شنبه, 12ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان تجسمی از فرهنگ ایران - به یاد ایرج افشار

نام‌آوران ایرانی

تجسمی از فرهنگ ایران - به یاد ایرج افشار

برگرفته از روزنامه شرق

 

کاظم موسوی‌بجنوردی

خمیرمایه فرهنگ ایرانی زیرساخت‌های اخلاقی است. اگر در شاهنامه فردوسی از شجاعت و گذشت و وفاداری و شرافت ایرانیان سخنی بسیار رفته است و دانایی را اساس قدرت دانسته است گزافه‌گویی نبوده و مسلم است که روح آزادی در جوهر فرهنگی ایرانیان حک شده و در طول فعالیت فرهنگی خود نمونه زنده آن را در خلقیات شادروان ایرج افشار یافتم و او را تجسمی از فرهنگ ایران دیدم. او خودکفایی روحی داشت و اندیشه ناپسند در ذهنش نقش نمی‌بست. او فقط پاک بود و هرگز برای باروری فرهنگ ایرانی دریغی نداشت و خود را وقف آن کرده بود. او بیش از 10 سال عضو شورای عالی علمی مراکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی) بود و در عین حال عضو هیات عالی مشاورین دانشنامه فرهنگ عامه ایران بود.
این طرح عظیم ملی یکی از طرح‌های علمی در دست انجام مرکز دایره‌المعارف است. شایسته ذکر است که آنچه از او می‌خواستم و او آن را در جهت خدمت به فرهنگ ایران می‌دید، بدون هر گونه تردید می‌پذیرفت و این مساله از آن جهت بسیار مهم است که او یک شخصیت علمی و فرهنگی بین‌المللی بود و شهرتش در مجامع علمی و فرهنگی سراسر عالم گسترده بود ولی با وجود این تکبری نداشت و آنچه داشت بی‌ریا در طبق اخلاص می‌گذاشت. وقتی رییس کتابخانه ملی بودم درصدد تشکیل هیات عالی مشاوره‌ای افتادم و نخستین استادی که برای عضویت در چنین هیاتی دعوت کردم، استاد مرحوم ایرج افشار بود. معاونان و مشاوران اینجانب در کتابخانه ملی بر سادگی من لبخند زدند و گفتند که او نخواهد پذیرفت و بدین جا پای نخواهد گذاشت. ولی با کمال تعجب دیدند که ایرج افشار نه فقط عضویت را پذیرفت که هرگز در جلساتی که از 24 استاد برجسته تشکیل می‌شد غیبتی نداشت و پیوسته با نشاط و درایت بی‌مانندی مرا و هیات مزبور را راهنمایی می‌کرد. استاد افشار روزی از من خواست که برای صرف چای عصرانه به خانه‌اش بروم. پس از صرف چای من را دعوت کرد که از کتابخانه‌اش دیدن کنم. چند اتاق را که مملو از کتاب بود و شاید نزدیک به 30 هزار جلد کتاب و هزاران سند و عکس‌های تاریخی و صدها نامه و هزاران مقاله در آنها به طرزی زیبا آراسته نگهداری می‌شد، به من نشان داد و سپس کمر راست کرد و به من گفت همه اینها را به مرکز دایره‌المعارف شما تقدیم می‌کنم، از من بپذیرید. شگفت‌زده به او نگاه کردم. حالت عجیبی داشت. بزرگی و عظمت از نور چشم‌هایش می‌تابید و گفتم: البته. او گوهری بود که جامعه علمی و فرهنگی ایران از دست داد و همه را سر به زانوی غم افکند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه