ایران پژوهی
کوشش در راه نیرومندتر ساختن همبستگیهای ملی
- ايران پژوهي
- نمایش از جمعه, 06 بهمن 1391 21:21
- بازدید: 5528
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 74، دی و بهمن 1391، رویه 42
تقویت پیوندهای مشترک در میان مردم، نگاهبانی از پیوندهای مردمان درون و برون از مرز، پاسداری از زبان، لهجه، آداب و رسوم در کنار زبان، آداب و رسوم ملی، از مهمترین وظایف سیاست فرهنگی است.
فرهنگ ملی، فرآیند نیروی خلاقۀ یک ملت است. این فرآیند، برآمده از گسترش استعدادهای فردی و گروهی و گزینش برپایۀ ویژگیهای مشترک ملی است.
از این روی، هر اندازه موجودیت جغرافیایی و انسانی یک ملت، مجتمعتر و همبستهتر باشد. امکان بروز استعدادها بیشتر است. هراندازه، همبستگیهای گروههای وابسته به فرهنگ ملی بیشتر باشند، فضای فرهنگی فعالتر و گزینشهای آن با روح فرهنگی آن ملت، منطبقتر خواهد بود.
برای مثال: رواج و گسترش شعر پارسی، از نظر کمیت، بستگی به گسترۀ قلمرو زبان پارسی، دارد. هراندازه مردمان بیشتری با زبان پارسی آشنا باشند، احتمال آنکه شعر بیشتری به پارسی سروده شود، فزونتر خواهد بود. اما، کیفیت شعر رواجیافته، بستگی به چگونگی همبستگی شاعران، دارد. هراندازه گویندگان شعر با هم آمیزش داشته و به کار و هنر یکدیگر آشناتر باشند، سطح گزینش شعری آنان نیز بالاتر خواهد بود. شعرهایی که در چنین محیط ادبی، پذیرفته و رواج مییابد، دارای کیفیت ارزندهتری خواهد بود.
همبستگیهای سیاسی، اجتماعی و معنوی گروههای وابسته به یک فرهنگ، شرط اساسی برای گسترش، نیرومندی و تکامل آن فرهنگ است. از اینروی، سیاست فرهنگی باید معطوف به تقویت پیوندهای مشترک میان مردم باشد. در این میان، برخی عناصر پیوند دهنده، دارای ارزش بیشتر و جامعیت فزونتری هستند. سیاست فرهنگی، باید این پیوندها را شناخته و برای آنها، اولویت قایل شود. جشنها، سنتها، آداب، زبان و ادبیات... از عناصری هستند که گروههای مردم را به یکدیگر پیوند میدهد. از میان این عناصر، آنهایی که بر عواطف اصیلتری متکی هستند و در نتیجه دارای قلمرو پهناورتری میباشند، باید مورد توجه ویژه قرار گرفته و از همۀ وسایل برای تقویت آنها، استفاده شود.
در این زمینه، تنها مردم درون مرزهای دولتی نباید مورد توجه قرار گیرند، بلکه باید پیوندهای مردمان برون و درونمرزها را حفظ کرده و از عوامل گوناگون در راستای تقویت این بستگیها یاری گرفت. علاقههای مذهبی، ادبی و علمی، ممکن است وابستگان یک ملت را که در یگانهای سیاسی گوناگون قرار گرفتهاند، به هم پیوند دهد. در این فرآیند، پرستاری و تقویت اینگونه علاقهها، پیوند گروههای مردم را بیشتر کرده و بر نیرومندی فضای فرهنگی ملت، میافزاید.
از سوی دیگر، در درازای زمان در میان هر ملت، صرفنظر از فرهنگ مشترک ملی، زبان، لهجه، آداب و رسوم محلی نیز به وجود میآید. آداب و رسوم محلی، وابسته به بخشی از روحیات ملی است. مجموعۀ آداب و رسوم محلی، سرمایههای فرهنگی هر ملت است.
وظیفۀ سیاست ملی آن است که در گردآوری، نشر و گسترش آداب و رسوم مزبور کوشش کند. زیرا با نشر آداب و رسوم محلی است که دیگر وابستگان آن ملت و فرهنگ، با جلوههایی از روح خود، آشنا میشوند. چهبسا، برخی از آداب و رسوم مزبور در اثر نشر و ارایه، همگانی شوند. بدینسان، آداب و رسوم مزبور از ردیف محلی بیرون آمده و بدل به آیینهای مشترک آن ملت میگردند.
گرچه در لزوم گسترش زبان رسمی و ملی، نباید لحظهای تردید کرد، اما زبانها و لهجههای محلی نیز باید به صورت علمی مورد توجه و علاقه قرار گیرد. میبایست گروه بیشتری از دانشپژوهان با آن آشنایی پیدا کرده و از واژههای همریشه برای غنیتر کردن زبان رسمی، بهره گرفته شود. گسترش آداب و رسوم در سطح ملی، سبب میگردد تا آنچه با ویژگیهای کلی فرهنگ ملی همسانی دارد، گزیده شده و رواج عام یابد و آنچه که برگزیده نمیشود، به محیطهای ویژۀ خود محدود شده و یا رفتهرفته در همان محیطها نیز به دست فراموشی سپرده شود.