ایران پژوهی
پیرامون مباحث فرهنگ ملی - «روش» و «ارزش»
- ايران پژوهي
- نمایش از سه شنبه, 24 آبان 1390 11:10
- بازدید: 6157
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 68، رويه 40
هر ملت در درازای زندگی، برپایهی آفرینندگیهای فردی و جمعی «روش»هایی را پدیده میآورد.
این روشها، « پایهی ارزش»های ملت را تشکیل میدهند.
آفرینش و گسترش فرهنگ، به دو عامل « روش» و « ارزش» وابسته است. روش، عبارت است از هر آنچه که بر پایهی انگیزههای گوناگون از « فرد»، سر میزند. « ارزش»، عبارت است از آنچه که باعث برگزیدن « روش»ها، وسیلهی دیگران میگردد.
حال، هرچه افراد یک گروه استعداد بیشتری داشته باشند، «روش»های بیشتر و گوناگونتری را پدید میآورند. از سوی دیگر، از آنجا که روشهای برگزیده شده، بستگی به روشهای ارایه شده دارد، فرهنگی نیرومندتر و تواناتر است که بتواند روشهای بیشتری را، پدید آورد.
عامل دیگر، چگونگی ارزشهاست که سبب گسترش یا باعث ترک آنها میشود. هرچه پهنهی فرهنگ پهناورتر باشد، روشها فرصت بیشتری برای ارزیابی پیدا میکنند. بدینسان، روشها بیهوده متروک نشده و بیهوده گسترش نمییابند.
دو عامل « آفرینندگی» و « ارزشگزاری» که عامل نخستین، ویژهی فرد یا گروههای کوچک و دیگری از آن قلمرو فرهنگی است، سبب آن میشوند که فرهنگ به عنوان یک پدیدهی مستقل، راه تکامل را در پیش گیرد. مراد از قلمرو فرهنگ ملی، سرزمین یک ملت، به اضافهی حوزههای برونمرزی وابسته به آن فرهنگ است. در این قلمرو فرهنگی رفتهرفته ارزشهایی پدید میاید که این ارزشها، فرهنگ آینده را سمت و سوی ویژهای میدهد. بدینسان، اگر ضوابط دقیقی را به کار گیریم، میتوان نشان داد که در آینده، ملت کدام روشها را پذیرا شده و کدام را رد خواهد کرد. همچنین، میتوان آشکار ساخت که ملت، چه تغییراتی را در مسیر افکار، عقاید و یا دیگر روشها، پدید خواهد آورد.
اگر گفته میشود که مسیر دگرگونیهای آینده، بر پایهی روشهای مشخصی خواهد بود، بدان معنا نیست که تحولات آینده ثابت و تغییرناپذیر است. قالب تحولات آینده، ساختهی « ارزش» هاست و ارزشها، دستخوش دگرگونیاند. اما دگرگونی این ویژگیها به کندی انجام میگیرد. زیرا ویژگیهای آفرینندگی فردی و خصوصیات گزینشگری قلمرو فرهنگی، هر دو در آخرین تحلیل با ویژگیهای «خون»، یعنی خصوصیات زیستی انسانهایی که قلمرو فرهنگی را پدید میآورند، بستگی گسستناپذیر دارد. قالب دگرگونیها، با پویایی (دینامیسم) جمعیت متحول میگردد. از اینرو، چنین قالبی، ثابت نیست بلکه دگرگونی آن، از پویایی جمعیت پیروی میکند.
کوتاه سخن آنکه، هر ملت در درازای زندگی، برپایهی آفرینشهای فردی و جمعی، « روش»هایی را پدید میآورد. این روشها در ساختن « ارزش» ها موثراند. ارزشها در دور بعد، سبب گزینش روشها میشوند. به گفتهی دیگر، هر ملت در مجموع، دارای معیارهایی برای « پسند» است. یعنی، از مجموع تجلیات، به یاری معیارها، پارهای را پسندیده و برمیگزیند. مجموعهی خلاقیت به اضافهی سازوکار (مکانیسم) پسند و گزینش، فرهنگ را به وجود میآورد. اگر نیک بنگریم، فرهنگ عبارت است از فرآیند همهی وجود یک ملت، تا به امروز، به اضافه تواناییهایی که فردا، در نهاد دارد. هرگاه به فرهنگ از این دریچه نگاه کنیم، در آن صورت ملت عبارت خواهد بود از فرهنگ آن ملت. آنچه باید در امان نگاه داشته شود، فرهنگ ملت است. آنچه که باید موجبات تکامل آن باقی بماند، فرهنگ ملت است.
معنا و مفهوم استقلال جز این نیست، که ملت بتواند در قالب فرهنگ ویژهی خود زندگی کند.
دیدگاهها
هر زمان دشمنان تاختهاند اخگرهاي فرو نهفته در خوي و منش ما ايرانيان بيش از پيش پرشرار افروخته شده است.ما در خاكستر نماندهايم مانند بسياري از مردمان و كشورهاي جهان كه از پهنه تاريخ زدوده شدهاند. من ايران را به ققنوس تشبيه كردهام؛ چرا كه چندين بار ايران از درون خاكستر خود برخاسته است و همچنان پرشور جهان را افروخته است
میرجلال الدین کزازی
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا