پذیرش ثبت میراث فرهنگی ایران «با عشق» به نام جمهوری آذربایجان! - مولوی نوش جان ترکیه، حافظ تقدیم به آلمان، خیام هم برای انگلیس
- ميراث معنوي
- نمایش از چهارشنبه, 04 بهمن 1391 09:31
- بازدید: 4733
با این استدلال، معاون سازمان میراث فرهنگی از ثبت شعرا، عرفا و دانشمندان تاریخ ایران به نام کشورهای همسایه ـ نباید ناراحت شد و اعتراضی کرد، چرا که به هر حال، مثلاً ثبت مولوی، آثارش و همه نشانههایش به نام ترکیه، در جهانی شدن این شاعر کمک ویژهای میتواند بکند!
new nike football boots 2012 2017 - 002 - Nike Air Max 270 ESS Ανδρικά Παπούτσια Γκρι / Λευκό DM2462 | AIR JORDAN 4 BLANCAS Y ROJAS - BabylinoShops - nike air jordan grey low heels shoes blue sneakers
با گذشت مدتی از ثبت تار به عنوان میراث ملی کشور آذربایجان و فروکش کردن اعتراض پیوسته بزرگان موسیقی دستگاهی ایران و دوستداران میراث ایران به تعلل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، معاون میراث فرهنگیِ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اظهاراتی عجیب، نه تنها این واقعه را پذیرفته، بلکه آن را اتفاقی نیکی دانسته که باید با عشق پذیرایش شد؛ وی استدلال بسیار عجیبی آورده تا از این پس دیگر اعتراض به تعلل متولی میراث فرهنگی کشور نیز محلی از اعراب نداشته باشد!
به گزارش «تابناک»، مدتی پیش در آخرین نشست کمیسیون میراث معنوی یونسکو ـ که به میزبانی پاریس برگزار شد ـ به یکباره روشهای سنتی ساخت و همچنین روشهای نوازندگی و اجرای ساز تار موسیقی ایران زمین، به نام کشور آذربایجان ثبت و جامعه موسیقی ایران با از دست دادن شناسنامه «شاه ساز»شان، با شوک بزرگی روبهرو شد.
این رخداد تلخ البته چندان به یکباره نیز نبوده و طبیعتاً از تشکیل پرونده تا نشست پاریس، بررسیهای کارشناسی در خصوص این ساز شده و مسئولان میراث فرهنگی ایران حتی اگر در جریان این بررسیها، متوجه تلاش جمهوری آذربایجان برای ثبت تار نشده بودند، میتوانستند در زمان ثبت این ساز در اجلاس پاریس اعتراض خود را مطرح کرده و روند ثبت این ساز به نام یک کشور را متوقف سازند؛ اما متاسفانه چنین نشد و بازی به سود ارانیها پایان یافت.
اما طبیعتاً چنین واقعهای با اعتراض موسیقیدانان و پیشکسوتان موسیقی مقامی که تا سینه به سینه این هنر را تا به امروز در این کشور حفظ کردهاند، همراه شد و حتی داریوش پیرنیاکان، سخنگوی خانه موسیقی نیز با اعتراض با چنین اتفاقی، مقصر اصلی را نماینده یونسکو در ایران خواند و درباره اعتراض نکردن ایران به ثبت این ساز به نام کشور آذربایجان در نشست پاریس اعتراض کرد؛ حال آنکه خانه موسیقی نیز به سهم خود مسئول بود و میبایست پیش از اینها پیگیر ثبت تار در میان میراث جهانی کشورمان میشد.
در این باره باید گفت، برخی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس نیز متاثر از فضای شکل گرفته، خواستار پیگیری سازمان میراث فرهنگی برای اصلاح این ثبت شدند و البته عملاً پیگیری جدی که رئیس سازمان میراث فرهنگی را به فراست برای پیگیری لحظهای بیدازند، نکردند یا اگر چنین چنین چیزی شده، رسانهای نشده و همه چیز به اعتراض به یونسکو و تلاش برای سهیم کردن ایران در این سازمان واگذار شد؛ روندی طولانی که مشخص نیست چه زمان به سرانجام برسد، ولی تنها راه عقلانی برای بهبود این وضعیت به شمار میآید.
حال که آبها از آسیاب افتاد، بر اساس آنچه خبرگزاری میراث فرهنگی روایت کرده، معاون میراث فرهنگی کشور در هفتمین اجلاس سراسری ثبت، بر اندیشههای فرازمینی و فرامکانی تأکید کرد و گفت: «تار ایرانی توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را در خود جای دهد. اگر تار به نام کشور آذربایجان ثبت شده درواقع ایجاد قرابت بین المللی شکل گرفته، وقتی کشوری میراثی را در قلمرو اش قرار می دهد، باید پذیرفت و بها داد، چراکه نه تنها رقابتی نیست که تعاملی سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی است».
«مسعود علویان صدر» در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: «آثار فرهنگی و تاریخی در قالب میراث معنوی بسیار فراگیر و جامع هستند؛ بنابراین، رقابتی در این آثار وجود ندارد، تنها تبیین مفاهیم ارزشی برای تبدیل به یک پازل جهانی است. زبان مشترک فرهنگی و گفتوگویی ناقد برای مدیریت جهان. چراکه مدیریت جهان با زور و قدرت و سلطه نیست بلکه مدیریت بر دل هاست.
این متولی در ادامه اظهاراتش گفته است: «ثبت یادآور مفاهیم ارزشی و آغاز گامهای بزرگ و مدیریت آن بر شیوه مردم محوری است. این اندیشهها فرازمینی و فرامکانی است. وقتی از تار ایرانی صحبت می شود با اینکه لغتی فارسی است اما توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را به خود اختصاص و شکلهای مختلف فرهنگی را در خود جای دهد. این منشأ را باید با عشق پذیرفت. ما باید میلیاردها پول بدهیم تا آثار و مفاخر ما را معرفی کنند. وقتی کشوری می خواهد یک اثر را در قلمرو خود قرار دهد، باید بها داد، چراکه تعامل سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی شکل گرفته است».
هرچند هیچ کس منکر این نیست که تار در گستره ایران بزرگ، ریشه تاریخی دارد، این پرسش مطرح است که چرا این ساز همچون آیین نوروز با کشورهای دیگر حوزه ایران بزرگ از ثبت مشترک برخوردار نشده است؟ چرا سازمان میراث فرهنگی ایران را یکی از صاحبان این میراث معنوی ارزشمند در کنار جمهوری آذربایجان قرار نداده و سازی که طبیعتاً جایگاه تاریخی حتی در افغانستان، تاجیکستان، ارمنستان و گرجستان نیز دارد، تنها به نام همسایهمان آذربایجان ثبت شده است؟
آیا اگر قرار باشد این گونه که معاون میراث فرهنگی کشور جمعبندی کرده، به طرح موضوع درباره میراث معنوی پرداخت و این گنجینههای هویتی کشور را یک گنجینه جهانی خواند و با چنین تفکری در پی حفاظت از میراث ملی ایران برآمد، اثر معنوی شبیه به تار باقی خواهد ماند که هویت تاریخی این ملت را در هزاره پیشین تشکیل دهد؟ آیا اگر با حاکمیت چنین نگاهی در میراث فرهنگی، سایر نشانههای تاریخی ایران ـ به جز بناهای تاریخی ـ به نام دیگر کشورهای همسایه ثبت شود، باید خوشحال بود که این آثار بدون میلیاردها هزینه به نام کشور دیگری جهانی شده است؟!
با این استدلال معاون سازمان میراث فرهنگی، از ثبت شعرا، عرفا و دانشمندان تاریخ ایران به نام کشورهای همسایه که بعضاً حتی در قالب ایران بزرگ نیز قابل تعریف نیستند، نباید ناراحت شود و اعتراضی کند، چرا که به هر حال مثلاً ثبت مولوی، آثارش و تمام نشانههایش به نام ترکیه، در جهانی شدن این شاعر کمک ویژهای میتواند بکند! با چنین نگرشی چرا حافظ را به نام آلمان با گوته شهیرش نکنیم که بودجههای کلانی برای جهانی کردنش اختصاص میدهند و غولهای خبری دنیا پوشش میدهند یا خیام را به نام بریتانیا که بهترین ترجمه رباعیات این شاعر را با فیتز جرارد عرضه کرده، تقدیم ننمود و بر شهرت خیام نیفزود؟!
اگر معاون میراث فرهنگی نتوانسته پاسخ قانع کنندهای درباره علت عدم اعتراض بموقع ایران به ثبت تار که اصلاً سیم ششم آن به نام درویش خان است، بیابد، انصاف نیست که با چنین اظهارات عجیبی، کل میراث معنوی ایران را اسماً رنگ و بوی جهانی ببخشد و طبیعتاً دزدیِ ریشه تاریخی این آثار توسط دیگر کشورها را یک فرصت برای معرفی مفاخر ایران قلمداد کرد.
انتظار میرود، معاون میراث فرهنگی کشور در آخرین ماههای مسئولیتش خواهد بود، گام اساسی در این حوزه برداشته و حق ایران را بازپس گیرد و نام ایران نیز در پرونده جهانی ثبت تار به عنوان صاحب ریشه این ساز متعلق به ایران بزرگ ثبت شود، چرا که اگر خانه موسیقی به واسطه کم کاریها در پیگیری ثبت این ساز و مقصر در این واقعه سکوت کند، اهالی موسیقی و افکار عمومی همچنان پیگیر فرجام این ماجرا خواهد بود.