایجاد میکند که این اشتیاق سوزان ملی فوران کند و تمامی نیروهای سیاسی و سیاست مردان زمان, خواهان ملی شدن صنعت و منابع نفت کشور شوند. این درست است که مصدق نماد آن نهضت بود, اما بسیاری از سیاستمداران زمان, با گرایشهای گوناگون در کنار مصدق ایستادند, او را به رهبری برگزیدند و سررشته کارها را بهدست او سپردند. بنابراین, پسوند« ملی» در آن نهضت, دارای بار معنایی راستینی است.
هیچ انسانی به تنهایی نمیتواند در چنین رویدادهایی برهمه امور, توطئهچینیها, فریبکاریها و دغل بازیها آگاهی و تسلط داشته باشد, از اینرو اگر به تاریخ نویسان امانتدار نهضت ملی شدن نفت ایرادی وارد باشد, گذشتن از کنار کارها و کردارهای افرادی است که هرکدام توطئهای را کشف کردند یا برای تصمیمگیری درست, به رهبر نهضت راه نشان دادند. اگر چنین شده بود, اکنون ما میدانستیم آیا خود دکتر محمد مصدق بود که به فریبآمیز بودن پیشنهاد بانک جهانی پی برد و آن را نپذیرفت, یا کسانی که از ماهیت این بازوی نیرومند استعمار نوین آگاهی داشتند, وی را در جریان گذاشتند.
رد کردن این پیشنهاد, در آن زمان که هنوز ماهیت و کارکرد بانک جهانی و صندوق بینالمللی به عنوان دو بازوی نیرومند استعمار نو ( نئوکلنیالیسم ) روشن نشده بود, به راستی نشان از هوشمندی و دور اندیشی رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت دارد. اما شگفتا که برخی از چهرههای علمی کنونی, رد کردن این پیشنهاد و به دام خدعه نیفتادن را خطا میدانند !
در اینجا لازم است به نکتهای که انگیزهی این نوشتار شد, اشارهای بکنم .
به مناسبت صدمین سال اکتشاف و استخراج نفت در ایران, رسانههای گوناگون, مطالبی را منتشر میکنند. در این میان, دیدارگاه ایران دیپلماسی, که رنگ و بوی وزارت امورخارجه را دارد, سلسله گفتوگوهایی را با گروهی از پژوهشگران و اقتصاد دانان انجام داده است که بنا به ماهیت دیدارگاه مورد بحث, جز گروهی اندک, کسی از چند و چون آن ها آگاهی نمییابد. اما پارهای از مطالب طرح شده در همین گفتوگوها , بعدها منبع و ماخذ خواهد شد . (3)
در میان این گفتوگوها , نظریات دو تن از مصاحبه شوندگان شگفتانگیز و حیرتآور است. یکی از این دو, دکتر محمد علی همایون کاتوزیان (استاد دانشگاه آکسفورد) است و دیگری دکتر موسی غنینژاد (اقتصاد دان و استاد دانشگاههای ایران و ... )
این نوشتار فرصت نمیدهد سخنان آقای دکتر غنینژاد واکاوی شود, (4) کندوکاو در تمامی پاسخهای آقای دکتر کاتوزیان هم در مجال این نوشته نیست و فقط به بخشی از آن نظر دارم.
دکتر کاتوزیان یک فرصت طلایی را که دکتر مصدق از کف داد ( و از نظر او, همین امر پیش زمینه شکست نهضت شد) رد کردن پیشنهاد بانک جهانی میداند و میگوید :
.... در آن زمان نهضت ملی کاملا متحد بود و اختلافاتی که بعدها در آن پدید آمد, وجود نداشت. حتی شاه نیز در ظاهر از آن پشتیبانی میکرد و موقعیت ایران هم در خارج و هم در داخل بسیار قوی بود. شورای امنیت هم به نحوی موقعیت ایران را تایید کرده بود و خلاصه, نهضت ملی هم, چه در داخل و چه در خارج در اوج خود قرار داشت. در آن زمان پیشنهادی توسط بانک جهانی مطرح شد, که این نهاد برای دو سال صنعت نفت را به کار بیندازد و وضع را به حالت عادی برگرداند.
در واقع بانک جهانی آن را اداره کرده و درآمد آن را بین ایران وشرکت نفت سابق تقسیم کند, تا در طول آن دو سال طرفین مذاکره کرده به توافق برسند . ...
یا جناب دکترکاتوزیان ساختار, کارکرد و شیوهی تشکیل و ادارهی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را نمیشناسند و یا میشناسند و تجاهل العارف میفرمایند.(5 )
کوشندگان نهضت ملی شدن نفت باید پای یک نهاد استعماری را که تحت کنترل آمریکا و انگلیس بوده و هست , به میان میکشیدند, ریش خود ونهضت را به دست آن میدادند, دو سال مذاکره پشت مذاکره میکردند تا اصل مطلب فراموش شود, مردم از شور بیافتند و پراکنده شوند, بین نیروهای سیاسی شکاف بیفتد و آن نهضت شکوهمند از درون بپوسد و با فضاحت به پایان برسد ؟
خیلی ساده اندیشی است که بپنداریم نهادی که تحت سلطهی کامل استعمارگران است, بهسود ملت ایران عمل میکرد, قراردادها را به سود منافع راستین ملت ایران میبست و سرانجام نیز دارایی این کشور را از غارتگران میگرفت و دو دستی تحویل ملت ایران میداد !
جناب دکتر کاتوزیان و همگنان ایشان ماجرای اسناد سیا و وزارت خارجهی آمریکا در رابطه با نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 امرداد را از یاد بردهاند ؟. اگر از یاد بردهاند, برایشان به طور خلاصه بازگو میکنیم .
در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون و هنگامیکه خانم مادلین آلبرایت هنوز وزیر خارجه او بود, قرار شد اسناد منتشر نشدهی سیا و وزارت خارجه آمریکا در موارد بالا, منتشر شود. چند روز بعد اعلام کردند که زمان انتشار اسناد به عقب افتاده است. چندی بعد هم اعلام کردند اسناد مفقود شده است !
راستی را ... آن اسناد در برگیرندهی چه واقعیتهایی بود که دولت قدر قدرت آمریکا با چنین روش فضاحت آمیزی مانع انتشار آنها شد ؟. امکان ندارد بخشی از آن اسناد به همین ماموریت بانک جهانی برای سرکار گذاشتن رهبران نهضت و ملت ایران, ایجاد اختلاف و «خود براندازی» مربوط باشد ؟ !
هرکس و هر عاملی که سبب شد تا مداخلهی بانک جهانی پذیرفته نشود, خدمت ارزندهای به ملت ایران کرد.
رهبران نهضت و ملت آنقدر ایستادند و سرسختی نشان دادند تا سرانجام دو ابر قدرت زمانه, یعنی انگلیس و آمریکا را واداشتند با حمایت آشکار و پنهان ابرقدرت دیگر, یعنی اتحاد جماهیر شوروی, از چماق داران و چاقوکشان برای تسلط بر منابع نفت ایران و بر سر کار آوردن یک رژیم دست نشانده استفاده کنند وننگ این کار را هم در کارنامهی خود به ثبت رسانند .
آنها توانستند دفتر نهضت ملی شدن نفت را ببندند, حکومت ملی را ساقط کنند و به غارت منابع ما ادامه دهند. اما نتوانستند گرامیترین و ارزشمندترین دارایی ما را که آزادی خواهی, استقلال طلبی و سرفرازی جویی است, از ما بستانند.
این شعله در قلب نسل پیش, نسل کنونی و نسل های بعدی فروزان خواهد ماند.
ایدون باد
1- قوام السلطنه برخلاف آن چه پنداشته میشود دستور کشتار 30 تیر را صادر نکرده بود. برای آگاهی ر.ک به
« در تیر رس حادثه » , نوشته حمید شوکت , به نقل از دکتر ارسنجانی, ص 293
2- ر.ک جلد اول 70 مقاله, کار یحیی مهدوی و ایرج افشار ( این جمله از نامه خطی پیوست مقاله دکتر عظیمی, با قید واژهی «محرمانه» به امضای قوام است.)
3- تهیه کننده این سلسله گفتوگوها, خود بر ابتدای هریک از آنها مقدمهای ( که گاه طولانی تر از مصاحبه است) مینگارد. او نه به نهضت ملی شدن نفت میتازد و نه دربارهی مصدق و یاران او بد نویسی میکند, بلکه حتی نوعی همدلی نشان میدهد و این به اصطلاح پژوهش گران و اقتصاد دانان هستند که اما و چراهای حیرت آوری را مطرح می کنند.
4- آقای دکتر غنی نژاد یکی از نقاط منفی نهضت ملی شدن نفت را اتکای دولت به درآمدهای نفتی می دانند و میفرمایند « ... علت این است که در این جا با ساختار اقتصاد, نفت مان را دولتی کردیم . خودمان کردیم . به صورت طبیعی اینطور نیست. این یک امر طبیعی نبوده که نفت, دولتی باشد. نفت را ما دولتی کردیم. آن هم یک تاریخ مشخص دارد : سالهای 30 و ملی شدن صنعت نفت که همه میگویند عالی است و دموکراتیک است. خیلی ساده است برای این که ببینید تناقض از کجاست ؟ اگر از نظر اقتصادی نگاه کنیم, سیاست ملی کردن نفت اشتباه بود ... »
ای کاش آقای دکتر غنی نژاد سندی ارایه میدادند که نشان دهد هدف کوشندگان نهضت ملی کردن نفت, ریختن درآمدهای نفتی به جیب دولت بوده است؟. دولت مصدق ,. سال 1331 کشور را بدون درآمد نفت اداره کرد و نه کمبودی پیش آمد و نه هم آب از آب تکان خورد . حتی بعد از کودتا, درآمد نفت در بودجه جاری منظور نمی شد, بلکه به بودجه عمرانی اختصاص مییافت. در دورهی هویدا بود که درآمد نفت دولتی شد. فقط اگر به واژهی «ملی کردن صنعت نفت ایران» دقت فرمایید کافی است. چرا نگفتهاند « دولتی کردن صنعت نفت ایران »؟ از خطاهای دیگران برای بی اهمیت ( و حتی بد جلوه دادن ) نهضت یک ملت, استفاده کردن, اخلاقی است؟
5- نطفه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم در اجلاس « برتون وودز» بسته شد. نظریه پردازانی همچون لرد جان میناردکینز در این کنفرانس طرحی در انداختند که اقتصاد جهان را در دستان قدرتهای استعمارگر فاتحان جنگ دوم قرار می داد.
نسخههای همین دو نهاد بود که کشورهای ثروتمندی مثل برزیل و آرژانتین را تا مرز فلاکت و ورشکستگی کشاند. هند هم تا زمانیکه به دستورالعملهای این دو نهاد عمل کرد , دچار فلاکت بود .
از سوی دیگر, در موارد بسیاری, استعمار نوین, از این دو نهاد برای اجرای هدفهای سیاسی خود در نقاط مختلف جهان استفاده کرده است که جای بازگو کردن آنها در این نوشتار کوتاه نیست.
6- در مورد حمایت و همگامی شوروی با آمریکا و انگلیس همین بس که یادآور شویم آن رژیم از دادن 11 تن طلا و میلیونها دلار طلب قانونی ایران به حکومت ملی دکتر مصدق خودداری ورزید و یک سال بعد از کودتا, آنها تقدیم حکومت کودتا کرد و در برابر, حکومت کودتا نیز قریه فیروزه , واقع در ترکمنستان را دو دستی تقدیم آنان کرد .