ایران پژوهی
پیرامون مباحث فرهنگ ملی (12)؛ اولویتهای سیاست فرهنگی
- ايران پژوهي
- نمایش از جمعه, 08 آذر 1392 18:01
- بازدید: 5220
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 78، آبان و آذر 1392، صفحه 35
سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، میبایست در قالب سیاستهای فرهنگی مورد بررسی و در نتیجه، اثبات یا نفی قرار گیرد.
سیاست فرهنگی دربرگیرندهی آرمانشناسی و آرمانخواهی است. بدینسان، سیاست فرهنگی، سیاست جغرافیایی و سیاست جمعیت را نیز در بر میگیرد.
اگر گفته میشود که در تنظیم سیاستها، از جمله سیاست اجتماعی و سیاست اقتصادی باید به هدفهای سیاست فرهنگی اولویت داده شود، مقصود هدفهای نهایی سیاست ملی است که باید از اولویت برخوردار باشد.
در عصر ما به دلایل گوناگون، عقایدی حاکم است که برپایهی اصالت سیاستهای اقتصادی استوار میباشد. به گفتهی دیگر، پذیرش برتری سیاستهای اقتصادی بر دیگر سیاست ها.
در بیشتر موارد، عادت بر این است که هرگاه تدبیری در چارچوب منطق اجتماعی یا اقتصادی موجه شناخته شود، آن را کافی میدانند. در صورتی که این برداشت از نظر منطق علم ناسیونالیسم، درست نیست. هرگاه اصالت را برای سیاست فرهنگی قایل شویم و تدبیرهای اجتماعی و یا اقتصادی را در این راستا بسنجیم، مساله شکل دیگری پیدا خواهد کرد. تدبیرهای اقتصادی و یا اجتماعی، میبایست تا جایی که اثرات آنها بر جنبهی اصلی سیاست ملی یعنی سیاست جغرافیایی، سیاست جمعیت و سیاست فرهنگی آشکار گردد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند.
بدین سان، تدبیرهایی که دارای اثر مساعد بر سیاست فرهنگی است، مناسب تشخیص داده شود و تدبیرهایی که دارای اثر نامطلوب بر سیاست فرهنگی میباشند، نامناسب خواهند بود.
تجزیه و تحلیل اثرات یک تدبیر، تنها از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی کافی نیست. تجزیه و تحلیلها باید تا مرز « آرمان شناسی» و « آرمان خواهی» سیاست فرهنگی، گسترش یابد.
همیشه باید برای نقطه نظرهای فرهنگی در برابر منظورههای اقتصادی و اجتماعی، برتری قایل شد. زیرا، دیدگاههای سیاست فرهنگی، دربردارندهی نکاتی است که رعایت آن موجب بقا و پیشرفت کل موجودیت ملت میگردد.
کوتاه سخن آن که: در علم ناسیونالیسم، تدبیرهای اقتصادی و اجتماعی معطوف به هدفهایی است که تنها در چارچوب مسایل اقتصادی و اجتماعی قابل شناخت نیست.