تیرههای ایرانی
شکلگیری توطئهی نافرجام، در راستای تجزیه آذربایجان
- تيرههای ايرانی
- نمایش از جمعه, 20 خرداد 1390 15:53
- بازدید: 8615
برگرفته از تارنمای آذرپادگان
دکتر هوشنگ طالع
روز هژدهم اردیبهشت ماه 1324 (8 مه 1945) با تسلیم بدون قید و شرط آلمان،جنگ جهانی دوم به پایان رفت. ده روز پس از تسلیم آلمان، دولت ایران ضمنیادداشتی به بهانه شاد باش پیروزی، به سه دولت بزرگ متفق خاطر نشان کرد که با پایان گرفتن جنگ، لازم است هر چه زودتر خاک ایران تخلیه شود.
مسالهی تخلیه خاک ایران از نیروهای متفقین در همایش پتسدام که از 17 ژوئیه تادوم اوت 1945 (26 تیر تا 11 امرداد ماه 1324 خورشیدی) میان رهبران کشورهایپیروزمند برگزار گردید، مطرح و مورد توافق قرار گرفته بود. در اعلامیهی پایانی کنفرانس پتسدام، تاکید شد که قوای متفقین بلافاصله شهر تهران را تخلیه میکنند. اما قرار شدپیرامون تخلیه کامل ایران در نشست وزیران خارجهی آمریکا بریتانیا و شوروی که درماه سپتامبر 1945 (شهریور 1324) در لندن برپا خواهد شد، گفتگوهای لازم به عملآید.
روز 11 شهریور ماه 1324 (2 سپتامبر 1945)، ژاپن بدون قید و شرط تسلیم شد.بدین سان جنگ در آسیا نیز خاتمه یافت.
در قرارداد سه جانبه (ایران بریتانیا و اتحاد شوروی)، دو دولت اخیر متعهد شده بودندکه حداکثر شش ماه پس از پایان جنگ، خاک ایران را تخلیه کنند. هنگام عقد قرار دادمزبور، منظور از «پایان جنگ»، پایان جنگ با آلمان نازی بود. اما دولت اتحاد شورویآن را به «پایان جنگ در آسیا» و یکسره شدن کار ژاپن موکول کرد. دولت شوروی پیشاز پایان جنگ، میکوشید تا مطامع ارضی خود را پوشیده نگاه دارد. زیرا، دولت مزبور ازآن بیمناک بود که متفقین علیه شوروی با دشمن همدست شوند.
بدون تردید، بلعیدن استان آذربایجان، اثر ژرفی بر جغرافیای سیاسی منطقه داشتو موقعیت اتحاد شوروی را در خاورمیانه بهبود اساسی میبخشید. افزون بر نزدیکشدن چند گام به سوی خلیج فارس، برخوردار شدن از مرز خاکی گستردهتر با ترکیه ونیز هم مرزی با کشور عراق، از مهمترین دستاوردهای سلطه بر آذربایجان، به شمار میرفت. بدینسان دولت شوروی از آغاز اشغال ایران در پی تجزیهی آذربایجان بود. روسها با دقتکافی، برنامهریزی وسیعی را به عمل آورده بودند. از این رو با تسلیم ژاپن، اتحاد شورویدستور اجرای طرح را صادر کرد.1
فردای روز تسلیم ژاپن (12 شهریور ماه / 3 سپتامبر) فرقه دموکرات آذربایجان باانتشار بیانیهای، اعلام موجودیت کرد. به دنبال این اقدام، تشکیلات ایالتی حزب توده در آذربایجان، ائتلاف خود را با فرقهی دموکرات اعلام نمود. از سوی دیگر، تشکیلات کارگری حزب توده در شهر تبریز، به فرقه دموکرات پیوست و روزنامه آذربایجان وابسته به تشکیلات مزبور، ارگان رسمی فرقهی دموکرات شد.
هم زمان با تشکیل فرقه دموکرات، تنی چند از کردها که به دعوت جمهوری آذربایجان شوروی به باکو رفته بودند، چند هفته پس از بازگشت به ایران، موجودیتکومله را اعلام کردند.
روز بیست و دوم شهریور ماه 1324 (13 سپتامبر 1945) ، دولت ایران طی یادداشت دیگری، خواستار تخلیه کامل خاک کشور از نیروهای بیگانه شد. چند روز بعد، وزیران خارجه سه دولت آمریکا، بریتانیا و شوروی در همایش لندن اعلام کردند که برپایهی پیمان سه جانبه (ایران ، بریتانیا و شوروی)، نیروهای متفقین شش ماه پس ازپایان جنگ با ژاپن، یعنی تا دوم مارس 1946 (11 اسفند 1324) خاک ایران را تخلیه خواهند کرد.
روسها، با توجه به اعلامیه مزبور و تعهد تخلیه ایران در موعد مقرر، بر تجهیز و تعلیم فرقهی دموکرات افزودند. هنوز 24 ساعت از صدور اعلامیه مزبور نگذشته بود که گروههای مسلح که بیشتر آنها از آن سوی مرز آمده بودند، در پناه ارتش سرخ، اقدام به اشغال ادارات دولتی و حمله به کلانتریها و پاسگاههای ژاندارمری در آذربایجان نمودند.
با آغاز عملیات مسلحانه، زیر پوشش فرقهی دموکرات آذربایجان2، دولت شوروی به گسترهی دخالت در امور داخلی ایران افزود. روز 25 آبان (16 نوامبر)، فرماندهیارتش شوروی، به نیروهای ژاندارمری اجازه ندادند که از تبریز خارج شده و به یاری پادگانهای دیگر که مورد هجوم و تهدید عناصر مسلح فرقه قرار گرفته بودند بشتابند.3
در این میان، حزب توده ضمن انحلال شعبههای خود در آذربایجان، دستور داد که محل و وسایل موجود در اختیار فرقهی دموکرات قرار داده شده و افراد حزب به عضویت فرقهی دموکرات درآیند.
فرقهی دموکرات با پشتیبانی همه جانبهی ارتش سرخ، در زمان کوتاه، بسیاری ازشهرهای آذربایجان را تصرف کرد و با دست زدن به اعدام، شکنجه، زندان و مصادرهیاموال، جو رعب و وحشت را برقرار ساخت.
در این هنگام محسن صدر (صدرالاشراف) که از عوامل محمد علی شاه در قتل وکشتار آزادی خواهان به شمار میرفت، با وجود تنفر و مخالفت شدید مردم، تنها با حمایت عناصر فاسد حاکمه و تایید ضمنی سفارت بریتانیا، کرسی نخست وزیری را اشغال کرده بود. سرانجام وی، روز بیست و نهم مهرماه 1324 (21 اکتبر 1945)، برابر مخالفت شدید افکار عمومی و گروهی از نمایندگان مجلس شورای ملی که با عدم حضور، تشکیل جلسات مجلس را غیرممکن ساخته بودند، از کار کنارهگیری کرد. با برکناری او، ابراهیم حکیمی (حکیمالملک)، به نخست وزیری برگزیده شد.
حکیمی، روز بیست و ششم آبان ماه 1324 (17 نوامبر 1945)، ضمن یادداشتی به مداخلهی ماموران کشوری و لشگری شوروی در امور داخلی ایران اعتراض کرد. در یادداشت دولت ایران اشاره شده بود که حوادث اخیر در آذربایجان با دخالت مستقیم و غیر مستقیم دولت شوروی به وقوع پیوسته است. در این یادداشت به مداخلهی دولت شوروی در جلوگیری از امر اعزام نیرو به آذربایجان و اخلال در امر اجرای قوانین کشوریاشاره شده بود. در یادداشت با صراحت از قطع خطوط تلگراف، اشغال ادارات دولتی و خلع سلاح پستهای ژاندارمری و پلیس راه آهن، وسیلهی فرقه دموکرات در شهر میانه تاکید گردیده بود. هم چنین گفته شده بود که در روزهای اخیر، مقامهای شوروی اقدام به بازرسی لوازم مسافران عازم آذربایجان و بازبینی نشریات ارسالی به استانهای سوم و چهارم کردهاند. در پایان، از مقامهای شوروی خواسته شده بود که به این وضع خاتمه داده و اجازه دهند تا یگانهای ارتش ایران برای اعادهی نظم، به آذربایجان اعزامگردند.4
همزمان با تلاش برای اعزام نیرو به آذربایجان، ابراهیم حکیمی نخست وزیر، خواستار گفتگوهای رودررو با مقامهای شوروی شد. از سوی دیگر، دولت حکیمی یادداشتهایی به دولتهای آمریکا و بریتانیا فرستاد و ضمن تشریح حوادث آذربایجان، تقاضای پشتیبانی کرد. اقدام مهم دیگر دولت حکیمی، گسیل نیروهاینظامی به یاری پادگان تبریز بود که در محاصرهی عناصر مسلح فرقهی دموکرات قرارداشت. اما ستون مزبور روز سی ام آبان ماه 1324 (21 نوامبر 1945)، در شریف آباد (نرسیده به قزوین) از سوی ارتش سرخ متوقف گردید.
پیش از رسیدن ارتش به شریفآباد قزوین، فرقهی دموکرات نخستین کنگره خود رابر پا نمود. در این کنگره ، فرقه دموکرات اعلام کرد که خواهان خودمختاری کامل آذربایجان میباشد. در کنگرهی مزبور بیانیهای پیرامون همآهنگی کامل میان فرقهی دموکرات و کومله منتشر شد.
دولت شوروی در پی آن بود که تا روز 24 آذر [13 دسامبر]، یعنی روز گشایش کنفرانس وزیران امور خارجهی سه متحد بزرگ در مسکو، مسالهی آذربایجان را تمام کند و بدین سان، دولتهای آمریکا و بریتانیا را برابر عمل انجام شده قرار دهد. در اینفرایند، اتحاد شوروی به دنبال اعلام موجودیت فرقهی دموکرات در آذربایجان و آغاز عملیات مسلحانه از سوی فرقهی مزبور که به اشاره و با پشت گرمی ارتش سرخ انجاممیگرفت، از حرکت ستونهای ارتش برای یاری رساندن به لشگر تبریز که در محاصرهی شورشیان قرار داشت، جلوگیری کرد. روز 30 آبان (21 نوامبر)، سر فرمانده ارتش سرخ به فرمانده ستون اعزامی اخطار کرده بود که«هر تلاش و اقدام برای پیشروی، به منزلهی حمله به اتحاد شوروی خواهد بود.5»
عصر همان روز، معاون وزارت امورخارجه با کاردار سفارت شوروی، دربارهی مسالهی جلوگیری از حرکت نیرو به آذربایجان گفتگو کرد. کاردار گفته بود که «عملمقامات نظامی شوروی جنبه نظامی داشته و او از دلایل آن آگاه نیست».6
کاردار سفارت شوروی به معاون وزیر امور خارجه ایران قول داد که با سرفرماندهی ارتش سرخ در ایران تماس گرفته و او را از دلایل این امر آگاه کند. اما به قول خود وفا نکرد.7 عصر همان روز کاردار سفارت شوروی در گفتگو با سفیر کبیر آمریکا در تهران، رد تقاضای اعزام نیروهای ایران به تبریز را انکار کرد.8
روسها، خود را در موقعیت برتر احساس میکردند و از سوی دیگر نمیدانستند که تا کی و تا کجا میتوانند این ماجرا را ادامه دهند، لذا در پی گرفتن امتیاز برآمدند. از اینرو، آنان وزارت خارجهی ایران را در جریان مطامع خود قرار دادند. فشردهی امتیازاتی را که روسها در پی کسب آن بودند ، عبارت بود از:
1 - امتیاز نفت شمال
2 - امتیاز ترابری هوایی میان شوروی و تهران و نیز میان شهرهای تهران ،تبریز و مشهد
3 - داشتن نوعی موقعیت ویژه در بندر پهلوی
4 - واگذاری راه آستارا ، رشت ، قزوین و...، به دولت شوروی.9
روز اول آذر ماه 1324 (22 نوامبر) ، دولت ایران پیرو یادداشت پیشین، یادداشت دیگری (شماره 5552)، به سفارت شوروی در تهران تسلیم کرد.10
وزارت امور خارجه ایران با اظهار تعارفات خود به استحضار سفارتکبرای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی میرساند: بطوریکه در یادداشتمورخه 26 آبان ماه (17 نوامبر) شماره 5370 اطلاع داده شده استبمناسبت وقایع اخیر استانهای 3 و 4 و برای تقویت نیروی موجود درآذربایجان که به واسطه قلت عده و تضییقات در نقل و انتقال و سلب آزادیعمل قادر به استقرار امنیت در محلهای ماموریت خود نیستند، حسب تصمیم دولت مقرر گردید دو گردان پیاده و یک گردان ژاندارم از مرکز به مقصد تبریز عازم شوند که در اختیار فرمانده لشگر آذربایجان قرار گیرند.
روز یکشنبه 27 آبان ساعت 5 بعدازظهر نیروی مزبور از تهران حرکتکرد و شنبه 28 آبان چهار بعدازظهر از کرج عبور و ساعت 9 عصر همان روز این نیرو به شریف آباد نزدیک قزوین رسیده است. گروهان جلو دار بهحومهی باغات شهر قزوین وارد و همان موقع عدهای از نظامیان شوروی باچند زره پوش و چند تانک جلوی عدهی اعزامی رسیده و با تحکم، دستور توقف و حتی مراجعت به تهران را میدهند.
اخیرا گروهان هفت را که روز سه شنبه 29 آبان در کرج متوقف نگاهداشتهبودند، پس از توضیحاتی که از طرف سفارت ]شوروی[ به فرمانده نیروی [شوروی] داده شده که این عده حامل چادر و ارزاق نیروی اعزامی میباشد بهآنها اجازه داه شده است به نیروی متوقف در شریف آباد ملحق شوند ولی تاکنون حرکت نیروی اعزامی تهران از شریف آباد را مقامات نظامی شورویمانع شدهاند که به مقصد تبریز که ماموریت دارند برسند. در صورتی که وقایع استانهای 3 و 4 ایجاب مینماید هر چه زودتر و قبل از این که اوضاع دراستانهای نام برده از حال حاضر وخیم تر شود این نیروی اعزامی به مقرماموریت خود وارد شوند...
بنا به مناسبات حسنه موجود و علاقهای که انتظار دارد مقامات دولتدوست و مجاور هم عهد ،به امنیت کشور ایران داشته باشد، خواستار است ازنتیجه اقدامات وزارت امور خارجه را هر چه زودتر مستحضر دارند.
دولت اتحاد شوروی با تاخیر و پس از گذشت 5 روز در تاریخ 5 آذر (26 نوامبر) بهیادداشت اعتراض دولت ایران پاسخ میدهد. دولت، پاسخ دولت شوروی را قانع کنندهندانست. از این رو، روز 10 آذر (اول دسامبر) یادداشت زیر را تسلیم سفارت شوروی درتهران کرد.
وزارت امور خارجه شاهنشاهی تعارفات خود را به سفارت کبرای اتحادجم-اهیر شوروی سوسیالیستی اظهار و در پاسخ به یادداشت 26 نوامبر1945 / پنجم آذر ماه 1324 شماره 526، محترما مراتب زیر را به استحضارمیرساند:
از مندرجات یادداشت جوابیه که مرقوم فرمودهاند [مستفاد میشود] که دخالت مامورین شوروی در امور داخلی در استانهای شمالی حقیقت ندارد.نظر به این که وزارت امور خارجه فعلا نمیخواهد توضیحاتی بیشتری دراینباره بدهد و سوابق امر را کاملا روشن نماید. از آن چه اشعار داشتهاند معلوم میشود من بعد اقدامات مزبور تکرار نخواهد شد، اظهار خوشوقتیمینماید و از این که اشعار داشتهاند، که مامورین شوروی مقررات پیمان سهگانه و اعلامیه سران سه کشور بزرگ متحد ایران را که در تهران امضاء وانتشار یافته کاملا محترم میدارند، اظهار مسرت مینماید .
وزارت امور خارجه امیدوار است با مساعدت آن سفارت کبری، ضمن تخلیه سریع و کامل خاک ایران از نظامیان شوروی که همین انتظار را از دولتدوست و متحد دیگر نیز داریم، دیگر از اینگونه اقدامات از طرف مامورین نظامی شوروی در استانهای شمالی صورت وقوع نیابد، تا دوستی خللناپذیر ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی روز به روز افزون شود و اینکهاشعار داشتهاند، دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مسئول عواقب وخیم نبودن مامورین ایران در نقاط لازمه استانهای شمالی نیست، لزوما به استحضار آن سفارت کبری میرساند که وجود مامور در صورتی مفید و مؤثراست که نقل و انتقال قوای مزبور از محلی که مورد احتیاج نیست به نقطه مورداحتیاج میسر باشد. اگر مامورین رسمی دولت دست بسته محصور و آنهاکهدرصدد ایجاد ناامنی هستند آزاد باشند و قوای تامینه کشور هم آزادی عمل و ارتباط با مرکز نداشته باشند، طبعا سلب امنیت از مردم شده و مامورین دولت مانند سایر اهالی شمال در معرض خطر تجاوز و تعدی و جرح و قتل خواهند بود. چنان که بارها وقایع قابل تاسف در اثر همین وضعیات اتفاق افتاده است ...
در حالی که شهرهای آذربایجان، یکی پس از دیگری با حمایت آشکار ارتش سرخبه دست عناصر فرقه میافتاد ، فرماندهان ارتش سرخ، به نیروهای نظامی و انتظامی ایران دستور ترک مقاومت میدادند. با این وجود، سرتیپ درخشانی فرمانده لشگر تبریز روز ششم آذر ماه (27 نوامبر)، بر این باور بود که بایاری یگان هایی که از سوی ارتشسرخ در قزوین متوقف شدهاند و یک گردان تانک اضافی، میتواند نظم و آرامش را در آذربایجان برقرار کند11. سرتیپ درخشانی، شمار نیروهای فرقهی دموکرات را کما بیش4 هزار نفر برآورد میکرد12. اما این نیرو، از حمایت آشکار ارتش سرخ بر خوردار بود وچنان که اشاره شد، فرماندهان ارتش سرخ، آزادی عمل را از نیروهای ایران سلب کرده بودند13. سرانجام در نخستین هفتهی آذر ماه 1324، زنجان نیز به اشغال عناصر مسلح فرقه دموکرات درآمد. فرمانده ارتش سرخ در زنجان، به نیروهای ژاندارمری، پلیس و سرباز که از شهر دفاع میکردند، دستور داد که مقاومت نکرده و سلاح خود را به زمینبگذارند14.
پس از سقوط زنجان ، شورای جنگ در انتظار آن بود که عناصر فرقه از راه قزوین به سوی تهران حرکت کنند. از «جابون» نزدیک فیروزکوه نیز خبر میرسید که عدهای دراین منطقه جمع شده و آماده حرکت به تهراناند15.
ستاد ارتش ایران، طرحهایی برای دفاع از تهران تهیه کرده و دستور داده بود کهباید راه تهران - قم، به هر قیمت باز و آزاد نگاه داشته شود. زیرا این موضوع برایدریافت قوای کمکی از جنوب و نیز انتقال احتمالی پایتخت به اصفهان، حیاتی بود16. باتوجه به این که در جنگ جهانی نخست، روسها از راه کرج خود را به قم رسانیده وپایتخت را از راه جنوب تهدید کرده بودند، نیروهای ذخیره به مناطق حسن آباد و علیآباد (راه تهران - قم) در فاصلهی 20 کیلومتری پایتخت، گسیل شدند17.
در تهران، ناظران و آگاهان بر این باور بودند که آن چه در آذربایجان میگذرد، چیزی نیست که وسیلهی مردم انجام میگیرد بلکه این شورویها هستند که عملیات نظامی را هدایت میکنند. عملیات و تاکتیکهای کنونی، از اقدامهایی که وسیلهی گروهی از مردم صورت گیرد گذشته است و بیشتر، حکایت از عملیات نظامی دقیق و طرحریزی شده دارد. چنان که [ این عملیات] دو خط اصلی پیش روی را مشخصمیکند، یکی از آستارا به بندر پهلوی و دیگری از سوی زنجان به قزوین و تهران18.
از سوی دیگر، ارتش خود را آماده کرده بود تا در صورتی که عناصر مسلح فرقه بخواهند از راه آهن برای رسیدن به تهران استفاده کنند، مسیر راه آهن را منفجر کند19. با وخیم شدن اوضاع، مقامهای بالای ارتش به هراس افتاده بودند20. روسها که خود را در آستانهی موفقیت کامل احساس میکردند. حتا در پاسخ به یادداشت دولت بریتانیامبنی بر کاستن از مداخلههای روز افزون مقامات شوروی در استانهای شمالی ایران، اظهار نظر نکرده و موضوع را نادیده گرفتند21.
دولت بریتانیا، پیرامون سیاست خشن شوروی در ایران و مطامع آن کشور درآذربایجان به این نتیجه رسیده بود که « توسل هر چه بیش تر به متهم ساختن [شوروی] مفید به فایده نخواهد بود و تنها کاری که میتوان انجام داد این است کهاستمرار اشغال [شوروی] را تا ماه مارس [اسفند - فروردین] پذیرفت. به این امید که دولت ایران بعدا قادر خواهد شد از طریق مذاکرهی مستقیم با عناصر مخالف، وقایع آذربایجانرا فیصله دهد»22.
تا روز دهم آذر ماه 1324، عناصر مسلح فرقهی دموکرات، به غیر از شهرهای تبریز،ارومیه، زنجان و اردبیل، کما بیش همهی نقاط آذربایجان را زیر سلطهی خود درآورده وحتا تعدادی از عناصر مزبور با نشان های ویژه در سطح شهر قزوین که در اشغال ارتشسرخ بود، حضور داشتند. آنها در پی آن بودند که روز دهم آذر، قزوین را هم اشغالکنند23.
از این رو، به دستور ستاد ارتش، ستون اعزامی به آذربایجان که به دلیل عدماجازهی عبور از سوی ارتش سرخ، هم چنان در شرق قزوین متوقف بود، به حالآمادهباش درآمد24.
در این میان، دولت ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که تا روز اول ژانویه 1946 (11دی ماه 1324) نیروهای خود را از ایران خارج خواهد کرد. اتخاذ چنین روشی از سویآمریکا ، مردم ایران و حتا سفیر کشور مزبور در تهران را نیز، سخت شگفت زده کرد. زیرابه جای آن که دولت ایالات متحده انجام تخلیه را به عمل مشابه شوروی و بریتانیا مشروط سازد، یک جانبه تصمیم به تخلیه گرفت. «قایل شدن این تسهیل با توجه بهضررهای مالی حاصل از واگذاری مازاد تجهیزات و تاسیسات برای ما [آمریکا]، بسیارگران تمام خواهد شد [این امر] اخطاری است به ایرانیان که خواستهایم پیش از عزیمت نیروهای دیگر متفقین، شاهد عزیمت، نیروهای آمریکایی باشند...25»
در این فرایند، سفیر کبیر آمریکا در تهران به این جمع بندی رسیده بود که: «روشبریتانیا در این مورد، با استناد به مطالب مندرج در مطبوعات و [گفتههای] مقامات آنکشور، بسیاری از ایرانیان (و به همین ترتیب من را) از پیشرفت جریان تجزیهی ایرانبه دو منطقهی نفوذ، نگران و بیمناک کرده است»26.
بدین سان
امکان محافظت از منافع بریتانیا، مقدم بر عمل کردن به تعهدات بریتانیادر ایران، میباشد. تفسیر موافقت نامهی 1907 در سال 1945، نه تنها بااجتماع به دور یک میز بلکه به سادگی با تصمیم بریتانیا مبنی بر تحکیم منافعخود در جنوب ایران، صورت تحقق به خود میگیرد. ممکن است بریتانیا بهاین تنها بهانه متوسل شود که حداکثر مساعی خود را برای ایران به کار بردهاست ولی عملی کردن آن را غیر ممکن بداند. از این رو این کشور [بریتانیا]،باید هر عملی را که برای حفظ منافع خویش لازم بداند، انجام دهد27.
عناصر مسلح فرقهی دموکرات، در پی آن بودند که روز 21 آذر 1324 (12 دسامبر1945). هم زمان با اعلام حکومت فرقه، پادگان تبریز را اشغال کنند. از پیش هم انتظاروقوع این امر میرفت28. بیات (استان دار) و سرتیپ درخشانی (فرمانده لشگر تبریز) نیزاین امر را پیش بینی میکردند29. اما آنها میدانستند که توان دفاع از شهر را ندارند. ازاین رو، آنان اعلام کردند که «تمام کوشش خود را برای حفظ استان داری و سربازخانهها به کار خواهند بست»33.
از روز 19 آذر ، رفت و آمد زیادی در بخش باختری باغ شمال و سربازخانههایارتش سرخ به چشم میخورد. صبح آن روز ، صدای چند رگبار مسلسل در شهر شنیدهشد و بعد از ظهر، ارتش سرخ دست به جابجایی آتشبارها و ادوات سنگین زد. سرانجام روز چهارشنبه 21 آذر ماه، پیش بینیها به حقیقت پیوست. با روشن شدنهوا، آشکار بود که وضع تبریز با روزهای پیشین فرق اساسی دارد. از صبح روز 21 آذر ،عناصر مسلح فرقه که با رسیدن نیروهای کمکی از خارج شهر ، رفته رفته بر تعداد آنهاافزوده میشد، در خیابانها و میدانهای اصلی شهر اجتماع کردند. در میان عناصرمسلح فرقه، تعدادی نیز مجهز به مسلسل دستی بودند. از سوی دیگر نیروهایی که شبپیش از مراغه و سراب و میانه و نقاط اطراف به سمت تبریز حرکت کرده بودند...،تپههای اطراف شهر را اشغال کرده و از ساعت 8 صبح، شروع به تیراندازی کردند31. عناصر مسلح فرقه نیز که در داخل شهر بودند، برای ایجاد رعب بیشتر در میان مردم،اقدام به تیراندازی کردند. تیراندازی، تا ساعتها ادامه داشت.
ساعت 3 بعد از ظهر در میان جو رعب و وحشت، مجلس به اصطلاح ملیآذربایجان، آغاز بکار کرد. پس از تصویب نظامنامه داخلی، علی شبستری به ریاستمجلس برگزیده شد. پس از انتخاب بقیهی اعضای هیات رییسه32، علی شبستریاعلام کرد که اکثریت نمایندگان تمایل خود را به نخست وزیر جعفر پیشهوری رهبرفرقهی دموکرات، ابراز داشتهاند. بدین سان، نامبرده مامور تشکیل دولت شد و قرارشد که در همان روز هیات دولت را به مجلس معرفی کند. بعد از ظهر، برپایهی تمهیداتاز پیش طراحی شده، پیشهوری هیات به اصطلاح دولت خود را به مجلس معرفیکرد33.
دولت شوروی، سخت دل نگران روز 24 آذر و گشایش کنفرانس وزرای امورخارجه سه دولت در مسکو بود. روسها میخواستند پیش از تاریخ مزبور، کار آذربایجانرا یک سره کنند.
سرانجام بر اثر فشارهای وارده و اخطار رسمی فرقه دموکرات، عصر روز پنج شنبه22 آذر ماه، بیات (استاندار) آذربایجان را به سوی تهران ترک کرد. شهربانی وژاندارمری تسلیم شدند و تنها لشگر تبریز، توانسته بود حضور نظامی خود را حفظ کند.ساعت هفت و نیم عصر روز بیست و دوم آذر ماه، سرتیپ درخشانی فرمانده لشگر سوم،تلگرافی به ستاد ارتش اطلاع داد که «هیچ گونه مقاومتی از طرف لشگر ممکن نبوده وبه هیچ وجه مفید فایده نخواهد بود. جز موافقت با نظر آنها چارهای نیست. استاندارنیز همین نظریه را داشت34».
در پاسخ به پرسش ستاد ارتش، دربارهی این که «منظور از موافقت با نظر آنهاچیست؟35» سرتیپ درخشانی، پاسخ داد:
با مذاکراتی که شخصا با پیشهوری نمودم، پیشنهاد کرد، یا هم کاری یاجنگ. هم کاری به این طریق خواهد بود که چند روز وسیلهی چند نماینده میانافسران و افراد لشگر تبلیغات نموده و بعدا افسران قسم یاد کنند که بهاستقلال ایران و خودمختاری آذربایجان خیانت نکنند. بعد تمام اسلحه وسازمان لشگر به این طریق پا بر جا و فدائیان [عوامل مسلح فرقه] مرخصخواهند شد و تا موقعی که حکومت مرکزی، خود مختاری آذربایجان رانشناسد، ارتباط لشگر با مرکز باید قطع شود و به محض شناسایی خودمختاری حکومت آذربایجان، لشگر تحت امر مرکز خواهد بود. تا ساعت 24امروز ضربالاجل و وقت تعیین گردید. فوری تکلیف تعیین فرمایید. قطعا چندساعت دیگر حمله به سربازخانه شروع میشود36».
ستاد ارتش پاسخ داد که باید این موارد «به عرض هیات وزیران برسد»37. اما،سرتیپ درخشانی که عنصر لایق و در خور فرماندهی لشگر در زمانهای سخت نبود،تلگراف دیگری به این مضمون به تهران فرستاد: «پیشنهاد میکنند، چون بندهآذربایجانی هستم، ریاست ارتش را به عهده بگیرم. اگر اعلی حضرت همایونی اجازه فرمایند، شاید بدین ترتیب فعلا از محو لشگر جلوگیری شود»38.
ستاد ارتش، بی درنگ پاسخ میدهد: «... شرافت نظامی و استقلال کشور به هیچوجه اجازهی چنین تسلیمی را نمیدهد. شما با کلیه افسران لشگر به مر کز مراجعتنمایید. افراد و گروهبانان نیز بایستی مرخص و اسلحهی آنها معدوم شود. تیپ هایاردبیل و رضائیه طبق دستورات قبلی در مقابل ماجرا جویان مقاومت نمایند و این دوتیپ هم از این به بعد مستقیما به مرکز مراجعه کنند»39.
شب هنگام، جلسهی فوق العادهی هیات وزیران تشکیل شد. در این نشست،سرلشگر ارفع رئیس ستاد ارتش نیز حضور داشت. هیات وزیران، به دنبال بررسیاوضاع آذربایجان و تلگرامهای فرمانده لشگر 3 و پاسخهای ستاد ارتش مبنی بر دفاع وعدم تسلیم، در ساعت 20 و 30 دقیقه، نظر خود را اعلام کرد. نظر هیات وزیران به شرح زیر ازسوی ستاد ارتش به سر تیپ درخشانی مخابره شد:
تبریز - فرمانده لشگر
مطابق اعلام رسمی جناب آقای نخست وزیر در جلسهی [علنی] روز چهارشنبه 21/9/ 1324 مجلس شورای ملی ، دولت این قیام مسلحانه را کهبر خلاف قانون اساسی و بر علیه دولت ایران است، به رسمیت نمیشناسد.بنابراین اصولا باید مقاومت نمود. شورایی از افسران تشکیل دهید و متن بیانآقای نخست وزیر را اظهار کنید. اگر مطابق تشخیص شورا مقاومت غیر مقدوراست، خود شما و افسران به تهران حرکت نمایید40.
ساعت 20/30 دقیقه رئیس ستاد لشگر آذربایجان، وسیلهی بی سیم به آگاهیستاد ارتش میرساند که فرمانده لشگر به عمارت استانداری که فعلا هیات دولتآذربایجان در آن جا تشکیل یافته رفتهاند. به پیشنهاد امروز، حاضر به همکاری با حزبدموکرات نشدهاند41.
در صورتی که سرتیپ درخشانی بدون آگاهی افسران لشگر ، در همان ساعت،صورت جلسهی مربوط به تسلیم لشگر 3 را با شرایط خفت بار و غیرمسئولانه به عنوانیک فرمانده امضاء کرده بود.
سرتیپ درخشانی پس از بازگشت به مقر لشگر بدوناین که از این مقوله سخنی به میان آرد، جلسهای با حضور چهارده تن از افسران ارشدبرای تسلیم لشگر تشکیل میدهد. در این جلسه ، پس از گزارش فرماندهان، تیمساردرخشانی «وضعیت سیاسی و نظامی منطقه را تشریح و اظهار عقیده فرمودند که دفاعدر این موضوع اگر هم چندان به طول بکشد، بالاخره محکوم به فناست و نتیجهای هماز این دفاع به نفع کشور حاصل نخواهد شد [؟!] ... افسران امضاء کنندهی زیر، باعقیدهی تیمسار فرماندهی لشگر... راجع به ترک مقاومت و حرکت افسرانی که مایلباشند از تبریز خارج شوند، موافقت و این صورت جلسه را امضاء کردند». سه تن ازافسران از امضای صورت جلسه خودداری نمودند.
پس از تسلیم فرماندهی لشگر تبریز، پادگانهای اردبیل، اهر، میاندوآب، مراغه نیزناچار اسلحه را زمین گذاشتند. اما، تیپ رضائیه و فرمانده آن به مقاومت ادامه داد.
در رضائیه توزیع جنگافزار میان شورشیان از سوی ارتش سرخ، دیرتر از تبریز واردبیل آغاز شد.42 به دنبال پخش خبر تسلیم پادگان تبریز، رییسان دوایر دولتیرضائیه (ارومیه) به فرماندهی تیپ که سمت استانداری را نیز داشت، مراجعه کردند.فرمانده تیپ، تصمیم خود را مبنی بر ایستادگی برابر شورشیان اعلام داشت. از سویدیگر، با توجه به افزایش تحرکات عناصر مسلح فرقه، تیپ رضائیه از روز 15 آذر، درمواضع تدافعی مستقر شده بود و در حالت آماده باش به سر میبرد43.
با بالا گرفتن حملات عناصر مسلح فرقهی دموکرات و کومله با حمایت آشکار ارتشسرخ، عصر روز 21 آذر، فرمانده تیپ رضائیه به دیدار کنسول شوروی در رضائیه (ارومیه)رفت. سر تیپ زنگنه به کنسول شوروی گوشزد کرد که «عمال شما با دخالت وتحریکات علنی ، اوضاع شهر رضائیه را آشفته نمودهاند»44.
کنسول شوروی در رضائیه،خیلی صریح به سرتیپ زنگنه گفته بود: «اگر علاقه دارید که نظم و آرامش برقرار باشد،عقیده دارم به پاسگاههای مدافع شهر دستور ترک مخاصمه بدهید. در داخل شهر نیزتمام سلاحهای تیپ و ژاندارمری را در انبارها و اسلحه خانهها جمع کرده و به تبعیت ازلشگر 3 تبریز، تسلیم شوید»45.
اما بر خلاف تهدیدهای مقامات شوروی، تیپ رضائیه به مقاومت ادامه داد.بدینسان، با پایداری تیپ و هنگ ژاندارمری رضائیه، دولت شوروی نتوانست پیش ازگشایش همایش وزیران خارجهی سه کشور بزرگ متفق در مسکو ، کار آذربایجان رایکسره کند. در این فرآیند، در آخرین ساعتهای روز 24 آذر، ژنرال اسلان اوف فرماندهارتش سرخ در رضاییه، از سرتیپ زنگنه فرمانده تیپ و سرهنگ نوربخش فرماندهژاندارمری، درخواست دیدار کرد. ساعت 24 روز 24 آذر، فرمانده تیپ رضائیه همراه بافرمانده ژاندارمری، به ستاد فرمانده ارتش سرخ میروند. اما به محض ورود احساسمیکنند که وضع عادی نیست. «آرایش وضع سالن، به یک دادگاه بیشتر شبیه بود تایک جلسهی ملاقات دوستانه»46.
در این جلسه، ژنرال اسلان اوف میگوید: «مگر شما تابع لشگر تبریز نیستید؟ بهچه علت به اقدامات خصمانه مبادرت کردید؟ هیچ میدانید چه اعمالی انجام دادهاید؟ براثر عملیات شما، چند گلوله توپ به سربازخانه[ شوروی] ، اصابت کرده و چند نفر ازسربازان [شوروی] ، تلف و چندین نفر زخمی شدهاند. مسئول و جوابگوی اصلی شماهستید؟ عملیات شما در روابط دوستانه دو کشور ایران و شوروی تاثیرات سویی بخشیدهو چنان که فورا از روش خصمانهی خود دست نکشید و بیش از این اقدام به قتل عامکنید، ناگزیر ارتش ما که دارای وظایفی است برای جلوگیری از اقدامات شما، مداخلهخواهد کرد...»47.
سرتیپ احمد زنگنه در پاسخ، میگوید:
از روزی که لشگر تبریز تسلیم شد، من دستور داشتم که دیگر از لشگرتبریز متابعت نکنم. شما خوب میدانید که ایران کشوری است مستقل واستقلال آن را جهانیان به رسمیت میشناسند و به آن احترام میگذارند. طبققرار داد سه جانبه ، ایران رسما در جرگهی متفقین قرار گرفت. من یک ماموررسمی دولت ایران هستم و با سمت رسمی، حاضر به ملاقات شما شدهام. من علاوه بر سمت فرماندهی نظامی، استاندار این استان نیز هستم و بهحکم وظیفه و مسئولیتی که به عهده دارم ، فقط من صلاحیت دارم نظم وامنیت این منطقه را به هر نحوی که ممکن است برقرار کنم... باز خواستهایشما از من، دخالت مستقیم شما در امور داخلی ایران را تایید و ثابت میکند.وظیفه دارم رسما به شما اخطار کنم که حق دخالت در امور داخلی ایران و بازخواست از من را به هیچ وجه ندارید و چون یک سرباز هستم از تهدیداتشما هیچ گونه ترس و وحشتی ندارم.48
با گفتن این جملات سر تیپ زنگنه همراه با سرهنگ نور بخش جلسه را ترک کرد. حملات مداوم عناصر مسلح فرقه و کومله و «مهاجرین قفقازی»، نتوانست پایداریتیپ رضائیه و هنگ ژاندارمری را در هم بشکند. از این رو، از بامداد روز 28 آذر ماهپاسگاههای اطراف شهر رضائیه «مستقیما مورد حملهی سواره نظام شوروی قرارگرفت».49
از آن جا که افراد تیپ و هنگ ژاندارمری مورد تعرض مستقیم ارتش سرخ قرارگرفتند، سرتیپ زنگنه ظهر روز 28 آذر، فرماندهان را به ستاد تیپ فرا خواند. در ایننشست، وی گفت:
تا این تاریخ ما وظایف سربازی خود را تا آن جا که مقدور بود در مقابلحملات متجاسرین و پشتیبان خارجی آنها، به نحو احسن انجام دادهایم. درهمه جا به حمدالله موفقیت با ما بود و تا کنون متجاسرین و ایادی بیگانه بهآرزوی پلید خود نایل نشده و در همه جا با دادن تلفات متواری گشتهاند. ولیمتاسفانه از امروز صبح... پاسگاههای ما مورد حمله مستقیم سواره نظامشوروی قرار گرفته... زد و خورد بین نیروهای نظامی و ارتش شوروی ممکناست بعدها مصائب و بدبختی بزرگی برای کشور ما به بار آورد و شورویهاادعا کنند بر خلاف قرار داد سه جانبه ، رفتار ارتش ایران خصمانه میباشد... عقیده من این است که مبارزهی مستقیم تیپ، با نیرویهای شوروی که ازامروز صبح شروع شده است، علاوه بر این که نتیجه ندارد احتمالا برای کشورایران زیانآور خواهد بود و مسالهی تخلیه ایران از قوای شوروی را مشکلخواهد ساخت. از طرف دیگر در اثر 12 روز نبرد، یعنی از 15 تا 27 آذر ماه ،مهمات و ذخایر موجود با توجه به این که هنگ ژاندارمری نیز در این مدتوسیلهی تیپ، تدارک و تغذیه میشود، به مصرف رسیده و امیدی برای وصول مهمات و تدارکات وجود ندارد... علاوه بر اینها، بی سیم یعنی وسیلهیمنحصر به فرد ارتباط مستقیم تیپ با تهران از کار افتاده و ارتباط با تهرانقطع شده است. با چنین مشکلاتی ادامه مبارزه، بی نتیجه است. مصلحتاین است به مقامات شوروی اطلاع دهیم و اخطار کنیم که تیپ رضائیه و هنگژاندارمری هیچ گونه نظر خصمانهای با آنها ندارد».50
نظر فرمانده تیپ به اتفاق آراء تصویب شد. تصمیم مزبور به آگاهی مقامات شورویرسید. شورویها تعهد کردند که «هیچ گونه خطری برای مامورین نظامی وجود نخواهدداشت »51.
اما بر خلاف قول داده شده، روسها سرتیپ زنگنه فرمانده تیپ ، سرهنگنور بخش فرمانده ژاندارمری و سرگرد بهاروند رئیس ستاد تیپ را دستگیر و زندانیکردند. سپس آنان را به تبریز منتقل کرده و پس از شش ماه زندان، در یک دادگاهصحرایی به اعدام محکوم گردیدند. اما بر اثر تحولات سیاسی، این حکم یک درجهتخفیف پیدا کرد و سرانجام عملی نشد.
روز 25 دسامبر 1945 (4 دی ماه 1324)، قرار بود که دومین همایش وزیرانخارجهی آمریکا، شوروی و بریتانیا برگزار گردد. دولت ایران امیدوار بود که با پشتیبانیدولتهای آمریکا و بریتانیا، خروج نیروهای شوروی از کشور را تحقق بخشیده و در اینفرآیند به غایلهی فرقه دموکرات پایان دهد. اما چنان که اشاره شد، روز 21 آذرماه1324 (12دسامبر 1945)، میرجعفر پیشهوری رهبر فرقه دموکرات به اشاره روسها،حکومت به اصطلاح ملی آذربایجان را اعلام نمود. به دنبال این اعلام، تمبرهای پستایران با مهر (حکومت ملی آذربایجان - 21 آذر 1324)، به جریان گذارده شد و ساعتتبریز با یک ساعت و نیم اختلاف، با وقت مسکو تنظیم گردید.
چند روز بعد از این واقعه، ابراهیم حکیمی نخست وزیر برای عرض گزارش درمجلس شورای ملی حضور به هم رسانید. حکیمی در جلسهی علنی روز 27 آذر 1324مجلس شورای ملی گفت:
کشور در شرایط سخت و هولناک قرار داشت. نیروهای ارتش سرخ، تنها درآذربایجان کما بیش 75 هزار نفر برآورد میشد.61 آذربایجان شرقی و بیشترینبخشهای آذربایجان غربی در چنگ فرقهی دموکرات بود. بخشهای باقی ماندهیآذربایجان غربی نیز در تصرف «کومله» قرار داشت. بدون تردید تعجیل آمریکا برایتخلیهی نیروهای خود از ایران، برای آن بود که در صورت پیش روی فرقهی دموکراتبه سوی تهران ومناطق دیگر، از برخورد با آنان و در این فرآیند، احتمال برخورد با ارتشسرخ جلوگیری شده باشد. دولت بریتانیا نیز حتی به عقیدهی سفیر ایالات متحده درتهران، آماده بود که در تقسیم دوبارهی ایران با شوروی شریک شود52.
وی با صراحت می گوید: «روش انگلیس ها. عقیده ی مرا تقویت کرده است که آن ها، سازش ضمنی با روس ها به عمل آورده اند و دست آن ها را در شمال باز گذاشته اند، در حالی که وضع خود را در حزب تثبیت نمایند...»
آذربایجان همواره جزء لاینفک ایران بوده و خواهد بود...
به نام یک فرد ایرانی... یکی از فرزندان آذربایجان... و به نام دولت ایران...تصمیم جدی به مقاومت... گرفتهام و نخواهم گذارد یک عده قلیل نادان بهعمد یا اشتباه، مقاصد شوم و ناصواب خود را بر برادران آذربایجانی که هموطن و ایران دوست هستند [تحمیل کرده و ] با زور و ترور و آدم کشی وتجاسر... کشور را دچار زحمت و مرارت نمایند.
اما، مقاومت دلیرانه ی مردم آذربایجان، پایداری حماسی ملت ایران و نمایندگان ملت ایران در مجلس شورای ملی و نیز دولت مردان ایران که در آن لحظه های بحرانی، شجاعت، میهن پرستی و نیز درایت و کفایت نشان دادند، توطئه ی شوم دشمنان را عقیم گذارد.
پینوشتها
1 - نام فرقهی دموکرات آذربایجان به دلیل گزینش نام مزبور از سوی شیخ محمدخیابانی برای تشکیلات خود ، در میان بسیاری از آذربایجانیهای میهن دوست وایران خواه، دارای جذابیت ویژهای بود. از این رو، میر جعفر پیشه وری با گزاردن ایننام بر روی تشکیلات خود که دربست در پناه و در اختیار ارتش اشغالگر سرخ بود،گمان میکرد که خواهد توانست افکار عمومی مردم ایران و به ویژه آذربایجانیها رابفریبد. اما خیلی زود آشکار شد که چنین نیست.
2 - مقصود از افراد لشگری اتباع شوروی از اهالی جمهوری آذربایجان بود که روسهاآنان را با لباس کشوری وارد صفوف فرقهی دموکرات کرده بودند. آنان، رهبریعملیات نظامی و خرابکاری را به عهده داشتند.
3 – 2245-11/891.00 – 28 نوامبر 1945 (7 آذر 1324) - تلگرام سفیر کبیر ایالاتمتحده در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا.
4 - غائله آذربایجان – خان بابابیانی - ص 255
5 – 2245-11/891.00 - 22 نوامبر 1945 (اول آذر 1324) از سفیر ایالات متحده درتهران به وزارت امور خارجه آمریکا (نقل از اظهارات سرلشگر ارفع رییس ستادارتش).
6 - همان تلگرام (نقل از گفتههای همایون جاه، معاون وزیر امور خارجه)
7 - همان تلگرام
8 - همان تلگرام
9 – 2645-11/891.00 - 26 نوامبر 1945 (5 آذر 1324) از سفیر ایالات متحده در تهرانبه وزارت امور خارجه آمریکا (نقل از گفتههای نبیل از اعضای عالی رتبه وزارت امورخارجه)
10 - این یادداشت در روزنامههای عصر تهران اول آذر 1324 (22 نوامبر 1945) بهچاپ رسید.
11 – 2845-11/891.00 - 28 نوامبر 1945 (7آذر 1324) از سفیر ایالات متحده آمریکادر تهران به وزارت امور خارجه آمریکا
12 - همان
13 – 545-12/891.00 - 5 دسامبر 1945 (14 آذر 1324) - از سفیر ایالات متحده درتهران به وزارت امور خارجه آمریکا
14 – 2845-11/891.00 - 28 نوامبر 1945 (7 آذر 1324) از سفیر آمریکا در تهران بهوزارت امور خارجه آمریکا (نقل از اظهارات سرتیپ شوارتسکف، مشاور ژاندارمری ایران)
15 تا 20 - همان
21 – 545-12/89.00 - 5 دسامبر 1945 (14 آذر 1324) گفتگوی سفیر ایالات متحده درلندن با رییس اداره شرق وزارت امور خارجه بریتانیا.
22 - همان
23 – 245-12/891.00 - 2 دسامبر 1945 (11 آذر 1324) از سفیر ایالات متحده درتهران به وزارت امور خارجه (نقل از گزارش کاپیتان گاگارین از اعضای سفارتآمریکا در تهران)
24 - همان
25 – 645-12/88.24591 - 6 دسامبر 1945 (15 آذر 1324) از سفیر آمریکا در تهران بهوزارت امور خارجه
26 و 27 - همان
28 – 1245-12/891.00 - 12 دسامبر 1945 (21 آذر 1324) تلگرام سفیر کبیر ایالاتمتحده در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا (نقل از گزارش کایلریانگ (پدر)، پساز بازگشت از آذربایجان)
29 و 30- همان
31 - غائله آذربایجان - خان بابابیانی - ص 218
32 - صادق پادگان، حسین جودت و محمد تقی رفیعی به معاونت رییس و رحیم والاییو محمد عظیما به عنوان منشی انتخاب شدند. هم چنین بقیهی اعضای هیاترییسه به شرح زیر انتخاب شدند: مراد علی تیموری بیات، اصغر دیبائیان و صادقدیلمقانی
33 - اعضای هیات دولت فرقهی دموکرات عبارت بودند از: سلامالله جاوید (کشور).جعفر کاویانی (قشون ملی)، جاوید مهتاش (فلاحت)، محمد بیریا (معارف)، دکتر حسن اورنگی (صحیه)، غلام رضا الهامی (مالیه)، یوسف عظیما (عدلیه)، ربیع کبیری (پست و تلگراف و طرق)، رضا رسولی(تجارت و اقتصاد)، زینالعابدین قیامی(ریاست کل دیوان تمیز)، ابراهیمی(دادستان آذربایجان) وآتشخان بیات ماکو (وزیر تبلیغات).
34 تا 37- غائله آذربایجان - ص 226
38 تا 40- همان ص 227
41- همان ص 228
42- در این باره به اسناد ستاد ارتش و یا کتابهای زیر مراجعه فرمائید: مرگ بود،بازگشت هم بود از نجف قلی پسیان، خاطراتی از ماموریتهای ملی در آذربایجان ازشهریور ماه 1320 تا دی ماه 1325 از سرلشگر احمد زنگنه و غائله آذربایجان ازخانبابا بیانی
43- آرایش تدافعی تیپ رضائیه به شرح زیر بود:
الف - دو گران پیاده و 6 ارابه جنگی، دو قضبه خمپارهانداز و یک توپ 75 م م
در باغ معروف به باغ ملاحت.
ب- یک دسته خمپارهانداز، یک گروهان مسلسل، یک توپ 75 م م و یکدسته پیاده در سر راه مهاباد
ج- یک گردان، همراه با ستاد و کلیه عناصر فرماندهی و دوایر تیپ در پادگانمرکزی در داخل شهر
د- [استقرار] گروهان دژبان در عمارت سابق ستاد که تخلیه شده بود.(خاطراتی از ماموریتهای من در آذربایجان - سر لشگر احمد زنگنه ص68)
44 تا 51 - همان
52- 1045-1/761.91 - 10 ژانویه 1945/20 دی 1324 - از سفیر امریکا در تهران به وزارت امور خارجه
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا