جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز جهانی سازی نادانی!

نگاه روز

جهانی سازی نادانی!

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 74، دی و بهمن 1391، رویه 9

ماجرای 21 دسامبر 2012 آزمونی بود برای نشان دادن کارآمدی « جهانی سازی نادانی»
در روزهای پس از این تاریخ نوشته‌هائی را در رسانه‌های داخلی خواندم که همگی آکنده از رنجش از زود باوری مردمی بود که با پذیرش نظریه پایان یافتن جهان و یا فرو رفتن زمین در تاریکی، اقدام به خرید  وانبار کردن آذوقه و دیگر مایحتاج زندگی کرده بودند. و این گلایه و رنجش را چنان مطرح کرده بودند که گوئی فقط این ایرانی‌ها بوده‌اند که فریب این بازی را خورده‌اند. نکته در خور ذکر دیگرآن که در توجیه این شرایط، فقط به پیش گوئی تقویم مایائی اشاره شده بود.

نخست: در همه جای دنیا مردمان عادی و حتی تحصیل کردگان فریب این بازی را خورده بودند، اما در رسانه‌ها به این واکنش‌ها اشاره کمی شده بود . یک نمونه : همراه این پیش گوئی  حساب شده یک نشانی هم برای نجات از مصائب آخر الزمان داده شده بود . بدین ترتیب که سازمان دهندگان این فریب کاری به شیوه غیر مستقیم نام دو جای جهان را که از این بلیه مصون خواهند ماند سر زبانها انداخته بودند: دهکده دور افتاده بوگاراش در جنوب فرانسه با جمعیتی زیر 200 نفر و روستای شیر پنجه در ترکیه!

اروپائیان و آمریکائیان پولدار برای نجات از آخرالزمان تبلیغ شده، چنان به دهکده بوگاراش هجوم برده بودند که دولت فرانسه ناگزیر شد جاده های منتهی به این ناکجا آباد را ببندد. باور می کنید غربی های ضد خرافات برای یک شب اقامت در این دهکده ( آن هم در فضای باز ) حاضر شده بودند شبی 1500 دلار بپردازند. هجوم به روستای شیر پنجه اما کم تر بود.
 دوم : نکته مورد نظر من این است که منشاء این باور غلط و سرکار گذاشتن مردم جهان در کجا قرار داشت ؟
من خود برنامه هائی را از v.o.a و b. b.c  و «من وتو یک» دیدم که تردیدی برایم باقی نگذاشت این آزمونی بود برای این که دانسته شود با استفاده از فناوری های نوین ارتباطات به عنوان سخت افزار و روش های نوین مغزشوئی علمی برای باوراندن یک دروغ به جهانیان به جای یک حقیقت به عنوان نرم افزار، تا چه اندازه می‌تواند افکار عمومی را تحت مهار قرار داد؟
در این میان فقط به برنامه صد در صد علمی صدای آمریکا اشاره می‌کنم
در برنامه که به صورت یک مستند جذاب و میخ کوب کننده ساخته شده بود. پیشینۀ تقویم نگاری چند قوم و کشور ، ازجمله مایاها و چینی ها ، نمونه هائی از رخ دادهای شگفتی آور گذشته ( راست ودروغش را نفهمیدم ) در کنار اظهار نظر دانشمندان ناسا و پیش گوئی های نوسترا داموس را چنان ردیف کرده بودند که خود من برای لحظاتی باور کردم در 21 دسامبر پایان حیات در کره زمین را شاهد خواهم بود .
 آخر وقتی دانشمند ناسا می‌آید و می گوید کره زمین درست در همان روز 21 دسامبر برای اولین بار در میانه کهکشان راه شیری قرار می گیرد ،  چگونه می توان انتظار داشت که با توجه به مقدمه چینی‌های بسیار حساب شده و باور پذیر قبلی، آدم شک کند که این مستند علمی درجه یک،  سراسر دروغ پردازی است و با هدف آزمودن روش های نوین مغز شوئی ساخته شده است ؟
این درست که ناسا در روزهای نزدیک به 21 دسامبر شروع کرد به تکذیب آن شایعه ... ولی شایعه کار خود را کرده بود و مراکز ناشناخته ای هم که این برنامه را چیده اند ، نتیجه دل خواه را به دست آورده بودند!
ماجرای 21 دسامبر 2012 برای دست در کاران رسانه ای در جهان ونیز کارشناسان و نظریه سازان این رشته باید زنگ هشداری باشد .
رسانه های نوین و شیوه های جدید و روان شناسانه بسیار پیشرفته برای مغز شوئی ، اکنون یکی از کار آمد ترین سلاح های کشورهای سلطه طلب است .
در بعد سیاسی و نظامی نیز ، کارآئی این اسلحه آزموده شد.
مثلا لشکر کشی ناتو به لیبی به عنوان خیزش آزادی خواهانه مردم لیبی به جهانیان القا شد و جهانیان نیز این دروغ بزرگ را باور کردند .
سلطه جویان از این اسلحه برای نادان سازی مردم خود نیز استفاده می کنند . مثلا : در حالی که ریشه بحران اقتصادی اروپا و آمریکا در نظام پیچیده و فریب کار بانکی و بازارهای مالی این کشورها نهفته است، آن ها می کوشند ( و تاکنون موفق هم بوده‌اند) که عوامل موهومی را دلیل فقر و بیکاری مردم خود که هر روز عده بیشتری از آن‌ها به خیابان ها می ریزند ، معرفی کنند.
این بحثی پیچیده است که جنبه های گوناگون دارد. من گذرا به کلیت مطلب اشاره‌ای کردم. امیدم این است  که فرهیختگان مسئولیت شناس و مستقل کشور آن را گسترده سازند و یافته های خود را در اختیار نسل جوان و جویای حقیقت قرار دهند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید