شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جهان ایرانی از قلعۀ ضحاک شرقی تا قلعۀ ضحاک غربی

جهان ایرانی

از قلعۀ ضحاک شرقی تا قلعۀ ضحاک غربی

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 71، اردیبهشت و خرداد 1391، ص 40

عبدالرحمان حسنی

ارگها، قلعه‌ها، برجها و باروهایی که در جای‌جای فلات ایران بزرگ قرار دارند، هر کدام راویان خاموش بخشی از تاریخ و فرهنگ ایرانیان هستند؛ از قلعه ضحاک ماردوش در بامیان افغانستان گرفته تا قلعه شوشی در قفقاز و از قلعه بیرجند تا ارگ بم در خود رازهایی نهفته دارند که اگر از آنها مُهر برگرفته شود، پیوستگی همه‌جانبه‌ی باشندگان در این سرزمین‌ها با یکدیگر، و تاریخ و تمدن مشترک آنها، بیش از پیش آشکار می‌شود.

روز 23 فروردین امسال، خبرگزاری فارس گزارشی همراه با عکس‌های گوناگون از قلعه ضحاک ماردوش در محل ورودی وادی بامیان منتشر کرد و در بخشی از آن یادآور شد که: «روزگاری شهر ضحاک محل تلاقی کاروان‌های بازرگانی بود و این شهر از جنوب به سرزمین هند و از شرق به ایران و از شمال به سلسله‌کوه‌های هندوکش و رود آمو (آمودریا) متصل می‌شد» (به نظر می‌رسد نویسنده گزارش حتا توجه نداشته که ایران کنونی در غرب بامیان قرار دارد.)

این گزارش و عکسهای همراه آن نشاندهنده‌ی سترگی این قلعه و معماری جالب و هوشمندانه آن است، لیکن آنچه در مورد پیشینه این قلعه که از زبان مردم محلی و برخی کارشناسان یادمان‌های فرهنگی افغانستان آورده شده نشان‌دهنده آن است که هیچ پژوهش علمی در خوری برای شناسایی پیشینه قلعه مورد اشاره، انجام نشده است. برای روشن شدن مطلب فقط به این نکته بسنده می‌کنیم که در حالی که از قول آقایان کاظم یزدانی و علی احمدکهزاد (دو تن از تاریخ‌نویسان کنونی افغانستان) جملاتی نقل شده مبنی بر اینکه شواهد نشان می‌دهد در این قلعه حاکمان ترک فرمانروایی داشته‌اند، ابراهیم اکبری، رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت بامیان گفته است:

«این شهر بعد از شهر بلخ (ام البلاد) توسط اولین حاکمان آریایی ساخته شد»

نکته جالب اینکه هم کارشناسان و هم مردم عادی معتقدند، و نشانه‌هایی ارایه می‌دهند که کارگاه کاوه آهنگر در جوار همین قلعه قرار داشته و هنوز هم ویرانه‌های آن وجود دارد.
 
در مورد این چندگانه‌گویی‌ها، انتساب این قلعه به حاکمان ترک و نیز واگویه قصه‌پردازی‌های مشکوک پیرامون این قلعه، نمی‌توان بر باشندگان منطقه و کارشناسان و تاریخ‌دانان افغانستان خرده گرفت، زیرا این هم تباران ما فراتر از سی و پنج سال است که در آتش جنگ و ویرانگری روزگار می‌گذرانند و به گفته آقای کاظم یزدانی فقط برخی کاوش‌های پراکنده و غیرعلمی در مورد این قلعه انجام گرفته است.

نکته‌ی درخور توجه دیگر اینکه در گزارش خبرگزاری فارس حتا کلمه‌ای از وجود یک قلعه ضحاک دیگر در غرب ایران کنونی به میان نیامده است. چه رسد به آنکه وجود رابطه بین این قلعه ضحاک شرقی (قلعه بامیان) با قلعه ضحاک غربی [واقع در شهرستان هشترود آذربایجان شرقی] بخش مرکزی دهستان علی‌آباد، مورد بررسی قرار گرفته باشد.

بی‌هیچ دودلی، در سرزمین‌های جدا شده از پیکر ایران از اینگونه قلعه‌ها، دژها، باروها و ارگ‌ها باز هم وجود دارد که اگر در مورد آنها پژوهش شود نکات بسیاری از تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ روشن خواهد شد. در این کار، ایفای نقش اصلی را باید از باستان‌شناسان و تاریخ‌دانان کشورمان، که بسیاری از آنها دارای دانش و آگاهی‌هایی جهان‌شمول هستند، انتظار داشت. و البته اینان هنگامی می‌توانند در این راه گام نهند که از پشتیبانی دستگاههای دولتی برخوردار باشند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه