زبان پژوهی
انشاءنویسی و پرورش خلاقیتهای ذهنی و زبانی کودکان و نوجوانان
- زبان پژوهي
- نمایش از جمعه, 09 اسفند 1392 16:11
- بازدید: 5201
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره های 25817 (یکشنبه 4 اسفند 1392) و 25818 (دوشنبه 5 اسفند 1392)
وجیهه تیموری
بیشتر بخوانیم تا بهتر بنویسیم
اگر دبیر باشی و خط نیکو داری[باید که] بر سخن قادر باشی و بسیار نبشتن نیز عادت کنی، تا ماهرتر باشی بر نبشتن.
حکایت از آنچه شنیدم که صاحب اسماعیل عباد، روز شنبدی (شنبه) در دیوان چیزی مینبشت. روی سوی کاتبان کرد و گفت: «هر روز شنبدی من در کاتبی خود نقصان همی بینم از آنچه روز آدینه به دیوان نیامده باشم و چیزی ننبشته باشم، آن یک روز تقصیر در من تأثیر کند».
پس پیوسته به چیزی نبشتن مشغول باش به خطی گشاده و مبین و سربالا و سخن درهم بافته و در نامه باید که بسیار غرض و معانی در اندک مایه سخن به کاربری.
قابوسنامه، قابوسبن وشمگیر زیاری، قرن پنجم هجری
آموزش فارسی و تمرین نوشتن
دکتر مهدخت معین - استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی و دختر ادیب مرحوم دکتر محمد معین است. استاد فرزانهای که تا زمانی که زبان فارسی زنده است، هر فردی که به این زبان صحبت می کند، وامدار و مرهون او است، همچنان که اگر تلاشهای ارزشمند دکتر معین نبود، کار مرحوم دهخدا نیز نیمه تمام میماند.
با دکتر مهدخت معین در خصوص اهمیت انشاء نویسی و راههای آموزش درست نوشتن و افزایش اقبال عمومی به مطالعة متون کهن، گفتگو میکنیم و ایشان نیز در این باره میگوید:
ـ انشاء یعنی نویسندگی، یعنی توانایی در نویسندگی، یعنی کسب مهارت در زبان مادری و بدیهی است که اگر انشاء از سالهای اول دبستان با روش درست به دانشآموزان تعلیم داده شود، بعدها در نوشتن نامههای اداری، گزارشهای کاری یا علمی و هر موردی که نیاز به نوشتن دارد، مهارت کافی خواهند داشت و مستأصل نخواهند بود.
وی ادامه میدهد: تا آنجا که میدانم، معمولاً در مدارس ابتدایی، نوشتن جمله را آموزش میدهند و بعد ناگهان بدون آموزش عبارتنویسی و نوشتن بند یا «پاراگراف»، میگویند دربارة فلان مطلب انشاء بنویسید.
حال آنکه مهمترین درس از دبستان تا پایان دانشگاه در همة رشتهها، زبان و ادبیات فارسی است.
در کشورهای پیشرفته با این که در دورههای مدرسه، ساعات بیشتری به درس زبان مادری اختصاص دارد، اما آنها هم مشکلاتی دارند. در آمریکا بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه ناگزیرند در دورههای آموزش زبان انگلیسی در کالجها شرکت کنند، تا تواناییهای لازم را برای تحصیل در دانشگاه، به دست آورند.
دکتر معین در خصوص آموزش زبان فارسی در مدارس ایران می گوید: سالها پیش که فرزندانم در مدرسه تحصیل میکردند، متوجه شدم کتابهای درسی و آموزش زبان فارسی در مقاطع دبستان و راهنمایی، خیلی خوب برنامهریزی شده است و به تدریج از ساده به مشکل پیش میرود. اما متأسفانه در دبیرستان، محتوای کتابها و برنامههای درسی در زبان و ادبیات فارسی همگام با نیاز دانشآموزان نیست.
در دبیرستان اهمیت لازم به دروس زبان و ادبیات فارسی از جمله دیکته و انشاء داده نمیشود. فارغالتحصیلان رشتة علوم انسانی دبیرستانها که برای تحصیل در رشتة زبان و ادبیات به دانشگاه میآیند، غالباً در املاء بسیار ضعیف هستند و هم معلمان و هم اولیاء دانشآموزان به دروس ریاضیات و علوم تجربی اهمیت بیشتری میدهند. امروز هم که به تقلید از کشورهای پیشرفتة صنعتی (و نه فرهنگی) امتحان و نمره را از آموزش مدارس حذف کردهاند، وضع از قبل هم بدتر میشود.
ضعف در خواندن و نوشتن
بسیاری بر این باورند که فرزندان امروز، در روخوانی متون فارسی و نیز، بیان شفاهی، دیکته کلمات و جملهبندیهای صحیح، ضعیف هستند و نسبت به متون ادبیات فارسی، بی توجه و بیعلاقه. دلایل بسیاری نیز از سوی مدرسان زبان و ادبیات فارسی مطرح می شود که برخی از آنها متوجه نهادهای آموزشی و برخی متوجه خانوادههاست.
دکتر عباسعلی وفایی- رئیس دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی و دبیر شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: از نظر من دانش آموزان امروز نسبت به دانشآموزان سالهای گذشته، ضعفی در خواندن و نوشتن ندارند و حتی دانش آموزان امروز بهلحاظ خواندن و نوشتن و مطالعه نسبت به گذشته قویتر و برجستهتر نیز هستند و دلیلش هم بهرهمندی بیشتر آنها از خانوادههای تحصیلکرده و شبکههای مجازی و رسانهها و ... است.
اما این افراد با توجه به دنیای امروز و میزان دانش جامعه و کتابها و جراید متعددی که برای مطالعه وجود دارد، ضعیف هستند. نوشتن نیز، اقسامی دارد و اگر مراد نوشتن عادی و معمولی است، دانش آموزان ضعف ندارند، ولی در حوزه نوشتن خلاقانه ضعیف هستند، چرا که دانشآموزان که در سیستم آموزشی ناتوانی درس میخوانند که متأسفانه از گذشتههای دور تا امروز، در مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، خواندن و نوشتن درجه دو و سه اهمیت تلقی میشده است و تدریس آنها را به کسانی میدادهاند که ساعات کاری شان با درسهای دیگر پُر نشده است و بهناچار و برای پر کردن ساعات موظف، درسهای مربوط خواندن و نوشتن هم آموزش میدهند.
حال سؤال این است که وقتی معلم و مربی خودش دست به قلم نباشد و انگیزه و علاقه به آن در او دیده نشود، چگونه میتوانداین فن را به دانشآموزان منتقل کند؟
می خوانم، پس می نویسم
برای خوب نوشتن، باید یک مقدار نوشتنها و خواندنهای خاص را تمرین کرد.
دکتر وفایی، با بیان این نظر، ادامه می دهد: با توجه به برخوردها و دیدارهایی که با دانشآموزان و دانشجویان داریم، می دانم که اگر از آنان بپرسید از رمانهای موجود و اشعار نویسندگان و شاعران گذشته و معاصر چهقدر مطالعه کرده اید، پاسخی خواهند داد که نشان می دهد در این زمینه بسیار ضعیف هستند و مسلم است که هر مقدار در این حوزه کم کاری شود، قطعا خلاقیتهای نوشتن هم کاهش مییابد.
وی تـأکید می کند: شاید خواندن و نوشتن در میان افراد جامعه به ویژه دانــش آموزان دبستانی نسبــت به محصلان گذشـته، دامنه فراگیرتری داشته باشد، اما در حــوزههای هنری و خلاقانه و خواندنهــایی فراتر از سطــح عادی، ضعیف ترند.
سرپرست دبیرخانه شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی می افزاید: برای رفع مشکل مطالعه و انشاءنویسی دانشآموزان و دانشجویان، باید تدابیری اندیشید و برنامه کاری درستی پیشرو داشت و بر اساس آن، مربیانی تربیت کرد که خودشان به مطالعه علاقهمند باشند تا انگیزه خواندن را به دانش آموزان بدهند تا آنان نیز به نوشتن بیشتر روی بیاورند.
زیرا نوشتن زمانی خودش را نشان میدهد، که خواندنهای بیشتری در کار باشد و هرچهقدر خواندن ما کمتر باشد، نوشتن هم کمتر و ضعیفتر و دایره واژگانی، قدرت ذهنی و زبانی و تصویرسازی و توصیف، محدودتر میشود و نوشتن در حد عادی باقی میماند.
ریشههای ادبیات ضعیف در گفتار و نوشتار
دکتر معین، اهمیت ندادن اولیاء و مربیان مدارس به تدریس و آموزش زبان فارسی دانشآموزان، استفاده از معلمان غیرمتخصص در دروس زبان و ادبیات، نبود هماهنگی برنامههای آموزش و پرورش با فرهنگستان زبان فارسی، عدم پیروی از جزوههای مربوط به دستور خط، آیین نگارش و شیوهنامههای فرهنگستان؛ جدانویسیهای بیمورد و غلط که اخیراً در کتابهای درسی هم راه پیدا کرده است، از عوامل مؤثر بر ضعف دانشآموزان در زبان فارسی میداند و میگوید: استفاده از تلفن همراه برای فرستادن پیامک و خواندن آن با زبان محاوره و خطهای یأجوج و مأجوج، استفاده از پست الکترونیک یا رایانامه با زبان محاوره، تماشای روزانه برنامههای ماهواره به مدت زیاد، استفاده از کلمات خارجی و بهخصوص انگلیسی در شبکههای متعدد ماهوارهای، کاربرد غیرضروری کلمات انگلیسی و بازیهای کامپیوتری نیز به این قضیه دامن می زند.
استاد زبان و ادبیات فارسی، در پاسخ به این که چگونه می توان انبان لغات و مفاهیم گوناگون را در ذهن و زبان جوانان امروز پربار کرد، می گوید: با تشویق به مطالعة متون نظم و نثر قدیم، برنامهریزیهای درست به خصوص در دبیرستانها، اختصاص ساعات بیشتری به زبان و ادبیات فارسی و استفاده از متخصصان این رشته برای تدریس، می توان در دانش آموزان و دانشجویان انگیزه و علاقه لازم را برای مطالعه متون ادبیات فارسی، تقویت کرد.
وی ادامه می دهد: بعضی از اشعاری که انتخاب و در کتابهای درسی درج میشود، یا خیلی مشکل است، به طوری که دبیران هم گاهی قادر به شرح آن ابیات نیستند و یا از جذابیت لازم برای مخاطبان برخوردار نیست. هرچند خوشبختانه سالهای اخیر کتابهای درسی دبیرستانها بهتر شده است و نویسندگان غالباً از افراد متخصص و مشهور هستند.
دکتر وفایی بر نوشتنهای مختلفی که در دنیای مجازی وجود دارد و نسل دانش آموزان و دانشجویان امروز، با آن شیوهها در وبلاگها و نامههای اینترنتی و پیامکهای مختلف مینویسند، خرده نمی گیرد و می گوید: نوشتن بهگونههای مختلف را ایراد نمیبینم.
چراکه ما گونههای مختلف نوشتار و گونههای مختلف زبانی داریم. همان طور که زبان روزنامه نگاری متفاوت است، در وبلاگ نویسی نیز زبان خاص وجود دارد.
اینها گونههای مختلف نوشتاری است و زبان فارسی هم چنان ظرفیت بالایی دارد که از این وضع آسیبی نمیبیند.
رئیس دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان این دیدگاه، میافزاید: این نوشتنهایی که «من گونه» تلقی میکنم و در هر جامعهای وجود دارد، اگر در زبان هنجار و معیار وارد شود، خطرناک است؛ اما زبان فارسی در طول زمان، صلابت زبان معیار را از دست نداده و همواره ایستادگی کردهاست.
شما شاهنامة فردوسی یا متن آثار سعدی را بعد این همه سال می خوانید و میبینید که به جز کاربرد برخی کلمات کهن که مربوط به زبان آن روزگار و فاصله گرفتن ما از آن دوران است، تفاوت چندانی با زبان امروز ما ندارند. این نشاندهندة ظرفیت بالای زبان فارسی است که همواره در یک بستر غنی و استوار، پیشروی داشته است.
همه چیز از دبستان!
نوشتن، چه برای بیان احساسات و عواطف باشد، چه برای نوشتن در برگههای پاسخنامة درسی در جلسة امتحان و حتی برای تنظیم متون اداری و علمی و هر کتابت دیگری، به هرحال مهارت و علاقه و دانش خاص خود را می طلبد و این اتفاقی نیست که یک شبه در ذهن و زبان کسی رخ دهد.
بنابراین، برای کسانی که این دغدغه را دارند، باید مهم باشد که چگونه میتوان در فرزندان و شاگردان این دوران، شوق خواندن ایجاد کرد تا نوشتن عادی را به درجة نوشتن خلاقانه برسانند که در این میان باید پرسید نقش زنگ انشاء در سالهای نخستین تعلیم و تربیت چیست؟
دکتر معین به این پرسش چنین پاسخ میدهد: همه چیز از سالهای نخستین تعلیم و تربیت آغاز میشود، هم در منزل و نزد خانواده و هم در مدرسه، تحت آموزش معلمان. با ایجاد عشق و شوق به مطالعه از سالهای آغازین دبستان مهارت لازم برای نوشتن میسر میشود.
یکی از مهمترین الگوها برای کودکان، پدران و مادران هستند. اگر کودکان بیشتر اوقات شاهد مطالعة پدران و مادران باشند، به مطالعه علاقهمند میشوند.
مطمئن باشید اگر دانشآموزان از سنین کودکی به مطالعه عادت کنند، به خصوص مطالعة متون نظم و نثر کهن، حتی اگر بقیة موارد مثل برنامهریزی آموزش و پرورش، کیفیت کتابهای درسی و اختصاص یافتن ساعات بیشتر به تدریس زبان و ادبیات فارسی میسر نباشد، مهارتهای لازم را در سخن گفتن و نوشتن به دست میآورند.
در ادامة گفتگو با دکتر معین، این بحث مطرح میشود که مهارت گفت و گو و شرکت در پرسش و پاسخ و انتخاب جملات و لغاتی که منظور گوینده را برساند، حتی در گفتمانهای روزمره نیز، در اغلب افراد ضعیف است و شاید برای همین است که عموما حرف یکدیگر را نمیفهمیم و اغلب مکالمات ما بی نتیجه میماند و گاه به درشتگویی میرسد .
این مشکل در نسلهای گذشته کمتر بود و هم بزرگان ادب ما در خوش گویی استاد بودند و هم بزرگان خانواده، نیکو سخن می گفتند. این جریان خواندن متون فاخر و گفتارهای نغز و ارزشمند، گویی از سلیقه و عادت مطالعة خیلی از افراد، جدا شده است و گنجینة لغات بسیاری از گویندگان و نویسندگان، پیوسته و دمادم، نو و پُر نمیشود.
دکتر معین سپس به عادت مطالعه در گذشتگان ما و آشنایی آنان با کتابهای مختلف اشاره میکند و میگوید: با مطالعة متون بسیار، به ویژه متون قدیم، شخص مهارتهای لازم را هم در گفتار و هم در نوشتن کسب میکند. عادت نداشتن به مطالعه و اعتیاد به ماهواره و تلویزیون و کامپیوتر که وقتی برای مطالعه باقی نمیگذارد، منجر به وضع فعلی شدهاست.
پدرم، مرحوم دکتر محمد معین در خاطراتشان نقل کردهاند که شبهای زمستان عدهای از دوستان پدر بزرگ ـ معینالعلماـ به منزل ایشان میآمدند. پدر بزرگ مسابقة کتابخوانی ترتیب میداد، به این صورت که هر کس 10 سطر از کلیله و دمنه را میخواند و پدر بزرگ غلطها را یادداشت میکرد. هرکس کمتر اشتباه داشت، برنده میشد. همیشه محمد معین خردسال برنده میشد. دیگر آن که پدر بزرگ مشاعره ترتیب میداد و در جلسات مشاعره هم همیشه محمد معین خردسال برنده بود!
ادبیات ما، هویت ملی ماست
روزگاری دور، طفلان گریزپای از کتاب و دفتر در مکتبخانهها، کلیله و دمنه میخواندند و ابیات دیوان حافظ و شاهنامة فردوسی حفظ میکردند و برای تمرین خوشنویسی، از متن گلستان، مشق مینوشتند.
بعد هم بزرگ و پیر میشدند و تا آخرین روزهایی که آفتاب عمرشان بر لب بام زندگی، سوسو میزد، موهای دخترکان را با لالایی شعر و قصههای هزار و یک شب شانه میزدند و گوش عبرت پسران را با حکایات پندآمیز و بیان خوش و حکیمانه، میپیچاندند!
کمکم، لذت حفظ کردن و خواندن و مشقنویسی، از دنیای درس دانش آموزان پر کشید و رفت و آموزگاران دلسوز و اهل ادب، را جانشینانی خسته از چند نوبت کار و عصبانی از تدریس مطالب نامربوط و نگران قسط و قبض روی کار آمد که نه ذوقی برای زنگ انشاء بچهها داشتند و نه دغدغهای برای دیکتههای نیم بند دفترهای روی میز!
بعد هم قصة کودکان نیمکت نشین دبستانهای این چنینی، رسید تا پشت صندلیهای دانشگاه و پایان ترمها و برخی پاسخنامههایی که نه جمله بندیهای صحیح دارد و نه دیکتة درست و نه معنایی که به زور بتوان به متن چسباند و خلاصه اوضاع چنان شدهاست که فرمان میدهند که زنگ انشاء و کتابخوانی و گفتگو را در مدارس جدی بگیرید و بر تشویق بچهها به خواندن و نوشتن، اصرار بورزید، حال آنکه که زنگ خطر را باید برای تربیت معلم توانا و دانا نیز به صدا درآورد و برای جدی گرفتن زنگهای انشاء و کتاب و گفتگو، میدان جولان آموزگاران خوشفکر و اهل انشاء و مطالعه را فراخ کرد.
اهمیت مطالعه متون کهن
دکتر عباسعلی وفایی- رئیس دانشکدة ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی و دبیر شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، لازمة خوب نوشتن و خلاقانه نوشتن را خواندنهای خاص میداند و به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: متأسفانه با همة تنوع و گستردگی دامنة خواندن و نوشتن در میان افراد جامعه به ویژه دانش آموزان دبستانی، باز هم مطالعات هنری و فعالیتهای خلاقانه در میان آنها کم و ضعیف است و برای رفع این اشکال باید با یک برنامه ریزی درست و بلندمدت، مربیانی تربیت کرد که خودشان در این زمینه علاقه مند باشند و انگیزه را به دانش آموزان بدهند که به نوشتن بیشتر روی بیاورند!
البته نوشتن زمانی خودش را نشان میدهد، که خواندنهای بیشتری در کار باشد. چراکه هرچهقدر خواندن ما کمتر باشد، نوشتن ما هم کمتر و ضعیفتر خواهد شد و دایرة واژگانی و تصویرسازی و توصیفی ما نیز محدودتر میشود و نوشتنها در حد عادی باقی میماند.
دکتر مهدخت معین- استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی، در این زمینه به ضرورت مطالعة متون ارزشمند ادبیات قدیم اشاره میکند و به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: در کتابهای فارسی و ادبیات، بیشترین سهم به ادبیات معاصر داده شدهاست و سهم خیلی کمی به متون نظم و نثر کهن اختصاص دارد. اخیراً در کتاب فارسی ششم دبستان، مبحثی به علامه دهخدا اختصاص داده شده که بسیار مفید است و لازم است دانشآموزان دربارة افرادی مثل علامه دهخدا، علامه قزوینی و ملکالشعراء بهار اطلاعاتی داشته باشند؛ اما شاعرانی که در قید حیاتند و گاهی اشعارشان درجة دو و سه ارزیابی میشود، به نسبت شعرای بزرگ گذشته ـ که لازم است دانشآموزان با سرگذشتشان و شعرشان آشنا باشند ـ اهمیت کمتری دارند. به قول استاد محمد معین، حداقل دو نسل باید بگذرد تا بشود دربارة شعر شاعری قضاوت کرد که آیا ماندنی است یا خیر. ضمناً اشعار شعرای امروز در تلویزیون، رادیو و جراید مکرر خوانده و چاپ میشود و نوجوانان و جوانان به راحتی امکان آشنایی با آنان را دارند.
وی با بیان این نکته که ادبیات کهن به لحاظ قدمت زبان نیاز به تدریس در کلاس دارد و بیرون از مدرسه تقریباً هیچ موردی به گوش نوجوانان و جوانان از ادبیات کهن و حتی از شاهنامه نمیرسد، میپرسد: بیست و چند شبکه شبانهروزی تلویزیونی داریم، ببینید در هفته مجموعاً چند ساعت به گنجینة ادبیات کهن اختصاص دارد؟ فقط فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ را در نظر بگیرید؛ در ماه یا در سال چند برنامه در تلویزیون به 4 شاعر بزرگ ایران اختصاص دارد؟ برنامههای فرهنگی، علمی با محتوای آموزشی معمولاً نیمه شب به بعد و یا حوالی ساعت 6 صبح پخش میشود که دانشآموزان خواب هستند. حدود دو سوم برنامهها نیز برای نوجوانان و جوانان جنبة آموزشی و فرهنگی ندارد.
کتابهایی که باید بخوانیم
ضرورت مطالعة متون کهن لااقل برای همة فرهیختگان روشن است. تنها ایران است که گنجینة بسیار با ارزش و گران قیمتی از متون نظم و نثر کهن دارد، هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت.
دقیقاً به دلیل وجود همین گنجینه که از هزار سال پیش به ما رسیده است، نباید در نوشتن (رسمالخط) و سخن گفتن مرتب تغییرات غیرلازم به وجود آوریم و فکر کنیم این کار ابداع و ابتکار است.
دکتر معین با بیان این مطالب، ادامه میدهد: در مورد اصطلاحات علمی لازم است که این اصطلاحات به موقع و سریع، به فارسی برگردانده شوند و همه به کار برند. اما کلمات محاوره که معادل عربی آنها رایج است نباید معادلهای فارسی ساختگی برایشان وضع کرد. این کار زبان فعلی ما را از زبانهای دوران فردوسی و سعدی دور میکند. اجداد ما قرنها کوشیدهاند تا این گنجینه را حفظ کنند و به دست ما برسانند و ما امروز به سرعت شگفتانگیزی از فهم و درک متون نظم و نثر کهن دور میشویم. وی در مورد چگونگی تشویق کودکان و نوجوانان به مطالعة متون کهن میگوید: رادیو و تلویزیون، برنامهریزیهای آموزش و پرورش، دورههای بازآموزی آموزگاران و دبیران، ساخت فیلمها و «انیمیشن» یا پویانماییهای خوب، صحیح و با ارزش، و مهمتر از همه، خانوادهها و اولیاء دانشآموزان که باید از سنین کودکی، پنج ـ شش سالگی، فرزندانشان را با شاهنامه و بوستان سعدی آشنا کنند، مسلماً مؤثر خواهند بود.
باید متوجه بود که متون کهن را اعم از نظم و نثر باید به صورت اصلی خواند. شاهنامه را آن طور که فردوسی سروده باید خواند، نه به صورت نثر و با زبان ساده. بسیاری از کتابهایی که برای کودکان توسط اشخاص غیرمتخصص ـ تحت نام داستانهایی از شاهنامه با تغییر مفاهیم شاهنامه تهیه میشود، نتیجة عکس میدهد. در یکی از این کتابها این جمله را دیدم: «فرنگیس موهایش را مش کرده بود!»
ساده نویسی برای همه، نه!
دکتر وفایی در پاسخ به این پرسش که آیا ساده نویسی متون گذشته و خواندن این نوع بازنویسیها را تأیید میکنید یا نه، میگوید: باید اول پرسید که هدف از خواندن این متون چیست؟ آیا صرفاً میخواهیم پیام داستان را بگیریم یا درک شاهکارهای زبانی و قالبی و هنر نویسندگی یا شاعری را هم مد نظر داریم؟
بدون شک هردوی این رویکردها با خواندن متن اصلی حاصل میشود و نمیتوان گفت که در خواندن متن ساده شده و روان داستانهای شاهنامه، همان لذتی هست که در خواندن ابیات شاهنامه وجود دارد. اگر کسی با شگردهای زبانی آشنا باشد، میداند که خواندن متن اصلی متونی مانند مثنوی یا گلستان، خوانش و درک لذتهای زبانی و فکری را دوچندان میکند.
متون ساده شده، نوعی کارهای بازاری است و متون کهن، میراث ما است و درست است که پیام و محتوی آنها اصل است، ولی واقعیت این است که آن قالب و آن ظرف نیز برای ما ارزش ماندگار دارد و ما اگر بخواهیم با هویت ملی خودمان و تاریخ و ادب و زبان گذشتة خودمان آشنا شویم، همه در متون کهن وجود دارد و ما ناگزیر از خواندن آنها هستیم و این نگاه که متن ساده را بخوانیم، نازل کردن آن متون و بازاری کردن آنهاست.
وی اظهار میدارد: البته سطوح خوانندگان متفاوت است. وقتی داستانی از مثنوی برای خوانندگان دبستانی ساده میشود، خردهای بر آن نیست. ایراد وقتی است که این کار برای خوانندگان سطوح بالا صورت میگیرد. عین کاری که در دانشگاههای ما در دروس ادبیات فارسی از سوی برخی استادان انجام میشود که تمامی متن را روان میکنند و همة کلمات را توضیح میدهند و حتی دانشجو هم توجهش به این توضیحات است و شب امتحانی میشود و گره گشایی او این است که این متن را بخواند و مفهومی را دریابد و این توضیحات را حفظ کند، و اگرهم زوایای پنهان و هنری متن را دریافت نکرد، مهم نیست. چنین کاری خلاقیتكُش و ضربه به ساحت ادبیات فارسی است.
دکتر وفایی تأکید میکند: در کل ساده کردن متون کهن در سطوح پایین، ایرادی ندارد. اما در سطوح بالاتر جداشدن از اصل متن، دایره واژگانی را محدود میکند و خلاقیت و تصویرسازی را از بین میبرد و التذاذی را که از خوانش متن و دریافت پیام توأمان در خواننده ایجاد میشود، از بین میبرد.
مطالعه، نوشتن و گفتگو را جدی بگیرید
زنگ آغاز سال تحصیلی امسال، با شعار اهمیت دادن و جدی گرفتن کتابخوانی، انشاء نویسی و گفتگو در کلاسها نواخته شد.
دکتر وفایی با تأیید اهمیت و ضرورت این گونه کارها و حسن ظن به نتیجة این امور میگوید: یکی از راههای تقویت نوشتن، تقویت گفتار است که ریشه در تقویت تفکر دارد. یعنی اگر ما اجازه بدهیم که در مدارس و حتی در دانشگاههای ما در فرصت مقتضی، دانشآموزان و دانشجویان در مباحث کلاس شرکت کنند و در موضوعهای مختلف اهل نظر و اندیشه باشند، این آزادی تفکر و اندیشه قطعا فراوانی نوشته را بیشتر و خلاقیت را در دانش آموزان و دانشجویان، ایجاد میکند.
ایدة گفتگو در کلاس بسیار پسندیدهاست و دانش آموزان ما را از حالت تقلید بیرون میکشد و به تحقیق و تفکر وا میدارد.
وی ادامه میدهد: یکی از آفتهایی که در دانشگاهها به ویژه در رشتههای علوم انسانی و ادبیات فارسی میبینیم، این است که دانشجویان به محفوظات و مسموعات بیشتر توجه دارند و معمولا تحقیق و تحلیل و خلاقیت را کنار میگذارند. ما اگر بتوانیم در مقاطع مختلف تحصیلی این طرح را پیاده کنیم و معلمانی را که خوشفکر و صاحب اندیشه هستند به این کلاسها بفرستیم، بدون شک ثمرات خیلی خوبی خواهد داشت. چرا که این تفکر است که نوشتن را به وجود میآورد و اگر این اتفاق بیافتد، مطمئن هستم که ثمرات خیلی خوبی دارد و جهتگیریهایی که در کلاسها ایجاد میشود، معلمان را کمک میکند تا دانش آموزان با استعداد در این زمینه را بشناسند و تشویق کنند تا به سمت و سوی دلخواهشان بروند. من اکنون استاد دانشگاه هستم. اما توفیق سالها معلمی را هم داشتهام و خیلی از دانش آموزان با استعدادی را که در کلاسهایم بودند، چنان تشویق و ترغیب کردهام که امروز استاد دانشگاههایی در تهران شدهاند.
من عادت داشتم که اول خودم مینوشتم و بعد از دانش آموزان میخواستم که آنها هم بنویسند و در واقع همه با هم در کلاس، انشاء مینوشتیم و تمرین میکردیم. برخی از آن دانش آموزان، در سالهای قبل مردود شده بودند، اما با تشویق به موقع، چنان راه خود را پیدا کردندکه تا تدریس در دانشگاه، درس خواندند و پیش رفتند. من حتی متنهای آن روزهای بچهها را هنوز دارم و بعضی از آنها را از بر هستم.
ادبیات فارسی مظلوم است
دبیر شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی میگوید: رشتههای علوم انسانی و ادبیات فارسی، امروزه مظلوم واقع شده است. وقتی در جامعهای مسائل اقتصادی پر رنگ شود، مباحث علوم انسانی و به ویژه ادبیات فارسی، جایی برای جولان نمییابند. شما ببینید، بهترین دانش آموزان ما که حتی در ادبیات فارسی و شعر و تاریخ ادبیات وضعیت خوبی دارند، ادبیات فارسی نمیخوانند و میروند حقوق میخوانند، چون به لحاظ اقتصادی، بازارکار دارد. همچنین یک نفر با دیپلم فنی میتواند چنان درآمدی داشتهباشد که یک دکترای ادبیات فارسی ندارد!وقتی این مسائل هست، ما نباید انتظار داشته باشیم که در این ساحتها همچون گذشته، افراد برجسته داشته باشیم. کما این که نداریم و یکی از سؤالها همین است!
در برخی رشتههای دیگر هم همینطور است. نمیشود اینها را نادیده انگاشت. حال آن که در قدیم بر عکس بوده است و بسیاری از بزرگان ادبیات فارسی، در رشتههای پزشکی و فنی تحصیل میکردهاند و بعد بر اساس علاقه و ذوق شخصی، آن رشتهها را نیمه کاره رها و در این ساحت، تحصیل و تحقیق کرده اند.
ذوقپروری با شعار، ممکن نمیشود
دکتر وفایی به نقش آموزش و پرورش در تربیت دانشآموزان خلاق و متفکر بسیار تأکید دارد و میگوید:
ـ آموزش و پرورش باید یک برنامه بلند مدت حداقل 12 ساله داشته باشد، تا دانشآموزان در طول تحصیل در یک نظام درست پیش بروند و طی چندین دهه، بزرگانی تربیت شوند که در شعر و ادبیات و نویسندگی برجسته باشند. همانطور که خیلی از افرادی که امروز هستند، وقتی از زندگی شخصی شان تعریف میکنند همین را میگویند که وامدار کسانی هستند که استعداد و توانایی آنان را دیده و تشویقشان کردهو راه پرورش و خلاقیت را نشانشان داده اند و اینها هم جلو آمدهاند.
وی ادامه میدهد: ما باید در این زمینه مدیریت داشته باشیم و استعدادها مورد حمایت قرار بگیرند. هرچند سطح ادبی بچهها واقعا ضعیف است و بعضا میبینیم کسانی با سواد پنجم دبستان گذشته، سواد ادبی بیشتر و قوی تری از بچههای دیپلمه امروز دارند! حق هم همین است. شما متون ادبی گذشته را ببینید! بچهها در پنجم ابتدایی کلیله میخواندهاند و خط زیبایی هم داشتهاند، اما اکنون حتی خط ما هم اوضاع بدی دارد. از این همه ادعا و نظریه که در این زمینه وجود دارد، قطعا نمیشود به جایی رسید. باید همه به یک قانون یکسان اقتدا کنیم و از یک مرجع، مثلا فرهنگستان تمکین کنیم.
ادبیات ما، هویت ماست
دکتر معین ـ طرح پرسشها و مسائل فرهنگی و هنری در جراید و رسانهها را، بسیار حائز اهمیت میداند و میگوید: رفع این مشکلات، تلاش همگانی و توجه فوری مسئولان، تصویب قوانین برای عدم استفاده از کلمات غیرلازم بیگانه و ارسال بخشنامه به وزارتخانهها و صدا و سیما و جراید، جهت اجرای مصوبات فرهنگستان و پیشبینی ضمانت اجرایی آن مصوبات را طلب میکند.
به قول پروفسور فضلالله رضا، امروز ما به وسیلة فرهنگ گرانقدر کهن خود و گنجینة با ارزش ادبیات گذشته، در جهان مطرح هستیم و باید هم مطرح باشیم، از پروفسور رضا همچنین نقل کردهاند که به هنگام خروج از ایران ـ در ایام جوانی ـ شاهنامه و دیوان حافظ را به همراه داشتند که میتوان گفت این کتابها هویت واقعی ایشان بودند، نه گذرنامه و مدارک رسمی که به ایشان داده بودند.
دکتر وفایی نیز اظهار میدارد: برنامه ریزی دقیق علمی و تأسیس اتاق فکر در وزارت آموزش و پرورش بسیار ضروری و کارگشا است و اگرآنجا با تغییر وزیر یا مدیر کل همه چیز تا کتابها و رسمالخط به هم بریزد، کما این که تا کنون چنین بوده است، به جایی نمیرسیم. داشتن یک منشور و آییننامة حرکت صحیح که بر اساس اصول علمی و با مشاوره اهل فن تدوین و تنظیم شده باشد، آن هم برای یک دورة حداقل 12 ساله میتواند کمک کند که به نتایج مثبتی برسیم و اوضاع علوم انسانی و از هــمه مهمتر زبـان و ادبیات فارسی را در میان دانش آموزان و دانشجویان، استحکام بخشیم.